پاورپوینت کامل زنان، شخصیت اسلامی و دستاوردها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زنان، شخصیت اسلامی و دستاوردها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زنان، شخصیت اسلامی و دستاوردها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زنان، شخصیت اسلامی و دستاوردها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
در گفتگو با آیت اللَّه هاشمی رفسنجانی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام
[آیت اللَّه اکبر هاشمی رفسنجانی، شناخته شده تر از آن است که در اینجا نیاز به بازگویی شخصیت و نقش ایشان باشد. در این گفتگو ضمن توجه به رویکردهای مختلف به جایگاه انسانی و اسلامی زن، بر یکسانی هویت وی با مرد از منظر قرآن تأکید شده است. آنگاه به جایگاه و حضور زنان در جمهوری اسلامی ایران و چالش های نظری آن پرداخته شده، شرحی از پیشرفت ها و دستاوردها در ادامه آمده است. اشاره به شخصیت و نقش هاشمی رفسنجانی، نکته ای است که پیش از متن گفتگو مورد توجه قرار گرفته است.]
اشاره گذرا
در مقدمه ای کوتاه، سخن گفتن از مردی بزرگ که حداقل در نیم قرن اخیر، بخشی از تاریخ این سرزمین است، هم در دوران مبارزه و شکل گیری نظام، و هم سال های پس از آن، دشوار است؛ مسئولی که در عرصه های گوناگون انقلاب و نظام نقش های ماندگار و گاه سرنوشت ساز و یگانه ایفا کرده،عالمی که مراتب دانش و کیاست و آگاهی وی بر مسائل کشور و منطقه و جهان مشهود است و یکی از ارکان اصلی جمهوری اسلامی ایران بوده، هست و خواهد بود.
پی بردن به عمق نگاه و گستره دید هاشمی رفسنجانی، آن هم در یک یا چند جلسه کار آسانی نیست. به گزاف نیست به دیده مثبت گفته شود هاشمی شخصیت پیچیده ای دارد که تنها گذشت زمان، فرصت شناخت بهتر و منصفانه تر وی را برای جامعه فراهم سازد. انتشار خاطرات روزانه ای که سال هاست نگاشته می شود، به فهم دقیق تر این شخصیت برجسته کمک خوبی خواهد کرد. هاشمی رفسنجانی منتقدان زیاد و مختلفی دارد، اما پشتیبانان و منتقدان، دوستان و مخالفان، هیچ کدام نمی توانند جایگاه و نقش ماندگار و خدمات گسترده وی را به انقلاب و نظام نادیده بگیرند. بخشی از خرده گیری ها، از استقلال اندیشه و عملی است که وی تلاش کرده است نسبت به جریان ها و سطوح مختلف از آن برخوردار باشد. حضور در مسئولیت های کلیدی گوناگون، آگاهی بر مسائل کشور و بر مباحث اسلامی و مسائل دینی که خطبه های عالمانه و روشنگرانه جمعه، طی بیش از بیست سال گواه آن است، هر نشریه ای را مشتاق می سازد فرصت گفتگوی با وی را بیابد. خوشحالیم «ویژه نامه زنان در جمهوری اسلامی ایران» این فرصت ارزنده را فراهم ساخت که درخواست گفتگو کنیم، به ویژه که سال ها پیش شاهد بودیم ایشان در خطبه های نماز جمعه تهران، به گستردگی به مباحث زنان پرداخته بودند. این توفیق یار شد و به رغم فزونی امور ایشان و درخواست های بسیاری که برای گفتگو با وی وجود داشت، درخواست «پیام زن» را اجابت فرمود و در پایان پذیرفتند جهت گسترش و تکمیل بحث، جلسه دیگری نیز برگزار شود. افزایش دیدارها در هفته های اخیر، باعث شد جلسه دوم به تأخیر افتد، که این امر با محدودیت وقت ویژه نامه به ویژه شماره نخست آن، تناسب نداشت. از این رو در این شماره به بخش اوّل بسنده کردیم، به آن امید که در ادامه بخش دوم را نیز تقدیم خوانندگان محترم کنیم.
گفتگوی با آیت اللَّه هاشمی رفسنجانی در باره مواضع و عملکرد انقلاب و نظام اسلامی، چنان که بارها تجربه شده، به خوبی نشان می دهد ایشان قاطعانه و بی هیچ تردیدی، از دستاوردهای انقلاب و نظام دفاع می کند، نیز به رغم اینکه اهل منطق و بحث و آماده شنیدن نظریات است (و بی شک آسیب شناسی عملکرد انقلاب و نظام را لازم می داند) اما نمی توان در دفاع از انقلاب و دستاوردهای آن، تزلزل و دو دلی را در وی یافت و یا شاهد بود که در دفاع کوتاه آید. این امر برای کسی که آن همه رنج و زحمت را برای پیروزی و تثبیت انقلاب کشیده، جای شگفتی نیست، بلکه درسی است برای همه افراد و جریان ها که انقلاب و نظام را پاس بدارند و با خودبینی و خودمحوری و تنگ نظری، مایه ضعف نظام و کارکرد آن و سستی نیروهای انقلاب نشوند.
در این گفتگو که در تاریخ ۱۱/ ۹/ ۸۳ برگزار شد، سرکار خانم «فریبا ابتهاج» و حجج اسلام آقایان «مهدی مهریزی»، «مهدی پورحسین» و «سیدضیاء مرتضوی» حضور داشتند. صمیمانه از فرصتی که ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام به ما دادند سپاسگزاری می کنیم و برای ایشان آرزوی سلامتی و توفیق ادامه خدمات ارزنده را به اسلام و نظام اسلامی داریم. هنوز فراموش نکرده ایم که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی، سلام اللَّه علیه، پس از ترور حضرت آقای هاشمی در سال ۵۸ نوشتند: «بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است.» اینک نیز پس از ۲۵ سال می گوییم: هاشمی زنده است چون نهضت زنده است.
«سردبیر»
* * *
از اینکه این فرصت ارزشمند را به ما دادید تا به مناسبت ویژه نامه «زن در جمهوری اسلامی ایران» خدمت تان برسیم و لااقل بخشی از پرسش های خود را مطرح کنیم، از حضرت عالی سپاسگزاری می کنیم.
گذشت یک ربع قرن از پیروزی انقلاب اسلامی و شکل گیری نظام جمهوری اسلامی ایران، زمینه و فرصتی است که مجله پیام زن که از سال ۱۳۷۰ فعالیت خود را آغاز کرده و به صورت منظم و جدّی، مسائل زنان و خانواده را پی گرفته، در قالب ویژه نامه ای جامع، مروری بر عملکرد نظام در موضوع زن و خانواده در حوزه مباحث نظری و دیدگاههای گذشته و حال و تحولاتی که رخ داده و عملکرد دستگاههای مختلف نظام داشته باشد. این امر بحمداللَّه علی رغم گستردگی کار و تنوع مباحث و موضوعات پی گیری شد و طرح پرسش ها در محضر حضرت عالی نیز به همین انگیزه و در همین چارچوب است. هر چند محورها و پرسش های مورد نظر فراوان است و انتظار نمی رود که به خاطر محدودیت وقت بتوانیم به همه آنها بپردازیم، امیدواریم حضرت عالی نیز همراهی فرمایید که وقت گفتگو توسعه پیدا کند و ما و خوانندگان ارجمند بتوانیم استفاده بیشتری از حضورتان ببریم.
شروع کنیم، ببینیم به کجا می رسیم.
اگر اجازه دهید، طرح موضوع این گونه باشد که با توجه به برداشتی که حضرت عالی از منابع دینی به ویژه قرآن دارید، اسلام چه تصویری از زن ارائه کرده است؟ در دوران معاصر در میان علمای شیعه، چه برداشت های رقیبی وجود دارد؟ جمهوری اسلامی ایران کدام یک از این برداشت ها را مبنای نظری قرار داده و در عمل چه مقدار موفق بوده است؟
طرح مسئله همین جور خوب است. توضیح بیشتری بدهید.
قسمت اوّل مبانی و بحث های نظری است که چند تصور میان مسلمان ها و شیعه و در ایران وجود داشته است؟ به ذهن می رسد در صد ساله اخیر، دو سه گرایش یا رویکرد عمده وجود داشته است: یک رویکرد که به جمع بندی و منسجم کردن آنچه که در میراث گذشته بود، پرداخته است. تا حدود دهه چهل این فکر غالب بود. نوعاً در بحث های معرفتی، زن را متفاوت از مرد می دیدند. بر اساس همان متفاوت دیدن و زیاد دیدن تفاوت ها، تعریف شان از کمال و استعداد زن متفاوت بود. در مشارکت اجتماعی معتقد به منع بودند و جایگاه زن را در خانواده خیلی محدود می دانستند. برای حقوق و تکالیف هم فاصله زیادی قائل بودند. پیش از دهه چهل حداقل دو کتاب در باره تفاوت های زن و مرد نوشته شد که یکی صد و هفتاد و سه مورد و دیگری صد و شصت و سه مورد را گردآوری کرده است. به هر حال این یک تصور بود.
از دهه چهل به بعد، مرحوم علامه طباطبایی، مکتب جدیدی را مطرح کرد و شاگردانش هم به تقریر آن پرداختند. مرحوم شهید مطهری کار بسیار خوبی بر اساس افکار علامه طباطبایی در حوزه معرفتی دفاع از برابری زن و مرد کردند و مبنا را قرآن قرار دادند. حضرت امام خمینی(ره) هم بحث های مشارکت اجتماعی زنان را به صورت جدّی مطرح کردند. در این زمینه ها آثار و صحبت های امام کم است، اما بحث مشارکت را خیلی جدّی تر مطرح کردند. این افراد نوعاً جواز مشارکت را مطرح می کردند، ولی در تفاوت های فقهی – حقوقی مثل گذشته فکر می کردند، با این فرق که به تبیین و توجیه کلامی آن می پرداختند. کاری که مرحوم آیت اللَّه مطهری کردند، زیاد است. مثلاً در مباحث «طلاق در دست مرد است»، «ارث متفاوت است»، «دیه چیست؟» و «بلوغ چیست؟» توجیه های کلامی کردند.
رویکرد دوم بعد از انقلاب هم تا سال های اخیر، تقریباً رایج و غالب بود. از دهه هفتاد به این طرف، در جمهوری اسلامی رویکرد سومی شکل گرفت که در واقع، در بحث معرفتی جلوتر آمدند، یعنی تفاوت ها را به حداقل رساندند. اصل بر اشتراک است، مگر تفاوت عمدتاً فیزیکی که در حوزه بقای نسل است. اما در بخش بحث های حقوقی و تکلیفی بنا را بر این گذاشتند که به جای تبیین و توجیه کلامی، به بازنگری فقهی با مکانیزم های دینی بپردازیم. لذا خیلی چیزها فرق کرد. فتاوایی که در این ده – پانزده سال در بحث بلوغ، بحث حضانت و سرپرستی شکل گرفته، از جمله دستاوردهای رویکرد سوم و یا حداقل در کشور ما این گونه است. در جهان عرب و اهل سنت، مقداری جلوتر رفتند.
با این سه رویکرد کلانی که حداقل علمای کشور ما و متفکران شیعی داشتند، تلقی حضرت عالی چیست؟ در این زمینه از منابع اسلامی بخصوص قرآن چه برداشتی می توان ارائه کرد؟
همان طور که گفتید، از زمانی که در دوره جدید تشکیل حوزه و گسترش بحث های کلامی، اجتماعی و فلسفی که بیشتر از دهه سی و چهل آغاز شد، راه زیادی طی شده است. در این دوره بیشتر از لحاظ قرآنی به این مسائل پرداخته شد. قبلاً هم بود، ولی کم بوده است. علتش این بود که این مسائل در حوزه ای که اینها ارتباط داشتند، مسئله خاصی نبوده است. در دوره ما، یک مسئله جهانی است و افکار جهانی مطرح می باشد. سؤالات فراوانی هم پیش می آید. مسائل اجتماعی، حقوقی و گاهی فلسفی مطرح می شود. طبعاً حوزه علمیه و علما نمی توانستند برکنار باشند و وارد بحث ها شدند. خیلی هم پیشرفت کردیم. فکر می کنم هنوز اگر بخواهیم با متون اصلی خود که مهم ترین آنها قرآن است، حرف بزنیم، در جامعه ما حتی، متفکرین اسلامی و روشنفکران هم به اندازه قرآن صراحت به خرج نمی دهند.
قرآن وارد جزئیات نشده است و تفاوت قابل توجهی بین زن و مرد در آن دیده نمی شود. اگر کسانی بخواهند مواردی را مطرح کنند، می توان با آنها بحث کرد. از لحاظ فلسفی، زن و مرد، دو انسان کامل، با حقوق کامل، با مسئولیت و با حق برداشت از ثمره کار و تلاش خودشان هستند. در جامعه بشری دو بخش مکمّل همدیگر هستند. هر دو آنان از لحاظ جسمی و روحی، ویژگی هایی دارند، مثل هر بخشی از موجودات و انسان ها که تفاوت هایی در آنها هست، اینها هم دارند.
اگر در این بخش بخواهیم به مطالب کسانی که تفسیر قرآن را به عهده گرفتند و توضیحاتی که در روایات نقل شده بپردازیم، فکر می کنم، باید در قرآن به تساوی زن و مرد از ابعاد مورد نظر بحث های اجتماعی و کلامی امروز برسیم و قبول کنیم که هر دو انسان کامل و دارای حقوق مساوی هستند و در برخی احکام ویژه به خاطر شرایط اجتماعی که در خانواده و جامعه هست و ناظر به امکاناتی است که در وجودشان برای پذیرش تکلیف و انجام وظیفه هست، تفاوت هایی دیده می شود. من قرآن را این گونه می بینم. قرآن وقتی به تاریخ هم نگاه می کند، انسان هایی را به عنوان قلّه های فضیلت مطرح می کند. آنها هم از طبقه مردان هستند، ولی از طبقه زنان هم مثل حضرت مریم، همسر فرعون و شخصیت های دیگر مطرح می شوند که از لحاظ انسانی، قرب به خدا و فضایل انسانی موقعیت بسیار بالایی برایشان قائل است.
لازم نیست به همه بپردازد، وقتی یک نمونه این گونه است، سایر موارد نیز این چنین است. یعنی وقتی حضرت مریم آن گونه رشد می کند، کسی مثل همسر فرعون که در چنین محیطی زندگی می کند و به آن عظمت دست می یابد، کسانی مثل مادر حضرت موسی که در آن شرایط مطرح می شوند یا حتی زن هایی مثل ملکه سبا که اوّل مشرک بود و بعد متنبّه می شود. به نظر می رسد موقعیتی داشته و منطقه ای مثل سبا را اداره می کرد. قرآن هم وقتی می خواهد حرف های او را نقل کند، به صورت یک انسان نیرومند و مدیر واقعی جامعه، که با شیوه مشورتی عمل می کند، برخورد می کند. حضرت حوّا را هم در قرآن این گونه می بینیم. اگر مسائل خاصی از قرآن مورد نظر است، می توانید مطرح کنید و روی آنها بحث کنیم.
فکر می کنم قرآن زن و مرد را دو بخش تکمیل کننده جامعه بشری تلقی می کند. ممکن است گاهی فکر کنیم که نقش مرد در جامعه بیشتر است. در مجموع چنین برداشتی از قرآن می شود. در ابعادی به تربیت و رشد انسان ها و بالاخره موقعیت مادری برمی گردد که در آنجا هم نقش ویژه ای به زن می دهد. در قرآن هم متعادل عمل شده است. آیه «و لهنّ مثل الّذی علیهنّ» (سوره بقره، آیه ۲۲۸) در قرآن تعبیر قابل توجهی است. اگر این مفهوم را به عنوان یک اصل قطعی و مسلّم بگیریم، آن وقت باید بگوییم احکامی که در اسلام هست، باید از این نوع و بین آنها توازن باشد. یعنی به اندازه آنچه که انسان احساس می کند برای مردها امتیاز قائل شده، در مقابل برای خانم ها هم امتیاز قائل شد. و الّا این جمله صادق نیست. اگر بتوانیم استثنایی در این جمله پیدا بکنیم، آن وقت باید جمله و این آیه را تخصیص کنیم.
آیه در دنباله خود، تخصیص را دارد: «و للرجال علیهن درجه» که آن را توسعه می دهند، یعنی این «درجه» آن قدر وسیع شده که پوشش می دهد!
اگر بخواهد این گونه شود و توسعه یابد، دیگر «لهنّ مثل الذی علیهنّ» معنا ندارد، اتفاقاً آن را باید با این بسنجیم، یعنی ضمن اینکه اینها حقوق مساوی دارند، در یک سری مسائل، موقعیت مردها، روشن تر و فائق به نظر می آید. باید جایی هم باشد که نقش بانوان فائق به نظر بیاید، و الّا این جمله، جمله قبلی را نفی می کند. نباید این جور باشد. پس این ناظر به همان بحث هایی است که بوده و الان هم هست.
جاهایی هست که مسئولیت های فائق را به مرد دادند که در کنارش باید چیزی شبیه آن به زن داده باشند تا آن جمله اوّلی درست معنا دهد. فکر می کنم در قرآن می توانیم واقعاً مفهوم عدالت و اعتدال را بفهمیم، نه از آن بُعدی که بخواهیم در همه چیزها یکی باشند. این تساوی در هیچ بخشی از اجتماع نیست. در بخش های مختلف مردها هم این تساوی نیست. تفاوت هایی به وجود می آید. در نژادها هم نیست، تفاوت های واقعی در نژادهای بشر وجود دارد که بحث های دیگری هستند.
تردیدی نیست که از بعضی جهات جسمی و روانی، ساختار وجود زن و مرد تفاوت دارد. ولی این تفاوت می تواند برای هر طرف امتیازی باشد و بر اساس آن در تقسیم کار باید هر بخش در پذیرفتن مسئولیت ویژگی داشته باشد که دارند.
برداشت هایی هم بین علمای بزرگ وجود داشته که هر کدام برای خود مستنداتی داشتند. فکر می کنید این متون، آن قدر به آنها اجازه می دهند یا یک فرهنگ است که باعث شده چنین برداشتی از متون دینی شود؟
مورد دومی بیشتر به ذهنم می رسد، یعنی بالاخره از قدیم فرهنگی میان بشر بوده و کم کم تلطیف شد. زمانی اصلاً زن را انسان نمی دانستند، زمانی انسان ناقص می دانستند. بعدها که شرایط بهتری هم پیش آمده، زن بودن افتخار نبود و مرد بودن افتخار بوده است. خیلی اشکالات در جامعه بود. اسلام توانسته مقداری این فرهنگ را اصلاح کند، ولی می بینیم حتی در محیط اسلامی این فرهنگ پاک نشده و رسوباتش همچنان وجود داشته و در عمل هم همین جور بوده است. حتی الان و در زمان ما هم، بزرگان و علما تحت تأثیر این جوّ هستند. آنها بیشتر از ما در فضای خودشان بودند. چون این طرف قضیه که چیزی نبوده، هر چه بود، در طرف فرهنگ تبعیض بوده است.
آنان به چنین نظریه هایی رسیدند که خواستند وضع موجود را تا حدودی توجیه کنند و بگویند مثلاً درست است. آنان باید اسنادشان را بیاورند، استدلال های قوی لازم دارد. اگر ما آن روز با همین روحیه، شاگرد آنها بودیم و سؤالاتی می کردیم، طبعاً نمی توانستند جواب بدهند. الان هم کسانی که آنها را قبول دارند، بیایند با همان حرف ها از آن دفاع کنند.
به سه رویکرد از حیث تاریخی اشاره شد، ولی از نظر تقابل بین این دیدگاهها می توان به این شکل تقسیم کرد: یکی همان است که حضرت عالی اشاره کردید که اصل بر این است که زنان در بُعد انسانی، معرفتی و فلسفی با مردان یکسان هستند. این تأثیر خودش را طبعاً در فقه و مسائل اخلاقی و اجتماعی و قانونگذاری نظام می گذارد. نگاه حضرت امام خمینی«ره» این است که از نظر حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست. هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد. در بعضی موارد تفاوت هایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباطی ندارد. نگاه دیگر زن را به عنوان ابزاری در خدمت مرد می شمارد و گاه تا لبه مرز انسانیت عقب می راند و چیزی نمانده که از این جرگه بیرون کند!
در آثار فقهی این دو نگاه را به خوبی می بینیم. به عنوان نمونه این مسئله را ملاحظه کنید که علامه حلّی در کتاب «تذکره» در فرضی آورده که آب به اندازه غسل یک نفر وجود دارد، در حالی که زن حائض و مرد جنب هر دو نیازمند آب می باشند: «لو اجتمع جنب و حائض فالأقوی تقدیم الحائض لأنّها تقضی حق اللَّه و حق زوجها فی اباحه الوطیء و یحتمل الجنب لأنّه احق بالکمال من المرأه». نکته «لأنّه احقّ بالکمال» را عنایت بفرمایید. یک مسئله و فرض فقهی و جزیی در بیابان است که یک سطل آب را به چه کسی بدهیم؟ به زن یا به مرد؟ آنجا دارد تحلیل معرفتی می کند. به حوزه فلسفی می برد و می گوید: چون مرد «احق بالکمال» است، بنابراین آب را به او بدهید.
تحلیل دیگرش این است که چون بحث حقوق انسانی مطرح است، اگر زن استفاده کند، بر خلاف مرد امکان اینکه دو حق را ایفا کند، وجود دارد. این تحلیل از نظر ملاک کلی خوب است. حال اگر فرض کنیم امکانات اجتماعی و فرصت هایی در جامعه وجود دارد و نظام اسلامی می خواهد این فرصت ها را مانند اشتغال، خدمات اجتماعی و مسائل فرهنگی و تفریحی، تقسیم کند، باید مشخص شود که سایه این دو دید کلی که از حوزه فلسفی و معرفتی بر فقه افکنده شده، چه تأثیری در قانونگذاری و تخصیص اعتبارات و امکانات، می گذارد؟ به عنوان مثال، اگر از حضرت عالی سؤال کنیم آیا در داشتن وزیر، معاون و مشاوری از خانم ها منعی می بینید؟ حتماً می فرمایید: نه. در مقام «ثبوت»، مشکلی نمی بینید، اما در مقام «اثبات» و اقدام خیلی مخالفت خواهد شد! این برخاسته از تفکر دوم است که از حوزه معرفتی و فلسفی می آید و تأثیر خود را در تصمیم گیری های اجتماعی نظام جمهوری اسلامی می گذارد. بفرمایید مبنا چه بود؟ چه مشکلاتی داشتیم؟ کدام تفکر غالب بود و نظام اسلامی با چه مشکلاتی، از این حیث مواجه بوده است؟
اوّل اشاره ای داشته باشیم. بالاخره فقیهی که این طور استدلال می کند (لانّه احَقُ بالکمال) روی چه مبنایی است؟ مبنای درستی که برای این ندارد. بر اساس همان تفکرات، فرهنگ خاص و رسوباتی که در ذهن اینها وجود داشته، این طور فکر می کردند که مرد «احق بالکمال» است.
البته خیلی برای این مسئله مستندات روایی ذکر شده، مثلاً روایاتی مثل: «کمُلَ مِنَ الرجال کثیرٌ و مِنَ النساء قلیل و اقل» یعنی در ذهن شان بوده که قاعدتاً راجع به آن روایات هم اظهار نظر شود. یعنی به حسب ظاهر خیلی برایش مستندات دینی درست شده یا وجود داشته است.
من از قرآن شروع کردم که این چیزها نیست. «لیس للإنسان إلّا ما سعی». آیات دیگر هم نشان می دهد که زن و مرد، هر چیزی که دارند، مال خودشان است: «مَن عَمِلَ صالحاً مِن ذَکرٍ و اُنْثی» و صریح ترینش همان جمله و آیه ای است که گفتیم. خواستند با همان رسوباتی که بود، تأویلش کنند، اما «انه احق بالکمال» مبنایی ندارد. بنابراین آن کس که دید معرفتی، فلسفی و انسان شناسی اش از آن نوعی بوده که وجود داشته، تحت آن شرایط و آن فرهنگ بوده است، تحقیقاً اینها روی احکام عملی و مقررات و حقوق اجتماعی سایه افکنده است. نمونه هایش را ببینید. گفتم در زمان ما خیلی کمرنگ تر شد، اما هنوز حضور دارد. اوّل انقلاب با همین خرده فرهنگ های رسوبی که در ذهن خیلی ها بوده، مواجه بودیم. البته دو جهت دارد: یک جهت این است که در زمان ما در صدر انقلاب، هنوز جامعه برای تربیت زنان بافضیلت که همسنگ مردها در اجتماع حضور داشته باشند، باز نشده بود. واقعاً تعداد کمی از آن زن ها، از آن نوعی که می شد روی آنها حساب کنیم، یعنی زنان باسواد و متدین و آگاه وجود داشتند. از لحاظ واقعیت زندگی هم این کمبود بود و الان هم هست و تمام نشده است. از لحاظ فکری هم آن رسوبات کاملاً جدّی بود و هست. شما ببینید وقتی قانون اساسی نوشته می شود، وقتی می خواهند شرط کنند، به نحوی که رئیس جمهور مرد باشد، زن نباشد، با دوگانگی مواجه بودند، در فضایی که وجود داشته، ذهنیت خیلی از آقایانی که بودند، این بوده که زن نباید رئیس جمهور باشد. بعضی ها هم می گفتند: نه، می تواند بشود. مصالحه ای که شده، همان تعبیر خاص است. «رجال سیاسی» را آوردند که رجال از لحاظ ادبی بتواند شامل خانم ها هم بشود. منتها یک نوع محافظه کاری قانونگذاری بوده که ملاحظات افکار عمومی و بخصوص شرایط فضای مذهبی ها را داشتند، لذا مقداری هم ملاحظه افکار روشنفکرها و افرادی شد که جور دیگری فکر می کردند. این مشکل وجود داشت، البته الان کمرنگ شد، اما هنوز هم این طور نیست که منتفی شده باشد، وجود دارد و گاهی هم بروز می کند.
بیشتر شد!
از لحاظ افکار عمومی، بیشتر نشده است.
ولی از نظر دست اندرکاران وجود دارد!
گاهی به عنوان عکس العمل است. با خواستی که در جوان ها، مردها و خانم ها به وجود آمده و فشاری که دنیا الان روی این مسئله دارد، حالت عکس العمل پیدا می کند و قدری احتیاطها بیشتر می شود و جنبه احتیاطی به خودشان می گیرند. فکر می کنم هنوز دچار رسوبات هستیم، تأثیراتی هم هنوز وجود دارد، همین قانون مدنی که نوشته شده، بالاخره بر اساس اسلام نوشته شده، آن زمان علما هم دخالت کردند و اگر آن زمان را در نظر بگیریم، قانون خوبی هم بود، ولی در قانون مدنی تبعیضاتی وجود دارد. هنوز چنین فرصتی در کشور ما به وجود نیامده که با ذهن باز و بدون رسوبات فکری، قانون مدنی را از این باب نگاه کنیم و باید زمانی این کار را بکنیم. یک بار دیدم رهبر معظم انقلاب هم که بحث حقوق مطرح بود، متذکر شدند و فرمودند: بروید روی قانون مدنی کارِ ریشه ای کنید. البته یک واقعیت تاریخی هم وجود دارد که محدودیت هایی را به جامعه ما تحمیل می کند. یکی از آنها این است که زنان جامعه سابقه نیرومند حضور در امور اجتماعی و مدیریتی را ندارند و باید مدتی به تدریج حضور عملی در کارها و مدیریت ها داشته باشند تا رسوبات ذهنی را پاک کنند و صلاحیت خودشان را ثابت نمایند. واقعیت دیگر این است که مطالعه جامع روانشناسی و جامعه شناسی روی تفاوت های واقعی زنان و مردان به منظور شناخت صلاحیت و متناسب با کارها انجام نشده و باید این بررسی های عملی همراه با تجارب کشورهایی که زنان را به کارهای گوناگون گمارده اند، انجام شود. مثلاً می بینیم کشورهایی که دهها سال تجربه و سابقه مساوی برخورد کردن را دارند، نتایج متفاوتی دارند و می بینیم در بعضی از مسئولیت ها حضور زنان وسیع نشده. مثلاً در پارلمان ها و مدیریت های بالای کشورها و امور نظامی و انتظامی و کارهای سخت مسلماً عدد زن و مرد آن کشور تناسب ندارد و این برمی گردد به همان اصلی که مطرح شد که تفاوت هایی هست. اما این تفاوت ها مستلزم تبعیض و ظلم نیست.
به هر حال ۲۵ سال کم فرصتی نیست. خوب است حضرت عالی اشاره بفرمایید که واقعاً چرا پس از ربع قرن این مسئله (که بُعد جهانی نیز دارد) هنوز وجود دارد؟! نمی خواهیم بگوییم تحت فشارهای بیرونی قرار بگیریم و به شکل عکس العمل و در یک حالتِ دفاعی و موضع انفعالی باشد، ولی وقتی به گذشته برمی گردیم، باید نشان بدهیم که از فرصت ها درست استفاده کردیم یا نکردیم. مشکلات و موانع چیست؟ فشارهای داخلی بیشتر هست یا فشارهای بیرونی؟
می توان چند دلیل برای این ذکر کرد. البته در این مدت پیشرفت زیادی کردیم، پیشرفت مبنایی هم کردیم، یعنی از نقطه خوبی شروع کردیم و در مسیر هم خوب داریم پیش می رویم. اولین نقطه اش این بود که در بحث قبلی هم گفتم، در رژیم سابق زن های متدین و خانواده های متدین و متعبد، بچه ها و زن هایشان را کمتر به مسائل آموزشی و اجتماعی آورده بودند. کسانی که آمده بودند، آنهایی بودند که معمولاً افکار دیگری داشتند، لذا وقتی انقلاب کردیم، برای تربیت دختران تقریباً از نقطه خیلی پایینی شروع کردیم تا اینها را برای مسئولیت پذیری آماده کنیم. اصل این کار از آموزش شروع می شود. تا قبل از انقلاب خیلی از خانواده های متدین، دخترهایشان را به سطح دبیرستان هم نمی رساندند، بلکه تا دبستان و مکتب خانه و در خانه و امثال آن می فرستادند. این فضا باز شد برای اینکه بتوانیم کاری بکنیم.
شما ۲۵ سال را خیلی زیاد ندانید، مردانی که مسئولیت به عهده گرفتند، مال آن موقع مثلاً ۴۰ سال، ۵۰ سال یا بیشتر هستند که در فضای کار و تحصیل و تجربه و میدان داری بودند و الان به کمالی رسیدند و مسئولیت های اساسی می گیرند. خانم هایی که شروع کردند، بیشتر از جوان ترها و دخترها شروع شد. آنهایی که سن شان گذشته بود که گذشته بود و در این وادی قرار نمی گرفتند. بعد از انقلاب نظام آموزشی برای خانم ها مهیا شد و اینها به سرعت دارند درس می خوانند و فکر می کنم اگر همین طور پیش برویم، شما در سال های آینده با انبوهی از زنان تحصیل کرده، محقق و صاحب نظر مواجه هستید که حق خودشان را مطالبه می کنند. از این ۶۰ درصدی که در دانشگاهها قبول می شوند، اگر ۲۰ درصدشان هم مایل شوند وارد مسائل اجتماعی، اداری، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه شوند، معلوم است جامعه را پر می کنند و موقعیت را در خیلی از جاها می گیرند. در کارهایشان لیاقت هم نشان می دهند. دلیلی هم ندارد که در تصمیم گیری ها وارد نشوند. نظامی که متکی به آرای مردم است و تقریباً همه تصمیم گیرنده های کشور، باید انتخاب شوند، از نمایندگان مجلس، رئیس جمهور، شوراها، خبرگان تا درجه بعد، رهبری، متکی به رأی خانم ها می شوند. البته هنوز در ذهن خیلی از اینها رسوبات هست که به تدریج پاک می شود. همین طور که پیش می روند، بحث های علمی و عقلانی می شود. پس روند حضور مؤثر خانم ها دارد مسیر خود را طی می کند و جلو می آید. رسوبات متحجرین که ذهنیت های مخالف داشتند، به تدریج پاک می شود. بالاخره خیلی هایشان نیروهای انقلاب بودند و نمی توانیم آنها را ندیده بگیریم. هنوز هم نمی توان ندیده گرفت، آنها در انقلاب وزنه و صاحب حق هم هستند، فداکاری می کنند، تفکراتی هم دارند که به فتواهایی از آن قبیل و تحلیل هایی از آن نوع که شما نقل کردید و مسائل فکری که وجود دارد، متکی می باشد.
پس از خانم ها نیرو نداشتیم، تقاضا کم داشتیم، رسوبات فکری بوده که مانع بود. عقایدی بود که باید به تدریج تصفیه می شد. برنامه هم می خواست که این کار انجام شود. حتی اگر طراحی هم نکرده باشیم، به طور طبیعی پیش می آید، چون معتقد بودیم. افکاری که امام مطرح کردند، خیلی مهم و مؤثر است. وقتی امام مطرح می کردند، ما هم مطرح می کردیم. نماز جمعه جایی بود که می شد این بحث ها را در آن ارائه کرد. بعضی از مردم قبول و یک عده هم مخالفت می کردند، ولی جامعه این بحث ها را می پذیرفت. شهید آیت اللَّه مطهری می توانستند وارد این بحث ها شوند و دیگران هم وارد شدند. نتیجه اش همین شده که به اینجا رسیدیم و الان بخش زیادی از مدیران ما در بخش های مهم، خانم ها هستند. الان خانم ها در آموزش نقش زیادی دارند.
منتها در سطوح میانی آموزش و پرورش هستند.
از همان جا شروع می شد. الان خانم ها سهم بسیار بالایی دارند، چون دبیر یا معلم شدن آسان تر بود. به تدریج تعداد مدرسین خانم در دانشگاهها هم اضافه شد. مدیریت ها هم همین گونه است. کم کم دارند به مدیریت های میانی می رسند. در انتخابات می بینید با اینکه خودِ خانم ها که رأی می دهند، کمتر خانم ها انتخاب می شوند، حتی در مجلس و جاهایی که باز هست، کمتر داوطلب می شوند. باید به تدریج شرایط درست شود. یک مقدار هم این مسائل ریشه فیزیولوژی دارد. بالاخره اینکه تمایلات خانم ها به طرف چه کارهایی است؟ طبع شان چگونه است؟ مقتضای جامعه چه نوع کارها را از آنها می خواهد؟ مهم است و باید در نظر بگیریم. فکر می کنم انقلاب اسلامی، متین، آرام و با حرکت های حساب شده – نه عجولانه و نه تحمیلی – جلو می آید. البته ممکن است در نقطه ای افراط شود، بعد همان افراط دوباره خود را اصلاح می کند و معلوم می شود که به مانع برخورد می کند و برمی گردد. در این شرایط، این افراط هم پیش می آید. در مجموع فکر می کنم حرکت خوبی بود.
الان اگر قدری واقع بینانه ارزیابی کنیم، در دنیای اسلام، بنیه خانم های ایرانی از بسیاری از کشورهای دیگر برای حضور اجتماعی قوی تر و سالم تر است. حضور خانم های تحصیل کرده، صالح، عفیف و دارای تفکر درست، در کشور ما بیشتر از همه جا هست، که به خاطر فضای سالم تر و راه درستی است که خانم ها داشتند و حرکت کردند. موجی نیست، طبیعی حرکت کردند. البته چنین مقایسه ای نشده است که آمار و ارقام را بیاورند و نوع زن ها را با هم مقایسه کنند. اما حدس می زنم ایران الان دارد بنیه بسیار خوبی برای سهم خانم ها از لحاظ آمادگی پذیرش مسئولیت پیدا می کند، که در جاهای دیگر به این خوبی نیست.
در برخی از تصمیم گیری ها یا قانونگذاری ها، گاهی توجیه برخی که شاید این امور با مبانی آنها سازگار نیست، این است که بر اساس مصلحت اندیشی بود. گاهی برخی تصمیمات و قوانین، حتی در سطح قانون اساسی، این گونه بود. تعبیری که به کار می برند، این است که حضرت امام مصلحت اندیشی کردند! آیا جناب عالی در قوانین نظام اسلامی، در مواضعی که نسبت به مسائل زنان داشته، همین مقدار که پیش آمده، هیچ نوع مصلحت اندیشی مقطعی و موردی می بینید، که در مواجهه با امواج جهانی و فشارهای جهانی و بعضی خواسته های داخلی و.. . تصمیم گرفته شد؟ یا نه، سیاست نظام است که دارد به این سمت حرکت می کند و هیچ مصلحت اندیشی مقطعی نیست و نخواسته برای حفظ خود، خانم ها را هم در نظام دخیل بداند و نظر واقعی نظام و مسئولان و قانونگذاران و تصمیم گیرندگان همین است؟
من چاشنی مصلحت اندیشی را می بینم. اما این طرف بیشتر است! یعنی اینکه نظام در برخی از حقوق و مسائل خانم ها با مصلحت اندیشی کوتاه آمد یا تأخیر کردیم. این طرف خیلی بیشتر است، یعنی حتی در قانون اساسی هم آن روزی که «رجال سیاسی» را نوشتند، مصلحت اندیشی کردند. این هنوز هم هست. البته آن طرف هم گاهی هست، یعنی جاهایی که فکر می کنند مثلاً نمی توان در شرایط بین المللی این گونه کار کرد، گاهی ممکن است تصمیماتی گرفته شود. همان هایی هم که قبول ندارند، رأی می دهند. البته بعضی هستند که اصلاً فکر نمی کنند این مصلحت اندیشی است و خودشان می خواهند. ولی همین الان کسانی هستند که بعضی از امتیازات و حقوق را با مصلحت اندیشی می دهند. من این مسئله را قبول دارم.
یعنی آن طرف بیشتر است؟
خیلی بیشتر است.
پس خانم ها باید خوشحال باشند و منتظر بمانند که به هر حال ممکن است زمانی مصلحت ها نادیده گرفته شود!
قطعاً این گونه است. خیلی بیشتر است.
حضرت عالی یک مقدار همین نکته را بازتر بفرمایید. مجله پیام زن از ابتدا آنچه را که تعادل حقوقی می خواند، مطرح کرده است. مجله در پی اعتدال و واقع بینی بود و از افراط و تفریط و شعارهای فمینیستی پرهیز کرده است. در همین بحث مصلحت اندیشی به عنوان مثال امسال دختران بیش از ۶۰ درصد ورودی دانشگاهها را دارا بودند. ممکن است کسی این مسئله را به عنوان یک تهدید بداند که باید چاره اندیشی شود. چون یک باور هست که با این روند، ترکیب تحصیلی جمعیت به هم می خورد و مسئله اشتغال، ازدواج و مشکلات بعدی در پی آن است. نمی گوییم جلوی پیشرفت گرفته شود، اما پیامدها را هم توجه کنیم. مصلحت اندیشی ها را که می فرمایید، یک مقدار بازتر شود. اگر نظام مشکلاتی دارد، بیان کنید. چون برخی اعتراض می کنند که برای زن ها کار نکردند! نمونه اش هم این است که می گویند شما مردها کی درد خانم ها و مشکلات و مسائل شان را می فهمید؟ شما مدافع منافع خودتان هستید!
یک مصلحت بسیار مهم دیگر است که همه در نظر می گیرند و باید برایش چاره جویی کنیم. بالاخره اگر با برنامه نباشد، از اختلاط زن و مرد در فضای کاری، تحصیلی و تفریحی جامعه مفاسدی در می آید. این طبیعت جاذبه زن و مرد است که به هم دارند. این ملاحظات را تقریباً همه دارند. حتی غربی هایی هم که حفظ خانواده یک مقدار برایشان مهم است، ملاحظاتی دارند. این هم خودش یک مصلحت است. البته منبع حقوقی به آن معنا ندارد، مبنای مصلحت اندیشی اجتماعی دارد. وظیفه مدیران است که این فضاها و روابط را به گونه ای ترسیم کنند تا مفسده ای پیش نیاید. الان در خیلی از موارد به خاطر ممنوعیت ها این جاذبه ها درست شده است. حرصی است که در اثر محدودیت ها به وجود می آید. زندگی مشترک قدری باید طبیعی تر شود و این جورها که الان هست، نباشد. نمی توانیم تفکرات متعصبانه ولی مخلصانه ای را که در قشر متدینین وجود دارد، در انقلاب نادیده بگیریم. اصلاً بخشی از پشتوانه، آن گونه انسان ها بودند، دفاع را بسیاری از این افراد انجام می دادند. خیلی از کسانی که الان
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 