پاورپوینت کامل چهره زن ایرانی در مطبوعات بیگانه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چهره زن ایرانی در مطبوعات بیگانه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چهره زن ایرانی در مطبوعات بیگانه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل چهره زن ایرانی در مطبوعات بیگانه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

[انقلاب اسلامی بستر حضور پرشور زنان در عرصه های اجتماعی و سیاسی در جامعه ای است که زنان از کمترین حق حضور برخوردار بوده اند لذا تحولات سریع، بی پروا و بت شکن جامعه ایران و حضور قدرتمند زنان در اجتماع از همان نخستین روزها از سوی صاحب نظران به ویژه رسانه های گروهی جهان با کنجکاوی پی گیری شده، تفسیرهای متنوع و گاه متناقضی از دستاوردهای زنان ایرانی از این حضور ارائه شده است. این مقاله درصدد است به منظور ارائه تصویری روشن تر از نگاه مطبوعات بیگانه به مسئله زن در ایران جهت ارزیابی عملکرد نظام طی یک ربع قرن گذشته – نه از زبان موافقان و مدافعان – بلکه عمدتاً به بیان مخالفان و دشمنان ارائه نماید.

زنان و حجاب اسلامی، زنان و دفاع مقدس، زنان و مفاسد اجتماعی، زنان و مجازات سنگسار، زنان و حضور در فعالیت های اقتصادی، علمی از موضوعاتی است که تصویر مخدوش، کمرنگ، غلو شده غیر واقعی و تک بُعدی آنها در رسانه های بیگانه ترسیم شده است.]

در زمانی نه چندان دور، خانه چاردیوار امن و حافظی به شمار می آمد که نه تنها اعضایش را از گزند سرما و گرما حفظ می کرد، بلکه در شبکه ای از روابط درونی و بسته، ارزش ها و فرهنگ مورد نظر صاحبخانه و رئیس خانواده را به دیگر ساکنان منتقل می نمود. اقتصاد، تولید، روابط اجتماعی، آموزش و هر آنچه فرد از گهواره تا گور نیاز داشت، در چاردیوار خانه که گاه خانواری به گستردگی یک روستا را در خود جای می داد تأمین می گردید.

سیر تحولات که ابتدا آرام بود و به تدریج سرعت گرفت، کار را به جایی رساند که دیگر نه تنها خانواده ها، که محلات و شهرها و امروزه دیگر حتی کشورها در شبکه ای از ارتباطات پیچیده، به هم پیوسته اند. در این پیوستگی که هر کس به دنبال تثبیت موقعیت، ترویج ارزش ها، گسترش بازار و کسب امتیازات بالاتر است، رسانه های جمعی مسئولیت هدایت افکار عمومی را به عهده دارند. از این رو شگفت آور نیست وقتی ملاحظه می شود که کوچک ترین رخداد یا تحولی در جمهوری اسلامی ایران گویی در طرحی منظم و از پیش طراحی شده ناگهان در صدر اخبار و گزارش های رسانه ای قرار می گیرد، که پاسخ چرایی آن را شاید بتوان در ماهیت اسلامی و ارزشی بودن نظام حاکم بر ایران طی ۲۵ سال گذشته دانست:

«جنگ آینده، مذهبیون را در مقابل مادی گرایان قرار خواهد داد. این سخنِ یک وزیر ایرانی است که در ماه اوت در مطبوعات تهران به چاپ رسید و در سراسر جهان انتشار یافت و موجب تفسیرهایی در مورد اتحاد مقدس مذهبیون جهان شد که این اتحاد، آزادی زنان، کنترل موالید، طلاق، پیشگیری از بارداری و غیره را همزمان تهدید می کند».[۱]

از همان نخستین روزها، حضور قدرتمند زنان مسلمان در تظاهرات و راهپیمایی ها و اهمیت جهت گیری ها و انتخاب آنان در عرصه های مختلف، توجهات جهانی را به شدت به خود جلب نمود.

یکی از نشریات بلژیک می نویسد:

آیت الله خمینی به دنبال جنبش عظیم توده های میلیونی مردم به قدرت رسید… رژیم گذشته نظامی پوسیده بود که بر اخلاق و آدابی منحط تکیه داشت… امّا زنان ایرانی وضع شان در انقلاب اسلامی چگونه است؟ زنان روشنفکر که در دانشگاه های غربی و آمریکایی تحصیل کرده اند خواستار جای گرفتن در مقامی که درخور آنان است می باشند… آنها که علیه رژیم گذشته مبارزه کرده اند امروز خود را جدا از قدرت می بینند و آزادی عمل و بیان خود را در بند می یابند، ولی این دسته از زنان در اقلیت هستند. زنان عامی، زنان کشاورز و زنان کارگر، حامی امام خمینی هستند. این زنان با شور و علاقه به سخنان او گوش می دهند و هربار که او می خواهد به خیابان ها می ریزند، زیرا [امام] خمینی برای آنها تجلی بازگشت به مبدأ است. او کسی است که مخالف غرب بوده و قوانین قرآن را باز یافته است. این زنان هستند که اکثریت را تشکیل می دهند.[۲]

تحولات سریع، بی پروا و بت شکن جامعه ایران در آن سال های پر تب و تاب، نه تنها از سوی ناظران غربی، که از سوی علاقه مندان در کشورهای اسلامی با کنجکاوی پیگیری می شد.

«رسانه های غربی به انقلاب ایران با شک و تردید می نگرند و آن را رویدادی توصیف می کنند که تحولات و ارزش های تباه شده انسانی زیادی به همراه آورده است، ولی برخلاف اظهارات گزارشگران غربی که ایران [امام] خمینی را محل تجمع تبهکاران، کشتارهای بی رویه و انتقام گیری هایی سیاسی می دانند، موافقین ایران را سرزمین آزادی و محل مبارزه مستمر جهت احقاق حق می دانند… زنان در مبارزه علیه شیطان شرکت کردند و شخصیت خود را کامل نمودند. زنان در ایران [امام]خمینی بازیچه و ابزار نیستند. آنها انسان هستند و با شوهران شان در هر زمینه ای برابرند.»[۳]

تحولاتی که به سرعت چهره ایران را در جهت تحقق نظامی اسلامی تغییر می داد، که بیش از ۹۸ درصد مردم قاطعانه در رأی گیری تعیین نوع حکومت، آن را انتخاب کرده بودند، به تدریج عرصه مطبوعات و رسانه را صحنه اعلام تندترین مواضع انتقادی نمود.

«زنان ایرانی آنقدر خوب بودند که برای آزادی تلاش کنند و بجنگند. امّا آنقدر خوب نیستند که در آزادی زندگی کنند. آنها در ایران مانند سایر انقلاب ها، در صف اوّل علیه امپریالیست ها، شاه، ساواک و غربی شدن اجباری جنگیدند اما به اندازه کافی به خاطر ظلم و اجحاف نسبت به خودشان نبرد نکردند و اکنون بار دیگر در صف ناراضیان و شورشیان قرار گرفته اند.»[۴]

واقعیت آن است که علی رغم تاریخ ۱۴۰۰ ساله اسلام، حکومت اسلامی، آن هم از نوع جمهوری، تجربه جدید و نوآوری هوشیارانه در جهت تلفیق ارزش های الهی با شیوه های انسانی کار آمد جهت اداره امور کشور بود. به همین لحاظ در بسیاری موارد در صف مقابل نظام های موجود و پذیرفته شده بین المللی قرار می گرفت. این میان، حقوق زن که بخصوص در سال های اولیه، مسیری کاملاً مخالف آنچه را در دیگر کشورها جریان داشت می پیمود، بیش از هر موضوع دیگری حساسیت ها را برانگیخته و مورد حمله قرار می گرفت.

نشریه انگلیسی می نویسد:

«انقلاب به دخترانش خیانت کرد… چند روز پس از پیروزی کامل علیه رژیم شاه، زنان را از ادارات بیرون ریختند و امر به بر سر کردن چادر به آنها نمودند و اعلام تجدید نظر کلی درباره حقوق خانواده شد… قانون موجود در انقلاب اسلامی همان قانون بدوی است… حق خشونت و مجازات کردن برای مردان در نظر گرفته شده و شوهر نه تنها می تواند همسران دیگر اختیار کند، بلکه می تواند زنان خود را کتک بزند اما زن در مقابل او تنها می تواند همان نقش مناسب یعنی خدمتکار و مادر را بازی کند… راه پیشرفت زنان به طور سیستماتیک بسته و محدود شده است. معلمان زن تنها با چادر حق کار دارند… برای همجنس بازان و روابط آزاد، مجازات مرگ و سنگ پیش بینی شده… چه سرزمین وحشتناکی برای افرادی که اعمال شان مورد تقبیح واقع می گردد! زنان بار دیگر در درام زندگی، نقش بدبختان را به عهده گرفته اند… به هیچ عنوان نمی توان با خوش بینی به آینده نگریست.»[۵]

به منظور ارائه تصویری روشن تر و ایجاد نظمی منطقی در ارائه ده ها سندی که از میان صدها مطلب بررسی شده، به عنوان مشت نمونه خروار در تنظیم این مقاله مورد استفاده قرار گرفته اند، مطالب ذیل ارائه می گردد:

زنان و حجاب اسلامی؛ تصویری مخدوش در رسانه های بیگانه

شاید هیچ موضوعی به اندازه حجاب زن در جمهوری اسلامی ایران حساسیت های بین المللی و جبهه گیری های موافق و مخالف را بر نیانگیخته باشد. موضوعی که طی ربع قرن گذشته هرگز از میزان توجه به آن کاسته نشده است.

«حجاب در میان وحشیگری و تهدیدها به ایران باز می گردد. به زنان طبقه متوسط که زمانی خود شیک پوش ترین زنان خاورمیانه به حساب می آمدند، دستور پوشیدن چادر داده می شود. ملاهای ایران و پیروان شان طوری با زنان رفتار نمی کنند که آنها بتوانند در مورد لباس شان تصمیم بگیرند… چنانچه زنان در مورد پوشش کامل کوتاهی کنند، مورد هتک حرمت قرار می گیرند، بر سرشان رنگ می ریزند و در بعضی موارد حتی لباس آنها را در ملأ عام پاره می کنند!… ملاها زیرکانه قدم به قدم مقاومت ها را درهم شکستند. اولین گام بی ضرر آن بود که دستور دهند زنان هنگامی که در ادارات دولتی به سرکار می آیند، روسری به سر کنند و سپس به تدریج به آنها گفته شد که مانتو شلوار با جوراب سیاه کلفت بپوشند… هنوز زنان غیر وابسته به ادارات دولتی ظاهراً به آنچه می گذشت بی اعتنا بودند. هنوز زنان بدون روسری در خیابان های بالای شهر دیده می شدند که با ناراحتی و عصبانیت تنگ ترین شلوارهای نخی و چسبان را بر تن می کردند. [از نظر نویسنده ظاهراً خشم و ناراحتی ۹۸ درصد رأی دهنده به جمهوری اسلامی محلی از ارزش برای توجه ندارد!]… سپس همه چیز چهره زشتی به خود گرفت. دادستان کل دادگاه انقلابی مبارزه با منکرات طی ضرب الاجلی مقرر داشت که تاکسی ها مجاز نیستند مسافر بی حجاب را سوار کنند. پاسداران انقلاب در همه جا شعارهای شوم «مرگ بر بی حجاب» و شعارهای ترسناک «اسید در انتظار زنان بی حجاب است»، سر می دادند… سپس وسیله نقلیه هایی راکه سرنشینان آن زنان بی حجاب بودند، با چوب و سنگ خرد کردند… آن وقت افراطیون نیت خود را آشکار کردند! از این پس فقط چادر سیاه، حجاب اسلامی است… در شرایطی که زنان و مردان به خاطر مقاومت در برابر پاسداران انقلاب تیرباران می شوند، دیگر زنان در برابر مشت های گردن کلفت های بنیادگرا، به شوهران و برادران شان چشم امید نمی دوزند، بلکه برای حفظ جان خود و آنها، به آرامی و بدون درگیری چادر به سر می کنند.»[۶]

نباید فراموش کرد که این مقاله و هزاران مطلب از این دست در اوج بحران جنگ تحمیلی، اشغال، قتل عام روستاها و شهرهای مرزی ایران و بی توجه به آنچه بر این ملت مظلوم در مقابل وحشیگری دشمن بعثی می گذشت، منتشر می گردید، ولی علی رغم این هجوم تبلیغاتی که نوعی جنگ روانی برای تقویت جبهه عراق به حساب می آمد، مسلمانان دیگر کشورها با علاقه مندی تحولات مربوط به حجاب در ایران را پیگیری می کردند:

«انقلاب اسلامی زندگی زنان مسلمان ایرانی را کاملاً عوض کرده است. از روش کنونی زندگی آنها هیچ کس نمی تواند تصور کند که آنها در گذشته مقلد اروپاییان بوده اند… انقلاب اسلامی زنان را با حجاب پوشانده، ولی آنها را به سطح جامعه کشانده است. آنها همه جا کار می کنند، در ادارات، دادگاه ها، مغازه ها، هتل ها، بیمارستان ها، خطوط هوایی و غیره… حتی دختران پنج ساله حجاب دارند و احتمالاً آنها از دوران بچگی مشغول آموزش هستند تا به حجاب عادت کنند… در بنگلادش زنان ما فکر می کنند اگر حجاب داشته باشند، آزادی خود را از دست می دهند، ولی در ایران زنان با رعایت حجاب از حقوق بیشتری برخوردار شده و آزادی برابر با مردان پیدا کرده اند. در ایران پسرها جرئت نمی کنند به دختران متلک بگویند و دخترها آزادانه حتی تا دیرهنگام در همه جا در رفت و آمدند. زنان ایران از امنیت کامل برخوردارند… حجاب برای زن ایرانی خوشبختی به همراه داشته است.»[۷]

بدیهی است که همه رسانه های منطقه و کشورهای اسلامی این چنین مدافع ارزش های اسلامی و جریاناتی که در ایران اسلامی می گذشت نبودند:

«زنان ایران به درخواست رهبران مذهبی چادر را با خوشحالی مانند قدیم بر سر کردند و مفتخر و مغرور بودند که حجاب، سمبل مبارزه علیه شاه و امپریالیست های غربی است و حتی در زیر چادر می توان اسلحه حمل کرد… ولی اکنون پس از سقوط شاه و به قدرت رسیدن [امام] خمینی در ایران، اکثر مردم اعتمادی به این انقلاب ندارند، زیرا می بایست اهمیت خیلی بیشتری برای زنان قایل می شد، ولی به جای آن یک سلسله قوانینی به اجرا در آمد که بین زن و مرد تبعیض قائل شد.»[۸]

آنچه ذهن نویسندگان و تحلیل گران خارجی را در آن ایام مشغول می کرد یافتن پاسخ این سؤال بود که آیا جمهوری اسلامی در پی ارائه چگونه الگویی از زن به جهان است:

«زنان در انقلاب اسلامی ایران به کجا تعلق دارند؟ به آشپزخانه یا دفترکار؟ با پودر و سرخاب، ناخن های بلند لاک زده و کفش های پاشنه بلند چه باید کرد؟… در ایران [امام] خمینی رسانه های گروهی و مجلس مشغول کشتی گرفتن با هدایای زهرآگین شیطان هستند. شش سال پس از سقوط شاه نسل شلوارهای جین در ایران از میان رفته است، ولی زن انقلابی هنوز تصویر خودش را پیدا نکرده است… پاسداران انقلاب در خیابان های اعیان نشین تهران قدرت خود را نشان می دهند و روسری زنان بدحجاب را با پونز روی پیشانی آنها می چسبانند.»[۹]

یکی از منابع باارزش و خبرساز برای رسانه های غربی طی ربع قرن گذشته، مشاهده رفتار و عکس العمل های مسافران ایرانی در خارج از کشور بوده است. متأسفانه از همان ابتدا همیشه بعضی مسافران چه با رفتار خود در خارج از کشور و چه با اقدامات خود هنگام بازگشت به میهن، بهترین دست آویز را در اختیار خبرنگاران خارجی قرار می دادند تا با انتشار صدها خبر، مصاحبه، مقاله و گزارش، همواره تنور بحث درباره موضوع حجاب در ایران اسلامی را گرم نگه دارند.

«آشنایی با ایران در پرواز به تهران شروع می شود. کمی قبل از ورود، مسافران زن به یکباره با هم تغییر مدل می دهند… آنها خودشان را تا حدی که دیگر قابل تشخیص نیستند می پوشانند و خود را برای ایران [امام] خمینی آماده می کنند… برای متخلفین مجازاتی شبیه فروشندگان پرونوگرافی [فیلم ها و تصاویر مستهجن] انتظار می رود، یعنی از سه ماه تا یک سال حبس… زنان به من می گویند [امام]خمینی عقربه زمان را چندین دهه به عقب برگرداند. فقط می توانیم امیدوار باشیم که او و تمام روحانیون در تاریخ سیاسی ما دوران فترت را بگذرانند… .»[۱۰]

از بهار ۱۳۶۰ که قانون، زنان را به رعایت پوشش اسلامی فرا خواند، اجرای این قانون فراز و نشیب های زیادی داشته است. در سال های جنگ تحمیلی، شور و اشتیاق دینی و انقلابی و حس نیاز به وحدت در مقابل دشمن، حتی قبل از تصمیم قانونگذاران، زنان مسلمان را یکپارچه و مشتاقانه به انتخاب پوشش اسلامی، نه فقط به عنوان انجام یک تکلیف الهی، بلکه همچنین به عنوان پرچم دفاع از ارزش های اسلامی و فرزندان و شوهران شان که در جبهه ها با خون خود از آن پاسداری می کردند، واداشت. پس از پایان جنگ تحمیلی، و با توجه به تحولات فرهنگی و اجتماعی سال های پایانی دهه شصت شمسی و آزادی عمل های نسبی که به تدریج و در نتیجه سیاست های دولت، تحت تأثیر فضای عمومی حاکم بر کشور، پس از پایان جنگ و گرایش های عمومی، در اختیار مردم قرار گرفت، به تدریج آثار تحوّل و تغییر در بسیاری زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ظاهر شد. این آثار به طور دقیق و مرتب از سوی رسانه های بیگانه تعقیب می شد. در دهه ۸۰ میلادی، رسانه های خارجی از زنان ایرانی تصویری مرتجع، عقب مانده، خشن و عاری از ظرافت های زنانه ارائه می دادند که اکثراً با میل و رغبت ولی به دلیل ناآگاهی خود را سراپا در پوششی از چادر سیاه پوشانده اند تا به راحتی قادر به حمل اسلحه در آن زیر باشند، و در عین حال، زنانی عامی و امّی هستند که جایشان در کنج خانه هاست و مرتباً از دست شوهران شان کتک می خورند و فقط معدودی زنان روشنفکر در ایران باقی مانده اند که آنها هم زیر یوغ استثمار مردان مسلمان چاره ای جز تسلیم نیافته اند. در دهه ۹۰ میلادی اخبار و تصاویر چهره های جدیدی از زن ایرانی را به جهان مخابره می کرد.

«… آنهایی که اخیراً از ایران دیدن می کنند متوجه شده اند که زنان ایرانی، به ویژه آنهایی که از طبقه متوسط به بالا هستند، به طور روزافزونی مایلند راههایی برای گریز از محدودیت ها و خفقان اعمال شده از سال ۱۹۷۹ بیابند.»[۱۱]

در دهه ۹۰ و پس از آن جهان شاهد تصویر زنانی ناراضی و مخالف به عنوان نمایندگان اکثر زنان ایرانی بود که بدحجابی و آرایش های غلیظ را سمبل مبارزات رهایی بخش قرار داده بودند.

یک نشریه آمریکایی می نویسد:

«زنان ایرانی اندک اندک موهای خود را از زیر روسری نمایان می سازند… در حالی که نشان دادن مو به نوعی بیان عقیده سیاسی تبدیل شده است، به نظر می رسد که بعضی زنان مصمم هستند که گرایش سیاسی خود را به شدیدترین وجه ممکن بیان کنند… در تهران دیده شده که در بعضی از آرایش های مو، موها تا هشت اینچ از زیر روسری بیرون آمده است… زنان گستاخ شده اند… معلوم نیست که آیا تندروها به صحنه باز خواهند گشت یا نه؛ امّا این روند در جهت سختگیری کمتر، به موازات سیاست های اعتدالی مورد حمایت هاشمی رفسنجانی صورت می گیرد.»[۱۲]

بیگانگان از درک بدیهی ترین احتراماتی که زن در جامعه اسلامی از آنها برخوردار است، عاجز بوده، در جلوه های فرهنگی نیز جنبه های منفی را جستجو می کنند.

«… یک روز گرم بعدازظهر من مشاهده کردم اتومبیلی که راننده آن یک خانم بود، پنچر شد. او با سرعت چادر به سر کرد و از اتومبیل خارج شد و از پلیس حاضر در محل تقاضای کمک کرد. آن پلیس هم لاستیک اتومبیل وی را عوض کرد… این خانم راننده تا پایان کار زیر سایه یک درخت مشغول استراحت بود و من از دیدن این منظره از کمال پررویی آن خانم ایرانی حیرت زده شدم. فکر می کنم این هم نوعی سوء استفاده از قانون پوشش اسلامی باشد![۱۳]… .»

طی سال های اخیر مقالاتی از این قبیل فراوان در مطبوعات خارجی به چاپ رسیده است. علاقه و مشارکت پدران در مراقبت و نگهداری از کودکان در پارک ها و معابر عمومی، علامت استضعاف و دست و پاگیر بودن حجاب بر شمرده شده، سلامت جامعه و نبود مزاحمت های خیابانی، نشانه عدم جذابیت و احساسات زنانه و بانوان ایرانی تلقی گردیده است. مروری بر ۲۵ سال اسناد مربوط به مقالات و گزارش های منتشره در مطبوعات جهان راجع به زن ایرانی، خواننده را به طور جدی با این پرسش روبه رو می سازد که مگر حجاب اسلامی چه طوفانی به پا کرده و یا کدام نظام را در هم فرو پاشیده که چنین خستگی ناپذیر با آن مخالفت و دشمنی می شود؟!

«ایران بر اثر شجاعت زنان تغییر می کند… چیزی می ستیزد تا فضایی از آزادی و بردباری با آرنج برای خود باز کند و یک حامی قوی و شجاع در میان زنان ایرانی برای خود پیدا کند… خانم ها و آقایان! چادر آن طور که فکر می کردیم غیر قابل نفوذ نیست. چادر بدن نماست![۱۴]… .»

شاید بخشی از پاسخ، در ضعف درک اسلامی ضابطین قانون و فرهنگ سازان جامعه نهفته باشد که با تندروی های مقطعی که گاه رنگ و بوی بدعت گذاری در دین به خود می گرفت و زمانی دیگر اصل موضوع به فراموشی سپرده می شد، توفیق کامل نیافتند الگویی مناسب با زمان و مکان و همخوان با انتظارات جهان پر تنوع و گسترده اسلام، از پوشش اسلامی ارائه دهند، که به راستی امری مشکل و عظیم است، ولی مگر برقراری حکومت اسلامی در جهان یکپارچه لائیک، اراده پولادین و عزم راسخ نمی طلبد؟

«در سالن های آرایش در ایران، شورشیان قیچی در دست دارند… در یک کلام، مو به عاملی برای سنجش میزان مقاومت در برابر اراده تحمیلی جمهوری اسلامی تبدیل شده است… این حقیقت که اجرای مقررات مرتبط با پوشاندن مو غالباً تحقیر انسان ها را در بر می گیرد تا رعایت مسائل مذهبی را، روند را پیچیده ساخته است… مسئله مو هنوز هم ستون سیاسی ساختار حکومت اسلامی به شمار می آید. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون، بی وقفه ترین نبرد برای در دست گرفتن کنترل عامه مردم در عرصه ظاهر زنان و حفظ حجاب در جریان بوده است.

… امّا در هر حال امروزه چنین به نظر می رسد که زنان در این جبهه پیروز بوده اند.»[۱۵]

از دید تحلیل گران غرب، در تهران شاخص همه تحولات و جهت گیری های موافق و مخالف، ظاهر زنان است. در کشوری که ۲۳ جمعیت کمتر از سی سال سن دارند و بیشتر از ۵۰ درصد دانشجویان را دختران تشکیل می دهند در حالی که این روند رو به افزایش است، در جامعه ای که بیکاری بخصوص بین زنان بیداد می کند و اوضاع اجتماعی و اقتصادی سن ازدواج را بالا برده است، در جامعه ای که هیچ دستگاهی به خودی خود در پی احقاق حقوق زنان و کاستن از بار رنج های مضاعف و تاریخی آنان نیست، چه انتظاری از این تصویر جدید می توان داشت؟!

«به اجرا در آمدن قانون حجاب اسلامی در ایران به سهم خود باعث شده است که فمینیسم در ایران نیرو و گسترش فراوانی بیابد و در نتیجه تعداد بیشتری از زنان ایران به امور مالی، تجاری و صنعتی و مشاغل آزاد و بسیار موفق روی آورده اند.»[۱۶]

به این ترتیب حتی حضور موفق زنان در عرصه های جدید از دید گزارشگر غربی دلیلی بر رد حجاب است؛ ولی واقعیت آن است که حجاب اسلامی در جامعه اخلاقی و دینی ایران، عاملی مؤثر در هموار ساختن راه های حضور زنان در عرصه های مختلف اجتماعی و اقتصادی بوده است. واقعیتی که حتی مخالفان البته با برداشت های خود به آن معترفند.

«رژیم اسلامی با ملزم ساختن زنان به پوشیدن حجاب اسلامی با قاطعیت به آرمان فمینیستی در ایران کمک کرده است. استفاده از حجاب اسلامی به سهم خود موجب آن شده است که پدران و مادران سنت گرا حاضر شوند به دختران شان اجازه دهند که در کلاس های دانشگاه ها که جهت تحصیل حضور یابند حال آنکه تا آن زمان دانشگاه ها مراکز فساد محسوب می شد.»[۱۷]

زنان و دفاع مقدس – تصویری کمرنگ در رسانه های بیگانه

هشت سال دفاع مقدس در جبهه ای به گستردگی همه زمین و در مقابل دشمنی به سبعیت صدام هرگز ممکن نمی شد مگر به پایمردی و استقامت آحاد ملت بزرگ ایران، نیز شیردلی و صبوری مادران و همسرانی که عزیزترین کسانشان را با رضایت خاطر روانه جبهه های جنگ می کردند. حتی تاریخ را یارای آن نیست حماسه ای را که زنان این سرزمین طی هشت سال جنگ تحمیلی آفریدند، به تمام و کمال بازگو نماید. جنگی که در آن برای نخستین بار در تاریخ این سرزمین، ایران زمینی را به دشمن واگذار نکرد… زنان ایران، رشادت و دلاوری را از نخستین روزهای انقلاب اسلامی، با خود به همه عرصه ها و صحنه ها وارد کردند:

«زنان مبارز، همسران و فرزندان خود را به خاطر آزادی قربانی کردند یا برادران و پدران خود را برای پیوستن به انقلابیون تشویق نمودند. شرکت زنان در فعالیت های انقلابی یکی از عوامل اصلی پیروزی انقلاب بود. زنان دوشادوش مردان در تظاهرات شرکت کردند. در روزهای آغازین انقلاب تعدادشان نسبت به مردان چشمگیر بود، به گونه ای که مردان برای رقابت با آنان به خیابان ها ریختند و تظاهرات شکل تازه ای به خود گرفت. بعد از انقلاب تغییرات سیاسی قابل ملاحظه ای در زندگی زن ایرانی در داخل و خارج خانه به وجود آمد و حتی بسیاری از آنان به سپاه پاسداران و کمیته های انقلاب پیوسته اند.»[۱۸]

زنان ایران با حضور قدرتمندانه شان در صحنه های مختلف که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد، نام خود را در کنار نهضت های بزرگ زنان انقلابی جهان ثبت کردند:

«زنان ایرانی فعال در مبارزه علیه شاه همانند زنان الجزایر در سال ۱۹۵۰ که در برابر استعمار فرانسه فعال بودند و زیر حجاب خود اسلحه پنهان می کردند، در تظاهرات شرکت کرده و حتی بمب پرتاب می کردند.»[۱۹]

زنان مسلمان ایران بودند که با آغاز جنگ به صورتی خودجوش در قالب گروه های محلی و با استقرار در مساجد و خانه های شهدا به ارائه خدمات گسترده پشت جبهه مشغول شدند. صبوری و روحیه بالای انقلابی همسران و مادران رزمندگان، تحسین هر ناظر بی طرفی را بر می انگیخت:

«… از خانواده های اسرای جنگی به خوبی مراقبت می شود. بیوه زنان فشارهای ناشی از جدایی و عدم ارتباط با همسرشان را با وقار و شکیبایی تحمل کرده اند. آنها دولت را در قبول تقاضاهایشان که ممکن است از وجهه کشورشان بکاهد، تحت فشار نگذاشته اند. این نوع برخورد هیچ گونه شباهتی با صدای گریه بیوه زنان اسرای جنگی پاکستانی ندارد… کلاً زنان ایرانی شجاعت رویارویی با هر مصیبتی را دارند. زنان ایرانی کاملاً آماده برخورد با هرگونه واقعه اضطراری هستند و برخی از آنان در کلاس های آموزشی فنون نظامی شرکت می کنند… آنها برای رویارویی با موقعیت های مختلف، از جمله بمباران های شیمیایی شهرها و برای خدمت در بیمارستان های صحرایی در پشت جبهه تحت تعلیم قرار می گیرند.»[۲۰]

این میان، مطبوعات وابسته به بسیاری از کشورهای عرب منطقه که به طور کامل مدافع رژیم بعث عراق بودند، در مقاله های خود از هیچ گونه هتاکی و توهین نسبت به زنان مبارز ایران کوتاهی نکرده و روزانه ده ها مطلب و خبر با بیانی نیشدار و توهین آمیز و سرشار از شگردهای جنگ روانی برای کاستن از اثرات حضور قدرتمندانه زن ایرانی در جبهه های مختلف دفاع مقدس، بخصوص کاستن از تأثیر آن بر جنبش های زنان در کشورهای خود منتشر می ساختند:

«… حق، آمد و باطل رفت، شاه رفت و امام آمد، درهای زندان گشوده شد تا خواهرانم به آن داخل شوند و تنها مردان در آن به سر نبرند. آری، انقلاب این گونه بر فرزندان خود ارج نهاد و به تساوی حقوق زنان با مردان در تحمل حبس و اعدام اذعان نمود… این اجتماع صدها نفره زنان ستمدیده ای هستند که در گورستان بهشت زهرا بر سر مزار فرزندان، شوهران و برادران خودشان که [امام]خمینی آنها را به جنگ فرستاد، گریه و زاری می کنند.»[۲۱]

بدیهی است که مطبوعات غربی نیز اصلاً نمی خواستند در این حرکت «تقویت جبهه صدام» از دیگران عقب بمانند!

«[امام] خمینی زنان چادری را برای دفاع از انقلاب اسلامی خود فرا می خواند. این زنان ملبّس به پوشش تارک دنیاها در حال اجرای مراسم مذهبی نیستند بلکه اینان سربازان جدید[امام]خمینی می باشند،… او پس از کودکان، اکنون زنان را به صحنه پیکار می فرستد… ایران در برابر عراقِ تا دندان مسلح، همیشه روی تعدد نفرات خود حساب می کرد امّا تلفات جانی در این جنگ به قدری سنگین بوده که این کشور پس از بسیج ۱۴۰ هزار کودک، اکنون نیاز به فرا خواندن زنان دارد، بویژه که این اقدامِ زنان رزمنده می تواند شجاعت نیروهای رزمی و حمایت مردم را تقویت نماید… قبلاً می دانستیم که در میان بسیجی ها، یعنی شبه نظامیان، چندین زن وجود دارد. برخی دیگر یعنی خواهران زینب، سوار بر جیپ ها مشغول گشت می شدند و زنانی را که هنوز هم جرئت آرایش کردن به خود می دهند، تعقیب و ارشاد می کردند. تصاویر زنان چادری که در راه پیمایی ها، شعارهای شدیداللحنی می دادند، برایمان آشنا بود، امّا تصاویر این زنان رزمنده در حال تمرین، به وضوح نشان می دهد که زنان ایرانی نقشی بیش از پیش فعال در جنگ بازی خواهند کرد. چادر بلند سنتی مانع به کارگیری تجهیزات جدید جنگی از سوی آنها نمی گردد.»[۲۲]

نقش زنان در حمایت مالی و مادی از جبهه هایی که فرزندان شان با نثار خون خود از آنها دفاع می کردند، صحنه هایی فراموش ناشدنی در اذهان همگان برجای گذارد، ولی این حماسه نیز باید به نفع صدام به گونه ای انعکاس می یافت که ضمن بیان واقعیات انکارناپذیر، از ابهت و عظمت موضوع بکاهد:

«پرزیدنت صدام با آنکه از جانب کشورهای برادر عرب خود یعنی عربستان و کویت به نحو بزرگ منشانه ای از نظر مالی حمایت می شود، در ۱۹۸۲ صلاح دید تا از خانم های ثروتمند کشورش بخواهد تا زیورآلات خود را به جبهه ها هدیه کنند… تهران رقیب جنگی بغداد نیاز به چنین اقداماتی نداشت. در ایران به وضوح انگیزه پاداش الهی و اطمینان از اینکه آنها قربانی تهاجم شده اند، برای این مهم کافی بود. در حال حاضر ملاها هم میل دارند تا نظری به زیر چادرها افکنند، زیرا تصور می کنند که بتوانند در آن زیر، طلایی را که برای جهاد مالی در جهت جهاد مقدس سخت مورد نیاز می باشد به چنگ آورند… رادیو تهران بار دیگر به تعداد زیاد زنانی که به وسیله مایملک خود قادر به کمک مالی به جبهه ها هستند اشاره کرد… در مقایسه با عراق که به دوستان عرب، طرف های تجاری و ارسال کنندگان اسلحه حداقل ۵۰ میلیارد دلار بدهکار می باشد و باز هم به وسیله پول سلاطین نفتی عرب تغذیه می شود، تهران تاکنون حساب و کتابش با هم می خواند… ولی در ایران هم دوران خشکسالی شروع شده است.»[۲۳]

اینک که سال ها از آن ایام حماسه و شور می گذرد، بازخوانی بعضی از این تعبیرها و تفسیرها، بخصوص با توجه به روند رویدادها در منطقه بسیار عبرت آموز است.

در «الدستور» انگلستان می خوانیم:

«… رژیم حدود پانصد هزار نفر از فرزندان و همسران آنها را برای کشته شدن به جبهه گسیل داشته است. رژیم تاکنون از هر شیوه مشروع و غیر مشروع برای مجبور ساختن زنان برای دادن اطلاعات به مقامات به منظور تسهیل در دستگیری و اعزام مردان به جبهه ها استفاده نموده است… بعد از اینکه محرز گردید نصایح، تهدیدات و صحنه سازی در نماز جمعه تأثیری بر زنان ایرانی نخواهد داشت، شخص آیت اللَّه خمینی در روز جمعه گذشته وارد صحنه شد و اعلام نمود که رژیمش به زودی زنان را برای اعزام به جبهه بسیج خواهد نمود. آیت اللَّه طبق معمول، احادیث و روایاتی از قول ائمه پیرامون ضرورت آشنا شدن زنان به فنون نظامی و پیوستن به صفوف نیروهای اسلام برای زیارت کربلا و عراق جعل نمود! و از زنان خواست به پادگان ها روی آورده و با طرز کار سلاح ها آشنا شوند. آیا آیت اللَّه خمینی از روز جمعه نظریات و افکار خود را پیرامون نقش زن در جامعه تغییر داده است؟ آیا دوست او سرهنگ قذافی که دوست دارد زنان را در لباس نظامی مشاهده کند اثری در تغییر عقیده آیت اللَّه خمینی برجای گذاشته است؟… تصمیم آیت اللَّه خمینی بعد از آنکه تعداد زنان در جامعه ایران به بیش از۷۰ درصد تعداد مردان رسید اتخاذ گردید. در حال حاضر در مقابل هر ۷۰ زن فقط ۳۰ مرد در ایران وجود دارد![۲۴]… .»

همین خبر از دید یک منبع نسبتاً بی طرف این گونه انعکاس می یابد:

«دولت ایران برای بسیج نیروی زنان در امر دفاع، کلاس هایی تشکیل داده است که در آنها خانم ها دوره تمرینات نظامی را می گذرانند. دولت ایران در این زمینه اقدامات جدی اتخاذ کرده است. آقای کمال خرازی، رئیس ستاد تبلیغات جنگ می گوید: جمعیت ایران سه برابر جمعیت عراق می باشد. ما به میزان کافی سرباز مرد داریم و هیچ احتیاجی به اعزام زنان به جبهه ها نیست. این عقیده اکثر مسئولان دولت ایران می باشد، ولی ایران در طول پنج سال و نیم جنگ، بیش از هشتصد هزار شهید و مجروح داشته، به این علت با کمبود نیرو در حفظ امنیت شهرها مواجه می باشد. به همین جهت میدان برای فعالیت خانم ها وسیع تر گردیده است. امور آموزش و تعلیمات نظامی خانم ها را سپاه پاسداران بر عهده گرفته و حدود ۲۰۰۰ مرکز در مساجد، مدارس و ورزشگاه ها برای تمرین نظامی انتخاب شده است. از بین داوطلبان دانشجو، کارمند و خانم های ۳۰- ۲۰ ساله، پس از مصاحبه و امتحان ایدئولوژی اسلامی، یکصدهزار نفر انتخاب گردیده اند. سپاه پاسداران می گوید در این برنامه فقط افراد داوطلب شرکت دارند. در حال حاضر زنان در پشت جبهه ها آشپزی می کنند و شستشوی لباس رزمندگان را برعهده دارند امّا پس از پایان تمرینات نظامی احتمالاً به عنوان پزشکیار به خطوط مقدم اعزام می شوند. در کلاس های تمرین نظامی که یک یا دو بار در هفته برگزار می گردد، نحوه استفاده از مسلسل های کوچک و نارنجک و کمک های اولیه آموزش داده می شود. در روز ۱۴ مارس سال جاری در سراسر ایران در مراسم سالگرد دو هزارمین روز جنگ ایران و عراق قرار است هزار نفر از خانم های چادری، مسلسل های ساخت شوروی را بردوش گرفته و در تظاهرات شر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.