پاورپوینت کامل خشونت علیه زنان؛ وقتی قانون، فریادرس نیست ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خشونت علیه زنان؛ وقتی قانون، فریادرس نیست ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خشونت علیه زنان؛ وقتی قانون، فریادرس نیست ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خشونت علیه زنان؛ وقتی قانون، فریادرس نیست ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
[اگر چه تحول فرهنگی حاصل از انقلاب اسلامی، بسیاری از نگرش ها نسبت به زنان را اصلاح و بیش از پیش مردان و زنان را با حقوق خدادادی آنان آشنا کرده است اما ذهنیت تاریخی مردسالاری بی ضابطه در جامعه و نبود حمایت های قانونی کافی، موجب شده است که دفتر قصه غم انگیز خشونت علیه زنان همچنان مفتوح بماند. کارشناسان نابرابری های اساسی قدرت، باورهای فرهنگی و ساختارهای اجتماعی بیمار را از جمله عوامل اصلی خشونت علیه زنان برمی شمارند.
در این مقاله پس از تبیین اقدامات جهانی برای رفع خشونت، عوامل اصلی خشونت در حوزه های فرهنگی، اقتصادی، حقوقی و سیاسی مورد اشاره قرار گرفته است، سپس با اتکا به برخی گزارشات رسمی در خصوص خشونت علیه زنان، انواع خشونت های خانگی و بیرونی، راهکارهای قانونی برخورد با این معضل اجتماعی و کاستی های موجود در این زمینه، بررسی شده است.]
۱. زن فریاد می کشد. تازیانه ها بر سر و رویش پایین می آید. با هر فریادی، تازیانه محکم تر به پیکرش می نشیند؛ دیگر نایی برای فریاد کشیدن نمانده، همان طور که توانی برای زدن نیست!
زن، خون جاری شده از سر و رویش را می شوید. سفره ای پهن می شود و برنج و خورشتی که با طعم «عشق» و «انتظار بازگشت همسر» پخته شده؛ اما چاشنی غذا، قطره های شورِ اشک است. به او گفته اند: با پیراهن سفید رفته است، باید با کفن سفید برگردد.
۲. شوهر باز بساطش را پهن کرده و دود، همه خانه را برداشته است. باز دوستانش جمعند. وارد می شود، سر و وضع زن را می بیند، چند ایراد می گیرد. دوستانش یک به یک وارد خانه می شوند و شوهر همچنان می کشد و. ..؛ زن چاره ای ندارد. به او گفته اند هر چه «شوهر» بگوید. گالنی نفت و کبریت، تنها راه خلاصی از زندگی ست. او می سوزد و شوهر همچنان می کشد.
۳. دختر در راه بازگشت از مدرسه ناچار است از جلوی گروهی که بیکار گوشه ای ایستاده اند، رد شود. رد شدن همان و شنیدن متلک و سخنان آزاردهنده همان. به سرعتش می افزاید. آنها هم صدایشان را بلندتر می کنند. .. و بعد صدای قهقهه!
سوار تاکسی می شود. مرد مسافر که کنارش نشسته، خیلی راحت است! هر چه او جمع تر می نشیند، مرد پهن تر می نشیند و… به خانه که می رسد هنوز به حیاط پا نگذاشته، سیلی سخت برادر، صورتش را داغ می کند که: «تا حالا کجا بودی؟ یک ربع دیر کردی!». .. و بعد بدون انتظار پاسخ، مشت هایی است که بر سر و رویش پایین می آید….
* * *
بر اساس اعلام سازمان ملل متحد، سالانه ۷۰۰ هزار انسان که عمدتاً زن و کودک هستند، برای سوءاستفاده های جنسی قاچاق شده و بیش از دو میلیون دختر زیر ۱۵ سال، با فریب، زور، سرقت یا خرید و فروش مجبور به روسپی گری، پادویی خصوصی و مستخدم خانگی می شوند. هزاران زن و دختر نیز درگیر خشونت های خانگی از ناحیه شوهر، برادر یا پدر هستند.
امروزه به کارگیری خشونت بر ضد زنان، پدیده ای جهانی محسوب می شود که متأسفانه در کشور ما نیز به طور جدی – به ویژه نوع خانگی آن – وجود دارد. کافی است نیم نگاهی به اخبار ماههای گذشته در جراید داشته باشیم.
* عروس ۱۴ ساله، ۹ ماه در شکنجه و حبس. «شریفه»، عروس ۱۴ ساله ای است که پس از ۹ ماه شکنجه شوهر و پدرشوهر دست آخر در حالی که در وضعیت بد جسمی به سر می برد، توسط مأموران نیروی انتظامی نجات یافت.
او پس از بهبود در مصاحبه ای گفت: «در چاه زندانی ام می کردند یا زیر آفتاب داغ نگهم می داشتند، به طوری که تمام پوست صورتم سوخته است. گاه روزها و شب های بسیاری بی آب و غذا می ماندم، ادرارشان را به رویم می ریختند و…».
* مرد جوانی که همسر ۱۹ ساله اش را نیمه شب در اتاق خواب به قتل رسانده بود گفت: ابتدا او را با دست هایم خفه کردم و سپس با یک قمه به جانش افتادم. بعد از مرگش هم روی آینه میز توالت نوشتم «سزای زن خیانتکار همین است.» وی ادامه می دهد: وقتی مرجان را کشتم، چون خیالم راحت شد که حکم خدا را اجرا کرده ام! موتور سیکلتم را فروختم و….
بر اساس آخرین آمارها و بررسی قتل های انجام شده در سه ماهه نخست سال جاری، آمار قتل های خانوادگی در اردیبهشت ماه ۲۲% بوده که با افزایش ۳ درصدی در خرداد به ۲۵% رسیده است. براساس تحقیقات ۱۰% از قتل های انجام شده، ناموسی بوده است.
نگرش های مرد سالار از «وضعیت فرهنگی و اقتصادی»، «نبود قوانین لازم و کافی» و… از جمله مهم ترین دلایل خشونت علیه زنان است. به گفته کارشناسان، فشارهای اجتماعی، وضعیت بد اقتصادی، افزایش میزان اعتیاد به ویژه در جوانان، طی سال های اخیر سبب شده که میزان خشونت به ویژه خشونت های خانگی در کشور افزایش یابد.
* * *
این در حالی است که با وقوع انقلاب اسلامی شاهد دگرگونی در بسیاری نگرش ها، رشد سواد و تحصیلات زنان و حضور سالم اجتماعی آنان بوده ایم. با این حال اخبار خشونت علیه زنان هیچ گاه تمام یا کمرنگ نشده، اگر چه برخی معتقدند به مرور شکل آن تغییر می کند.
به هر حال طی سال های اخیر به جز اخبار مربوط به ازدواج های اجباری و قتل های ناموسی در برخی نقاط غربی و جنوبی کشور، شاهد مواردی چون هتک حرمت زنان، ضرب و شتم و حتی قتل و شکنجه بوده ایم. هنوز در حالی که اوضاع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه دگرگون شده و جامعه زنان شاهد رشد در زمینه های مختلف بوده است، در روزنامه ها می خوانیم:
* پزشک بوشهری همسرش را به قتل رساند.
* خواستگاری پس از شنیدن پاسخ «نه» به صورت دختر مورد علاقه اش اسید پاشید.
* زن جوانی به دلیل اختلاف با شوهر، خودسوزی کرد.
همه اینها نشان دهنده به کارگیری خشونت علیه زنان در جامعه ماست که به رغم هشدار مسئولان و صاحب نظران همچنان ادامه دارد.
آغاز اقدامات جهانی برای رفع خشونت
بر اساس ماده یک اعلامیه حذف خشونت علیه زنان، قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، مصوب ۲۲ فوریه ۱۹۹۴ (۱۳۷۳)، خشونت علیه زنان عبارت است از: هر عمل خشونت آمیز بر اساس جنس که به آسیب یا رنجاندن جسمی، جنسی یا روانی زنان منجر شود و یا احتمال آن برود.
در اوایل دهه ۱۹۷۰ برای اولین بار وسعت و دامنه خشونت علیه زنان بر اثر تلاش گروههای هوادار آزادی زنان مورد توجه قرار گرفت. پس از آن بود که با تشکیل اولین خانه های امن در انگلستان برای زنانی که خواهان ترک مردان خشن بودند، به این مشکل پاسخ گفته شد.
توجه سازمان ملل متحد به خشونت علیه زنان در کنفرانس جهانی زنان در کپنهاگ (۱۹۸۰م) و نایروبی (۱۹۸۵م)، گنجانیدن موضوع خشونت عمومی و خصوصی علیه زنان در اعلامیه و برنامه اقدام «کنفرانس جهانی حقوق بشر» در سال ۱۹۹۳م (۱۳۷۲) و تصویب اعلامیه رفع خشونت علیه زنان در همان سال، نتیجه مبارزه همه جانبه تشکل های زنان در سراسر جهان بود.
سازمان های غیر دولتی زنان نیز با تلاش برای بازتاب هر چه بیشتر این خشونت ها و بیان پیامدهای جبران ناپذیر ناشی از آن بر روح و جسم زنان، از سویی دولت ها و دستگاههای منطقه ای و بین المللی را به شناختن خشونت علیه زنان به عنوان یکی از موارد نقض حقوق بشر واداشته، از سوی دیگر، سعی در تغییر نگرش های رایج در جامعه مبنی بر توجیه خشونت علیه زنان و مشروعیت بخشیدن بر آن داشته اند.
بر اثر این تلاش ها، مبارزه با خشونت علیه زنان در دستور کار بسیاری از دولت ها قرار گرفته و قوانین حمایتی برای زنان خشونت دیده و تنبیهی برای مردان خشونت طلب وضع شده است.
طرح مقولاتی چون کنوانسیون رفع هر گونه اَشکال تبعیض علیه زنان، ریشه در این معضلات داشته و در برخی کشورها توانسته منشأ تدوین قوانین حمایتی شود.
اما در کشور ما هنوز به این موضوع به طور ویژه نگریسته نشده و قوانین موجود به خاطر شرم و حیای زنان، فاقد کارایی کافی است.
در این حال نظر به گسترش انواع خشونت های مدرن و سنتی و نبود قوانین و تدابیر مؤثر حمایتی برای زنان خشونت دیده در کشور، طرح این مسئله در عرصه عمومی و بحث و گفتگو در باره آن می تواند گامی رو به جلو در مبارزه با خشونت باشد.
عوامل اصلی خشونت
به گفته کارشناسان و بر اساس بررسی های صورت گرفته، انگیزه های اصلی خشونت علیه زنان، به نابرابری های اساسی قدرت، اعتقادات فرهنگی و ساختارهای اجتماعی که ضامن بقای خشونت هستند باز می گردد. عمده ترین این عوامل عبارتند از:
۱. عوامل فرهنگی:
اعتقاد به برتری ذاتی افراد ذکور، ارزش های مورد قبول جامعه در باره تناسب نقش های جنسی (پذیرش خشن بودن مرد و کتک خوردن زن)، مفهوم خانواده به عنوان حوزه خصوصی و زیر نظارت مردان، پذیرش خشونت برای حل و فصل اختلافات، آداب و رسوم قومی و… از مصداق های این عوامل هستند. نگرش های مرد سالارانه در بسیاری از خانواده ها سبب شده که مردان اجازه هر گونه اِعمال خشونتی را نسبت به همسران، دختران یا خواهران خود بدهند. باورهایی چون «گربه را دم حجله کشتن» نشان از رسوخ چنین نگرشی دارد.
در این میان بی تردید عواملی چون مشکلات روانی و تربیتی ناشی از فقر فرهنگی و انتقال یافته از والدین به ویژه پدران و فرزندان ذکور خانواده، سبب تداوم خشونت علیه زنان در نسل های متوالی شده است.
همچنین اعتقادات و باورهای غلط، در این سری از عوامل جای می گیرند؛ مانند اعتقادات نادرست قومی و قبیله ای که متاسفأنه گاه آنها را به مذهب نسبت می دهند. یک آسیب شناس اجتماعی در این زمینه می گوید: بیشتر افرادی که مرتکب قتل همسر خود شده اند، دچار سوءظن و گاهی توهم هستند. آنان تصور می کنند همسرشان با شخص دیگری ارتباط پیدا کرده است. این مسئله در مناطقی که تعصبات شدید قومی رایج است مانند استان های کردستان و سیستان و بلوچستان بیشتر رخ می دهد. همچنین آمارها نشان می دهد که «ازدواج های اجباری» به ویژه در مناطق جنوبی و غربی کشور، همه ساله قربانیان زیادی می گیرد. متأسفانه بسیاری از خانواده ها هنوز پای بند برخی از سنن غلط هستند، از جمله اینکه فرزندان خود را از کودکی به نام هم می خوانند و آنان ناچارند در بزرگسالی با هم ازدواج کنند و یا خانواده هایی که به دلیل حل اختلافات مالی و… فرزندان خود را درگیر ازدواج های تحمیلی می کنند؛ بسیاری از این ازدواج ها یا به خودسوزی می انجامد یا به قتل.
۲. عوامل اقتصادی:
وابستگی مالی زنان به مردان، دسترسی محدود به اعتبارات بانکی، نگرانی های مالی پس از طلاق و به عبارتی تمکین مالی زن، موجب شده بسیاری از زنان، خشونت را تحمل کنند. به این عوامل همچنین باید موقعیت اقتصادی جامعه در شرایط تورم، بیکاری، عدم امنیت شغلی و فشارهای ناشی از آنها را در بروز اختلاف و به کارگیری خشونت اضافه کرد.
۳. عوامل قانونی:
وجود قوانین نامناسب در مورد زنان، عرف نامتعارف، قوانین مربوط به طلاق، حضانت فرزند، نفقه و پایین بودن سطح سواد حقوقی، از جمله عوامل قانونی خشونت علیه زنان هستند.
وقتی این نوع اِعمال خشونت نمی تواند از سوی دادستان (مدعی العموم) پیگیری شود و به شاکی خصوصی نیاز است، بسیاری از زنان جرئت این شکایت را ندارند یا خجالت می کشند یا به خاطر برخی مصلحت اندیشی ها که روشن نیست تا چه حد صحیح باشد، سکوت می کنند.
بنابراین تا زمانی که خشونت فیزیکی جنبه عمومی نیافته و قانونی به صورت ماده واحده در مقابل این وضعیت پیش بینی نشود، می توان گفت در این زمینه با خلأ قانونی روبه رو هستیم.
۴. عوامل سیاسی:
کم بودن تعداد نمایندگان زن در مواضع قدرت و سیاست، در رسانه های گروهی و حرفه های پزشکی، نیز در دادگاهها، عدم وجود دادگاههای ویژه زنان، ذهنیت اینکه خانواده نهادی خصوصی است و خارج از حوزه نظارت دولت قرار دارد، قوانینی که بر وضع موجود تکیه می کنند، عدم سازمان یافتگی زنان به صورت جدی و عدم مشارکت آنان در نظام سیاسی سازمان یافته، عوامل سیاسی بروز خشونت علیه زنان هستند.
انواع خشونت
خشونت تحت تأثیر عوامل و شرایط مختلف است. مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، بایدها و نبایدها، تحمیل سلیقه های شخصی و… باعث رواج انواع خشونت می شود.
دکتر فربد فدایی، روانشناس در خصوص انواع خشونت می گوید: خشونت به طور ساده به دو گروه کلامی و بدنی و در تقسیم بندی دیگری به سه گروه خشونت علیه افراد، بر ضد اشیا و علیه خود، تقسیم می شود.
از نظر محتوا نیز انواع پرخاشگری ناشی از گرسنگی، حفاظت مادرانه، دفاع از قلمرو، پرخاشگری برای کسب مرتبه بالای اجتماعی و منابع مادی است.
فدایی، ناکامی های مکرر در فرد را باعث بروز حالت پرخاشگری می داند و می افزاید: بروز مکرر اضطراب ها و فشارهای روانی، زمینه را برای تحریک پذیری و پرخاشگری روانی آماده می کند.
همچنین دکتر علی نجفی توانا، حقوقدان با اشاره به انواع خشونت و تقسیم آن به خشونت کلامی، رفتاری و عملی، خشونت را یک فرآیند و اعتراض به فشارهای درونی و بیرونی می داند و می گوید: جایی که خردورزی و عقل گرایی نزول می کند، خشونت پدید می آید.
خشونت خانگی
مسئله خشونت زمانی شکل پیچیده تری به خود می گیرد که در محدوده خانواده و محل امن و آرامش افراد رخ می دهد. مطالعات نشان می دهد که زنان ۵ تا ۸ برابر مردان توسط همسران شان آسیب می بینند. از هر سه زن حداقل یک نفر در عمرش کتک خورده است. اما امروزه نه تنها به خاطر حفظ کرامت انسانی و رعایت حقوق شهروندی زنان، موضوع عدم خشونت باید مورد توجه قرار گیرد، بلکه به جهت پیامدهای ناشی از خشونت خانوادگی که هزینه های سرسام آوری را برای دولت ها دارد لازم است به این معضل بیشتر پرداخته شود.
چنان که مطالعات نشان می دهد هزینه مراقبت های سرپایی از زنان با سابقه خشونت، ۵/ ۲ برابر دیگر زنان است و ۳۰% زنان متأهل و قربانی حوادث خشن، از فعالیت های طبیعی دست می کشند و ۵۰% از زنان زخمی، مرخصی استعلاجی می گیرند.
در مجموع توان کسب معاش زنان قربانی خشونت کاملاً حذف شده و یا به میزان قابل توجهی کاهش می یابد.
همچنین بر اساس تحقیقی که بر ۱۸۰ زن آسیب دیده مراجعه کننده به پزشکی قانونی تهران صورت گرفته، یکی از دلایل مهم تکراری بودن زن آزاری آن است که از زنان قربانی معمولاً حفاظتی به عمل نمی آید. بیش از ۴۰% این زنان پیشتر نیز مورد ضرب و شتم شوهر قرار گرفته و به بیمارستان رفته اند.
پژوهش دیگری که در مورد زنان مراجعه کننده به پزشکی قانونی استان مرکزی صورت گرفته، نشان می دهد ۸/ ۹۸% این زنان، پیشینه صدمات قبلی را به دفعات داشته اند و یا بر اساس پژوهشی که در پنج استان کشور صورت گرفته، مشخص شده که بیش از نیمی از زنان قربانی خشونت به مدت طولانی در معرض خشونت همسر خود بوده اند. همچنین بیش از ۵۰% از آنان در اضطراب همیشگی و هراس از خشونت به سر می برند.
زنان قربانی خشونت معمولاً ناچار به بازگشت به خانه ای هستند که به جهت سرشکستگی در آن، غیرقابل تحمل است. در این اوضاع می توان حدس زد که پیوسته مسئله حادتر شده و در مواردی منجر به مرگ و یا خودکشی می شود. تحقیق دیگری نشان می دهد که ۴۶% زنان آسیب دیده در فکر خودکشی بوده و ۲۶% سابقه خودکشی داشته اند. بر اساس گزارش سال ۱۳۸۱ مشخص شده، ۲۸ هزار زن تهرانی مورد خشونت و آزار و اذیت قرار گرفته اند.
همسر کشی
بر اساس یافته های یک پژوهش که در ۱۵ استان کشور صورت گرفته، میزان همسرکشی میان زنان شهرنشین ایران به طور قابل توجهی بالاتر از مردان است و بیشتر آنها زنان خانه دار بوده که در سنین پایین ازدواج کرده اند. جامعه آماری این پژوهش، همه مردان و زنانی بودند که محکوم و متهم به همسرکشی بوده و در این تحقیق مورد پرسش قرار گرفته اند. نتایج حاصل شده نشان می دهد بالاترین موارد همسرکشی از نظر تعداد در تهران و کرج و سپس در استان های خراسان، آذربایجان شرقی و کرمانشاه رخ داده و کمترین میزان مربوط به سیستان و بلوچستان، کردستان و هرمزگان بوده است. به نظر پژوهشگران در استان هایی که امکان طلاق راحت تر وجود دارد و زنان می توانند تقاضای طلاق کنند، میزان همسرکشی کمتر بوده است. همچنین در مناطقی که چندهمسری رایج است و یا امکان ازدواج مجدد وجود دارد، پدیده همسرکشی کمتر است. در استان هایی مانند سیستان و بلوچستان هم شاید علت دیگر پایین بودن سطح همسرکشی، فرهنگ مردسالاری حاکم بر منطقه است که نوعی اطاعت مطلق زن از مرد وجود دارد.
نتایج یک تحقیق در مورد خشونت خانگی
به گزارش مرکز امور مشارکت زنان نهاد ریاست جمهوری بر اساس مطالعاتی که در استان های سیستان و بلوچستان، کردستان، بوشهر، گلستان و شهرستان اسلام شهر صورت گرفته، عمده ترین علل خشونت از دید زنان پاسخگو به ترتیب، سلطه جویی و زورگویی همسر، دخالت اطرافیان و عصبی بودن شوهر است. ۵/ ۲۶% از زنان گفته اند که شوهرشان بیش از حد فریاد می زند و ۱/ ۲۳% به دستور دادن به طور مدام اشاره کرده اند. در حدود نیمی از زنان همیشه در حالت اضطراب و تشویش هستند. حدود ۷۸% زنان با وجود داشتن فرزند، مورد خشونت همسر قرار گرفته اند. حدود یک سوم زنان بدون علاقه اولیه به شوهر، ازدواج کرده اند. ۹/ ۶۲% از زنان وجود قهر و آشتی و خشونت را عادی پنداشته اند. نیمی از این زنان دچار سردردهای عصبی و میگرن هستند. ۳۱% زنان اقدام به دروغگویی و تظاهر رفتاری می کنند و ۸/ ۲۰% اقدام به لجبازی با همسر و بدرفتاری نسبت به فرزندان می نمایند.
بر اساس این گزارش عمده ترین علل خشونت خانگی علیه زنان عبارتند از: حاکمیت فرهنگ مردسالاری و بینش های رایج در جامعه، ضعف قوانین و نظام های حمایتی خاص زنان، کمبود مراکز مشاوره و دادگاههای ویژه خشونت علیه زنان، عدم آشنایی زوجین نسبت به حقوق و تکالیف قانونی خود، نیازمندی اقتصادی زنان به مردان در تأمین مخارج زندگی، تفسیر نادرست از تعالیم و آموزه های دینی، ترویج عرف های نادرست و ضعف بنیان های مذهبی و ارزش های دینی و اخلاقی در مورد رفتار انسانی با زنان.
در این گزارش مهم ترین راهکارهای پیشنهادی برای محو، کاهش و پیشگیری از خشونت خانگی به این شرح آمده است: شناسایی انواع مختلف خشونت علیه زنان، ریشه یابی آنها و تأسیس پایگاه اطلاعات آماری در سطح محلی و ملی در خصوص آسیب های اجتماعی از جمله خشونت علیه زنان، تشکیل کارگاهها و گردهمایی هایی در جهت تقویت روح قانون مداری در مراکز دولتی و غیردولتی و شناخت و احترام به حقوق زنان برای گروههای خاص درگیر با مسئله، آموزش همگانی برای ارتقای آگاهی های عمومی، بازنگری و اصلاح و تدوین قوانین حمایتی، تشکیل دادگاههای خاص، تشکیل خانه های امن برای قربانیان خشونت، ایجاد خطوط تلفن بحران، وضع قوانین جدید همراه با پیش بینی ضمانت های اجرایی لازم در خصوص مقابله با ازدواج های اجباری و زودهنگام، پشتیبانی از تأسیس سازمان های غیر دولتی در زمینه حمایت از قربانیان خشونت، حمایت از طرح های اشتغال زایی سازمان های غیردولتی در مناطق محروم و ایجاد واحدهای مددکاری و ارشاد در دادگاههای خانواده با محوریت این موضوع.
سایر انواع خشونت
شهلا اعزازی، جامعه شناس و رئیس گروه مطالعات مرکز مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبایی چندی پیش در مورد خشونت علیه زنان و دلایل آن گفته بود: نابرابری جنسیتی قدرت و اقتدار در جامعه، بستر اصلی خشونت علیه زنان را فراهم آورده است. تا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 