پاورپوینت کامل زن در جامعه معاصر ایرانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زن در جامعه معاصر ایرانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زن در جامعه معاصر ایرانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زن در جامعه معاصر ایرانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

نویسنده: خانم دلال عباس

ترجمه: ح.ش

[نگاه به وضعیت زنان در جمهوری اسلامی ایران از بیرون، می تواند ما را با بازتاب های خارجی عملکرد نظام در این زمینه آشنا کرده، نقاط قوت و ضعف را بیشتر بنمایاند.

«مرکز مطالعات راهبردی» در لبنان یکی از موسسات علمی است که مباحث زیربنایی در منطقه را به پژوهش گذارده، دستاوردهای علمی خود را در فصلنامه «شئون الاوسط» منتشر می سازد. این فصلنامه در شماره ۱۰۳ خود در تابستان ۲۰۰۱ م، به صورت گسترده به جامعه ایران پرداخته، موضوعات چندی را به بحث گذاشته است. خانم دلال عباس، نویسنده و استاد دانشگاه لبنان، وضعیت زن در جامعه کنونی ایران را در مقاله مبسوطی بررسی کرده است که برگردان آن تقدیم می گردد.

نقش امام خمینی در احیای حقوق سلب شده زن ایرانی در فعالیت های اجتماعی و سیاسی، نقش سازمان ها و جمعیت های ملی و دولتی زنان، زن و حق مشارکت سیاسی، زن و آموزش، حقوق زنان شاغل، خانواده و امور ازدواج طلاق و مسئله حجاب از جمله موضوعات این پژوهش می باشد اطلاعات این پژوهش هر چند برای بسیاری از خوانندگان ایرانی تازگی نخواهد داشت، اما می تواند نوع نگاه یک پژوهشگر بیرونی را به مسائل ایران و دستاوردهای انقلاب برای زنان نشان دهد ضمناً نقل قول هایی که از حضرت امام خمینی و رهبری انقلاب شده به صورت نقل به مضمون ترجمه شده است و نه مراجعه به متن اصلی سخن.]

از لحظه ای که خدا بر آدمی زادگان جامه انسانیت پوشانید و مرد و زنِ ایشان را جانشین خود در زمین ساخت تا آن را آباد کنند، تفاوت های فردی را میان مردان و زنان و نیز بین مرد و زن به وجود آورد؛ افرادی را با استعداد، قابلیت ها، مهارت ها و گرایش های مادی و معنوی گوناگون آفرید تا با این تفاوت ها بتوانند مسئولیت های نهاده شده بر دوش شان را به پایان برسانند و هستی آباد گردد… .

از آن لحظه تاکنون همواره میان مردم، ستیزی همیشگی برقرار بوده و آتش نبرد میان حق گرایان و هواداران باطل، نیز میان زورمداران و ضعیفان شعله ور بوده و زن همواره در جبهه ضعیفان جای داشته است. او قربانی مرد به عنوان مردی که همسر یا پدر یا برادر است نبوده، بلکه به واقع قربانی نیروهای چیره بر جامعه، و آموزه هایی بوده که در خدمت منافع نیروها بوده است.

نادانی و غربزدگی، دشمنان دیرینه[۱]

زن ایرانی پیش از انقلاب – همچون زنان عرب و به طور کلی زنان شرقی – با دو دشمنِ ستیزه جو روبه رو بود؛ نخستین دشمن نادانی، عقب ماندگی، بی سوادی و سنت های کهنه و پوسیده بسته شده به اسلام بود و بی اعتنایی به حقوق اعطایی دین به زن که فقط در عهد پیامبر و خلفای راشدین در مدینه اجرا شد اما در مناطق فتح شده از جمله ایران مورد اعتنا قرار نگرفت، به ویژه اگر فضای حاکم بر فتوحات و چگونگی آشنایی مردم این مناطق با دین حقیقی را در نظر بگیریم، گذشته از اینکه موانع زبانی [و کژفهمی ها] در کار بود و حکومت اسلامی به امپراتوری تبدیل شد که در آن، نظام حرمسرا و کنیزکان در عهد خلیفه – پادشاه ها رونق گرفت، سپس نادانی و بی سوادی در میان مردان و زنان در دوره های متمادی انحطاط تمدن اسلامی در پی کشورگشایی های مغول و جنگ های صلیبی فراگیر شد. نتیجه این فروپاشی سنگین آن بود که مردمان به مستحبات دینی سرگرم شدند و دیانتِ آنان با طالع بینی، سحر، شعبده بازی، خرافات و اعتقاداتِ پوچ درهم آمیخت و نفوذ فقهای قشری چسبیده به مجموعه ای از اندیشه های ایستا و متحجرانه فزونی یافت؛ اینان از عدالت، تفسیری سطحی به دست می دادند که آثار منفی آن تاکنون در بسیاری از مناطق باقی مانده است و سلفی گری اجتماعی (با آب و رنگ دینی ای که از میراث فقهی آنچه را همسو می دید برمی گزید) حکمفرما شد. تمسک به احادیث جعلی منسوب به پیامبر، خلفا و پیشوایانِ دینی فراوان شد؛ احادیثی که نظام طبقاتی و ستمگری را تجویز می کرد و زن را موجودی کم عقل و سست ایمان تصویر می نمود رواج یافت که در پی عواطف و خواهش هایش حرکت می کرد اما این نکته مورد غفلت قرار گرفت که خداوند متعال زنی را برگزید و او و پسرش را از نشانه های الهی قرار داد [اشاره به آیات ناظر به جایگاه حضرت مریم] و اینکه اولین یاور پیامبر و اولین شهید راه اسلام، زن (سمیه، مادر عمار) بوده است و اینکه خدا به خاطر حکمتی که کوته اندیشان درک نمی کنند ذریه پیامبر را در فرزندان دخترش قرار داده است.

این سنت های پوسیده مبتنی بر عرف ها و عادت های معمول – که پیش از اسلام رایج بود – و متکی بر فتاوای فقیهانِ دوره انحطاط، زن را انسانی ضعیف و محروم از نعمتِ دانش و در نتیجه فاقدِ قدرت اِعمالِ فکر قرار داده و او را از مشارکت در زمینه های گوناگون زندگی و از کمترین حقوق مقرره دین – به جز موارد استثنایی – محروم ساخته است.

اما دومین دشمنی که زنان ایرانی و عموم زنان شرقی با آن روبه رو بوده اند، پیروی فرهنگی کورکورانه و سطحی از غرب استعمارگر، و در سطح نظری، توهم دروغینِ آزادی از قید و بندها است، زیرا شرقِ اسلامی و از جمله ایران از یک قرن پیش تاکنون و پس از گذراندن دوره متمادی سقوط و فروپاشی و عقب ماندگی اجتماعی، وقتی با غرب استعمارگر و نیرومند و مسلط برخورد کرد، نخبگان مسلمان باور خود را از دست داده، شیفته فرهنگ غرب شدند و آرزو کردند که بر طراز الگوی غربی درآیند، پس از آن تقلید کردند و ویژگی های آن را برگرفتند و نهادهایشان را بر مبنای نظام بیگانه بنیان کردند و با آن رابطه ای اشتیاق آمیز برقرار نمودند. غرب با همه شخصیت ها، کتاب ها و نهادهایش به آنها این گونه القا می کرد که گویا معلمانِ همیشگی اند… .

* * *

بسندگی به پیرایه های غربی، نه دستاوردهای علمی

بی تردید انسان شرقی دورافتاده از ریشه هایش که اصالت و هویت حقیقی خود را از دست داده بود، توانایی نداشت ابعاد مثبت تمدن غربی (شامل علم، فن آوری و سیاست داخلی) را از عمق، درک کند یا با وضعیت خود همخوان نماید، از این رو به عاریت گرفتنِ پوسته ها و به رسوبات تمدن غربی بسنده کرد که تبلور آن را می توان در غوغای بازار، پوشاک، موسیقی مبتذل و برنامه های سرگرم کننده تلویزیونی یافت؛ برنامه هایی که با هیاهوهای پرزرق و برق و شیوه های جذابش، ذهن آدمی را غرقه می سازد و با زن چونان موجودی مصرف کننده و ابزاری تحریک آمیز رفتار می کند و از راه تبلیغات، در او این حس را می پروراند که هرگز نمی تواند زنی جذاب و فریبا (کنیزانی از نوع جدید) باشد مگر زمانی که در مصرف انواع پوشاک، عطر و لوازم آرایش آنقدر زیاده روی کند که وی را از تعادل ظاهر و مضمون و معنا و مبنا غافل سازد و او را بازیچه یا کالایی قرار دهد که نتواند شخصیت خود و توانایی های واقعی اش را به عنوان پایگاه آرزوهای انسانی و مربی مردان و زنان و نمودی از عظمت الهی تشخیص دهند… در فرهنگ وارداتی، زن ها در دایره ای توخالی که از ظاهری فریبنده و رنگارنگ برخوردار است سرگردانند و از دستیابی به کمال و به اهداف والای انسانی ناتوانند. نیز زن از کالا یا عروسکی که منزلتش در گرو میزان هزینه کردنش و بسته به ارزش کالاهایی است که می خرد و بر تن می پوشاند، پست تر است و بی آنکه بداند به انجام برنامه های استعمار نو برای تحکیم سلطه فرهنگی اش بر جامعه به عنوان مربی و پرورش دهنده نسل ها آن هم در پی تثبیت سلطه اندیشه مادی مصرف گرا در همه زمینه ها مدد می رساند.

پرده برداری از چهره رژیم حاکم

در آستانه شکل گیری انقلاب اسلامی در ایران و در مرحله زمینه سازی، این نیاز مبرم وجود داشت که چشمان مردم بر ابعاد منفی حکومت خودکامه حاکم گشوده و به ادعاهای ملی گرایانه و نژادپرستانه رژیم شاه پاسخ گفته شود؛ ادعاهایی که در متون آموزشی و در رسانه های تبلیغی در ستیز با عرب های فاتحِ ایران و در واقع با اسلامِ چیره بر ایران (که به ادعای آنها شخصیت، عظمت، تمدن و فرهنگ را از ایشان سلب کرد)[۲] موج می زد. همچنین این نیاز وجود داشت که نسبت به بدی های نظام اجتماعی حاکم با چهره پیشرفته اما به واقع عقب مانده، افشاگری شود و از نوسازی سطحی و روبنایی انتقاد گردد، زیرا شکاف تمدنی میان جامعه ایرانی و جوامع پیشرفته را از بین نبرده، بلکه بر عمق و دامنه آن افزوده، چون فقط پیرو و مقلّد دنیای پیشرفته گشته بود.

بازگشت به اسلام پیشرو و هویت دینی

آنچه در آن زمان در حال شکل گیری بود، فراخوان به بازگشت به اسلام راستین و نگرش دوباره و بازنگری آن بود تا اندیشه دینی نوینی تولید شود که بر هویت پافشاری کند و با پیشرفت نیز نستیزد. نوشته های دکتر علی شریعتی و مرتضی مطهری و دعوت امام خمینی به «حکومت اسلامی» مبتنی بر مفاهیم اسلام که جز در حکومت مدینه از لحاظ سیاسی و اجتماعی به درستی پیاده نشده بود در این چارچوب می گنجد. همچنین است همه دعوت هایی که به روآوردِ سیاسی و اجتماعی آغازین دوره اسلام صورت می گرفت؛ نیز رهنمونی زنان ایران به الگوگیری از زنان مؤمنی که در قرآن از آنها نام برده شده و از زنان جهادگرِ صدر اسلام به ویژه حضرت فاطمه زهرا و حضرت زینب کبرا که پوینده هدایتِ قرآنی بودند. مقالات مرتضی مطهری در باره حقوق زن در اسلام و حجاب اسلامی که به صورت پیاپی در مجله زن روز منتشر می شد، در همین مجموعه قرار دارد. حقوق زن حتی برای خودِ زنان ناشناخته بود و روحانیان حتی علمای برجسته – به جز معدودی از آنان که در رأس آنها امام خمینی و شاگردان وی قرار داشتند – آن حقوق را نادیده گرفته بودند.

زنان نخبه و عامی

زنان در جامعه ایرانی در آستانه انقلاب به دو گروه کاملاً متفاوت تقسیم شده بودند: گروه اوّل شامل دو مجموعه از هم جدا می شد: در مجموعه نخست زنان طبقه سیاسی حاکم و خانواده های مرفهی قرار داشتند که به فراخوانی رضاشاه و پسرش به کشف حجاب و الگو گرفتن از زن غربی در شکل و محتوا به عنوان یکی از ابزار ملی گراهای نژادپرست و برای از بین بردن کامل نُمودهای اسلامِ وارداتی پاسخ مثبت داده بودند. اینان همان زن هایی بودند که در زندگی اجتماعی و فرهنگی دانش آموخته و شریک نظام شاه بودند و زنان و دختران جوانی از طبقات فقیر در شهرها و کوچندگان از روستاها پیرو آنها بودند. در این زمان به دلیل فزونی اماکن لهو و فساد در تهران و حومه آن و نبودِ مانع اخلاقی، فساد و انحراف در جامعه شیوع یافت.

مجموعه دوم زنان و دخترانی جوان از خانواده های ثروتمند و متدین یا زنان و دختران برخی از روحانیون نواندیش را شامل می شد که تحصیلات عالی خود را در ایران و بیرون از آن پی گرفته بودند. اینان زنانی بودند که پس از انقلاب، رهبری جنبش زنان را عهده دار شده، خواستار بهبود شرایط زنان و نو شدنِ قوانین مربوط به آنها بر پایه اسلام و تعالیم امام خمینی گشتند.

اما گروه دوم بیشتر زنان ایرانی از طبقات فقیرِ شهرها و زنان روستایی را دربرمی گیرد که بر اساس عواطف دینی خود حرکت می کردند و معمولاً خودباخته انواع مناسبات سنتی عقب مانده ماندگار از دوران انحطاط بودند و به صورت قابل توجهی بی سوادی میان آنان رواج داشت. علاوه بر اینکه بیشتر خانواده های متدین به خاطر ترس از انحراف دختران شان در نظام علمی و آموزشی غربی، آنها را از ادامه تحصیلات متوسطه و دانشگاهی بازمی داشتند، پس اینان از دانش، شناخت و فرهنگ بازماندند و از مردان با فاصله زیادی عقب افتادند.[۳] در آن زمان دانشجویان دیندار و دانشجویان دخترِ باحجاب در معرض اهانت و آزار روحی و جسمی قرار می گرفتند.[۴] بی سوادی میان زنان شیوع داشت و آنها را نازل تر از مردان قرار داده بود، به گونه ای که از آنچه در صحنه سیاست می گذشت آگاه نبودند. هنگامی که افکار نوین اسلامی و اندیشه های انقلابی اسلامی مطرح شد، زنان کمتر از مردان اثر پذیرفتند. از این رو مردان در میدان مبارزه و سیاست پخته تر بودند. این ماجرا در زمینه تعلیم و تربیت و در صحنه های کنش اجتماعی نیز بروز یافت.[۵]

نقش امام خمینی در احیای حقوق سلب شده زنان

امام خمینی بر این باور بود که اسلام به زن اهمیت زیادی داده است که چه بسا از اهتمام به مردان بیشتر باشد. از سخنان ایشان در این زمینه می باشد که اسلام به زن خدمت هایی کرده که از آنچه برای مردان انجام داده بیشتر است. اهمیتی که اسلام به زن ها داده بیشتر از اهتمامش به مردان است. «مبدأ همه سعادت ها از دامن زن است. زن مبدأ همه سعادت هاست»، «زن مظهر تحقق آرزوهای انسان است. این زن است که مردان و زنان بزرگ را تربیت می کند. از دامن زن، مرد به معراج می رود».[۶]

بنا بر باور نقش زن که ناشی از اعتقاد امام – همچون دیگر عالمان شیعه – به مقام والای حضرت زهرا به عنوان بانویی است که الگوی همه مسلمانان اعم از مرد و زن است، امام در انقلاب و در فعالیت های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی به زن نقشی بنیادین داد که پیش از آن در جهان اسلام نظیر نداشت. از این رو می توانیم بگوییم که اگر امام خمینی رهبر انقلاب، زمینه ساز این نقش و الهام بخش سازندگان آن نبود و اگر بنا به فرض، یکی دیگر از عالمان بزرگ حوزه علمیه (که به زن نگاهی نازل و برگرفته از مفاهیم سنتی و عرف های رایجِ بسته شده به اسلام و ناشی از واکنش به آنچه به دست رضاشاه و سپس پسرش تحت عنوان نوسازی ایران صورت گرفت) عهده دار رهبری انقلاب می شد، وضعیت زن در ایران دست کم مانند وضعیت زن در افغانستان بود.

خاستگاه نگرش امام خمینی اصلی بود که امام علی(ع) برای رهبران و پیشوایان مردم قرار داد و آن اینکه: «هر که خودش را به عنوان پیشوای مردم قرار دهد باید به تعلیم خویشتن پیش از دیگران بیاغازد و باید پیش از آموزش زبانی، با رفتارش آنها را آموزش دهد».

امام خمینی در رفتارش با همسر، دختران و وابستگان منسوب به او – چنان که نزدیکان و معاشرانش در قم، نجف و پاریس نقل کرده اند[۷] – الگوی شاگردان و مریدانش بوده است.

دخترش دکتر زهرا مصطفوی رئیس جمعیت زنانِ جمهوری اسلامی ایران از نقش او به عنوان همسر، پدری دوراندیش و مهرورز و اینکه او چگونه با گفتار و رفتارش عشق به کار و روابط اسلامی و انسانی سالم را در مناسبات خانوادگی و زناشویی به فرزندان خود آموخت سخن گفته است، زیرا وی مصداق واقعی برابری، عدالت، محبت متقابل و کمک در منزل بود، چون با همسرش به نوبت برای مراقبت از فرزندان خردسال یا بیمار شب ها بیدار می ماند و در بالاترین حد به همسرش کمک می کرد؛ هر کدام ساعتی را بیدار می ماند و دیگری می خوابید و… .[۸]

از ویژگی های والای امام این بود که از مردانِ بدرفتار با همسران شان یا مردانی که زنان شان را طلاق می دهند و با دیگری ازدواج می کنند بیزار بود. شاید امام از معدود مراجعی بود که از آغاز عمر تا آخرین لحظه زندگی اش به یک همسر (که او را دوست می داشت و محترم و بزرگ می شمرد) بسنده کرد و چون می شنید که یکی از نزدیکانش به همسرش ستم یا بی احترامی کرده او را سرزنش می کرد و ناراحتی اش را از وی ابراز می نمود.[۹]

امام بارها در گفتگوهای رادیو و تلویزیونی و مطبوعاتی در پاسخ به پرسش هایی که در پاریس و بعدها در ایران از او در باره سرنوشت زنان در حکومت اسلامی می شد، بر حقوق زن بر مبنای نگرش و احترام اسلام به آنان تأکید می کرد و می گفت اسلام از چهارده قرن پیش به زن حقوقش را داده و میان زن و مرد فرق نگذاشته است… در حالی که زنان در غرب فقط در سال ۱۹۲۰ (۱۲۹۹) و به مرور وارد صحنه سیاست شدند. زنان در مشارکت در همه زمینه ها آزادند. آزادی به معنای واقعی نه آنکه شاه می خواهد. زن در نظام اسلامی از همان حقوقی برخوردار است که مردان دارند، از جمله حق آموزش، کار، مالکیت، کاندیداتوری و شرکت در انتخابات و در همه زمینه هایی که مردان در آنها مشغولند، زن می تواند نقش داشته باشد. البته کارهایی هست که مردان نمی توانند آنها را انجام بدهند و کارهایی هم هست که زنان نمی توانند انجام دهند، زیرا به فساد منجر می شود. اسلام خواسته است که مرد و زن هویت انسانی خود را حفظ کنند. اسلام نمی خواهد زن بازیچه دست مرد باشد. اما آنچه در خارج شایع است که اسلام با زن با خشونت رفتار می کند، به هیچ وجه درست نیست. اینها تبلیغات بیهوده ای است که افراد مغرض به آن دامن می زنند. هر کدام از زن و مرد شایستگی ها و اختیارات خود را داراست. اگر فرق هایی هست مربوط به تفاوت های طبیعی آن دو است.

امام در پاسخ به کسانی که می گویند: اگر شریعت اسلامی در ایران پیاده شود زنان مورد ستم قرار خواهند گرفت می گوید: این گفته که اگر اسلام پیاده شود زنان باید خانه نشین شوند و در را به روی خودشان ببندند، سخن باطلی است که به اسلام بسته شده است. زنان در صدر اسلام در میان سپاهیان و در میدان نبرد حضور داشتند. وضعیت زن در حکومت اسلامی وضعیتی انسانی و سالم است و شخصیت زن آزاد خواهد بود، برخلاف زمان هایی که نه مردان و نه زنان هیچ کدام آزاد نبودند.

ایشان در پاسخ به پرسشی با این مضمون که تشیع به طرد زنان از زندگی اجتماعی دعوت می کند گفت: تشیع مذهبی است انقلابی و تکمیل خط اسلام ناب نبوی است، به همین خاطر تشیع و شیعه همیشه در معرض هجوم مستبدان و استعمارگرانِ مغرض بوده است. تشیع زنان را از صحنه زندگی اجتماعی نمی راند و طرد نمی کند، بلکه آنها را در جایگاه والای انسانی قرار می دهد.

ایشان می گفتند: ما پیشرفت دنیای غرب را قبول داریم، ولی فساد غرب را که خودِ غربی ها از آن شِکوه می کنند قبول نداریم. غربیان کسانی هستند که می خواهند زن ها بازیچه مردان و جوانان فاسد باشند. نباید زن ها را فریب داد. نباید زن ها گمان کنند که منزلتِ آنها در این است که با آرایش و سرِ برهنه به خیابان بروند. این منزلت زن نیست. این شیء است نه زن. زن باید با شهامت باشد. باید در مقدرات اساسی حکومت دخالت کند. زن سازنده و مربی انسان است.

امام در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ به دانشجویانی که سفارت آمریکا در تهران را تصرف کردند و افرادی را گروگان گرفتند فرمان داد که زنان و رنگین پوستانی که نقش آنها در جاسوسی ثابت نشده است، به وزارت خارجه تسلیم شوند تا فوراً از ایران اخراج شوند. علت این رفتار پرسیده شد و ایشان جواب داد که زنان در اسلام جایگاه خاصی دارند و سیاهپوستان هم همیشه مورد ستم بوده اند و در آمریکا گرفتار تبعیض نژادی هستند و چه بسا مجبور شده اند به ایران بیایند. از این رو باید در مجازات آنها تخفیف قائل شد… ما این کار را بر اساس تعالیم اسلام انجام دادیم.[۱۰]

نقش زن ایرانی در فعالیت های اجتماعی و سیاسی

یکم: نقش بانوان در پیروزی انقلاب و دوام آن[۱۱]

آنچه قابل توجه است، نقش مؤثر و پایدار زنان در صحنه مبارزه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی است. این واقعیت در مقاومت صبورانه آنها در برابر فشارهای رژیم شاه و شکنجه خانواده های مبارزان و در تحمل خطرات و مشکلات و تشویق همسران و پسران به مبارزه و کمک به آنها در این زمینه جلوه یافت. همه اینها عامل مؤثری در ادامه راه به سوی تکامل انقلاب بود. نظام پهلوی مبارزان را به زندان می افکند و آنها را شکنجه می کرد و بر خانه هایشان یورش می برد. گاهی برای واداشتن متهمان به اعتراف، زنان و فرزندان آنها را احضار می نمود و آنها را در برابر ایشان شکنجه می کرد، ولی همه این رنج ها خللی در اراده زنان مؤمن و بردبار وارد نمی ساخت. همسر مبارزان و مادران آنها مسئولیت اداره امور خانه را به دوش می کشیدند و خود را در معرض بیم، پیامدهای ناخوشایند، خطر، مصیبت ها و شهادت عزیزان شان قرار می دادند. بارها می شد که زنی با فرزندان خردسالش از مناطق دور و نزدیک می آمد و همسر گمشده اش را در زندان می جست و پس از ساعت ها انتظار که نوبت به او می رسید، فقط پاسخی تند از مأموران زندان می شنید یا در معرض اهانت و تحقیر قرار می گرفت و ناامید به منزل برمی گشت تا یکبار دیگر به جستجوی همسرش بپردازد. به واقع اگر این بردباری ایمانی نبود، اگر پشتیبانی زنان از مبارزان نبود، مقاومت ادامه نمی یافت و ریشه های سازنده انقلاب پا نمی گرفت. با شروع مرحله عمومی انقلاب که با شهادت [آیت اللَّه] سیدمصطفی خمینی و انتشار مقاله توهین آمیز در روزنامه اطلاعات شروع شد حضور زنان قابل ملاحظه و فراگیرتر شد. زنان با همسران شان در راهپیمایی های بزرگ شرکت کردند و خود را در معرض گلوله دژخیمان قرار دادند، در حالی که حکومت اسلامی و سقوط شاه را درخواست می کردند. راهپیمایی هایی که در شهر مشهد آغاز شد به سرعت در همه شهرهای ایران گسترش یافت و جهان حضور و مشارکت میلیون ها زن مسلمان را نظاره کرد.

ماجرای هفدهم شهریور که در آن هزاران زن و کودک به شهادت رسیدند دنیا را تکان داد و علی رغم تلاش شاه برای سرپوش گذاشتن بر ابعاد این فاجعه، تصاویر و اخبار آن همه جهان را فرا گرفت و شاه نتوانست بر آن سرپوش بگذارد. به رغم شهادت بسیاری از مردان در این حادثه، شهادت زنان ستمدیده بی گناه تأثیر سترگی بر جامعه داشت و به جای ناکام شدن خیزش – چنانکه حکومت می خواست – به تداوم تظاهرات انجامید، در حالی که تصاویر زنان شهید و کودکان شان در مناطقی از شهر که عمدتاً متدینان و خانواده های متوسط زندگی می کردند گردانده می شد. در هفتم و چهلمِ این فاجعه تظاهرات عظیمی توسط مردان و زنان انجام شد که شجاعت را در جان ها برانگیخت و اراده و عزم آنها را دوچندان کرد.

حضور زنان در راهپیمایی های تاسوعا و عاشورا در سال ۱۳۵۷ که به تظاهراتی بر ضد رژیم شاه تبدیل شد، فراگیرتر و باشکوه تر، و نشانگر روحیه والا، اراده محکم و سستی نکردن زن مسلمان بود که مسافت های طولانی را می پیمود، در حالی که شیرخواره اش را در آغوش گرفته و یک یا دو فرزند دیگرش را هم در پی خود می کشید، نیز در برابرش سربازان سر تا پا مسلح با چهره های در هم و خشمگین که به او می نگرند و بالگردها بر فراز سرِ آنها در پروازند و وی را تهدید می کنند، اما ترسی به دل او راه نمی یافت. زنان با سربازان سر تا پا مسلح در خیابان ها مانند مادران و خواهران واقعی آنها رفتار می کردند و آنها را به پیوستن به مردم و شوریدن بر رژیم ستمگر دعوت می نمودند. تردیدی نبود که برخورد عاطفی، سربازان را به یاد خانواده هایشان می انداخت و آنها را وا می داشت سلاح هایشان را به کناری بیفکنند و از رویارویی با مردم دست بشویند. نمونه های متعددی بود که برخی از سربازان گلوله های تفنگ هایشان را – به جای مردم و به ویژه زنانی که پیشاپیش تظاهرات حرکت می کردند – به سوی افسران شلیک می کردند، سپس به توده های خشمگین می پیوستند، زیرا چهره مادران و خواهران شان را در چهره این مادران و خواهران می دیدند.[۱۲]

صف های طولانی اغذیه، نان و نفت عرصه های دیگری بود که ایمان و پایداری زنان را به نمایش می گذاشت؛ چهره ها خندان و خشنود بود و در پاسخ به این پرسش که چرا از انقلاب دست نمی کشید تا همه چیز به حالت عادی برگردد و رنج و اندوهتان پایان پذیرد، از پیرزن قدخمیده تا دخترک هفت ساله ای که بشکه کوچکی را برای پر کردن نفت به دست داشت، همگی گفتند: همه چیز را تحمل می کنیم تا پیروز شویم! همه مشکلات را تحمل کردند تا سختی کمبود اقتصادی را از خویشاوندان در بند خود بکاهند.

هر گاه بیمارستان ها اعلام نیاز به پوشاک، دارو و خون می کردند، صف های طولانی از زنانی که پوشاک و دارو با خود داشتند در برابر مراکز بهداشتی تشکیل می شد، ناچار مسئولان برای کاستن شدت ازدحام اعلام می کردند – و این بارها اتفاق افتاد – که نیازهایشان تأمین شده است.

زنان در فعالیت های نظامی انقلاب نیز حضور مؤثری داشتند و مواد لازم برای ساختن کوکتل مولوتف را فراهم می آوردند و در تأمین سلاح نیز کمک می کردند. در کنار جنبش عظیم زنان مؤمن و شجاع، گاهی جمع های محدودی از زنان غرب زده نیز تظاهرات می کردند تا در برابر حرکت توده های انقلابی بایستند؛ تظاهراتی که از آغاز محکوم به شکست بود. نمونه این تظاهرات تجمع برخی از زنان در برابر نخست وزیری برای حمایت از نخست وزیر شاهپور بختیار با حضور دهها خبرنگار روزنامه ها و خبرگزاری های بیگانه بود که در داخل هیچ اثری جز برانگیختن تمسخر و خشم توده ها نداشت،[۱۳] ولی تأثیر آن در خارج این بود که رسانه های غربی تأکید می کردند زن ایرانی نمی خواهد با پذیرش حجاب و اجرای قوانین اسلامی، صد سال به عقب برگردد!

دوم: نقش زنان پس از پیروزی انقلاب

حضور زنان در صحنه سیاسی پس از پیروزی انقلاب ادامه یافت. شتافتن همه روزه آنها به سوی محل اقامت امام در تهران و در قم، بیعت ناگسستنی از سوی زنان مؤمن با رهبری بود که رنج و دردهای ملت خود را درک می کرد و زنان از عمق وجود، او را دوست داشتند و فرمانبردار وی بودند.

هنگامی که نیازهای جدیدی در جامعه در میانه جنگ تحمیلی ایران و عراق پدیدار شد صفوفِ کمک رسانی ها و به کار بردن سلاح، از زنان آکنده شد. زنان از نخستین ماههای آغاز جنگ، در بیمارستان های مخصوص مجروحان جنگی در پشت جبهه حضور یافتند و به یاری مجروحان و آسیب دیدگان پرداختند.

چه بزرگند مادرانی که پسران شان شهید می شد و آنان می گفتند که به شهادت آنها می بالند و آماده اند دیگر پسران شان را نیز تقدیم کنند… نیز پیرزنانی که گرمای سوزاننده تنور را در تابستان به جان می خریدند تا برای رزمندگان نان بپزند؛ همچنین زنانی که لباس می بافتند و خیاطی می کردند تا رزمندگان را از سرمای شدید مناطق کوهستانی حفظ کنند و به آنها با محبت مادرانه گرمی ببخشند.[۱۴]

زنان دوشادوش مردان در سازندگی کشور نیز شرکت جستند. جمعیت های زنان و به ویژه «جمعیت زنان ایران» زنان را به پیوستن به تشکل های «جهاد سازندگی» تشویق کردند و روزنامه ها در طی جنگ و پس از آن بر اهمیت پرهیز از اسراف[۱۵] – که ویژگی زندگی زنان مرفه پیش از انقلاب بود – تأکید کردند، همان طور که زنان شهری و دانش آموزان و دانشجویان دختر از مناطق مختلف کشور برای شرکت در درو محصولات کشاورزی راه می افتادند. کار اینان با سادگی و ناچیزی درآمد مادی آن عزم و شور را در کشاورزان برمی انگیخت و به آنها نیرو می داد. هنگامی که می دیدند دانشجویان و بانوان محترم از شهرها می آیند و سختی را بر خود هموار می کنند تا به یاری برادران شان بشتابند و به وضعیت اقتصادی کشورشان رونق ببخشند، کار و تولیدشان دوچندان می شد.

امام خمینی و دیگر رهبران انقلاب، نقش زنان را ارج می نهادند و در گفته ها و سخنرانی هایشان بر آن تأکید می کردند. هر سخنرانی یا بیانیه ای به مناسبت پیروزی انقلاب یا مناسبت های فراوان سیاسی و دینی طرح می شد، سخنرانان و نویسندگان در آن بر نقش زنان در پیروزی انقلاب تأکید می کردند. این همه فعالیت ها علی رغم مخالفت های فراوانِ برخی از روحانیانِ ناخشنود از فعالیت های زنان که عملاً در پی برگرداندن آنها به خانه ها و بستن در به روی آنها بودند صورت می گرفت.

امام خمینی در واکنش به این روحانیان می گوید: خواهران ما که در مبارزه شرکت کردند ارزش کارهایشان از ارزش کارهای مردان بالاتر است. اینان از پسِ پرده ها و با حجاب و عفاف بیرون آمدند و با مردان همصدا شدند و با هم به پیروزی دست یافتند و الان هم دسترنج همه عمرشان را با نیت خالص به نیازمندان و بینوایان تقدیم می کنند. این کار ارزش زیادی دارد. میلیون ها تومانی که ثروتمندان می دهند با ارزش آنچه این زن ها انجام می دهند برابری نمی کند.[۱۶]

برخی از علمای تهران و قم به امام در نجف نامه نوشتند و از ایشان خواستند که زنان را به هر وسیله ای که مناسب می داند از شرکت در راهپیمایی ها منع کند تا آنها زندانی و هتک حرمت نشوند و در معرض توهین و شکنجه قرار نگیرند. موضع آنها تداوم برخوردشان در برابر زنان بود که در خانه هایشان بمانند. در نامه آنها آمده است: «امیدواریم که به زنان دستور دهید تا در راهپیمایی ها شرکت نکنند. زمانی که نظر شما به آنها برسد حتماً فرمان خواهند برد و در خانه هایشان خواهند ماند». هنگامی که نامه به امام رسید بسیار خشمگین شد، زیرا بر این باور بود که مبارزه سیاسی اسلامی بدون مشارکت زنان حتماً ناقص و بی نتیجه خواهد بود و فرمود: کسی که به این نظر باور ندارد، ایمانش فاسد و انحرافی است! در پی آن، بیانیه ای صادر کرده و در طی آن نوشتند باید زنان و مردان و علما دوشادوش هم در همه مراحل شرکت کنند و هیچ کس حق ندارد سخنی بگوید که زنان را از فعالیت های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی باز دارد.[۱۷]

پس از بازگشت امام از فرانسه در حالی که در مدرسه علوی برای دیدار با مردم اقامت گزیده و قرار بود پیش از ظهر با مردان و بعد از ظهر با زنان ملاقات کند، زنان پیش از ظهر دسته دسته می آمده و خیابان ها و محلات را با چادرهای سیاه شان پر می کردند تا درها باز شود. به خاطر شدت ازدحام برخی از زنان بر زمین می افتادند یا بیهوش می شدند و مایه نگرانی دیگران را فراهم می آوردند. نزدیکان امام به ایشان پیشنهاد کردند که «مانع ملاقات زنان شود» مبادا برخی از عوامل نفوذی زیر چادرهای خود سلاح بیاورند (و این را به امام نگفتند) اما پاسخ امام قاطعانه و توأم با خشم فراوان بود: گمان می کنید که بیانیه های من و سخنرانی های شما شاه را بیرون کرد؟ این زنان بودند که او را بیرون کردند، پس با احترام با آنها رفتار کنید.[۱۸]

امام زنان انقلابی را به زنان صدر اسلام که در جهاد شرکت می کردند و در تعیین سرنوشت مردم و خود سهیم بودند، تشبیه می کرد: وجود زنانی که از من می خواهند تا دعا کنم شهید شوند و مادرانی که به شهادت فرزندان شان افتخار می کنند و دیگر پسران شان را به جهاد و شهادت تشویق می کنند نشانه تحولی است در جامعه، شبیه تحول صدر اسلام که شهادت را رستگاری می دانستند… در گذشته اگر جوانی را به خدمت سربازی می خواندند و جنگی هم نبود، مادرش دو سال را با گریه سپری می کرد و منتظر بازگشت وی می شد، اما امروز همین مادر پسرش را به رفتن به جبهه تشویق می کند. این عظمت این انقلاب است که زن ایرانی را این گونه متحول کرده است.

در جایی دیگر می گوید: ما افتخار می کنیم به بانوان و زنان مسن و جوانی که در صحنه های فرهنگی و اقتصادی و نظامی در کنار مردان یا بهتر از آنان در راه اسلام و مقاصد قرآن فعالیت می کنند و زنانی که تمرین های نظامی را که از وظایف مهم برای دفاع از اسلام و حکومت اسلامی است صورت می دهند و خودشان را از محظوراتی که دشمنان توطئه گر و دوستان نادان به وجود آورده اند برای احکام قرآن و برای اسلام و مسلمانان، با شجاعت و تعهد آزاد کرده اند، همان طور که خودشان را از قید و بند خرافاتی که دشمنان برای منافع خودشان به دست افراد نادان و برخی از فقهایی که مصالح مسلمانان را نمی دانند به وجود آورده اند آزاد کرده اند….

مثل این سخنان در سخنرانی های امام و دیگر رهبران انقلاب در مناسبت های مختلف بارها تکرار شده است.

پس از پیروزی انقلاب، امام خمینی میان اوضاع زنان در گذشته و وضعیت فعلی آنان مقایسه کرد: خدا را شکر که شبهاتِ مربوط به عقاید ما حل شده و از بین رفته است. همه طبقات جامعه امروز اعم از مرد و زن به تعلیم و تربیت مشغولند و بانوان امروز جزیی از طلاب علوم دینی در قم و در دیگر جاها هستند و در هر جایی به تربیت و تعلیم مشغولند و این امری است که به یمن این انقلاب واقع شده است. آنها قبلاً مثل زندانی ها بودند و به آنها اجازه داده نمی شد که در جمعی ده نفره حضور پیدا کنند و مسئله ای علمی یا اعتقادی را مطرح کنند. اما امروزه با حفظ همه مظاهر اسلام می توانند به تبلیغ در همه جای کشور و حتی خارج از کشور اقدام کنند.

نقش سازمان ها و جمعیت های ملی و دولتی زنان

امام خمینی و رهبران انقلاب از آغاز، نقش زن ایرانی را در مقطع مبارزه و پس از پیروزی انقلاب ارج می نهادند و عمق مشکلات زن در جامعه ایرانی را با دو چهره عقب مانده و به ظاهر پیشرو درک می کردند. امام خمینی از سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۸) به بررسی همه قضایای مطرح و یافتن راه حل های روشن برای آنها فرا خواند و این کار را بر عهده زنان اندیشمندِ جامعه قرار داد[۱۹] و نظر داشت مهم ترین گام هایی که می تواند سطح و استعداد زنان را رشد دهد عبارت است از طرح اندیشه اصیل اسلامی برای بهره مند شدن زنان و نیز تأسیس تشکیلات اسلامی زنان برای بررسی ابعاد متنوع حقوقی و رنج و محنت های زنان.[۲۰]

در سال ۱۳۶۵ «جمعیت زنان انقلاب اسلامی ایران» تشکیل و اساسنامه آن تصویب شد و در سال ۱۳۶۸ رئیس آن خانم زهرا مصطفوی (دختر امام خمینی و استاد فلسفه در دانشگاه تهران) تأییدیه وزارت کشور را گرفت[۲۱] و همزمان صاحب امتیاز مجله ندا ارگان جمعیت گردید. شماره نخست این مجله در بهار ۱۳۷۰ چاپ شد. از اعضای این فصلنامه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خانم دباغ (نماینده سابق تهران در مجلس شورا و از معروف ترین زندانی های رژیم سابق و عضو هیئت اعزامی امام در سال ۱۳۶۶ به مسکو برای دیدار با گورباچف) و خانم ها فاطمه راکعی (نماینده سابق مجلس و شاعر)، اشرف بروجردی و اعظم نوری و دیگرانی هستند که در هیئت تحریریه این مجله نیز عضو هستند.

از اهداف این جمعیت چنانکه در اساسنامه آن آمده است می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

– رشد شخصیت فکری، فرهنگی و علمی زن در چارچوب اهداف اسلامی؛

– تلاش برای احقاق حقوق زن و تثبیت جایگاه وی در خانواده و جامعه؛

– تلاش برای بالا بردن سطح زنان در فعالیت های اجتماعی سالم و هدفمند؛

– هماهنگی و همیاری با سازمان های زنان در جهان؛

– دفاع از جنبش های ارزشی زنان در جهان؛

این جمعیت دفاتر متعددی در مناطق مختلف ایران ایجاد کرد و فعالیت خود را با برگزاری دو همایش جهانی تحت عنوان «زن و انقلاب جهان شمولِ اسلامی» در سال های ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ و «بررسی ابعاد شخصیت امام خمینی» در سال ۱۳۶۸ تداوم بخشید.[۲۲]

اعضای این جمعیت از کشورهای مختلف دیدار می کردند تا با تجربه های مردمان آن کشورها در عرصه های اجتماعی آشنا شوند و دیدگاههای زن ایرانی و تزهای حکومت اسلامی را به دیگران منتقل سازند.[۲۳]

فعالیت های این انجمن همه ایران را پوشش می داد، ولی مهم ترین کار آن، که سپس در ضمن قوانین حمایتی زن ها گنجانده شد، تشویق جوانان به ازدواج زودهنگام بود تا بدین وسیله از انحرافات جلوگیری شود و آنها به زندگی ساده و کاستن هزینه های ازدواج تشویق شوند. همچنین برای انجام این کار کمک های مالی می کردند؛[۲۴] کمک هایی برای ازدواج جوانان تقدیم می شد و اولین مرکز برنامه ریزی مسائل ویژه زنان در سال ۱۳۶۷ تأسیس گشت: «شورای فرهنگی اجتماعی زنان» که زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی عمل می کند[۲۵] و دارای کمیسیون های متعددی است، از قبیل کمیسیون آموزش عالی که گام هایی را برای نفی تبعیض در مورد زنان برای ادامه تحصیل در بیشتر رشته های دانشگاهی – به جز رشته هایی که با شرایط فیزیکی ایشان ناسازگار است – برداشتند، از جمله برنامه هایی برای توانمند ساختن دانشجویان پسر و دختر محروم برای ورود به دانشگاه. برنامه نخست که کوتاه مدت بود عبارت بود از دروس تقویتی و آماده سازی برای امتحانات، نیز برنامه ای درازمدت در قالب تأسیس مدارس نمونه در سراسر کشور و از جمله شش مدرسه دخترانه که در آغاز، در مناطق فقیر تأسیس شد و سپس در دیگر مناطق گسترش یافت.[۲۶]

در سال ۱۳۷۰ «دفتر امور زنان» به عنوان مرکز ثقل همه سازمان ها و جمعیت های زنان تشکیل شد،[۲۷] ولی تلاش برای بهبود عملی وضع زنان به دلیل تفاوت زیاد سطح فرهنگی میان نخبگان و عموم زنان از طرفی و میان شهرها و روستاها و مناطق دوردست از طرف دیگر به کندی پیش می رفت.[۲۸] از این رو از «شورای فرهنگی اجتماعی زنان» خواسته شد برای ارشاد زنان و آشنا ساختن آنها با شیوه های درست تعامل با همسر و فرزندان با استفاده از تجربه های پیشرو دنیا و با وضع قوانین خردمندانه برای حل مشکلات ریشه ای، برنامه هایی را تدوین کند. همان طور که از زنان پیشرو درخواست شد برنامه هایی را برای آموزش زنانِ بی سواد و مراکزی را برای سرپرستی زنان بی سرپرست و طرح هایی را برای تشویق زنان به مطالعه[۲۹] پیشنهاد کنند. در قالب این رویکرد، مجلات زنان صفحات ویژه ای را به معرفی آخرین کتاب های انتشار یافته به ویژه در حوزه مسائل زنان و روش های تربیتی اختصاص دادند.

در سال ۱۳۷۳ دولت، اداره ای را به نام «دفتر هماهنگی میان سازمان غیردولتی زنان» تأسیس کرد که دهها سازمان زنان برای شرکت در آن دعوت شدند و بیانیه ای در این گردهمایی تصویب شد و رئیس زنان [در این اداره] را برگزید.[۳۰]

آنچه در دولت آقای خاتمی جالب توجه بود، تعیین مشاور زن برای رئیس جمهور و برای هر کدام از وزرا (مشاور در امور زنان) بود. بانوان مشاور مأموریت های زیادی را برای ارتقای سطح آگاهی و کارآیی زنان در جامعه انجام می دهند و روزنامه ها هر روز از فعالیت های بانوان مشاور در حوزه کاریشان می نویسند. مشاور رئیس جمهور در این زمینه فعالیت گسترده ای انجام می دهد و رئیس دفتر مشارکت زنان نیز کمیسیون پکن را برای بررسی مواد برنامه پنج ساله دولت برای انجام مصوبات کنگره پکن ۱۳۷۴ (۱۹۹۵) تأسیس کرد. این مرکز به تازگی گزارشی را در باره اوضاع زن ایرانی فراهم ساخت.[۳۱] در سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۹) خانم گوهرالشریعه دستغیب به عنوان مدیر مدارس ایرانی در سوریه، لبنان و اردن منصوب شد. وی زمانی رئیس شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و نماینده مجلس شورای اسلامی بود و اینک استاد دانشگاه تهران است.[۳۲]

خانم هسته ای مدیر امور اجتماعی و زنان در وزارت خارجه نقش مهمی در آماده سازی و پیگیری مباحث مربوط به گفتگوی فرهنگ ها و تمدن ها با هدف تثبیت تصمیمات ویژه در مورد حقوق جهانی زن دارد.[۳۳]

مشاور وزیر کشور در امور زنان از تشکیل یکصد کمیسیونِ امور زنان در ایران در سال ۱۳۷۹ میلادی برای ایجاد زمینه فعالیت اجتماعی همه بانوان خبر داد و تصریح کرد که برخی از دستگاهها هنوز به کمیسیون های امور زنان نگاهی منفی دارد اما دوره هایی برای آماده سازی در زمینه های اداری، هدایتگری و اجتماعی برای کمیته ها برگزار شده است. از جمله فعالیت های این کمیسیون، انجام پژوهش هایی پیرامون زنانی که از بدرفتاری سرپرستانِ خود در رنج هستند می باشد.[۳۴]

در سال ۲۰۰۱ (۱۳۸۰ش) در مجلس شورای اسلامی فراکسیون زنان به ریاست خانم فاطمه راکعی، عضو مؤسس و فعالِ جمعیت زنان ایران تأسیس شد. راکعی تصریح کرد که انگیزه تشکیل این فراکسیون در پارلمان ضرورت تلاش بیشتر برای رساندن زنان به جایگاه شایسته شان در نظام اسلامی است. به گفته وی علاوه بر نمایندگان زن، بسیاری از نمایندگان اعم از روحانی و غیر روحانی به ضرورت توجه ویژه به حل مشکلات زنان و بازنویسی قوانینِ مربوط به آنها با تکیه بر اجتهادهای نوین در چارچوب قانون اساسی اعتقاد دارند. بنابراین اینان نیز می توانند در این فراکسیون عضو شوند.

در اینجا باید اشاره کنیم که دولت رئیس جمهور آقای خاتمی[۳۵] برنامه ای ملی ویژه بانوان ایرانی برای این دهه و دهه آینده تدوین کرده است. پشتیبانی بسیار رئیس جمهور از کمیسیون ملی در این خصوص به دستیابی بر هماهنگی با مسئولانِ برنامه ریزی و استفاده از کوشش های وزارتخانه ها و اداره های آنها برای تهیه برنامه ملی ویژه زنان مدد رسانده است.

کمیسیون ها و دستگاههای دولتی متعددی در پروژه بررسی کنوانسیون رفع انواع تبعیض بر ضد زنان وارد شدند، اما موضع عمومی این بود: «در زمانی که اسلام نماینده نظام عادلانه حقوق بشر فارغ از نژاد و رنگ است، دولت، این کنوانسیون را با برخی تحفظات در صورت تعارض آن با ارزش های اسلامی یا قانون ملی به امضا می رساند».

دفتر امور زنان در طی سال های اخیر پژوهش هایی را در باره زن و بهداشت، استخدام و اشتغال، ورزش، نقش سیاسی، وضعیت زنان سرپرست خانواده و… انجام داده است.

بانک اطلاعات و کتابخانه تخصصی در خصوص مسائل زنان نیز تأسیس شد.

همچنین مجموعه کاری برای بررسی قانون مدنی حقوق زن و برنامه محو فقر و برنامه ملی توسعه برای ۲۵ سال آینده تشکیل شد.

دفتر امور زنان تاکنون بیش از چهل بیانیه گوناگون صادر کرده که به موضوعاتی در خصوص زنان می پردازد، همان طور که جلسات و دوره های آموزشی و نیز نمایشگاه هنری بین المللی را در تهران برگزار کرده است.

زن و حق مشارکت سیاسی

زن – همان طور که پیشتر گفتیم – در زمینه سازی برای انقلاب سهیم بود و در پیروزی آن نقش مؤثری داشت. از این رو، طبیعی است که رهبران انقلاب واکنش مثبتی به سهم و نقش بانوان نشان دهند و زمینه را برای مشارکت اینان در فعالیت های سیاسی در حکومت اسلامی فراهم سازند. اولین گام در این راه، فراخوانی همه شهروندان بدون استثنا به شرکت در رفراندم نظام جمهوری از سوی امام بود: ای دوستان عزیز، در مورد لزوم مشارکت زنان مبارز و شجاع در سراسر کشور در رفراندم تذکر می دهم. زنانی که در کنار مردان بلکه جلوتر از آنها در پیروزی انقلاب نقش اساسی داشته اند با حضور فعال در رفراندم، پیروزی ملت ایران را تضمین می کنند. شرکت در رفراندم وظیفه ای دینی و ملی است و شما ای زنان، در اعلام رأی مورد نظرتان آزادید… وظیفه جوانان غیور این است که مانع دست بردن در آرای مردم بشوند و در حفظ صندوق های رأی برای تضمین سلامت انتخابات امانتدار باشند.

نیز فرمود: نظر ما این بوده و هست که بانوان محترم در کنار مردان، با شجاعت تمام مقاومت کنند. ما می خواهیم زن به مقام والای انسانی برسد. بازیچه یا شیء در دست مردان یا اراذل و اوباش نباشند. زن باید در تعیین سرنوشت خود نقش داشته باشد. باید به زن ها در جمهوری اسلامی حق رأی داده شود. زن ها مثل مردان حق اظهار نظر دارند.

امام تأکید کرد که همه اعم از زن و مرد باید در قضایای اجتماعی و سیاسی دخالت کنند و نظر بدهند و مراقب مجلس و کارهای دولت باشند و دیدگاههای خود را ابراز کنند:[۳۶] بر هر زن و مردی که به سن قانونی برسند واجب است که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند و رأی خود را بدهند. همان طور که نماز بر هر مکلفی واجب است، شرکت در تعیین سرنوشت هم بر او لازم است.[۳۷]

امام در مراحل آماده سازی برای انتخابات مجلس قانونگذاری در دوره اوّل و دوم، زنان را به حضور فعال در انتخابات همچون مردان ترغیب کرد؛ زیرا آینده ایران، آینده همه مردان و زنان است و انتخابات است که سرنوشت مجلس شورا را رقم می زند و انتخابات باید سیاست داخلی و خارجی کشور را تعیین کند. باید زنان در ورود افراد شایسته و صالح به مجلس نقش فعالی داشته باشند،[۳۸] زیرا سیاست ارث دولت یا مجلس یا افرادی مشخص نیست. سیاست یعنی موضع داشتن در برابر اموری که در یک کشور در خصوص اداره آن رخ می دهد. به این معنا همه شهروندان حق دارند در این امر دخالت کنند. زنان حق دخالت دارند و این وظیفه آنهاست و مردان و روحانیون هم باید دخالت کنند. اسلام دین سیاسی است؛ همه چیز آن حتی عبادت آن جنبه سیاسی دارد.[۳۹] از این رو زنانی را که تا آن زمان (انتخابات دوره دوم مجلس) در مسائل جاری مشارکت نکرده اند به حضور دعوت می کند: همه زن ها باید در ریشه کن کردن عوامل فساد اجتماعی و انحطاطی که دامنگیر ایران در طی حکومت های ستمگر در قرون متمادی شده است سهیم باشند. این عقب ماندگی انحطاط را همه باید علاج کنیم: مردم و دولت، و هیچ کس به تنهایی نمی تواند این کار را انجام دهد. اینکه زن گمان کند نشستن در گوشه ای اشکالی ندارد چون مردان این کار را انجام می دهند یا هر دو تصور کنند که حکومت باید به تنهایی این کار را انجام دهد تصور باطلی است.[۴۰]

طبعاً حرکت تحول آفرین بزرگ، از شبهه افکنی و انتقاد متحجران مصون نبود. کسانی که نقش زن را در خانه محدود می نمودند و وی را به نادانی و ناتوانی، متهم می کردند و در معرض فریب خوردن می دانستند ساکت نمی نشستند؛ با توجه به اینکه هیچ آیه و روایتی در دین پاک اسلام وجود ندارد که مانع حق مشارکت زنان در انتخاب اعضای مجلس شورا و مانند آنها بشود. قرآن کریم تأکید می کند: «مردان و زنان مؤمن نسبت به یکدیگر صاحب اختیار هستند. امر به معروف و نهی از منکر می کنند» توبه، آیه ۷۱. این سخن بیانگر وظیفه زن برای مشارکت در انتخاب اهل حل و عقد به صورت قانونی است. در برخی شرایط چه بسا مشارکت واجب و ضروری باشد. همین سخن در مورد انتخابات شورای شهر و دیگر شوراها نیز صادق است.

امام خطاب به کسانی که به حرمت شرکت زنان در انتخابات یا کاندیداتوری آنها فتوا می دهند می گوید: کسانی که این فتوا را می دهند اگر مسلمان باشند به آنها می گوییم که تخریب این خدمات بزرگی که زن ها انجام می دهند از گناهان کبیره است.[۴۱]

آیت الله خامنه ای از اینان می خواهد که با اسلام واقعی آشنا شوند، زیرا وظیفه شرعی زن است که به جِدّ در امور کشور دخالت کند و از کشور دفاع نماید. حفظ حرمت و وقار زن و پای بندی وی به اصالت شخصیتی، با شرکت در مهم ترین مراکز تصمیم گیری و در وضع قانون منافات ندارد؛ همان طور که زنان در پیدایش نظام اسلام و نگاهبانی از آن نقش اساسی داشتند.[۴۲] معنای سخن آیت الله خامنه ای این است که با گذشت ۱۳ سال از عمر انقلاب [تا زمان ایراد سخنرانی] و پس از انتخاب زنان در مجلس شورای اسلامی، صدای مخالف حضور زنان در مجالس و تشکیک در فایده آن همچنان بلند است. روزنامه جهان اسلام در ۲۸ فروردین سال ۱۳۷۲ متن مصاحبه با آیت اللَّه خامنه ای را به مناسبت آماده سازی سومین انتخابات مجلس قانونگذاری منتشر ساخت که از آن برمی آمد که جامعه هنوز برآیند مثبت انتخاب زنان در مجلس را درک نکرده، باور عرفی در اذهان رسوخ یافته یا عرفی سیاسی از طرف جریانات سیاسی پذیرفته شده است که تعداد زنان در مجلس باید چهار نفر باشد، در حالی که دیگران بر این نظر بودند که این عرف در کار مهم و اساسی ای مثل انتخابات نباید مبنا قرار گیرد و هیچ انگیزه یا هدف درستی در پسِ این اصل وجود ندارد.

از جمله پرسش هایی که از آیت اللَّه خامنه ای سؤال شد این بود: زنانی که در سال های پس از انقلاب پختگی محسوسی در شخصیت و فعالیت اجتماعی آنها پیدا شده است آیا نمی توانند زنان بیشتری را به مجلس بفرستند؟ ایشان پاسخ داد: شمار زنانی که می توانند برای ورود به مجلس برگزیده شوند در گرو مصلحت است اما واقعیت این است که این تعداد می تواند ۴۰ نفر باشد و چه بسا این مسئله به مرور تحقق یابد. قطعاً زنانی که می توانند نقش نماینده مجلس شورا را ایفا کنند کم نیستند.[۴۳] اما در باره نقشی که نمایندگان زن می توانند در مجلس ادا کنند ایشان گفت: از نظر وظایف عمومی میان نماینده مرد و زن هیچ فرقی نیست. هر دو می توانند وظیفه اصلی مجلس را انجام دهند، یعنی وظیفه قانونگذاری از راه بررسی طرح های قانونگذاری تقدیمی به مجلس و ارزیابی میزان فایده آنها و رد یا تصویب آنها. اما در وظیفه دیگری که سیاسی است و مجلس در هشت سال اخیر آن را انجام داده است، هیچ فرقی میان نمایندگان مرد و زن وجود ندارد.

در پاسخ به پرسشی در باره فلسفه و فایده انتخاب نمایندگان زن در مجلس می گوید: اگر هدف این باشد که ۲۷۰ نماینده برگزیده به طرز تفکر واحدی وابسته باشند به راحتی می توان همه آنها را از میان نخبگان تهران یا دیگر شهرها برگزید، ولی انتخاب نمایندگانی از همه مناطق با این هدف است که همه گروهها و طبقات مردم را نمایندگی کنند، زیرا مردم یک منطقه بیشتر از دیگران به نیازهای آن آگاهند. همین طور نمایندگان زن به رنج ها و مطالبات زن ها آشناترند.[۴۴]

بنابراین مسئولیت زن در مجلس نمایندگان، مسئولیتی ترکیبی است و نماینده زن علاوه بر نقش خویش در بررسی مسائل سیاسی و حقوقی و جز آنها، باید مشکلات و رنج های زنان را در جامعه مطرح و طرح هایی را پیشنهاد کند که در برطرف کردن مشکلات تأثیر داشته باشد: یعنی وظیفه آنهاست که خلأهای موجودِ ناشی از تأثیر سنت های حاکم منحرف در جامعه را که مربوط به زنهاست برطرف سازند. زن ها به این مشکلات از مردها آگاه ترند. مردان هر قدر بخواهند رنج زن ها را بفهمند و خواسته های آنها را مورد تأیید قرار دهند نمی توانند مسئله آنها را عمیقاً درک کنند و در نتیجه قوانین مناسب با آن را وضع کنند. با گذشت ده یا پانزده سال از مقطع وضع قانون باید از لحاظ قانونی بتوانیم مشکلات اجتماعی زنان را برطرف کنیم. به نظر من این رسالت زنان در مجلس شورای اسلامی در کنار دیگر مسئولیت های آنان در قبال مسائل سیاسی و اجتماعی و جز آنهاست.[۴۵]

جمعیت ها و روزنامه های زنان از آغاز تبلیغات انتخاباتی برای فزونی شمار زنان نماینده در مجلس تلاش و تبلیغ می کنند. در بیانیه رئیس جمعیت زنان در ایران، خانم زهرا مصطفوی آمده است: «زنان مؤمن و اثرگذار و متخصص و سیاسی و انقلابی باید خود را برای ورود در این مرکز سیاسی (مجلس قانونگذاری) نامزد کنند، زیرا ورود آنها به تثبیت مقام و منزلت زن در جامعه اسلامی می انجامد و به شتاب در تصویب قوانین مربوط به حقوق زنان در خانواده و جامعه یاری می رساند».[۴۶]

در چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی، تعداد زنان به ۹ نفر رسید. نمایندگان زن این گزینش را دلیل پختگی سیاسی مردم و باور آنها به نقش و اثرگذاری زن در جامعه دانستند. زنان نماینده حضور بانوان در مجلس قانونگذاری را از برکات وجود امام راحل می دانند که به عظمت زن و نقش وی به عنوان مادر و مربی نسل ها و در نتیجه مربی جامعه باور داشت و به شدت در برابر کسانی که خواهان منع زنان از مشارکت در کاندیداتوری برای انتخابات بودند، ایستادگی کرد. نمایندگان زن به این نکته اشاره کردند که علی رغم حقوقی که قانون اساسی ایران به زن ها بخشیده، وظیفه مجلس درک وضعیت زنان از لحاظ فرهنگی و حقوقی و تعیین نیازهای اجتماعی و خانوادگی آنهاست. یکی از زنان نماینده تصریح کرد که ایستادگی در برابر تهاجم همه جانبه فرهنگی (که انقلاب را هدف گرفته و در پی جلوگیری از نفوذ ارزش های انقلاب اسلامی در عمق جان مردم است) فقط با روشن ساختن جایگاه حقوقی و اجتماعی زنان و منزلت واقعی آنان در جامعه اسلامی شدنی است. باید میان دین واقعی و سنت ها و عرف های ارتجاعی که بهترین دستاویز در دست دشمنان انقلاب است فرق نهاد.[۴۷] این جلسه که در ۹ بهمن ۱۳۷۲ تشکیل شد همین نماینده خواستار آن شد که اصول دهم و بیست و یکم قانون اساسی که اصول طلاق را بیان می کند به صورت مجموعه قوانین عادی جامعی تدوین شود و تحقق عینی بیابد و از مجلس خواسته شود که بر حُسن اجرای این قوانین نظارت کند و در مجلس، دفتر امور زنان تشکیل گردد تا حلقه وصلی میان همه زنان (و جمعیت و سازمان های زنان) و مجلس شورا باشد، نیز کمیسیون امور خانواده تشکیل شود تا عهده دار بررسی معضلات پیش روی خانواده شده، راه حل های مناسب را پیشنهاد کند. همچنین درخواست کرد که به وضع دانشجویان پزشکی دختر در همه مراکز علمی توجه ویژه ای مبذول و به آنها اجازه داده شود تخصص های مورد نیاز را برگزینند و زمینه لازم و تسهیلات کافی برای آنها فراهم شود، زیرا این موضوع می تواند مشکل طبقه بزرگی را در جامعه حل کند. نمایندگان اهمیت دادن به خانواده های شهدا و جانبازان و وضع قوانین مورد نیاز آنها را مورد تأکید قرار دادند. وجود دو نماینده زن پزشک در مجلس می توانست به حل مشکلات کمک کند.[۴۸] خواهیم دید که این پیشنهادها در این دوره و در دوره های بعدی مجلس مورد تصویب قرار گرفت.

یکی از زنان نماینده در این مجلس سه سال و نیم پس از این جلسه پیش گفته می گوید:

«ما [نمایندگان زن در مجلس] قدرت و نفوذ زیادی داریم. گاهی نمایندگان مرد از ما می خواهند تا در موضوعات خاص سخن بگوییم. می گویند نمایندگان و مسئولان به سخنان شما خانم ها به دقت گوش فرامی دهند».[۴۹]

از تصویب برخی قوانین، اهمیت نقش زنان در مجلس قانونگذاری (با هماهنگی کمیسیون های امور زنان و امور خانواده که در ارتباط مستقیم با جمعیت ها و تشکیلات زنان است) معلوم می شود. پس از آنکه جامعه ایرانی مشکلات اساسی مربوط به آموزش و ایجاد فرصت اشتغال و تصویب برخی از مواد قانونی را پشت سر گذاشت، نیز پس از آنکه معلوم شد صِرف وجود قوانین کفایت نمی کند و اجرای قوانین نیازمند تلاش های بسیار و اهتمام جدی مسئولان است، همچنین پس از انتخاب سیدمحمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور و آغاز دوره تحولات دیگری در جامعه، زن نقش بیشتر و دامنه دارتری پیدا کرد، همچنان که از آغاز دوره ریاست جمهوری وی تلاش جدی برای اجرای مصوبات و مواد پیمان منع انواع تبعیض علیه زنان آغاز شد. با توجه به اینکه تصویب تعدادی از بندهای دیگر این پیمان همواره مورد توجه بسیار دولت جمهوری اس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.