پاورپوینت کامل حضور اجتماعی زنان، بایدها و نبایدها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حضور اجتماعی زنان، بایدها و نبایدها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حضور اجتماعی زنان، بایدها و نبایدها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حضور اجتماعی زنان، بایدها و نبایدها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
[چگونگی حضور اجتماعی زنان و نگاه دینی به این مقوله، همواره یکی از مباحث بحث انگیز و اختلاف نگاه ها در جمهوری اسلامی ایران بوده است. این تفاوت، اینک نیز در نحوه ارزیابی وضع کنونی و عملکرد نظام اسلامی در سال های گذشته وجود دارد. نویسنده هر چند در این مقاله، عهده داری سمت های مدیریت را برای زنان روا نمی داند اما با رعایت شروطی که بر شمرده مخالفتی با حضور اجتماعی آنان ندارد. شرایطی که برخاسته از لزوم برخورداری جامعه از روابطی سالم می باشد. کلیت نگاه نویسنده می تواند مورد توجه بسیاری از خوانندگان قرار گیرد هر چند در پاره ای موارد موافق نظر بسیاری از آنان نباشد. یک رسالت مجله بویژه در این ویژه نامه طرح دیدگاههای مختلف است.]
پیشگفتار
۱- نگاهی به تاریخ
از موضوعات پرپیشینه در تاریخ حیات بشر، حضور زنان در عرصه های گوناگون اجتماعی است. مطالعه در احوال بانوان در تاریخ ملت ها نشان می دهد که صورت غالب رفتار با زنان در سطحی بسیار گسترده، خشونت بار و تحقیرآمیز و غیر انسانی بوده، برای آنان نه تنها در عرصه اجتماعی و مسائل کلان جامعه هیچ نقشی قایل نبودند، بلکه حتی در محیط خانواده از حقوق انسانی خود محروم گشته بودند.
دکتر گوستاولوبون، مورخ شهیر فرانسوی (۱۹۳۱ – ۱۸۴۱) ضرب المثل هایی را از اقوام گوناگون جهان نقل می کند که به خوبی گویای نوع نگرش آنان به زن و شیوه رفتار آنها با او بوده، بازگو کردن و به قلم آوردن آن مایه تأثر است، در حالی که ضرب المثل نشانه فرهنگ غالب و بیانگر روحیات و افکار نوع مردم است.
او می نویسد: «تمام قوانین هند و یونان و روم، همچنین قوانین فعلی، زن را در زمره کنیزان و کودکان محسوب داشته است. از آن جمله در قانون «منو» می گوید: زن در کوچکی مطیع پدر، و در جوانی مطیع شوهر، و در بیوگی مطیع پسران و اگر پسری نداشته باشد، مطیع خویشان باید باشد، یعنی نمی شود اختیارش را به خودش واگذار کرد. قوانین روم و یونان نیز نظیر این را می گویند، چنان که در روم، مرد تسلطی کامل و مطلق بر زن خویش داشت و وی مانند کنیزی بود که هیچ گونه ارزشی در اجتماع ندارد. هیچ داوری برای زن جز شوهرش نبود و تنها او بود که اختیار زندگی و مرگ زن را داشت. در قانون یونان نیز بهتر از این با زن رفتار نمی شد و هیچ گونه حقی و ارثی برای زن منظور نشده بود.»[۱]
باز می نویسد: «یونانیان عموماً زن را موجود پستی می دانستند که تنها برای ادامه نسل و کارهای خانه به درد می خورد و اگر زنی بچه ناقص و بی قواره ای می زایید، آن زن را می کشتند. مسیو «تروپلنگ» می نویسد: «زن بیچاره که در اسپارت فرزند نیرومند و شایسته ای برای جنگ نمی زایید آن زن را می کشتند» نیز می نویسد: «اگر زنی ولود بود (بسیار فرزند می آورد) مردان دیگر آن زن را به عنوان عاریه از شوهرش می گرفتند تا از آنها نیز برای وطن فرزند بزاید» تازه در زمان تمدن یونانیان جز یک مشت زنان هوسران که اندکی آزادی پیدا کردند، دیگران بهره ای از آزادی نداشتند».[۲]
همو در باره رفتار اعراب پیش از اسلام، با زنان می نویسد: «پیش از آمدن اسلام مردها زن را موجودی می دانستند متوسط میان حیوانات و انسان، یعنی او را فقط وسیله ای برای پیدایش نسل و خدمتکاری می دانستند و دختردار شدن را برای خود مصیبتی می پنداشتند، و رسم دخترکشی شایع شده بود…»[۳]
در ادامه می افزاید: «اینها (زنان) در زمانی که اخلاق جوانمردانه و کیاست اعراب اندلس رو به انتشار نهاد، به همان پایه رسیدند که به تازگی زنان اروپا بدان پایه و مقام نائل گشته اند. اروپاییان اخلاق جوانمردانه ای را که یکی از آثار آن احترام به زن است، از اعراب و مسلمانان اقتباس کردند، بنا بر این مذهب اسلام بود که زن را از پست ترین وضع به بلندترین مقامات رساند، نه مذهب مسیح، چنان که میان مردم شایع است».[۴]
این بخش ها به دو منظور به قلم آمد، نخست اینکه گذرا پیشینه موضوع به دست آید؛ دیگر اینکه خدمت اسلام به جامعه زنان روشن شود. این اعتراف از یک مورخ بیگانه و غیر مسلمان که اروپاییان خوشرفتاری به زنان را همچون بسیاری از مسائل دیگر از مسلمانان آموختند، نکته بسیار بااهمیتی است که باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
اسلام با قوانین ظالمانه بر ضد زن، مبارزه کرد و مقررات تبعیض آمیز و غیر انسانی بر ضد او را بی اعتبار ساخت، نیز حضور زن را در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی پذیرفت و بر آن مهر تأیید نهاد. هر چند با واقع نگری، برخی تفاوت های موجود بین زن و مرد را به رسمیت شناخت.
۲- مدیریت زنان مسئله اصلی نیست
مطابق نگرش فمینیسم، تأمین حقوق زن، همسانی او با مرد در تمامی زمینه ها است، که مهم ترین آنها مشارکت در مسئله مدیریت جامعه است. گرچه برخی به طور ناموفق کوشیده اند اثبات کنند زن می تواند در نظام اسلامی به هر سطحی از سطوح مدیریت جامعه حتی رهبری راه پیدا کند.[۵]
این سخن را از دو زاویه گذرا بررسی می کنیم:
نخست اینکه آیا شرکت دادن زنان در مدیریت جامعه به معنای برآوردن حقوق آنهاست و یا آن را در جایی جز این باید جستجو کرد؟
حقیقت این است که احیای شخصیت زن، مقوله ای غیر از این است و عدم حضور زنان در صحنه مدیریت جامعه به معنای پایمال شدن حقوق آنان نیست.
همچنان که شرع[۶] و ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی[۷] مدیریت و سرپرستی خانواده را به مردان سپرده است. اگر در خانواده هر کسی به وظایف قانونی و اخلاقی خود عمل کند، هیچ گاه از ناحیه این قانون، زیانی متوجه زن نمی شود، بلکه در یک محیط تفاهم آمیز، زن از مدیریت مرد بهره مند می شود و به سایر حقوق خود نیز دست می یابد.
برخی می گویند حضور زنان در صحنه مدیریت جامعه، سبب می شود آنان از این فرصت برای برآوردن حقوق خود استفاده کنند اما انحصار مدیریت ها در مردان موجب می شود نهادها و مقررات جامعه را به سویی هدایت کنند که به سود آنان و زیان بانوان باشد.
این سخن وقتی قابل طرح است که جامعه با مدیریت فاسد و استبدادی اداره شود و مردان بی تقوا و خودرأی حکمرانی کنند، ولی زمانی که قانون و عدالت و انصاف حاکم باشد و مردان پرهیزکار و خداباور بر مبنای قانون الهی، مدیریت جامعه را به دست گیرند، آنچه حق و قانون شریعت می طلبد، ملاک عمل قرار می گیرد و جنسیت و مانند آن تعیین کننده سمت و سوی برآوردن حقوق مردم نمی شود.
دوم، زاویه دیگری که از آن به این موضوع می نگریم، دیدگاه اسلامی است، البته در این باره جزمیت نمی ورزیم، ولی به برآمد دلیل پای بندیم.
از نگاه شرع، مهم ترین آیه ای که در این باره با صراحت سخن رانده این کریمه است: «الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ…؛
مردان سرپرست و نگهبان زنانند، به جهت برتری هایی که خداوند برای بعضی، نسبت به برخی قرار داده است و به جهت انفاق هایی که از اموال شان (در مورد زنان) می کنند…»[۸]
برخی آیه را منحصر به محیط خانواده دانسته اند، زیرا در ذیل آیه آمده «وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ». این بخش بیان علت حکم می باشد و نفقه در مورد خانواده مطرح است. روشن است کسی که هزینه زندگی برعهده او نهاده شده است، باید مدیریت خرج و توزیع آن را نیز در اختیار داشته باشد. بنابراین آیه ناظر به مدیریت های اجتماعی نیست.[۹]
برخی دیگر معنای آیه را گسترش داده و شامل مسائل اجتماعی نیز دانسته اند.[۱۰] البته به نظر می رسد نظریه صحیح، سخن نخست است و آیه ناظر به مسائل خانواده می باشد، ولی آیه کریمه در بیان علت، دو امر را ذکر کرده است. ابتدا می فرماید «بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ» سپس موضوع نفقه را مطرح می کند، گرچه موضوع دوم مربوط به مسائل خانوادگی است، ولی مضمون جمله نخست، فراتر از آن است و پیش گرفتن آن بر نفقه بیانگر نقش مهم تر آن در وضع حکم است.
اختلاف تعبیر در بیان این دو علت، بسیار زیبا و حکمت آمیز است زیرا در قسمت نخست، علت حکم، برتری برخی بر بعضی دانسته شده، ولی در قسمت دوم نفقه دادن مردان بیان شده است؛ در مورد برتری، سخن این نیست که چون مردان از زنان بهترند، مدیر قرار داده شده اند، بلکه در اینجا امتیازات متفاوت است. آفریدگار انسان در مرد مزایایی و در زن ویژگی هایی دیگر آفریده است. امتیازات نهاده شده در سرشت مردان اقتضای پذیرش مسئولیت، و مزایای قرار داده شده در آفرینش زن ها مقتضی واگذاری مسئولیتی دیگر است.
به گفته ویل دورانت «… در باره برابری در نبوغ نباید از روی برابری در قدرت یا توانایی در اجرای امور، با مهارت مساوی حکم کرد بلکه برابری در نبوغ را باید از روی توانایی در اجرای مشاغل و وظایفی دانست که طبیعت، برای هر یک از زن و مرد مقرر کرده است.»[۱۱]
نیز می گوید: «… جنگجویی زن در وجود دیگری است. زن سربازان را دوست دارد و از مرد توانا خوشش می آید. در مشاهده قدرت، نوعی عامل عجیب «خوشی فرودستانه» او را تحریک می کند اگر چه خودش قربانی این قدرت باشد. در هر نسل، ماده، نر جنگی را برمی گزیند بی آنکه خود بداند در این کار احتیاج به حمایت از کودک و منزل نهفته است. این خوشی دیرین در لذت بردن از قدرت و مردانگی گاهی بر احساسات اقتصادی نوین زن غالب می آید. چنان که گاهی ترجیح می دهد با دیوانه شجاعی ازدواج کند. زن به مردی که فرماندهی بلد است، با خوشحالی تسلیم می شود. اگر این روزها فرمانبرداری زن کمتر شده، برای آن است که مردان در قدرت و اخلاق از پیش ضعیف تر شده اند. شاید انس به صنعت تنبلی آور امروز و انس به زندگی معنوی خستگی آور و ساختگی، مردان را به بردگی عادت داده و شجاعت آنان را از دست شان گرفته است.»[۱۲]
از سوی دیگر ظاهر آیه گویای آن است که هر یک از این دو قسمت بیانگر علتی مستقل می باشد و هر کدام جداگانه علت حکم است، نه اینکه مفاد هر دو بخش علت واحد برای حکم آیه باشد.
بنابراین هر چند مورد نزول آیه در خصوص خانواده است، ولی اگر قانون خداوندی با توجه به علت نخست، اعطای تدبیر و مدیریت خانواده به مردان باشد، به طریق اولی در سپردن امور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه همین گونه حکم می کند.[۱۳] البته این حکم در غیر مجموعه هایی است که اعضای آن را فقط بانوان تشکیل می دهند. حکم در مواردی است که به کارگیری ولایت و مدیریت شامل مردان نیز باشد.
گذشته از اینکه با وجود شخصیتی همچون حضرت فاطمه(س) در بین زنان، که دارای مقام عصمت کبرا است، هیچ یک از امامان، زن نبوده اند و این نشان می دهد که هر چند ممکن است زن به لحاظ شخصیتی به عالی ترین مقامات انسانی دست یابد، ولی در عین حال، منصب امامت را دارا نمی شود. شواهد تاریخی عصر نخستین اسلام حاکی است هیچ یک از والیان و استانداران چه در عصر پیامبر گرامی(ص) و چه در دوره های بعد، بانوان نبوده اند. حتی رسول خدا(ص) که به طور مکرر در غیاب خود در مدینه منوره جانشینی برمی گزید، با وجود حضرت فاطمه(س) در آن شهر و نیز سایر زنان مهاجر و انصار که برخی زن های لایقی بودند، حتی برای یک بار اداره مسلمانان را در نبود خود به آنها واگذار نکرد.
بنابراین مسئولان نظام اسلامی به جای اینکه به حضور بانوان در عرصه مدیریت کشور بپردازند، بهتر است بر دهها و صدها مسائلی که جامعه بانوان از آن رنج می برند و محرومیت ها و حق کشی هایی که نسبت به آنان در محیط خانواده می شود، با تأکید بر حقوقی که اسلام برای آنان در نظر گرفته است، کار و پافشاری کنند.
البته ممکن است بین زنان عناصر دارای شرایط برای مدیریت باشند، ولی وضع قانون بر اساس در نظر گرفتن کل و مجموعه است، نه موارد نادر، همچنان که در قانون شریعت، نوشیدن هر «مست آوری» چه کم باشد و چه زیاد، حرام است، گرچه ممکن است کم آن مست کننده نباشد. البته ممکن است گفته شود هر قانونِ عامی، تبصره و استثنا دارد؛ این سخن درست است، ولی باید استثنا با دلیل معتبری به دست ما برسد، در غیر این صورت، قانون بر عموم خود باقی است.
۳- حمایت از حضور اجتماعی زنان
صرف نظر از مسئله مدیریت که به نظر می رسد با مانع شرعی روبه رو است، سایر عرصه های حضور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی نه تنها مانعی ندارد، بلکه در برخی زمینه های مذکور، به ویژه در وضع ویژه زمان ما شایسته و حتی بایسته است.
البته حضور اجتماعی از آنجا که همراه با برخوردها و تماس های چندسویه است، برای هر یک از زن و مرد تکالیفی را ایجاب می کند که مراعات و توجه به آن در تأمین سلامت اخلاقی جامعه و ثمربخش بودن حضور و برکنار ماندن آن از آسیب ها و آفات، نقش بنیادی دارد، همچون آداب نیک معاشرت، پرهیز از دروغ و تهمت و غیبت و فریب و ستم و دهها عنوان مسائل اخلاقی و حقوقی که رعایت آن، شرط حضور سالم زن و مرد مسلمان در عرصه های گوناگون جامعه است.
گذشته از آنچه ذکر شد، بدین منظور برای هر یک از زن و مرد و یا ویژه حضور زن در اجتماع، شرایط و حدودی مقرر شده است که در ادامه مقاله بدان می پردازیم.
شرایط حضور
۱- پوشش
یکی از داده ها و مواهب آفرینش، در بسیاری از پدیده های خلقت، پوشش است. نقش عمده آن در موجودات، حفاظت و نگه داری در برابر عوامل ناسازگار با سلامت آنهاست. پوشش در موجودات زنده، نقش بایسته تری از عناصر زندگی دارد. هر چه عنصر حیات در موجودی شدیدتر و با ابعادی وسیع تر باشد، این بایستگی افزون تر است. خداوند انواع مختلف حیوانات را با پوشش از پر و یا پشم و یا کرک و مو آفریده است، که به واسطه آن از گزند سرما و مانند آن حفاظت می شوند. تفاوت انسان با آنها این است که جسم او در اصل آفرینش بدون پوشش قرار داده شده و بدین لحاظ بشر خوانده می شود. پوست بدنش بی حفاظ است و توسط دیگران قابل دیدن است. خداوند لباس او را جدا از جسم وی قرار داده و مواد آن را در طبیعت از پنبه و پشم و مانند آن نهاده و طرز تهیه آن را به او آموخته است.
تفاوت دیگر، در هدف از پوشش است. انسان، گذشته از نیازی که به حفاظت از سرما و گرما و یا زینت خود دارد، به جهت مسائل اخلاقی، برای پوشیده نگه داشتن بدن، به ویژه شرمگاهش، از دید همنوعان، نیازمند پوشش است.
قرآن کریم می فرماید: «یا بَنی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیکمْ لِباساً یواری سَوْآتِکمْ وَ رِیشاً وَ لِباسُ التَّقْوی ذالِک خَیرٌ ذالِک مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یذَّکرُونَ؛
ای فرزندان آدم، بر شما لباس فرو فرستادیم که اندام تان را می پوشاند و مایه زینت شماست، ولی لباس پرهیزکاری بهتر است. این از نشانه های خداوند است. شاید یادآوری کند (نعمت های خدا را).»[۱۴]
حجاب مردان:
بر خلاف آنچه تصور می شود، توصیه به حجاب در مورد مردان نیز هست. آنان نیز نسبت به آن وظیفه دارند، گرچه در مورد زنان به جهاتی حساسیت و دامنه افزون تری دارد:
اوّلاً: مرد نسبت به زن تحریک پذیرتر است. دوم، رویکرد مرد به زن تهاجمی است، در حالی که جایگاه زن انفعالی و پذیرش است.
سوم، تمام اندام های بدن زن برای مرد تحریک کننده است. در عین حال، اگر مرد بداند بدن او در معرض دید است و موجب می شود نگاه زنان نامحرم به او جلب شود و بدین وسیله، عفت عمومی خدشه دار گردد، این کار از جهت هموار کردن زمینه گناه، معصیت است.[۱۵]
هر چند برخی در صدق «یاری و اعانه برگناه» نسبت به چنین کاری تردید کرده و گفته اند: کمک در صورتی است که کننده کار، قصد انجام آن را به منظور گناه داشته باشد، ولی اگر چنین قصدی در بین نباشد، گرچه این کار مقدمه نگاه غرض آلود باشد، عمل، اعانه به شمار نمی آید.[۱۶]
اما حقیقت این است که عرف مردم در صدق کمک بر انجام کاری، قصد فاعل را دخیل نمی دانند، از این رو اگر کسی با اینکه می داند کار او سبب می شود دیگری دچار گناه گردد، ولی در عین حال بدون چنین قصدی، اقدام به عمل کند، به عنوان کمک کننده بر انجام گناه، مجرم شناخته می شود.
البته روشن است بایستگی پوشش در مرد، تنها در اعضایی از بدن است که برهنه بودن آن، نگاههای شهوت آمیز را جلب کند، ولی اندامی همچون سر و گردن و دست و پا تا مچ بیرون از این حکم است.
پوشش زنان:
وجوب رعایت پوشش در زنان، حکم ضروری دین و از امور بدیهی قرآن است.
در بخشی از آیه سی و یک سوره نور آمده است: «وَ قُلْ لِّلْمُؤْمِناتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصرِهِنَّ وَ یحْفَظْنَ فُروجَهُنَّ وَ لا یبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلّا ما ظَهَرَ مِنْها وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیوبِهِنَّ…؛
به زنان باایمان بگو: چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند. و زینت خود را – جز آن مقدار که نمایان است – آشکار ننمایند، و گوشه های روسری خود را بر سینه افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود).»
آثار ارزنده پوشش
اکنون به برخی از ابعاد فلسفه پوشش زن می پردازیم:
یکم:
از آثار مثبت رعایت پوشش در بین بانوان، تحکیم شالوده خانواده و تقویت پایه های دوستی و محبت بین زن و شوهر است، زیرا اوّلاً بی توجهی به این موضوع موجب جلب نگاههای ناپاک افراد آزمند است. این برآیند سبب می شود مرد احساس کند همسر او مورد نظر و طمع دیگران است، و این احساس عامل بروز بدگمانی، حساسیت و به هم ریختگی روابط زوجین خواهد بود.
دوم، حضور زنان در کوچه و بازار با وضع نامناسب سبب می شود مردان سست بنیه، با دیدن شان، به آنان متمایل شوند. وقتی دل از پی دیده رفت، کنترل آن کار آسانی نیست. بهانه گیری ها، کم توجهی ها، آزاررسانی ها، ضعف اعصاب و بی تابی ها از همین جا آغاز می شود.
از عوامل مهم سست بودن بنیان خانواده در غرب همین است، زیرا آنچه اساس پیوند زناشویی با همه پیامدها و مشکلات آن است، احساس نیاز هر یک از زن و شوهر به همدیگر است.
وقتی در اثر افسارگسیختگی و بی بند و باری اجتماعی، هر کدام از زن و مرد به آنچه در محیط خانواده است، احساس احتیاج نکرد، رفته رفته احساس همسران نسبت به هم کمرنگ و ضعیف می شود. از طرف دیگر محدودیت ها، قید و بندها، و مشکلات ناشی از زندگی مشترک بر جای می ماند و فروپاشی خانواده نتیجه طبیعی آن است.
دوم:
برخی بر این باورند که بی حجابی موجب می شود رفته رفته زن و جاذبه های او برای مردم کمرنگ شود و از حساسیت و حرص و آز مرد، نسبت به زن کاسته شود. وقتی این گونه شد، روابط زن و مرد حالت عادی به خود می گیرد! این گروه حتی حل مشکلات اخلاقی را در همین راه می دانند. اما این سخن در جای خود درست است ولی دو نکته را نباید از نظر دور داشت: نخست، باید دید تجربه کشورهایی که این راه را رفته اند چیست؟ آیا توانسته اند از این راه، از مسائل ضد اخلاقی و روابط نامشروع زن و مرد بکاهند یا این وضع موجب پَر و بال گرفتن انحرافات اخلاقی در بین آنها شده است؟
دیگر آنکه بر عکس آنچه در این پندار مطرح شده، جاذبه داشتن زن برای مرد و حتی افزایش کشش، نه تنها بد و ناپسند نیست که مطلوب است، زیرا وجود این حساسیت و جستجو از یک طرف و در پرده بودن و عفت و وقار زن از سوی دیگر، سبب می شود همان گونه که در آفرینش منظور گردیده است، مردان برای ارضای غریزه خود به جنس مخالف روی آورند و از گرایش به همجنس برکنار بمانند.
بی شک یکی از عوامل اساسی همجنس گرایی در غرب این است که روابط زن و مرد عادی شده و زن غربی برای مرد غربی، جاذبه و کششی را که زن شرقی برای مرد شرقی دارد، از دست داده است. در این وضع گرایش به همجنس امری طبیعی است. در داستان قوم لوط، پس از آمدن فرشتگان به محضر آن حضرت و اقدام ناروای قوم، لوط به آنها می گوید: «هؤُلاءِ بَناتی إِن کنتُمْ فاعِلینَ؛ اینان دختران منند اگر منظوری دارید.»[۱۷]
چه مقصود از «بنات» همچنان که برخی گفته اند[۱۸] دختران لوط باشد و یا دختران امت، در هر حال آیات نشان می دهد در محیط اجتماعی قوم لوط، زنان برای مردان جلوه و جاذبه ای نداشتند، به گونه ای که در برابر تقاضای حضرت برای گرایش آنان به زنان، پاسخ ایشان آن بود که: تو می دانی خواسته و گرایش ما چیست!
بنابراین اگر پوشش زن و پرهیز او از نمایش زیبایی ها و آرایش خود به مرد سبب شود وی را نسبت به خود در تب و تاب نگه دارد، خدمتی بزرگ به نوع بشر کرده و از بروز و شیوع فساد در عرصه اخلاق و معنویت جلوگیری به عمل آورده است.
سوم:
نمایاندن و اظهار زیبایی های زن، افراد ناباب را به دو جهت، به ایجاد مزاحمت نسبت به این گونه بانوان وا می دارد؛ یکی آنکه آنان بیشتر در پی زنان و دخترانی اند که خود را در معرض این گونه مزاحمت ها قرار می دهند، ولی بانوان دارای پوشش حتی در نظر آنان دارای احترام اند، از این رو کمتر متعرض آنان می شوند.
دیگر اینکه مردان منحرف با دیدن زیبایی ها و برجستگی های بدن زنان تحریک می شوند، به دنبال آن دست به مزاحمت و آزار می زنند. مزاحمت ها موجب می شود در ذهن زن این احساس پدید آید که دست خلقت، او را برای ارضای شهوت افسارگسیخته مردان آفریده است! عقده های روانی ناشی از این احساس و این نوع برخوردها، بسیار روشن است؛ دلمشغولی زن به پیامد این نوع رفتارها و نیز آراستن پیوسته خود برای جلوه گری های بیشتر و پریشان خاطری که این گونه مسائل در پی دارد، فرصت های خدادادی برای رسیدگی او به هدف و مسائل اصلی حیات را از زن سلب می کند و لحظه ها و جوانی و استعدادهای او را از بهره وری و توجه به اهداف والا باز می دارد، در حالی که پوشش مناسب، این فرصت را به زن می دهد که از تعرض ها و مزاحمت های منحرفان برکنار باشد و بی آنکه وقت و عمر گرانمایه خود را در خودآرایی و نمایاندن زیبایی های خود، به گروهی ناپاک مصرف کند، همت و اندیشه و رفتار خویش را در مسیر دستیابی به رشد و کمال معنوی و مادی خود و جامعه به کار گیرد.
چهارم:
گذشته از آنچه گفتیم حفظ سلامت، پاکی و امنیت اجتماعی در گرو وجود انسان های صالح و فرزانه، وظیفه شناس و بامعنویت است. بی گمان ایجاد جامعه سالمی با وجود انگیزه ها و عوامل و زمینه های فساد ممکن نیست. نسل جوان که در آغاز عمر به سر می برد، کانون انرژی و غریزه است و بر اثر غلبه احساسات و عواطف، و در معرض تحریکات، شتابان در حرکت به سوی غرایز است، البته مرد نباید این قدر ضعیف باشد که حتی با صدای زن تحریک شود، ولی واقعیت این است که دست خلقت بر اساس حکمت، مرد را تحریک پذیر قرار داده است. بر این اساس، رعایت پوشش، وقار و متانت زن، نقش بسیار روشن و مؤثری در حفظ اجتماع از آلودگی های اخلاقی و انحرافات فکری و روانی جوانان دارد.
پاکی قلب
گذشته از نگرش حقوقی به مسئله پوشش در جامعه برای کنترل نگاههای آلوده، در یک نگاه اخلاقی باید گفت شرط اخلاقی حضور اجتماعی، پاکی قلب است. بی شک یکی از بهترین سرمایه سعادت انسان، برخورداری از قلب و دل سالم و پاک است. قلب طاهر، اندیشه و رفتار را جهت می دهد؛ فضای ذهنی انسان را روشن و باصفا می کند.
واردات و آنچه به قلب سالم خطور می کند، دل انگیز و امیدبخش و رشددهنده و پیش برنده انسان به سوی اهداف عالی و کمالات است، نیز مانع هدر رفتن استعدادها و توان آدمی می شود، در حالی که دارنده قلب آلوده، همواره افکار پلید و ویرانگر و اندیشه های تاریک و آزاردهنده دارد.
بدیهی است برخورداری از قلبی پاک و بی شائبه، از ضروری ترین شرط حضور اجتماعی زن و مرد است. قلب ناپاک، نگاهها را غرض آلود، سخن گفتن ها و برخوردهای عادی را جهت دار، و محیط اجتماعی را ناامن می سازد. البته برخی وقتی از کار نامشروعی باز داشته می شوند، به ویژه اگر نظر به ظاهر شخص باشد، می گویند: آدم باید قلبش پاک باشد! ولی باید توجه داشت چون قلب، خاستگاه کارهاست، قلب ناپاک، عمل ناشایست می زاید. قرآن کریم می فرماید:
«ذلک و مَنْ یعَظِّم شعائرَ اللهِ فإنّها مِنْ تَقْوَی القلوب؛ هر کس شعائر الهی را بزرگ شمارد از تقوای قلب اوست.»[۱۹] با این
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 