پاورپوینت کامل درآمدی بر مسئولیت نظام اسلامی در پاسداری از پاکدامنی و عفت عمومی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل درآمدی بر مسئولیت نظام اسلامی در پاسداری از پاکدامنی و عفت عمومی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درآمدی بر مسئولیت نظام اسلامی در پاسداری از پاکدامنی و عفت عمومی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل درآمدی بر مسئولیت نظام اسلامی در پاسداری از پاکدامنی و عفت عمومی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

[از دیر باز گفت و گوهای فراوانی میان صاحب نظران در باره وظایف، اهداف و آرمان های حکومت وجود داشته و نظریات متنوعی در این باره ارائه گردیده است. از جمله این سؤال همواره مطرح بوده است که «آیا اهداف حکومت در آرمان های کلی و عمومی خلاصه می شود یا در ورای این اهداف، آرمان های ارزشی دیگری وجود دارد که حکومت وظیفه تحقق بخشیدن به آنها را دارد؟» در رابطه با حکومت دینی نیز، قبل از بررسی عملکرد، این سؤال به صورت جدی تر مطرح می شود که آیا اساساً حکومت اسلامی برای حاکم کردن دین و ارزش های دینی در جامعه، مسئولیتی دارد یا خیر؟

پاسخ منفی به این پرسش از سوی برخی از اندیشمندان مسلمان، نویسنده را بر آن داشت تا رسالت حکومت اسلامی در تحقق بخشیدن به ارزش های دینی، فضایل اخلاقی و انسانی از جمله عفاف و پاکدامنی در جامعه را به بحث گذاشته، شیوه ها و راهکارهای اجرایی آن را بیان نماید.]

مقدمه: آرمان های حکومت

لزوم حکومت برای جوامع بشری تقریباً مورد اتفاق و پذیرش همه انسان ها و اندیشمندان جهان است و کمتر کسی در باره آن به خود اجازه تردید داده، ولی در باره وظایف، اهداف و آرمان هایی که حکومت در پی تحقق آن است، از دیرباز بحث و گفتگوهای فراوانی میان اندیشوران و صاحب نظران وجود داشته و نظریات گوناگون و متنوعی در این باره ارائه گردیده است. با این حال برخی از وظایف و آرمان های حکومت، مورد پذیرش همه متفکران و یا بیشتر آنان قرار گرفته است که عبارتند از: تأمین امنیت، برقراری نظم در جامعه، جلوگیری از تجاوز متجاوزان، رسیدگی به دعاوی، منازعات و اختلافات مردم، احقاق حقوق مظلومان و ستمدیدگان، رسیدگی به نیازمندان و بینوایان، ایجاد رفاه برای شهروندان، گرفتن مالیات و صرف در کارهای عمومی و.. ..

اهداف فوق تقریباً مورد پذیرش همه اندیشوران و خردمندان جهان از هر مکتب و مرامی است. بر همین اساس حضرت علی(ع) به لزوم حکومت برای جوامع بشری استدلال کرده است. حضرت در پاسخ به شعار «لا حکم الّا للَّه» که از سوی خوارج مطرح می گردید، فرمود:

«سخن حقی است که از آن، باطل اراده می شود! آری، داوری جز برای خدا نیست، ولی اینها می گویند: «زمامداری و حکومت جز برای خدا [شایسته ] نیست.» در حالی که مردم به زمامداری نیکوکار یا فاجر و بدکار نیازمندند تا در حکومت وی مؤمن به کار و تلاش بپردازد و کافر نیز در آن بهره مند گردد و خداوند هر کس را به اَجَل و مرگ طبیعی خویش برساند. به وسیله حکومت، بیت المال جمع آوری می شود، با دشمن نبرد می گردد، راهها ایمن می شود و حق ضعیف از قوی باز ستانده می شود تا اینکه نیکوکاران آسوده می گردند و از فاجران و بدکاران آسایش پدیدار می گردد.»[۱]

روشن است که امیرمؤمنان در این سخن به مطلبی استدلال کرده که مورد پذیرش هر انسان عاقل و خردمندی است و در صدد بیان حکم تعبدی خاصی نیست که از سوی خداوند قرار داده شده باشد. بر اساس آنچه گفته شد اختلاف عمده و اساسی در باره آرمان های حکومت بدان باز می گردد، که آیا اهداف حکومت در آرمان های کلی و عمومی خلاصه می شود؛ یا در ورای این اهداف، آرمان های ارزشی دیگری وجود دارد که حکومت وظیفه تحقق بخشیدن به آنها را دارد.

میان اندیشمندان و نظریه پردازان جدید غرب و حکومت های لیبرال، جای چندانی برای حفظ و حراست از ارزش های اخلاقی در آرمان های حکومت وجود ندارد. آنان معتقدند که دولت ها باید هر چه بیشتر زمینه تمتع و بهره گیری انسان را از امکانات مادی فراهم سازند و وی را هر چه بیشتر در جهت رسیدن به خواسته ها، امیال و خواهش های نفسانی اش یاری رسانند. حکومت ها مؤظفند زمینه زندگی توأم با مسالمت را برای همه افراد جامعه فراهم آورند و فراتر از آن مسئولیتی ندارند؛ حتی نباید دخالتی داشته باشند. چنین نگرشی به حکومت از ارکان لیبرالیسم است و دولت حداقل، دولتی است که حفظ صلح و امنیت اشخاص و دارایی آنها را بر عهده دارد.

آرمان های حکومت از نظر اسلام

برخی از اندیشمندان مسلمان با اینکه به ارزش های دینی و اخلاقی باور دارند، ولی به اعتقاد آنها از نظر اسلام، رسالت حکومت در برآورده کردن نیازهای اولیه انسان خلاصه می شود. اینان دخالت در حوزه دینداری افراد را از وظایف حکومت نمی دانند. و بر این باورند که دینداری از وظایف شخصی و خصوصی افراد است و اسلام حکومت را از دخالت در این حوزه برحذر داشته است.

«حکومت دینی، حکومتی است بر جامعه مؤمنان که مشکلات و حاجات اولیه آنان [نظیر بهداشت، مسکن، دارو، غذا، پوشاک، امنیت، نظم و امثال آن ]را حل می کند تا خودِ آنان بتوانند به حاجات لطیف ثانوی خود بپردازند که البته یکی از این حاجات لطیف، نیازهای دینی آنان است. به این معناست که خدمت کردن به دنیای مردم دیندار در واقع خدمت کردن به آخرت مردم است و به این معناست که روح حکومت، دینی می شود، گرچه شکل و جسم معینی نداشته باشد و در هر عصری، شکل خاصی به خود بگیرد و به این معناست که پاسداری از حرّیت ایمان تحقق می پذیرد. کسی که گرفتار آب و نان و مسکن و امنیت است، آزاد نیست و چنین کسی دسترسی به ایمانِ آزاد هم ندارد.»[۲]

شکی نیست که تأمین نیازهای اولیه جامعه از مهم ترین و اساسی ترین وظایف حکومت اسلامی است. بیشتر مردم بدون تأمین آنها، قدرت رسیدگی به نیازهای لطیف معنوی و روحی را ندارند، ولی نکته ای که از نظر دور مانده است اینکه، زندگی اجتماعی، این گونه نیست که گروهی در کنار هم در یک محیط، زیست نمایند، بدون آنکه سرنوشت هر یک از آنها کمترین وابستگی به سرنوشت دیگران را داشته باشد؛ جامعه انسانی دارای وحدتی است که از شعور واحد، طرز تفکر، سلیقه و ذوق و احساس واحد برخوردار است. چه بسیار کاری که در دید امتی و در فرهنگ یک جامعه زیبا و در فرهنگ جامعه دیگر زشت و نازیباست.

همان گونه که هر یک از اعضا و قوای انسان، آثار مخصوص به خود را دارند و از ترکیب و اجتماع آنها آثار بزرگ تر و قوی تری پدیدار می گردد، از نظر اسلام در تربیت افراد چنین رابطه ای حاکم است و این یک رابطه حقیقی میان افراد و اعضای جامعه است که سبب پیدایش وجود مستقلی برای جامعه می گردد، همان گونه که وجود انسان، مستقل از وجود اعضای اوست. به همین دلیل قرآن برای امت ها زندگی، مرگ، کتاب، فهم و شعور، عمل، اطاعت و عصیان را در نظر می گیرد. لازمه این مطلب آن است که در هنگام تعارض و تضاد میان صفات و روحیات جامعه و ویژگی های شخصی افراد، روحیات جمعی بر صفات فردی غلبه نماید. سرّ اهتمام اسلام به اجتماع از همین جا سرچشمه می گیرد، زیرا تربیت اخلاق و غرایز افراد با وجود اخلاق و غرایز مخالف و ناهمخوان در جامعه به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. به همین دلیل اسلام مهم ترین احکام خویش همانند حج، نماز، جهاد، انفاق و تقوا را بر اساس مصلحتهای جامعه بنیان نهاده و نیروهای حکومت و فریضه امر به معروف و نهی از منکر و دعوت به خیر از طرف عموم مسلمانان را حافظ و نگهبان آن قرار داده است.[۳]

از نظر اسلام زندگی حقیقی انسان به زندگی مادی این جهان محدود نمی شود و در زندگی اخروی وی چیزی جز معارف الهی که همگی به توحید بازمی گردد، سودمند نیست. معارف نیز جز در سایه مکارم اخلاق و پاک نمودن نفس از رذایل و پلیدیها حفظ نمی گردد. چنان که مکارم اخلاق جز در پرتو زندگی اجتماعی شایسته که بر اساس پرستش خداوند و عدالت اجتماعی بنیان شده، به کمال نمی رسد؛ به همین جهت اسلام دین را هدف جوامع بشری قرار داده و بر اساس آن قانون وضع کرده است و در آن تنها به تعدیل کردار و اعمال بسنده نکرده، بلکه عبادات و معارف و اخلاق را افزوده است علاوه بر این، ضمانت اجرای آن را به عهده حکومت اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر توسط افراد جامعه قرار داده است.[۴]

از نظر، اسلام جامعه از وحدتی برخوردار است که فساد و صلاح هر یک از اعضای آن به اعضای دیگر سرایت می کند و بی توجهی به مفاسد اجتماعی سبب گسترش فساد به بخش های دیگر جامعه می گردد. از این رو، برای ایجاد زمینه دینداری در جامعه و پاسداری از ایمانِ آزاد مردم و ساختن فضای جامعه به گونه ای که تجربه دینی و ایمان بی اکراه برای یکایک اعضای جامعه هموار گردد و زمینه رشد و تعالی همه افراد فراهم شود، لازم است از مفاسد اجتماعی جلوگیری گردد.

«نیازهای مشترک اجتماعی و روابط ویژه زندگی انسانی، انسان ها را آنچنان به یکدیگر پیوند می زند و زندگی را آن چنان وحدت می بخشد که افراد را در حکم مسافرانی قرار می دهد که در یک اتومبیل یا یک هواپیما یا یک کشتی سوارند و به سوی مقصدی در حرکت اند و همه با هم به منزل می رسند و یا همه با هم از رفتن می مانند و همه با هم دچار خطر می گردند و سرنوشت یگانه ای پیدا می کنند. چه زیبا مثلی آورد رسول اکرم(ص) آنجا که فلسفه امر به معروف و نهی از منکر را بیان می کرد:

«گروهی از مردم در یک کشتی سوار شدند و کشتی سینه دریا را می شکافت و می رفت. هر یک از مسافران در جایگاه مخصوص خود نشسته بود. یکی از مسافران به عذر اینکه اینجا که نشسته ام جایگاه خودم است و تنها به خودم تعلق دارد، با وسیله ای که در اختیار داشت، به سوراخ کردن همان نقطه پرداخت. اگر سایر مسافران همان جا دست او را گرفته و مانع می شدند، غرق نمی شدند و مانع غرق شدن آن بیچاره نیز می شدند.»[۵]

نقش حکومت ها در فرهنگ جامعه

حکومت ها در ساختن فرهنگ جامعه و طرز تفکر اجتماع و حاکم کردن ارزش ها بر آن و در یک کلام، ساختن شخصیت اجتماعی جامعه بیشترین تأثیر را دارند، به طوری که تأثیر حکومت بر فرهنگ جامعه از پیامدهای جدا نشدنی آنهاست. اینکه حکومتی تنها به نیازهای اولیه مردم بپردازد و در جهت دادن و ساختن افکار و اندیشه های جامعه کم ترین تأثیری نداشته باشد، فرضی است که تحقق بیرونی ندارد. بنابراین هر حکومتی، فرهنگی به دنبال دارد و نمی توان حکومتی را برکنار از مسائل فرهنگی دانست.

حضرت علی(ع) می فرماید:

«الناس بأمرائهم اشبه منهم بآبائُهم؛[۶]

مردم به زمامداران شان بیشتر شباهت دارند تا به پدران شان.»

جامعه همانند خانواده ای بزرگ است و رهبران آن پدر و مادر خانواده هستند. همان گونه که شخصیت و اندیشه های فرزندان تحت تأثیر گفتار، رفتار و اندیشه های پدر و مادر شکل می گیرد و جهت می یابد، فرهنگ جامعه و ارزش های حاکم بر آن از شخصیت رهبران جامعه و برنامه حکومت تأثیر می پذیرد. بنابراین خلاصه کردن رسالت حکومت در تأمین نیازهای اولیه و حذف کارهای فرهنگی و ارزشی از اهداف و آرمانهای نظام، امری ناشدنی است. از این رو در سخنان پیشوایان معصوم(ع) حاکم کردن ارزش های اخلاقی و فضایل انسانی، از مهم ترین وظایف حکومت اسلامی شمرده شده است.

تحقق بخشیدن دین در جامعه از مهم ترین اهداف حکومت اسلامی

پیشوایان معصوم(ع) در موارد بسیاری از سخنان خویش، تحقق بخشیدن به دین، اجرای احکام و حراست از ارزش ها را از اهداف حکومت برشمرده اند، به دو نمونه از آنها اشاره می کنیم:

حضرت علی(ع) فرمود:

«و أما ما فرضه اللَّه عزّ و جّل من الفرائض فی کتابه فدعائم الإسلام و هی خمس دعائم و علی هذه الفرائض بنی الاسلام.. . أوّلها الصلاه ثمّ الزکاه ثمّ الصیام ثمّ الحج ثمّ الولایه و هی خاتمتها و الحافظه لجمیع الفرائض و السنن؛[۷]

فرایضی را که خداوند در قرآن واجب نموده است، ارکان اسلام است و عبارت از پنج رکن است که اسلام بر آنها بنیان شده است.. . اوّل نماز، سپس زکات، پس از آن روزه، آن گاه حج و سپس ولایت که پایان بخش آنها و حافظ و نگهبان همه واجبات و سنتهاست.»

امام رضا(ع) در ضمن حدیث مفصلی می فرماید:

«… إنّ الإمامه زمام الدین و نظام المسلمین و صلاح الدنیا و عزّ المؤمنین. إن الإمامه اسّ الإسلام النامی و فرعه السامی. بالإمام تمام الصلاه و الزکاه و الصیام و الحج و الجهاد و توفیر الفی ء و الصدقات و امضاء الحدود و الأحکام و منع الثغور و الأطراف. الإمام یحلّ حلالُ اللَّه و یحرّم حرامَ اللَّه و یقیم حدودَ اللَّه و یذُبُّ عن دین اللَّه و یدعؤ إلی سبیل ربّه بالحکمه و الموعظه الحسنه و الحجه البالغه؛[۸]

… امامت، زمام دین، نظام مسلمانان، صلاح دنیا و عزت مؤمنان است. امامت، اساس بالنده اسلام و فرع والای اسلام است. به وسیله امام نماز و زکات و روزه و حج و جهاد کامل می گردد؛ مالیات و صدقات جمع آوری می شود و حدود و احکام جاری می گردد و از مرزها دفاع می شود. امام حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام می کند؛ حدود را بر پای می دارد؛ از دین خدا دفاع می نماید و با حکمت و اندرز نیکو و دلیل قاطع به راه پروردگار دعوت می کند.. .»

که برای پرهیز از طولانی شدن سخن، به همین دو مورد بسنده می کنیم.[۹]

نگاهی هر چند گذرا به تعالیم اسلام و سخنان پیشوایان معصوم(ع) این باور را در ذهن هر انسان با انصافی ایجاد می کند که از نظر اسلام مهم ترین وظیفه حکومت، پاسداری از ارزشهای اخلاقی و فضایل انسانی و تحقق بخشیدن به آرمانهای والای دین در جامعه است.

قرآن کریم در باره هدف ارسال پیامبران می فرماید:

«َلقَد أرَسَلنا رسلنا بِالبَیناتِ و أَنزَلنا مَعَهُمُ الکتابَ و المیزانَ لِیقومَ الناسُ بِالقسطِ و أَنزلنا الحَدیدَ فیه بأس شدید و منافعُ لِلنَّاس؛[۱۰]

به راستی پیامبران خود را با دلایل آشکار فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به قسط قیام کنند و آهن را فرو فرستادیم که در آن سختی زیاد و سود برای مردم است.»

علامه طباطبایی در تفسیر آیه می گوید: «بعید نیست مقصود از میزان، دین باشد، زیرا به وسیله دین عقاید و اعمال انسان سنجیده می شود قوام زندگی سعادتمند فردی و اجتماعی مردم به دین وابسته است.»[۱۱]

مقصود از «قسط» در آیه، تنها عدالت اجتماعی نیست، بلکه مقصود برقراری عدالت در همه زمینه های زندگی فردی و اجتماعی است. به دلیل آنکه در آیه دیگر، قسط در مقابل فحشا قرار گرفته است:

«و إذا فَعلوا فاحشهَ قالوا وَجَدنا عَلیها آباءَنا و اللَّهُ اَمَرنا بِها قُل إنَّ اللَّه لا یأَمُرُ بالفحشاء أتقولونَ علَی اللَّهِ ما لا تعلَمون. قُل أَمَرَ رَبِّی بِالقِسط.. .؛[۱۲]

چون کار زشتی انجام دهند می گویند: «پدران مان را بر آن یافتیم و خداوند ما را به آن فرمان داد.» بگو: «خداوند به فحشا فرمان نمی دهد. آیا به خدا می بندید چیزی را که نمی دانید؟!» بگو: «خداوند به قسط فرمان داد.. .. »

علامه طباطبایی مقصود از قسط را عدل و اعتدال و حد وسط در همه کارها و پرهیز از افراط و تفریط دانسته است.[۱۳]

بنابراین هدف دین و رسالت پیامبران – که هدف از برقراری حکومت اسلامی همان است – برقراری عدالت در رفتار و امیال فردی و اجتماعی است.

روش اسلام برای تحقق بخشیدن دین در جامعه

لازمه آنچه در باره وظیفه حکومت برای تحقق بخشیدن دین در جامعه و حاکم کردن ارزش ها گفته شد، استفاده از زور و خشونت برای اجرای اعمال دینی و اجبار مردم به دینداری نیست تا گفته شود: ایمان اکراه بردار نیست. آیه «لا اکراه فی الدین»، اشاره به همین معنا دارد. دین از جنس دوست داشتن و عشق ورزیدن است. هیچ کس را به زور نمی توان دوستدار دیگری کرد. دوستی به جبر و اکراه در دل کسی نمی نشیند. جسم را می توان مورد اجبار و اسارت قرار داد، اما در دل به جبر نمی توان راه پیدا کرد، مگر آنکه کسی از روی میل و رغبت شیفته چیزی بشود. بنابراین «لا اکراه فی الدین»، دو معنا دارد: یکی آنکه «مردم را برای ایمان آوردن اجبار نکنید»؛ معنای دیگر و بالاترش این است که اگر اجبار کردید و مردم به ظاهر ایمان آوردند، آن، ایمان نیست، زیرا ایمان اکراه بردار نیست.[۱۴]

هر چند این سخن، درست است، ولی لازمه آن این نیست که حکومت اسلامی در حاکم کردن ارزشهای دینی هیچ وظیفه ای ندارد و هر تلاشی در این راستا مستلزم اجبار و اکراه مردم و به کارگیری خشونت است. حکومت اسلامی برای حاکم کردن ارزش ها در جامعه بر اساس عشق و علاقه مردم عمل می کند. از نظر اسلام نه تنها حکومت، مردم را به دینداری مجبور نمی کند، بلکه مردم هستند که در صورت قصور و یا تقصیر رهبران جامعه و متصدیان امور در اجرای برنامه های دینی، آنها را بازخواست می کنند و تحت فشار می گذارند. و حکومت اسلامی در جامعه ای تحقق می یابد که اکثر مردم خواهان تحقق دین و ارزش های آن در جامعه هستند.[۱۵]

مردم حکومت را به اجرای برنامه های دینی مجبور می کنند، نه اینکه حکومت با اجبار بخواهد مردم را دیندار کنند.

برنامه حکومت اسلامی برای تحقق بخشیدن به ارزش های دینی

حکومت اسلامی پس از آنکه با خواست و حمایت مردم تحقق یافت، برای اصلاح جامعه و تحقق اهداف دین باید بر اساس اولویتهای زیر عمل نماید:

أ) اصلاح ساختار حکومت و حاکم کردن ضوابط به جای روابط

از نظر اسلام برای ساختن جامعه، اولویت نخست، اصلاح ساختار حکومت است، چون با حکومتی فاسد و بر اساس روابط ناعادلانه نمی توان عدالت و دیگر ارزش های اسلامی را در جامعه تحقق بخشید.

کسانی می توانند اهداف اسلام را در جامعه پیاده کنند که از پذیرش مسئولیت، جز برقراری عدالت و خدمت به مردم و تحقق بخشیدن ارزش های والای اسلام، هدفی نداشته باشند. از نظر پیشوایان معصوم(ع) مهم ترین عامل رستگاری یا فساد جامعه، شایستگی یا فساد رهبران جامعه است.

پیامبر اکرم(ص) می فرماید:

«صنفان مِن اُمتی إذا صلحا صلحت اُمتی و إذا فسدافسدت اُمتی.. .

الفقهاء و الأُمراء؛[۱۶]

دو گروه از امت من هر گاه اصلاح شوند، امت اصلاح می شود اما هر گاه فاسد شوند، امت فاسد می شود.. .

حاکمان و فقیهان!

حضرت علی(ع) می فرماید: «اذا تغّیر السلطان تغّیر الزمان؛[۱۷]

هر گاه زمامدار تغییر کند، وضع دگرگون می شود.»

نیز می فرماید: «فلیست تصلح الرعیه إلا بصلاح الولاه؛[۱۸]

مردم رستگار نمی شوند مگر با رستگاری والیان و متصدیان امور.»

به همین دلیل حضرت علی(ع) بیشترین همت و تلاش خود را در اصلاح ساختار حکومت به کار گرفت. در اولین فرصت همه کارگزاران عثمان را برکنار کرد و به جای آنها افراد صالح و شایسته ای منصوب کرد. علاوه بر آن، با نظارت پیگیر و دقیق، عملکرد کارگزاران خود را زیر نظر گرفت و با هر گونه انحرافی قاطعانه برخورد کرد. حضور عثمان بن حنیف در میهمانی مجلل که در آن زمان در نگاه مردم چه بسا کار خلافی به شمار نمی آمد، به رغم اوضاع بسیار حساس حکومت، از نظر امام مخفی نماند و آن صحابی بزرگوار پیامبر اکرم(ص) را به خاطر این کار نکوهش و سرزنش کرد. ساختار حکومت حضرت علی(ع) به گونه ای بود که کوچک ترین تخلف کارگزاران از چشم وی مخفی نمی ماند و در هر مورد قاطعانه بدون کمترین مصلحت اندیشی و ملاحظه کاری برخورد می نمود. حکومت علوی بر خلاف حکومت های دیگر نسبت به تخلفات کارگزاران، بسیار سختگیر بود و کم ترین انعطافی در این باره از خود نشان نمی داد؛ در عین حال نسبت به خطاهای سیاسی مخالفان، بسیار باگذشت بود، به طوری که مردم از حکومت وی کمترین فشار و سنگینی احساس نمی کردند.

ب) اجرای عدالت اقتصادی

پس از اصلاح ساختار حکومت، اولویت بعدی، مربوط به تأمین عدالت اقتصادی و برآورده ساختن نیازهای ضروری شهروندان است. بدون شک قلب مهربان و رئوف حضرت علی(ع) از اینکه افرادی در حکومت وی نیازمند مایحتاج ضروری زندگی باشند، بسیار ناراحت و رنجور بود. آرزوی امام (ع) این بود که در حکومت وی هیچ نیازمندی وجود نداشته باشد. امام جهت رسیدن به این هدف، نهایت تلاش و کوشش خود را مبذول می نمود، به طوری که وقتی تحقق چنین هدفی در کوتاه مدت ممکن نبود، برای کاهش فشارهای روحی بینوایان و تسکین درد و رنج آنها، خود در سخت ترین وضع روزگار سپری می کرد و کارگزاران خویش را از روی آوردن به تجمل، تشریفات و اسراف برحذر می داشت. با وجود افرادی که به ضروری ترین نیازهای زندگی محتاج بودند، حکومت علوی به ساختن ساختمانهای مجلل، برگزاری ضیافتهای پر هزینه و تجمل و تشریفات روی نیاورد. با این حال از نظر امام اصلاح ساختار حکومت بر این هدف ترجیح داشت، به همین دلیل نیروی خود را در جنگ با معاویه صرف نمود.

ج) تغییر سنت های غلط جامعه

هدف حکومت اسلامی احیای سنت های فراموش شده اسلامی و مبارزه با سنت های غلط حاکم بر جامعه است. این هدف نسبت به اصلاح ساختار حکومت و برقراری عدالت اقتصادی، در اولویت بعدی قرار دارد. در زمان حکومت حضرت علی(ع)، جامعه اسلامی وارث سنت های غلطی از زمان پیش بود که اصلاح آنها در برنامه امام قرار داشت. حضرت می فرماید:

«لو قدِ استوت قدمای مِن هذه المداحض لَغَیرتُ اشیاء؛[۱۹]

اگر گامهایم در این لغزشگاهها محکم و استوار شد، اموری را تغییر خواهم داد.»

دیگر حضرت فهرست کارهایی را بیان می کند که در صورت فراهم شدن اوضاع، آنها را انجام خواهد داد.[۲۰] با این حال هرگز حاضر نشد معاویه را در مقام خود ابقا کند و بیت المال را ناعادلانه تقسیم نماید، زیرا این امور از سنتهای غلط بر جای مانده از زمان گذشته بود.

د) مجازات متخلفان

حکومت اسلامی بر اساس خواست و اراده اکثر مردم در جامعه تحقق می یابد، ولی با اینکه اکثر افراد جامعه مسلمان و معتقد و باایمان هستند، ممکن است کم و بیش انحرافات و تخلفات و گناهانی به طور علنی از گروهی سر زند که بی توجهی به آنها به تدریج زمینه گسترش فساد را در جامعه فراهم می سازد. حکومت اسلامی مؤظف است با این گونه گناهان به طور مناسب برخورد نماید. در جامعه ای که اکثر افراد آن با عشق و علاقه و حمایت های بی دریغ، حکومت اسلامی را تحقق بخشیده اند، نیز دستگاه مدیریت جامعه سالم و صالح است و رسیدگی به نیازمندان و برقراری عدالت در درجه نخست اولویت قرار دارد، شمار تخلفات و گناهان اندک خواهد بود. چنان که در زمان پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) تعداد بسیار محدودی حدّ جاری شد. بر این اساس، اجرای حدود و مجازات متخلفان به معنای اجبار مردم بر ایمان و دینداری نیست تا گفته شود ایمان قابل اجبار و اکراه نیست.

رسالت حکومت در برقراری عفاف در جامعه

مهم ترین وظیفه حکومت اسلامی، تحقق بخشیدن به ارزش های دینی، فضایل اخلاقی و انسانی در جامعه است تا در پرتو آن، زمینه رشد و کمال معنوی هر چه بیشتر مسلمانان فراهم گردد. یکی از ارزش های والای دینی و اسلامی، حفظ عفت و پاکدامنی است. از این رو حکومت اسلامی وظیفه دارد در حفظ و تقویت عفت عمومی بکوشد. پیامبر اکرم(ص) می فرماید:

«ثلاث أخافهن بعدی علی اُمتی؛ الضلاله بعد المعرفه و مضلات الفتن و شهوه البطن و الفرج؛[۲۱]

پس از خود بر امتم از سه چیز نگران و بیمناکم: گمراهی پس از شناخت، فتنه های گمراه کننده، شهوت شکم و جنسی.»

امام باقر(ع) می فرماید: «ما عبد اللَّه بشی أفضل من عفه بطن و فرج؛[۲۲]

خداوند به چیزی همانند عفت شکم [حلال خوری ] و پاکدامنی عبادت نشده است.»

برای حاکم کردن روح عفاف و پاکدامنی بر جامعه، نخست باید ویژگی های جامعه مطلوب و ایده آل اسلام را در مورد رابطه زن و مرد با مراجعه به منابع اصیل اسلامی شناخت و در مرحله بعد زمینه تحقق آن را فراهم کرد.

کنترل غریزه جنسی

تعالیم و آموزه های اسلام همخوانی با فطرت و ساختمان وجودی انسان است. آدمی از امیال و گرایشهای گوناگون مادی و معنوی برخوردار است که تکامل و سعادت وی در گرو ارضایی مناسب هر یک از آنهاست. همان گونه که سرکوب امیال و غرایز، پیامدهای زیانبار روحی و روانی دارد، از جمله سبب عقده حقارت، خودخواهی و عوارض دیگر می شود، پرداختن بیش از حدّ به هر یک از غرایز و امیال، مانع شکوفایی و پرورش استعدادهای معنوی می گردد و شخصیت انسان را در حدّ حیوانی که تمام فکر و همت او خور و خواب و شهوت است، تنزل می دهد. تنها راه خوشبختی و کمال انسان در این است که به هر یک از امیال و گرایش های مادی و معنوی خویش، در حدّی که فطرت و ساختمان وجودی وی نیاز دارد، بپردازد. وی می باید در این راه از هر گونه افراط و تفریط بپرهیزد. این کار مستلزم برنامه دقیقی برای همه رفتار و اخلاق فردی و اجتماعی است که تنظیم آن نیازمند شناخت دقیق وجود انسان و گرایشهای وی است؛ نیز شناخت سعادت و کمال حقیقی انسان، آشنایی با رابطه امیال انسان با یکدیگر، شناخت رابطه اعمال انسان با دیگران دانستن ارتباط هر یک از گرایش های انسان با کمال و سعادت وی، همچنین شناخت دهها عامل دیگر که از حیطه قدرت انسان خارج است. خداوند پیامبران را برای ارائه چنین برنامه ای به بشر ارسال کرده است. این همان عدالت همه جانبه ای است که قرآن کریم قیام به آن را هدف ارسال پیامبران بیان کرده است.

یکی از غرایز و امیال بسیار نیرومند در وجود انسان، غریزه جنسی است. در باره کیفیت ارضای این غریزه دو نظر افراطی و تفریطی وجود داشته است. بر اساس یک نظر، علاقه و آمیزش جنسی – حتی با رعایت موازین شرعی و عرفی و قانونی – عامل تباهی و سقوط انسان است. این تفکر قرنها وجدان بسیاری از افراد را تحت نفوذ ترس آور و نفرت انگیز خود قرار داده بود و سبب گردید انسان همواره احساس گناه کند، چنان که اختلالات روانی و بیماریهای فراوانی را برای انسان به ارمغان آورد. عقیده پلیدی آمیزش جنسی، روح زن و مرد را به یک اندازه رنجور می سازد و کشمکش جانکاهی میان غریزه طبیعی از یک طرف و عقیده مذهبی از سوی دیگر پدید می آورد.

منشأ پیدایش این باور در غرب – در زمان قدیم – تفسیر غلطی بود که از مجرد زیستن حضرت عیسی(ع) ارائه می گردید. به همین جهت روحانیون مسیحی شرط وصول به مقامات روحانی را عدم تماس با زن در تمام عمر می دانستند. پاپ از میان چنین اشخاصی انتخاب می گردید.

دیدگاه دوم که در غرب امروز حاکم است، به روابط جنسی زن و مرد به دیده لزوم می نگرد و بر آزادی بی قید و شرط پافشاری می کند. بر اساس این نظریه هر گونه محدودیتی در روابط جنسی زن و مرد محکوم است. در نتیجه جایی برای عفاف و پاکدامنی باقی نمی ماند.

اسلام میان این دو دیدگاه، راه وسط و حد اعتدال را انتخاب کرده است. اسلام نه مانند غربِ قدیم و منطق کلیسا روابط زن و مرد را پلید و مانع رسیدن به مقامات معنوی می داند و نه آن را مانند غربِ امروز بدون قید و شرط آزاد می گذارد. اسلام هم با رهبانیت و ترک ازدواج مخالف است و هم با آزادی بی حدّ و حصر زن و مرد در روابط جنسی. از نظر اسلام نه تنها رابطه جنسی مشروع زن و مرد با رسیدن به مقامات معنوی و روحانی منافات ندارد، بلکه، سنت پیامبر و یکی از مستحبات به شمار می آید. در اسلام هیچ بنایی نزد خداوند محبوب تر از ازدواج نیست.[۲۳] دو رکعت نماز متأهل برتر از هفتاد رکعت نماز انسان مجرد است.[۲۴] علاقه به زن از اخلاق پیامبران است[۲۵] و به هر اندازه ایمان انسان افزوده شود، بر علاقه و محبت وی نسبت به همسر افزوده می گردد.[۲۶]

با این حال اسلام روابط جنسی زن و مرد را آزاد و رها نگذاشته، بلکه روابط زناشویی و هر گونه کامجویی زن و مرد از یکدیگر را در محیط خانه محدود کرده، در اجتماع به طور مطلق آن را ممنوع نموده است. از نظر اسلام در محیط خانه هر گونه تمتع و بهره گیری جنسی زن و مرد از یکدیگر کاملاً آزاد است و در این راه نباید مانعی ایجاد شود.

از طرف دیگر، اجتماع از هر گونه عامل و حرکتی که سبب تحریک غریزه جنسی شود و یاد و خاطره آن را در ذهن انسان زنده کند، باید پاک و مبرا باشد. بنابراین

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.