پاورپوینت کامل نهاد خانواده را باید پاس داشت؛ نقدی بر وضع کنونی خانواده ۹۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نهاد خانواده را باید پاس داشت؛ نقدی بر وضع کنونی خانواده ۹۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نهاد خانواده را باید پاس داشت؛ نقدی بر وضع کنونی خانواده ۹۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل نهاد خانواده را باید پاس داشت؛ نقدی بر وضع کنونی خانواده ۹۵ اسلاید در PowerPoint :

>

[بر اساس آموزه های قرآنی آرامش روحی و روانی، ایجاد دوستی، رحمت و محبت از جمله ره آوردهای تشکیل کانون خانواده می باشد که مورد تأکید زیاد اسلام واقع شده است.

به اعتقاد نویسنده، این دستاوردها نیز با مهندسی خاصی در تنظیم روابط خانوادگی حاصل می شود که امروزه دستخوش تغییرات نامطلوب شده، فلسفه وجودی خانواده را مورد تهدید قرار داده است. از نگاه وی مشکلات روزافزون اقتصادی، اشتغال زنان، به هم ریختگی روابط مدیریتی در خانواده و فروگذاری از برخی اقتضائات طبیعی زنان و مردان، از جمله عواملی است که این واحد بنیادین جامعه مورد نظر اسلام را به مخاطره انداخته است. این نگاه اگر چه در پاره ای از موضوعات درخور نقد است اما اصل دغدغه نویسنده در صیانت از کانون خانواده مغتنم و نیازی مبرم برای جوامع امروزی به شمار می رود.]

برخی از مشکلات خانواده، امروز به شکل نگران کننده ای در آمده است. این گونه مشکلات باید ریشه یابی شود و اساسی حل گردد. شاید بتوان در یک جمله مشکل و راه حل را این گونه خلاصه کرد که اسلام برای خود نظامی دارد و برای خانواده طرحی دارد و برای اجتماع طرح دیگر متناسب و هماهنگ با آن؛ ولی ما انسان ها با وضع قوانین مبتنی بر روش و آداب قومی و تحت تأثیر فرهنگ و نظام های حقوقی بیگانه مقدار زیادی از آن نظام را از بین برده ایم و آن را ناقص و بدقواره ساخته ایم. چنان نظامی نه محبوب کسی است و نه توان حلّ مشکلی را دارد.

جایگاه خانواده

اسلام برای خانواده ارزش خاصی قایل شده، روابط درون و برون خانه را تنظیم کرده، مدیر داخلی و بیرونی را مشخص ساخته، مدیر مالی، راه به دست آوردن ثروت، چگونگی مصرف و.. . را به گونه وجوبی و تکلیفی یا استحباب و یا ارشاد و راهنمایی معّین کرده و برای هر قسمت، زمینه سازی های مناسب را انجام داده، ولی ما برخی را به عنوان اینکه ارشادی است و الزامی نیست، برخی را به عنوان اینکه استحبابی است و وجوبی نیست و برخی را به عنوان اینکه ضرورت اقتضا می کند و چاره ای نیست، تغییر داده ایم و گفته ایم این حکم ثانوی است و گاهی یک امر ضروری را به همه جا سرایت داده ایم.

قرآن فرمود:

«و من آیاته أنْ خلق لکم مِن أنفسکم أزواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودّهً و رحمهً؛ از نشانه های خدا اینکه از [نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید و میان تان دوستی و رحمت نهاد.»

در اینکه برای بیان این آیه چقدر مقدمه چینی کرده و از چند آیه پیش و چند آیه بعد همه کلمات و قسمت ها را زوج یکدیگر قرار داده و در این آیه نیز کلمه «مودّهً و رحمهً» را قرین هم ساخته است و مسائلی از این قبیل بحث نمی کنیم[۱] و در اینجا به موضوع می پردازیم که «زوج» را از [نوع] خودِ فرد قرار داد، نه از نوعی بالاتر و پایین تر، حتی به وی اطلاق «زوجه» نکرد، لفظ «ازواج» را به کار برد که جمع «زوج» است و لفظ «زوجات» را که جمع «زوجه» است به کار نبرد. قرآن با عنایت خاص کلمه ای را به کار برد که بر مرد و زن یکسان قابل تطبیق باشد. در جاهای دیگر نیز همین حقیقت را بیان کرد؛ مثلاً در اوّل سوره نساء تصریح کرد که خاستگاه مرد و زن یک چیز است:

«یا أیها الناس اتقوا ربَّکم الذی خلقکم مِن نفسٍ واحده و خلق منها زوجَها؛ ای مردم از پروردگارتان که شما را از نفس واحد آفرید و از همان [نفس] زوجش را آفرید، تقوا پیشه گیرید.»

شایان یادآوری است کلمه «نفس»، وحدت را می رساند و آمدن «واحده» برای تأکید است.

جالب تر اینکه در ابتدای آیه سوره روم «و من آیاته» را قرار داد. این قسمت در قرآن یازده بار آمده، هفت بارش در سوره روم و پیش و پس از آیه مورد بحث قرار گرفته، در آنها خلقت انسان از خاک از آیات خدا شمرده شده، نیز آفرینش آسمان و زمین یا برپا داشتن آسمان ها و یا.. . مطرح شده، هر یک از آیات خدا شمرده شده است. خلقت زوج و قرار دادن مودّت و رحمت، از نعمت های بسیار بزرگ الهی است که همطراز با آفرینش آسمان و زمین و.. . سزاوار عنوان «وَ مِنْ آیاته» می باشد.

این بیان قرآن و ارزش ازدواج و مقام همسر؛ حال شما مقایسه کنید آن را با آنان که از ازدواج روی گردانند. چه آنان که همجنس گرا هستند یا آنان که گوشه گیرند و یا از مشکلات ازدواج می ترسند و یا.. .. باز مقایسه کنید با کسانی که زن را بشر نمی دانند یا در گفتار و عمل و یا در گفتار او را بشر می دانند، ولی وی را به کارهایی وا می دارند که شأن بشر نیست و عملاً او را تحقیر می کنند و یا آنانی که با زیاده روی او را برتر از مرد می دانند و از طرف دیگر بام بر زمین می افتند و در صدد تخریب و تحقیر مردانند!

آیه هدف از خلقت زوج را «آرامش یافتن در کنار او» دانسته «لتسکنوا الیها» و در آیات دیگری نیز به همین حقیقت اشاره کرده است.[۲] بنابراین هدف از تشکیل خانواده، احساس آرامش زن و شوهر در کنار یکدیگر است؛ مرد پس از یک روز کار بیرون خانه، به منزل برمی گردد تا آرامش یابد و زن پس از ساعت ها کار در خانه و رسیدگی به امور مختلف می خواهد کنار همسرش بیارمد.

حال مقایسه کنید با وضع ما. مردی که صبح تا شب، انواع مُدها، مدل ها، دختران بزک کرده و.. . را دیده است و انتظار دارد خانمش همه آن زیبایی ها را یکجا داشته باشد! در مقابل، خانم نیز انتظار دارد مرد، تمامی آنچه را که او در دنیای پر از زرق و برق دیده و شنیده، برایش فراهم کند و خانه به جای مَسْکن و محل آرامش، جایی می شود که هر دو از آن گریزانند! با اوضاع کنونی ملاقات زن و مرد و مطرح ساختن تقاضاهای غیر معقول و غیر ضروری و.. . ایجاد کننده استرس و اضطراب و ناهنجاری است! تازه اگر زن و مرد، هر دو خود را غیر واقعی نشان داده باشند و هر یک خود را دارای ویژگی هایی معرفی کرده باشد که فاقد آنند، دو رویی و پنهان سازی نیز نگرانی بیشتری به آنان تحمیل می کند. این امور باعث می شود برخلاف آنچه که خداوند خواسته زوجین کنار هم آرامش داشته باشند، هر دو در کنار یکدیگر عذاب کشند.

«و جعل بینکم مودّه و رحمه؛ بین شما دوستی و رحمت قرار داد.»

آنچه که خداوند قرار داده، دوستی و رحمت است تا زن، شوهر خود و شوهر، همسر خویش و هر دو بچه هایشان را دوست بدارند و روابط بر اساس مهربانی و محبت باشد و هر یک در هنگام ناتوانی دیگری مددکار او باشد.

امّا افراد دور از واقعیت اسلام هر یک به گونه ای تیشه بر ریشه محبت زدند! مردان بی خبر از انسانیت، با زور بازو و ستم به زن و پایمال کردن حقوق او، نیز واداشتن زن به کارهای خارج از توانش، محبت را از بین بردند. دیگرانی با زبان چرب و نرم دختران را فریب دادند و آنان، را روسیاه کردند و با عمل خود نشان دادند فضایل انسانی از بین شان رخت بربسته است و باز از سوی دیگر، تیشه به ریشه محبت و مودّت زدند. در این میان دستگاههای حمایت کننده از زنان، برای حمایت از این قشر مظلوم قوانینی وضع کردند که زن بتواند با مراجعه به مراجع قانونی، از آلام و ظلم های وارد بر خود بکاهد. از مردان در هنگام ازدواج تعهدهایی گرفتند و به نفع خانم ها شروطی وضع کردند و….

امّا کسانی که زن آزاری می کردند، پیوسته به کارشان ادامه دادند و جز اندکی به دست قانون گرفتار نشدند! سوء استفاده کنندگانی هر روز زنانی را متقاضی طلاق در صف دادگاه قرار دادند و پیوسته به انواع مواد و تبصره ها، شوهرانی که هیچ یک از آن خشونت ها را نداشتند، نیز به صف دادگاه کشاندند. همه این کارها یک قربانی داشت و آن مهر و محبّت بود. رابطه عاطفی، به رابطه مخاصمه آمیز تبدیل شد و هر کس در صدد یافتن نقطه ضعفی از دیگری بود. در حالی که دین راه دیگری را پیشنهاد کرده که ماندگار و راحت تر است و آن پرورش اخلاق در خانواده هاست.

نیاز به اخلاقی شدن جوّ خانواده

راستی اگر به جای پرداختن به تربیت قاضی برای دادگاه خانواده، به پرورش مربی اخلاق برای خانواده می پرداختیم و روحانیانی که قاضی شده اند، مربّی اخلاق می گشتند و در هر شهر و روستا روحانی به جای طرح چند مسئله شکیات و سهویات با استفاده از احادیث اخلاق، درس مهر و محبت می داد و از آزاررسانی به درخت تا حیوان و همنوع را توضیح می داد و وجدان افراد را بیدار می کرد، کار بیشتر و بهتر به نفع زنان سامان نمی یافت؟!

امروزه بسیاری از زن آزاری ها و مجبور کردن زن به کارهای خارج از توانش در جاهایی صورت می گیرد که زن نه از قانون حمایتی خبر دارد، نه جرئت مراجعه به آن جا را دارد و نه آبرودوستی و فکر آینده اش چنین اجازه ای را به او می دهد؛ پس باز محکوم به تحمل کردن انواع ظلم هاست.

اما روحانی، معلم اخلاق. سخنران متین، می تواند به مرد بیاموزد که زن آزاری بد است: «و المرئه ریحانه و لیست بقهرمانه؛

زن شاخه گُل است و خادم و خدمتکار نیست.» باید به مردان بیاموزانند که با دسته گل نباید برخورد خشن کرد. گل در اثر خشونت پژمرده می شود. باید جوّ را اخلاقی کرد، آنگاه اگر مردی لجوج و اخلاق شکن پیدا شد، با قانون جلوی او را بگیرند؛ نه اینکه اوّل قانون وضع کرد و سپس با بیان حقوق دست نایافتنی یا کم دست یافتنی، پایه های خانه ها را متزلزل ساخت و زنان را علیه مردان تحریک کرد، یا وقتی آمار طلاق بسیار شد، به قاضی ها سفارش شود که دادرسی را طول دهند تا طرفین خسته شوند! این یعنی گم کردن راه!

مادر و شیر دادن و نگه داری بچه ها

اسلام مادر را مسئول شیر دادن بچه ها می داند و خداوند حکیم در او عاطفه و مهر و محبتی قرار داد که بتواند مشکلات فراوان بچه را از دوران آبستنی، شیر دادن، پرورش و تربیت بچه، عهده دار شود. خدا فرمود:

«وَ اْلوالِداتُ یرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَینِ کامِلَینِ؛[۳] مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر دهند.»

برای اینکه مادر نگرانی و اضطرابی نداشته باشد و شیری سالم به فرزند بخوراند تا بچه ای سالم تحویل جامعه دهد، تمامی هزینه های زندگی او و بچه را اعم از لباس و مسکن و غذا و.. . بر عهده مرد قرار داد و فرمود:

«وَ عَلَی اْلمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ[۴]؛ بر عهده صاحب فرزند است که خوراک و لباس مادران را به حدّ متعارف بدهد.»

یا فرمود: «فَاءِنْ أَرْضَعْنَ لَکمْ فَأَتُوهُنَّ أَجُورَهُنَّ؛[۵] اگر برای شما [فرزندتان] را شیر دادند، اجرت شان را بپردازید.»

و یا فرمود: «أَسْکنُوهُنَّ مِنْ حَیثُ سَکنتُم مِن وُجْدِکم؛[۶] در مسکنی که در حدّ توان شماست آنان را اسکان دهید.»

نکته:

نوع این آیات مربوط به زنی که طلاق داده شده می باشد، ولی بسیار روشن است که از راه درک معیار و ملاک و قیاس اولویت معلوم می گردد وقتی که زن طلاق داده شده را باید خوراک، پوشاک و مسکن داد تا با خاطری آسوده بچه را شیر دهد و حتی اجرت شیر دادن به او تعلق می گیرد، به طریق بهتر روشن می گردد همسر انسان که در داخل خانه و بدون هیچ نزاعی به کار مشغول است، باید مورد حمایت همه جانبه قرار گیرد تا با خاطری آسوده، از شیره جانش به بچه بخوراند و او را پرورش دهد. امّا آنچه در جامعه اتفاق افتاده و می افتد، بسیار رنج آور، مشکل ساز و نگران کننده است.

از یک سو، مردان که باید تمامی هزینه ها را تأمین می کردند، گاهی به خاطر بُخل، یا جهالت از ارزش کار مادر و فقر، از تأمین هزینه ها خودداری کردند یا با هزار منّت و تحقیر، قسمتی از آن را تأمین مودند اما از سوی دیگر، رسانه های جمعی و جوّ عمومی به شکل های مختلف، زن خانه دار را موجودی مصرف کننده، بی کفایت، مزاحم و.. . دانستند! چنان که زحمات فراوان او در تربیت کودک، شیر دادن، تمیز کردن او و حتی آبستن بودن را بی ارزش دانستند و بی پاداش گذاشتند. در نتیجه زن خود را موجودی نیازمند دید که برای تأمین هر نیاز خویش باید به شوهر التماس کند و مرد پس از خشونت های بسیار و.. . مقدار اندکی بدهد. این امور کم کم زن را تحریک کرد که راه درآمدی برای خود بیابد. از سوی دیگر، تبلیغات داخلی و خارجی درباره تساوی زن و مرد و بد معنی کردن آن و.. . موجب شد که خانم ها برای کار به خارج از خانه روان شوند. از دیگر سو، صنعتی شدن جهان و مکانیزه شدن تمامی کارها، توان جامعه را برای ایجاد کار برای افراد به شدت پایین آورد و مردان زیادی بیکار ماندند تا چه رسد به زنان.

از جهت دیگر، ارزش ها در هم ریخت و توانایی های زنان در زایش، نگهداری، شیردهی و.. . همه بی ارزش تلقی شد و توانمندی های مردان ملاک ارزش شد. زن برای نشان دادن تساوی خود با مردان، حاضر شد به کارهای سخت نظیر کار در معدن و کارگری و عملگی و حتی رانندگی ماشین های سنگین دست بزند و هر کار مردانه ای را با هزار زحمت به خود بقبولاند.

توان باردار شدن، شیر دادن و تربیت کودک را که از عهده هیچ مردی ساخته نیست، ضد ارزش تلقی کردند و چنین شد که تعادل و هنجارها فرو ریخت.

پادشاه ساسانی را گفتند: سبب زوال مُلک تو چه بود، گفت: کارهای بزرگ را به افراد خُرد سپردم که توان انجام آن را نداشتند و کارهای خُرد را به افراد بزرگ سپردم که از انجامش شانه خالی کردند.

دادنِ غذای خوب به بچه، بازی با او، تربیت صحیح وی، آموختن مهر و محبت به او و یاد دادن راه و رسم صحیح زندگی، نیز نگهداری او از انواع انحراف ها، کارهای بزرگی است که از عهده غیر مادر ساخته نیست، چنان که کارهای سخت بدنی نظیر باربری، رانندگی، بنایی و عملگی کارهای فیزیکی سختی است که از عهده بیشتر زنان برنمی آید.

در چنین شرایط و جوّهایی نه در خانه فردی باقی می ماند که به بچه ها درس عشق، محبت، اخلاق و.. . بدهد و نه در جامعه ای که کارهایش ده تا و کارجویانش بیست تاست، جایی برای این امور است. طبیعتاً در چنین جامعه ای اگر اخلاق و ارزش ها حاکم نباشد هر کس در فکر پرونده سازی برای دیگری، نیز دروغ و تزویر است تا او را از کار برکنار کند، بدان امید که خود جای وی را بگیرد یا به به انواع ترفندها به او بفهماند که من نیز سهمی دارم. آن وقت است که راستی، حقیقت، مهر و محبت از جامعه رخت برمی بندد و پایه های اخلاق فرو می ریزد. وقتی پایه های اخلاقی فرو ریخت، هر روز جنایت تازه ای رخ می دهد و ننگ جدیدی به بار می نشیند که دیگر پنهان کاری و ظاهرسازی، ره به جایی نمی برد.

چگونگی رواج اعتیاد و سایر فسادهای اجتماعی

کاریابان پس از تلاش فراوان و نیافتن کار و خستگی روحی شدید، برخی به اعتیاد رو می آورند، سپس برخی از اینان و بعضی از کاریابان غیر معتاد، برای کارداران و پولداران نقشه می کشند. از سوی دیگر بی پولی و ضعف اراده ناشی از اعتیاد این زمینه را ایجاد می کند که معتادان، زنان و فرزندان خو