پاورپوینت کامل تربیت و رشد دختران جوان، مسئولیت ها، موفقیت ها و واقعیت ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تربیت و رشد دختران جوان، مسئولیت ها، موفقیت ها و واقعیت ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تربیت و رشد دختران جوان، مسئولیت ها، موفقیت ها و واقعیت ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تربیت و رشد دختران جوان، مسئولیت ها، موفقیت ها و واقعیت ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

[در آموزه های دینی تربیت و دانش پژوهی یا آموزش و پرورش دو بال همان برای رسیدن به کمال محسوب می شوند. صبغه دینی و فرهنگی انقلاب اسلامی نیز ایجاب می کند این امر هدف اصولی در نظام آموزی جمهوری اسلامی ایران باشد. اما باید اذعان کرد که طی ۲۵ سال گذشته این دو بال همسان و همگون رشد و تکامل نیافته اند. رشد شاخص های آموزشی بدون همراهی شاخص های ارزشی و معنوی، اثرات زیانباری در توسعه همه جانبه داشته، موجب عدم تعادل در جامعه می شود.

در این مقاله ضمن بررسی موضوع تربیت اجتماعی، علمی و دینی دختران، میزان تربیت پذیری آنان و الگوهای ارائه شده در امر پوشش و حجاب، اوقات فراغت و ازدواج مورد کنگاش قرار گرفته، با توجه به واقعیات موجود، راهکارهای اجرایی آن نیز توصیه شده است.]

مقدمه

«تربیت»، هدایت و اداره جریان رشد و تکاملی بشر است، به گونه ای که با به فعلیت رساندن و شکوفا کردن استعدادهای بالقوه به سوی کمال مطلق یعنی خداوند متعال رهنمون شود و در سایه آن به کمال برسد.

این کار آنگاه میسر است که آدمی خود و جهان را بشناسد. نیز در عصر فن آوری، از اخلاق دینی بهره جوید و در متن برنامه ریزی های تربیتی، مهارت زندگی را بیاموزد و نسلی رشد یابد که در مسیر دگرگونی ها بازیچه نشود؛ در عین ریشه داشتن در گذشته و بر آمدن از حال به آینده، جهت دهنده و معنادهنده آن باشد.

در معنای «رشد» گرچه عمدتاً رشد طولی مد نظر است اما وقتی در کنار تربیت و در عرض آن قرار می گیرد، بالا بردن ارتقای سطح خواسته ها، بایدها و نبایدها و در پایان نحوه شدن را آن گونه که هست، ترسیم می کند و آنچنان که باید باشد، تعریف می نماید.

وقتی از «دختران» سخن به میان می آید مفهوم دختر در مقابل پسر تعریف می شود و نقش های دو جنس کنار یکدیگر تنظیم و تعیین می گردد، در حالی که رفتار دختران، برگرفته از زمینه و بستری است که ساخته و پرداخته فضای تاریخی – اجتماعی برای آنهاست و تجلی آن در سنت ها، قوانین، مناسبات و بخصوص نوع برخورد، رفتار و انتظارات مردان از زنان نمود پیدا می کند. تربیت و رشد دختران، ضمن اهمیت و ضرورت آن، زمانی به نتیجه می رسد که همراه آن آموزش و پرورش پسران نیز مورد توجه قرار گیرد و گرنه پیامدهای بسیار بدی می آورد.

دگرگونی های فکری و نگرشی اگر تنها در دختران ایجاد شود، رشد ناموزون اجتماعی را سبب شده و ناخودآگاه آنها را در ایفای نقش ها و انتظارات از مردان و جامعه متحول کرده، میان زنان و مردان، خانواده و جامعه، ناهمخوانی و تعارض ایجاد می کند که پیامدهای بد آن در فرزندان، نهاد خانواده را نااستوار خواهد کرد.

اگر به تربیت دختران نیز توجه نشود، محروم کردن جامعه از مربیان و تلاش آنها در تربیت نیروهای کارآمد و توانا، با رفتار و کارکرد ضد اجتماعی نمایان می گردد.

دختران و پسران ایرانی به طور متوسط در ۱۳ – ۱۱ سالگی به بلوغ می رسند (میانگین سنی بلوغ دختر و پسر با این توجه که دختران از حدود ۹ سالگی به بعد و پسران در حدود ۱۵ سالگی بالغ می شوند) و به طور میانگین در ۲۸ – ۲۶ سالگی اکثر آنها متأهل و شاغل می شوند، از این رو سازمان ملی جوانان این فاصله سنی را که در کشور حدود ۱۵ سال می باشد «دوره جوانی» می نامد. جوان و جوانی دورانی است که تمامی قوای زیستی، روحی، روانی، فکری و عاطفی دچار تغییرات اساسی گردیده و بر هر یک از این دگرگونی ها، قانونمندی خاصی چیره است، بنابراین مهندسی دنیای پرتلاطم جوانی از پیش نیازهای اصلی برنامه ساماندهی در کشور شمرده می شود.

دوره جوانی در دختران به دلیل نوع ساختار ذهنی و روانی و تاریخی، از حساسیت ویژه ای برخوردار است که با فعالیت آگاهانه، محققانه و دلسوزانه علما و مسئولان این مرز و بوم (که دل در گرو اسلام، انقلاب و سربلندی ملت ایران دارند) به سر منزل مقصود خواهد رسید. در عین حال در «جمهوری اسلامی ایران» باید رشد دختران جوان با حفظ باورها و اعتقادات دینی و ارزش های ملی هماهنگ شود تا الگوی نو از زن مسلمان ایرانی در جهان را ارائه کند.

درآمد

نگاهی به وضعیت فرهنگی پیش از انقلاب اسلامی نشان می دهد که بیشتر دختران جوان به دلایل بسیار، از حضور در محافل علمی، فرهنگی و اجتماعی محروم بودند. خانواده ها به خاطر عدم اطمینان به فضا و نظام آموزشی و ارزش های حاکم در رژیم، دختران خود را حتی از رفتن به مدرسه باز می داشتند. مردم، دانشگاه را کانون مروّجان ضد دینی می دانستند. واکنش زنان به سبب غیرت اجتماعی، آنان را به گوشه گیری و انزوا هدایت می کرد.

زنی که به دلیل اختناق شدید حکومتی و جوّ نامناسب فرهنگی حتی در داستان ها و ضرب المثل ها تحقیر می شد، خود را موجودی بدبخت، عقب افتاده و ناقص می پنداشت و در صدد یافتن راه نجات بود. با شنیدن فریاد دروغین زیر عنوان آزادی، فرهنگ بیگانه رواج یافت. وضعیت خفقان آور آن زمان و رها کردن دختران جوان در جهالت و بی خبری از دستورهای اسلام و مصالح جامعه، موجبات فراگیر شدن بی عفتی و بی توجهی به ارزش های اسلامی به میزان نادانی و حقارت شان شد.

در آن زمان از سازمان ها، رسانه ها، همایش ها، مجلات و کتب ارزشی خبر چندانی نبود بلکه فیلم ها، سریال های تلویزنی، جشن ها، شب نشینی ها و برنامه های پر زرق و برق ضد دینی، آشکار و نهان با برنامه ریزی دقیق از سوی حکومت به فراوانی به کار فرهنگ زدایی و ترویج بی بند و باری، برهنگی و. .. می پرداخت.

تشکیلات گسترده کاخ جوانان برای تشویق دختران و پسران به عضویت در آن با اردوهای مختلط تابستانی در سواحل دریای شمال، بر ضد دین و فرهنگ ملی، آداب و سنن و ارزش های مذهبی جولان می داد.

خوشبختانه انقلابی عظیم زیر پرچم اسلام، دست استعمارگران را از کشور بُرید. حرکتی که آغاز شد خاستگاه نگرش غیر سنتی از دین و فرهنگ غالب داشت. اسلام ناب محمدی به فرمایش امام خمینی به رغم سیطره ظلم و جهل، نقاب از رخساره برمی کشد و روشنگری آغاز می شود. ابزار کار، دانش است و منطق شیوه کردار، لطف است و مرحمت. روش تبلیغ، آموزش قرآنی «جدال احسن» است. محافل عیش و طرب جوانان، به کانون های بحث و تبادل نظر تبدیل می شود.

جوانان مسلمان، در قالب انجمن های اسلامی، اندیشه و بینش و منش دینی را ترویج می کنند. روش های تربیتی بیمناکانه و تهدیدآمیز از بین می رود و روش های محبت آمیز، معقول و منطقی جایگزین می شود. خوشرویی، نرمخویی، عدم تفحص در امور داخلی و خصوصی جوانان و کمک به حل مشکلات مالی و تحصیلی دانشجویان مورد تذکر علما و روحانیون قرار می گیرد و تجربه این دهه، الگوی جوانان جهان می شود.

در این دوره آنچه برای دختران جوان اهمیت دارد، معنویت است؛ شور و عاطفه و احساس دختران با عشق خدایی سرشته می شود و معیار انتخاب و ازدواج، تجلی واقعیات انسانی و ابزاری برای احیا، تقویت و تکامل این هویت است.

مشارکت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دختران جوان، و آنچه که تا پیش از این از دیدگاه عرف، ننگ محسوب می شد، به عنوان شعور و شعائر دینی مطرح می شود. در این زمان نقش امام راحل و رهبران دینی و سیاسی روشنفکر برای هدایت هیجان های جوانی و انرژی دختران جوان قابل ستایش است.

اکنون بیش از ربع قرن از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی می گذرد. انقلابی که بیش از آنکه سیاسی باشد، فرهنگی است. در این مدت، رسانه های ارتباط جمعی، مروِّج اسلام و تبلیغ کننده ارزش های اسلامی بوده اند. نیز چندین نهاد، سازمان و ارگان رسمی و غیر رسمی، متولی تربیت و ترویج آداب و سنن مذهبی اند.

سازمان تبلیغات اسلامی، با تشکیلاتی گسترده دست اندرکار پرورش فرهنگ دینی در سراسر کشور و خارج است. بخش گسترده ای از تبلیغات حوزه علمیه با امکانات درخور، حفظ و بالندگی ارزش های دینی و گسترش آموزه های فرهنگ مذهبی را بر عهده دارد. روحانیون در شهرها و روستاها به ارشاد مردمان مشغولند. نظام آموزشی کشور، کتب درسی، قوانین و مقررات اجتماعی بازسازی شده و توسط فرهیختگان اسلامی و نخبگان دین سامان یافته است. اما با وجود همه اینها از وضع فرهنگی جوانان می نالیم، از بدحجابی و کم حجابی دختران شِکوه داریم و هر از چند گاهی با اعتراضات خیابانی و بگیر و ببندهایی که در بسیاری موارد از ملاحظات و رهیافت های روان شناختی فاصله دارد در پی اصلاح آنان (که به نظر ما پای بند به ارزش های دینی نیستند) هستیم.

۳۵ درصد از دختران جوان، نظاره گر خواسته های سیاسی احزاب و گروههای درگیر در کشورند و خواستار حقوق شهروندی مساوی با پسران هستند. آزادی در تصمیم گیری در سطوح خانواده و اجتماع را مورد تأکید قرار داده، احترام به حریم خصوصی جوانان خصوصاً دختران را ضروری و عاملی جهت افزایش حس خودباوری و تقویت حضورشان در جامعه می دانند. امنیت اجتماعی را نیز به عنوان پیش نیاز حضور در عرصه های مختلف مطرح می کنند و از وضع موجود اظهار نارضایتی می نمایند. چنان که از تبعیض های موجود در خانواده و اجتماع بین دختران و پسران به ویژه در زمینه های اقتصادی، حقوقی و اجتماعی شِکوه دارند و بر لزوم سیاستگذاری و تغییر نگرش عمومی بر اساس عدالت جنسیتی تأکید می کنند. نیز از محدودیت های ورزش و تفریح دختران و کمبود فضای مناسب و نابرابری های موجود در بُعد آموزش می نالند. چنان که رویه ها و تصمیمات غلط رایج و تفسیر سلیقه ای از دین، ضعف قانون و عدم روحیه خودباوری را مانع پیشروی خویش می دانند.

در این مقاله، بدون اینکه فرد یا گروه، سازمان یا نهادی را مقصر بدانیم، با بیان مسئولیت ها، موفقیت ها و واقعیت های فرا روی تربیت و رشد دختران، امیداوریم مطالب ارائه شده در سیاستگذاری های اجتماعی و برنامه ریزی های اقتصادی و خطمشی فرهنگی کشور، مورد نظر مسئولان قرار گیرد.

* *

تربیت اجتماعی

نگرانی از امنیت دختران در جامعه باعث شده خانواده ها در امر تربیت دختران فرصت های کافی برای حضور و ورزیدگی در مهارت های اجتماعی و ایجاد استقلال در اداره خود، خارج از خانه و در جمع را فراهم نکنند؛ از طرف دیگر، پیش فرض هاو زمینه ذهنی تاریخی چیره بر جامعه، دختران را متعلق به خانه دانسته و بیرون رفتن آنان را به دلیل آنکه حضور فیزیکی شان در بیرون، باعث آسیب به اخلاق و سلامت اجتماعی می شود، غیر ضروری شناخته اند. انقلاب اسلامی، فرصت ها و آزادی هایی برای حضور دختران در جمع فراهم کرد، به طوری که نقش آنان در پیروزی انقلاب، رسانه های ملی و جهانی را به اعتراف واداشت. در این فضا، زنان با حمایت رهبری خردمندانه معمار بزرگ انقلاب، از حاشیه به متن اجتماع وارد شدند. اما فرهنگ حاکم و نگاه سنتی جامعه، محدودیت هایی برای حضور آنان فراهم کرد و مشکلات زیادی را سبب شد.

جامعه ما حضور کمرنگ زن در خانه را آفت بر هم خوردن تعادل بنیان خانواده می شمارد، در صورتی که شناخت کافی از جامعه، درک حکمت و فلسفه زندگی جمعی و تمرین فعالیت های اجتماعی و پیامدهای آن، نظم اجتماعی را افزایش می دهد. سلامت اخلاق میان مردم به ویژه دختران باعث کاهش آسیب های اجتماعی می شود. پژوهش ها نشان می دهد در بُعد اجتماعی، رفتار دختران جوان از الگوی معین و ثابتی پیروی نمی کند. در حالی که ۱۳ دختران جوان، مادران خود را برای درد دل کردن ترجیح می دهند، ۲۸ درصد سراغ دوستان می روند. در معاشرت ها نیز دوستان را به اقوام و خویشاوندان ترجیح می دهند. ۴۹ درصد در وضع موجود با دوستان معاشرت دارند و در وضع مطلوب ۶۵ درصد خواهان آن هستند. رویکرد مسئولان به مشارکت اجتماعی زنان و دختران، نشانگر آن است که آنان تحقق حقوق را الزاماً در حضور، متجلی نمی دانند، گرچه افراط و تفریط در این زمینه آسیب زا می باشد. اما دختران به دلیل درجه آگاهی بالا و رشد روزافزون حضور اجتماعی، حقوق را عین حضور و حضور را عین حقوق خود تلقی می کنند. نکته قابل توجه اینجاست که نیاز به مشارکت اجتماعی در دختران جوان را ذائقه ها و گرایش های شخصی پاسخگو نیست بلکه به دور از تفکر غرب گرایانه و سکولار، سیاستگذاری در راستای نظام ارزشی برای حضور و احقاق حقوق دختران جوان، هدایت و حمایت مسئولان را می طلبد.

تربیت علمی

سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه سال های اخیر، موفقیت دختران در دانش اندوزی و تحصیلات، یکی از درخشان ترین عرصه فعالیت و افزایش خودباوری آنان را نشان می دهد، به طوری که در سال جاری بیش از ۶۰ درصد از ورودی های دانشگاهی را دختران تشکیل می دهند. طبق آمار موجود، تعداد دختران دانش آموز، ۱۱ میلیون نفر است که پوشش تحصیلی آنها، ۹۷ درصد اعلام شده است. این ارقام بیشتر در مقاطع دبیرستان و پیش دانشگاهی مشاهده می شود. اطلاعات اعلام شده، مراکز آموزش فنی و حرفه ای دختران در سطح کشور را ۱۶۶ مرکز می داند که اخیراً، ۳۸۰ درصد رشد داشته است.

بدیهی است این رشد که نمادی از ارتقای فرهنگ جامعه و زمینه ساز تقویت نقش زنان در رشد شاخص های توسعه انسانی در کشور است، توسط بسیاری از مسئولان و برنامه ریزان مثبت ارزیابی می شود، اما برخی از تصمیم گیران نظام، با استناد به پیامدهای اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی فارغ التحصیلان دختر، سیاست محدودسازی و سهمیه بندی جنسیتی در مراکز آموزش عالی را ضروری می دانند.

بر اساس نتایج تحقیق، علل رشد تحصیلی دختران، ۶/ ۲۱ درصد برای کسب موقعیت اجتماعی، ۲/ ۱۶ درصد عدم علاقه و انگیزه پسران به تحصیلات عالی به خاطر کسب درآمد و خدمت، ۵/ ۱۳ درصد رشد فرهنگ بخصوص در زنان، ۱/ ۸ درصد برخورداری از پشتوانه مادی، ۱/ ۸ درصد کسب موقعیت بهتر برای ازدواج و بقیه علاقه به کسب دانش و خدمت به جامعه، نقش تربیتی زنان، انتظار خانواده و جامعه، اطمینان جامعه به محیط دانشگاهها و حذف محدودیت های انتخاب رشته برای دختران اعلام شده است.

همچنین اطلاعات به دست آمده از ۶۰۰۰ داوطلب کنکور توسط سازمان ملی جوانان، نشان می دهد که، ۲۳ درصد فشار خانواده، ۴۶ درصد دوری از سرشکستگی بین خانواده، ۴۵ درصد ترس از سرگشتگی بین دوستان، ۴۷ درصد چشم و هم چشمی و بیش از ۷۰ درصد برتری بیکاران تحصیل کرده بر بیکاران کم سواد را عامل تحصیل دختران در سطوح عالی می دانند.

بنابراین گسترش میزان حضور دختران در عرصه های علمی نه به واسطه انگیزه های اجتماعی و اقتصادی بلکه بیشتر به دلیل احساس نیاز به کسب تخصص، دانش روز و حضور در مجامع علمی، علاقه به کسب دانش، خدمت به جامعه، پرکردن اوقات فراغت، یافتن شانس ازدواج و تشویق اعضای خانواده صورت می پذیرد.

واقعیت آن است که امروز دختران ما در بُعد دانش اندوزی، پویایی اجتماعی چشمگیری دارند. تحقیقات نشان می دهد سواد دختران جوان دو برابر میانگین سنوات تحصیلی مادران شان است و از لحاظ کیفیت تحصیلی نیز تفاوت معناداری بین آنان مشاهده می شود.

تجربه نشان داده که دختران ما در فرصت های مساوی با پسران صلاحیت های خود را در تحصیل، مسئولیت های اجتماعی و در بسیاری از موارد به ظهور رسانده اند اما زمانی که اندیشه مردسالارانه و سیاست های نانوشته، سلیقه ها و گرایش ها را وارد عرصه تصمیم گیری می کند، موانع فرهنگی و فکری غیر قابل لمس و رؤیت همانند سقف های شیشه ای، مانع پیشرفت برای مشارکت همه جانبه بانوان است.

انتظار می رود دست اندرکاران نظام برای بهره مندی از این توان عظیم، آماده به خدمت که در زمینه های مختلف متخصص و آگاه هستند، برنامه ریزی های کوتاه مدت و بلندمدت طراحی کرده و زمینه دستیابی به توسعه پایدار را بر اساس دانامحوری و شایسته سالاری فراهم سازند.

تربیت دینی

تمایل دختران به جنبه های عبادی، زیارت، دعا و حاجت طلبی از اماکن مقدس و ابراز احساسات زیاد است و به جنبه های معرفتی و تعقلی در فرایض دینی کمتر توجه می شود. گرچه این مبحث برگرفته از باور عمومی است که دختران را در تربیت احساسی از کودکی به رقت و لطافت تشویق می کند، در مقابل از پسران سختی و خشونت انتظار می رود، به طوری که قصه ها، افسانه ها، اشعار و ضرب المثل ها روحیه خشن برای مردان و لطیف برای زنان را ترسیم می کند. هدایت و تعدیل این رفتارها از اوان کودکی به مربیان و والدین توصیه می شود.

از طرفی یکی از مشکلات فعلی جامعه این است که (به رغم توجه اسلام به بحث های سازنده و عمیق اخلاق) فاصله ما، از آن آموزه ها زیاد است. در عین اینکه نماز مسلمان، ترک نمی شود اما برخی زمانش را در کنترل خود ندارند و در این باره، کاهلی کرده یا برگزاری نماز را به آخر وقت می اندازند. غیبت، دروغ و هتک آبروی دیگران در برخی موارد بی اهمیت تلقی می شود. برای واجبات فقهی و دینی حرمت قائلند، اما وقتی حقوق دیگران مطرح می شود، آسانگیر و مسامح می شوند و به راحتی می توانند حقوق دیگران را پایمال کنند.

روشن است غلبه و فربه شدن فقه، اگر به نحیف شدن اخلاق منجر شود، فاجعه به بار می آورد. وقتی اخلاق کنار برود، فقه هم زیان می بیند و رشد و تربیت اخلاقی جامعه و دختران جوان را دچار آسیب می کند.

تحقیقات نشان می دهد که، ۱۴ درصد از جوانان تهرانی از نظر هویت اعتقادی، ۲۹ درصد از نظر هویت عملکردی و ۴۶ درصد از نظر درجات روحیات سهل انگاری دینی و آمادگی برای گرفتاری در روحیات غیر دینی دچار مشکل جدی هستند. اما ۷۸ درصد آنها روحیه ملی و هویت دینی را از یکدیگر جداناپذیر می دانند. احساس ایرانی بودن و هویت روح ملی در مقایسه با جنبه های هویتی دیگر، از نیرومندی بالایی برخوردار است، به طوری که، ۸۸ درصد از آنان در دفاع از سرزمین و کشور شور بسیاری دارند.

اخلاق در جامعه اسلامی می طلبد متولیان امور فرهنگی توجه داشته باشند که ظاهر دختر جوان، نمایش درون او نیست. قضاوت، از ظاهر افراد برای اعلام هویت آنان، کاری بس خطرناک است.

دلیل دیگر افول و کمرنگی اخلاق بین جوانان، استبدادزدگی است که سایه های آن قرن ها بر سر ملت ما فرود آمده است. اخلاق زیر چتر خفقان رشد نمی کند.

بنابراین راه اصلی روان کردن و فعال نمودن اندیشه دینی و اخلاق اجتماعی بین جوانان، برون رفت جامعه از انجماد و ایستادگی است و لازمه این امر آزادی است. آزادی نه از نوع ولنگاری و بی دینی و نه از جنس تعصب، بلکه آزادی توأم با داده های اطلاعاتی، باورهای مذهبی و غیرت دینی، به طوری که دختر جوان ما با دریافت آگاهی های ارزشی بر درک مباحث اخلاقی و اجتماعی دست یابد و در وانفسای دهکده جهانی اطلاعات و ارتباطات، نیک را از بد باز شناسد و با انتخاب راه بهتر، فضایل و خوبی ها را در ذهن ملکه بسازد و زمینه رشد و تکامل معنوی خود و جامعه را فراهم کند.

از طرفی نبود مدیریت راهبردی فرهنگی، بهره گیری انقلاب اسلامی از فرصت های طلایی در حوزه های دینی را به شدت کاهش داده و ما را در برابر بسیاری از چالش های تربیتی منفعل و درمانده ساخته است. مدیریت سنتی با اتخاذ تدابیر غیر علمی چیره بر سازمان های فرهنگی، قادر به حل مشکلات تربیتی نیست و غفلت پیوسته نسبت به برخی مسائل تربیتی، پیامدهای غیر قابل جبرانی در پی دارد.

مبحث جهانی شدن برای فرهنگ دینی و ملی بخصوص برای ما که انتظار حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) را داریم، ایجاب می کند که مجموعه دستگاههای متولی امور فرهنگی، زیر نگرش مدیریت واحد و تصمیم هماهنگ، با ارائه تفکر و اندیشه نو بر اساس مقتضیات زمان و فقه پویای شیعه، با بهره گیری صحیح از دانش و فن مدیریت راهبردی، علاوه بر ایجاد امکان مصونیت و پیشگیری، جایگاه و موقعیت ما را در برابر تهدیدات و محدودیت های بالقوه و بالفعل حال و آینده هدایت کند. بیش از ۸۰ درصد جوانان تهرانی هدف اصلی جهانی شدن را، تک قطبی شدن جهان می دانند، اما ۶۲ درصد موافق جهانی شدن و پیوستن ایران به این روند هستند.

تا زمانی که در ستاد مدیریت سازمان فرهنگی، تفکر خلّاق بروز نکند و در مدیران ارشد (که بودجه های عمومی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.