پاورپوینت کامل ارزیابی پنداشت ها؛ آنچه بود، آنچه شد و آنچه باید شود ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ارزیابی پنداشت ها؛ آنچه بود، آنچه شد و آنچه باید شود ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ارزیابی پنداشت ها؛ آنچه بود، آنچه شد و آنچه باید شود ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ارزیابی پنداشت ها؛ آنچه بود، آنچه شد و آنچه باید شود ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint :

>

[یکی از مهم ترین پرسش ها درباره وضعیت زنان پس از ربع قرن این است که چه تصور و انتظاری از انقلاب و نظام در این زمینه داشتیم و اینک در چه جایگاهی قرار داریم؟ این پرسشی است که هر کس بر اساس تصورات اولیه، انتظارات بعدی و نوع نگاهی که به زن و جایگاه اجتماعی و خانوادگی وی دارد به آن پاسخ می دهد. در این گزارش به سراغ چند نفر از کسانی رفتیم که هم پیش از پیروزی انقلاب، در جریان مبارزه و حرکت حضرت امام خمینی بودند و هم پس از انقلاب، در عرصه های مختلف فعالیت می کرده اند؛ خانم ها سهیلا جلودارزاده، الهه کولایی، زهرا شجاعی، ربابه رفیعی طاری(فیاض بخش)، مریم بهروزی، فاطمه کروبی، فریبا لاهوتی و آقای مجید انصاری.]

دختر کوچولوی شیرین زبانش را به داخل خانه هُل داد و در را به رویش بست. صدای رگبار گلوله قطع نمی شد. سراسیمه به انتهای کوچه دوید تا به مادر فریده دوستش خبر دهد که او حالا حالاها نمی آید، اما نگران نباشد.

به انتهای کوچه که رسید، درِ خانه فریده باز بود؛ این رسم روزهای آتش و خون بود تا هر کس که می تواند، از دام گارد و ساواک بگریزد.

به درون خزید. چند جوان – دختر و پسر – دور حوض حیاط نشسته بودند؛ یا آب به صورت می زدند و یا دستمال های مرطوب را به صورت می کشیدند تا سوزش ناشی از اثرات گاز اشک آور قابل تحمل شود.

مادر فریده اوّل نگران، چشم به چشم های تازه رسیده دوخت و بعد، از اولین برق نگاهش آرام گرفت: «می دونم. فریده بازم رفته درمانگاه و با این همه مجروح به این زودی ها نمی آد.»

دقایقی بعد، وقتی صدای شلیک گلوله ها فرو نشست، به خانه اش برگشت. معلوم بود دختر کوچولویش حسابی گریه کرده و پدرش هم از این اوضاع عصبانی است.

دخترش را بغل گرفت و به سوی آشپزخانه رفت. صدای ناخشنودی همسرش پشت سر می آمد:

– آخه زنی گفتن، مردی گفتن. به تو چه که می ری تو این شلوغی ها و این طفل معصومو اذیت می کنی؟… آخه یکی نیست بگه زن، بشین سَرِ جات….

وقتی روغن را داخل ماهیتابه انداخت، صدای مرد میان جِز و وِلز روغن گم شد؛ مثل جِز و وِلز دل زن که فقط در تب و تاب انقلاب بود و هر صدایی را غیر از صدای «اللَّه اکبر، خمینی رهبر» در خود گم می کرد.

دختر کوچولوی شیرینش سر به شانه مادر خوابش برده بود که پسرش خود را به آشپزخانه رساند. به در تکیه زد و آرام گفت: «مامان ناراحت نشو… بابا عصبانیه… ولی حالا نمی شه شمام این جور وقتا نَری خیابون… آخه…»

نگاه تیز مادر به سکوتش وا داشت… و امیدی که در انتهای آن نگاه به سوی آینده قد می کشید….

*******

«او» آینده را در پرتو پیروزی انقلاب، روشن تصور می کرد. «او» که نماینده و نمونه ای از میلیون ها زن دل سپرده به انقلاب بود؛ همان ها که یکباره از دل شب سال های تیره دهه پنجاه سر برآورده و استقلال و آزادی و هویت خود را فریاد کرده بودند.

اما تصور آنها از آنچه با فریاد و خون و ایثار و مبارزه می طلبیدند چه بود؟ تصورشان از مدینه فاضله ای به طور کامل که جز در آرزوی مسلمان ها هرگز محقق نشده و هیچ گاه صورتی واقعی نیافته بود – مگر سایه ای کمرنگ در تاریخ که به دوران رسول اکرم(ص) و امیر مؤمنان علی(ع) باز می گشت و آن هم در پسِ آتش کینه یا جنگ کفار و منافقین تیره و تار می شد – چه بود؟ آیا اگر هنوز تصورات خود را به یاد دارند می توانند بگویند تا چه حد این تصورات امروز پس از گذشت ۲۵ سال محقق شده است؟

این سؤالی است که بسیاری از زنان انقلابی آن روزها و فعال این روزها ممکن است در سال های اخیر از خود پرسیده باشند و اگر نه… ما از آنها پرسیدیم؛ به سراغ شان رفتیم و پرسیدیم: چه فکر می کردید و اینک چه نظری دارید؟

********

«آن روزها اصلاً به مواردی که در این سال ها نگران مان می کند و برای حلش تلاش می کنیم، فکر نمی کردیم.»

سهیلا جلودارزاده

این مطلب را خانم سهیلا جلودارزاده می گوید؛ کسی که همه فعالان سال های انقلاب و پیروزی و استقرار نظام شاهد حضورش در عرصه های مختلف بوده اند. وی تأکید می کند:

«تنها هدف ما تا پیش از پیروزی انقلاب، سرنگونی شاه و استقرار نظام اسلامی بود. یعنی دغدغه ما استقلال و اجرای عدالت در جامعه بود. مثلاً آن روزها به تنها چیزی که فکر نمی کردیم مسئله زن و مرد بود. در رژیم قبل، گذشته از ضعف مسائل فرهنگی، محدودیتی برای زنان نداشتیم. بنابراین اولویت ما فقط پیروزی انقلاب بود. اما پس از پیروزی متأسفانه برخی تعصبات غیر منطقی و خرده فرهنگ های مختلف، تنگناها و موانعی را در جهت رشد زنان ایجاد کرد، اگر چه فشارها، خود منجر به تلاش زنان برای کسب دانش و ارتقای توانایی هایشان شد.»

مجید انصاری

در این مورد حجت الاسلام و المسلمین آقای مجید انصاری، معاون حقوقی و امور مجلس رئیس جمهور می گوید:

«ما تصورات بسیار آرمانی از موضوعات جامعه از جمله مسائل خانم ها در فرض پیروزی انقلاب داشتیم که مبتنی بود بر آرمانگرایی های اندیشه سیاسی ما، آموزه های امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه و از این قبیل. با ذکر این نکته که سرعت پیروزی انقلاب آنقدر تند بود که مجال فکر و تصور اینکه پس از پیروزی انقلاب چگونه خواهد شد و چگونه باید باشد به کسی نمی داد. من اصلاً فردی را سراغ ندارم که آن زمان منتظر سقوط رژیم شاهنشاهی به آن زودی و تشکیل نظام اسلامی باشد.

اوایل بیشتر امیدوار بودیم شاه تعدیل شود یا تغییراتی در حکومت ایجاد کند. خودِ من احتمال پیروزی به این معنا را نمی دادم، طبعاً به پس از پیروزی هم زیاد فکر نمی کردم، با اینکه سال های ۵۷ – ۵۶ حدود ۲۴ سال داشتم و می توانستم شرایط روز را ارزیابی کنم و ایده آل هایی داشته باشم.»

الهه کولایی

خانم دکتر الهه کولایی، استاد دانشگاه و فعال سیاسی نیز با اشاره به ماهیت انقلاب به معنی انفجاری، از تقاضاها و آرزوها که بدون توجه به ظرفیت جامعه شکل می گیرد و آرمان ها را مطرح می کند، می گوید:

«من هم مثل همه جوانان با نفی رژیم پهلوی و روابط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی حاکم بر آن، خواستار جامعه ای آرمانی بودم.

آن روزها به تاریخ صدر اسلام و اسطوره های دینی فکر می کردیم و تصور می نمودیم در چارچوب خواسته ها و شعارهایی که مطرح می کنیم امکان تحقق آنها را نیز در اختیار داریم. اما روشن است فاصله بسیاری میان خواسته ها و امکانات وجود دارد. حتی ائمه اطهار(ع) نیز به خاطر موانع از شکل دادن به بسیاری آرمان ها باز ماندند.»

در تحلیل چنین گرایش هایی آقای محمدحسین حافظیان مؤلف کتاب «زنان و انقلاب؛ داستان ناگفته» می نویسد:

«روند شبه نوسازی ای که شاه در دهه های چهل و پنجاه پی گیری می کرد، دارای پیامدهای شگرفی برای زنان بود. یکی از مهم ترین این پیامدها، برخورد و تأثیر جنبه های فرهنگی مورد حمایت شاه در جریان نوسازی بر زنان ایرانی بود. طی این فرآیند افکار، اعتقادات، باورها و سنت های زن مسلمان ایرانی به طور همه جانبه مورد حمله و تحقیر دستگاههای تبلیغاتی رژیم پهلوی قرار گرفت و تلاش شد زنان ایرانی، از الگوهای رفتاری دیگری که تقلید از سبک زندگی غربی بود، پیروی کنند.»

سه عامل رویکرد انقلابی زنان

در دهه ۱۳۵۰ همزمان با پی جویی زنان ایرانی برای یافتن الگویی جایگزین و اسلامی که در برابر الگوی جعلی زن ایرانی شاه قرار گیرد، بخش بزرگی از اقشار گوناگون زنان به روند احیای آموزه های انقلابی اسلام پیوستند.

در چرایی این رویکرد تازه زنان سه عامل مطرح شده است. نخست اسلام گرایی به عنوان دفاع در برابر تغییر که رویکردی انفعالی و منفی بود و تنها شاید گروه بسیار کوچکی از زنان را در بر می گرفت. رویکرد دوم، اسلام گرایی به عنوان آینده بهتر بود. در این رویکرد که توسط چند نویسنده مطرح گشته است، ابعاد اقتصادی و مالی چشم انداز حکومت و نظام اسلامی بیشتر مورد تأکید قرار می گیرد. این رویکرد نیز هر چند شاید بر خلاف رویکرد پیشین صرفاً انفعالی نبود، نمی توانست واقعیت های گرایش زنان به اسلام را بازتاب دهد.

رویکرد سوم، اسلام گرایی به عنوان رد غرب گرایی، رویکردی فکری و آگاهانه بود که از نظر نگارنده، چرایی حرکت زنان به سوی آموزه های اسلامی را بهتر و فراگیرتر از دیگر رویکردها توضیح می دهد. در واقع با در نظر داشتن این رویکرد علل مشارکت گسترده زنان در روند انقلاب اسلامی ایران و پشتیبانی آنها از ایجاد یک حکومت و نظام اسلامی بهتر ادراک می شود.

پیشینه حضور زنان در انقلاب

حافظیان در بخش دیگری از این کتاب یادآور می شود: «تاریخچه فعالیت ها و جنبش های اجتماعی – سیاسی زنان ایرانی زیاد طولانی نیست و دست بالا به ابتدای سده نوزدهم و عصر قاجار می رسد. نکته مهم در زمینه جنبش های زنان ایرانی، پیوند بسیار نزدیک آنها با نبردها و کشمکش های فراگیرتر ملی، علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی می باشد.

به سبب همین ویژگی به سختی می توان بسیاری از جنبش های سیاسی دو قرن اخیر زنان را، فمینیستی و در راستای دفاع از حقوق زنان قلمداد کرد. هر چند معمولاً پس از به ثمر نشستن جنبش ها، زنان به بیان خواسته های ویژه خویش نیز می پرداختند.

مهم ترین جلوه مشارکت فعالانه زنان در یکصد سال اخیر و پیش از انقلاب اسلامی، جنبش مشروطیت بود که به بسیج گسترده و توده ای زنان منجر گشت. جنبش مشروطیت، علی رغم اینکه دگرگونی فوری مناسبات پدرسالار در درون جامعه را به همراه نداشت، لیکن جوانه های تحولات بعدی را در زمینه آگاهی و دگرگون خواهی زنان ایرانی به ارمغان آورد.

هر چند با قیام مسجد گوهرشاد و نیز فعالیت های سیاسی دهه های ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ زنان حضور خویش را در صحنه های سیاسی حفظ کردند، لیکن تا هنگام آغاز روند انقلاب اسلامی ایران، این گونه فعالیت ها عملاً دچار رکود شده بود. علت اصلی این رکود را نیز باید در نوع سیاست های حکومت پهلوی به ویژه از سال ۱۳۴۲ به بعد به طور کلی و نیز سیاست های خاص جنسیتی رژیم شاه در زمینه زنان جستجو کرد.»

ربابه فیاض بخش

خانم ربابه رفیعی طاری (فیاض بخش)، رئیس دفتر مشارکت امور زنان سازمان داوطلبان و مشاور رئیس جمعیت هلال احمر در مورد تصورات خود پیش از انقلاب نسبت به جایگاه زنان در نظام اسلامی می گوید:

«در جریان بروز و ظهور انقلاب و مبارزات پیش از پیروزی، هدف اصلی ما سقوط رژیم و پیروزی انقلاب اسلامی بود؛ به شکلی که بتواند با برنامه ریزی منسجم عدالت را در جامعه پیاده کند. من و امثال من به مسائلی مانند تساوی زن و مرد فکر نمی کردیم. البته شاید یکی از دلایل عدم جدایی مسائل زن و مرد در ذهن من، شرایط خانوادگی و نیز وجود و نوع تفکر شهید دکتر فیاض بخش بود که نسبت به جایگاه خانم ها بسیار روشن برخورد می کردند. چنان که مشوق من در حرکت، فعالیت و کسب دانش بودند. علاوه بر این من در تنگنای تفکر بسته ای نبودم تا انتظارات و تصورات مشخصی از انقلاب اسلامی پس از پیروزی داشته باشم. محیط خانوادگی که پیش از ازدواج در آن رشد کردم، محیطی مذهبی با تعهدات اخلاقی و اعتقادی بود که پس از آن هم در خانه همسرم این اعتقادات پررنگ تر شد. آن زمان خانه دار بودم و این به خاطر نبودِ امنیت و شرایط مناسب حضور خانم ها در جامعه بود.»

وضع زنان در پیش از انقلاب

در نگاهی دیگر، کتاب «زنان و انقلاب؛ داستان ناگفته» اشاره می کند: «اکثریت دیگر زنانی که به قشر بازرگانان، مغازه داران و صنعتکاران تعلق داشتند، حس می کردند که شیوه زندگی، باورهای مذهبی و هویت فرهنگی شان مورد چالش، نفی و تمسخر قرار می گیرد و گاهی به طور تحمیلی با روند غربی کردن دولت شاه از آنها سلب می شود. در دهه ۱۳۵۰ (۱۹۷۰) نسل جوان تر زنان این قشر ناخواسته در دو نظام ارزشی متعارض و رقیب درگیر می شدند: نظام سنتی که خانواده های آنها و معیارهای اخلاق عمومی آن را تقویت می کرد و نظام مدرن تر که آنها را در صف یک فرهنگ غربی وارداتی وارد می ساخت و توسط دولت تقویت می شد. برای حل این معضل، بسیاری به «ریشه های سنتی» خود بازگشتند که برخاسته از الگوی اسلامی زنانگی بود.»

در میان کنکاش ها و بررسی ها برای دستیابی به تصوری که زنان و مردان ایرانی از وضعیت زن در حال و هوایی انقلابی و جامعه ای اسلامی داشتند می توان گفت از بهترین تعریف ها و مثال ها از چهره زن، در کتاب «فاطمه، فاطمه است» دکتر علی شریعتی یافت می شود.

این شیوه نوگرایانه که به شکل عمیق تر و اساسی تر در نگاه استاد شهید مرتضی مطهری ظهور و بروز داشت و هم مستلزم رد شیوه سنتی زندگی برای زنان و هم رد شیوه تقلیدی از غرب بود، برای بسیاری از زنان جوان، تحصیل کرده و یا وابسته به طبقه متوسط جذابیت پیدا کرد و در میان دو رهیافت افراطی و تفریطی، به آفرینش راهی میانه دست می یازد و به نزدیک سازی رهیافت اسلامی و مدرنیستی واقعی می پردازد.

مریم بهروزی

خانم مریم بهروزی، دبیرکل جامعه زینب(س) و نماینده چند دوره مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سؤال ما می گوید:

«زنان در طول تاریخ در تحولات اجتماعی و سیاسی نقش بسزایی داشته اند، ولی همواره نقش و تأثیرگذاری آنان نادیده گرفته شده، مگر در مواردی که نقش آفرینی و تأثیرگذاری آنان انکارناپذیر بوده است، مثل جریان مشروطه و تحریم تنباکو. کامل ترین نقش در پدید آمدن انقلاب اسلامی و تشکیل نظام مقدس جمهوری اسلامی است و پس از آن در هشت سال جنگ تحمیلی و تمامی عرصه های تعیین کننده در قالب زن، مادر، همسر، خواهر و یک شهروند متعهد، خداجو و فداکار.

در دوران رژیم ستمشاهی، الگوی زنان برای حضور در اجتماع، اشتغال و زندگی سیاسی و اجتماعی، از غرب گرفته می شد و تصور جامعه این بود که یا زن باید بی سواد و خانه نشین باشد یا به ورطه بی بند و باری و فساد کشانده شود و بعد در مناصب بالای تصمیم گیری و امور اجتماعی قرار گیرد.

من به عنوان یک زن آشنا با مسائل دینی و حقوق اسلامی که تحصیلات حقوقی و حوزوی را تا سطح خارج فقه و اصول طی کرده بودم با اعتقاد به جایگاه شایسته و بالای زن در جامعه اسلامی خصوصاً در نظام مقدس جمهوری اسلامی در صدد مبارزه با رژیم پهلوی و تلاش برای برقراری نظام اسلامی بوده و از هیچ کوششی فروگذار نکردم. چنان که با تشکیل هسته های مقاومت از گروههای زنان و دختران اقشار مختلف دانشجو، فرهنگی، کارمند، کارگر و خانه دار یک حرکت دسته جمعی را شروع کردیم و با پیروی از راهنمایی های پیامبرگونه حضرت امام تا سرنگونی رژیم پهلوی و برقراری نظام جمهوری اسلامی پیش رفتیم. می خواستیم زن دیگر ابزار صاحبان قدرت و سرمایه نباشد و به جایگاه حقیقی و حقوقی خود دست پیدا کند و جامعه بتواند از توانمندی ها، استعدادها و لیاقت ها و شایستگی خانم ها برای پرورش نسلی آگاه، متعهد و اسلام دوست بهره ببرد و از وجود زن به عنوان عنصری اجتماعی، تصمیم ساز و تصمیم گیرنده استفاده کند.»

فریبا لاهوتی

خانم فریبا لاهوتی، مدیرکل حوزه ریاست سازمان حفاظت محیط زیست می گوید:

«پیش از انقلاب سن زیادی نداشتم، ولی سرشار از شور و حال و آرمان های انقلابی بودم. آن روزها به هیچ چیز دیگری جز پیروزی انقلاب فکر نمی کردیم. جامعه متصور ما جامعه زهرایی بود و من اعتقاد به برابری و عدالت داشتم و هنوز هم دارم. بدین معنی که فکر می کنم باید فرصت های برابر، امکانات برابر و نگاه برابر حاکم باشد. در این صورت است که بی عدالتی نخواهیم داشت و شاهد تبعیض ها از جمله تفاوت میان زن و مرد در جایگاه انسانی نیستیم. در واقع بدون اینکه روی این مفاهیم متمرکز باشیم تصوری غیر از این از جامعه اسلامی نداشتیم.»

محمدحسین حافظیان می نویسد: «گروهی از صاحب نظران در توجیه علل گرایش شدید زنان در دهه ۱۳۵۰ به اسلام به ویژه از سال ۱۳۵۶ به این مسئله توجه کرده اند. گروهی از زنان که از سیاست های نوسازی رژیم پهلوی سود نبرده بودند در آموزه های اسلامی که بیش از همه توسط امام خمینی(ره) مطرح می گشت، آینده ای بهتر را جستجو می کردند؛ آینده ای که به نظر آنان دگرگونی های نیم بند و توخالی عصر پهلوی نتوانسته بود برایشان ترسیم کند.

چنانچه گفته شد زنان به سوی جامعه ای آرمانی گام نهاده بودند که مشارکت سیاسی – اجتماعی نه تنها در آن روا به نظر می رسید بلکه وظیفه شرعی نیز محسوب می شد.»

وی در کتاب داستان ناگفته تأکید می کند:

«امام خمینی پس از شدت گرفتن برخوردهای نیروهای مذهبی با شاه و هنگام فراخوانی از مردم برای شرکت در تظاهرات، اعتصاب و دیگر اعمال اعتراض آمیز، هیچ گاه زنان را از این امور مستثنا نساخت و آن را تکلیف هر مسلمانی، چه مرد و چه زن، معرفی کرد. برای نمونه هنگامی که امام خمینی در پاریس به سر می برد، در پاسخ به نگرانی هایی که در مورد زنان در نظام اسلامی آینده مطرح می شد، در یکی از مصاحبه های خود به تاریخ ۱۸/ ۸/ ۱۳۵۷ اظهار داشت:

«مبادا یک وقت اسلام بیاید و درِ خانه را روی زنان ببندد و قفل کند تا دیگر از خانه بیرون نیایند. اسلام می خواهد زن و مرد رشد داشته باشند. اسلام زن ها را از آن چیزهایی که در جاهلیت بود نجات داده است. زن باید همان حقوق مردان را داشته باشد. اسلام بر برابری بین زن و مرد تأکید کرده است. اسلام به هر دو آنها حق تصمیم گرفتن در باره سرنوشت شان و برخورداری از تمام آزادی ها را اعطا کرده است. زن و مرد همه آزادند که دانشگاه بروند و آزادند در اینکه رأی بدهند و رأی بگیرند. زنان باید به نحو فعال در ساختمان جامعه شرکت کنند. تمام افراد باید در نوسازی مشارکت داشته باشند.»

زهرا شجاعی

خانم دکتر زهرا شجاعی، مشاور رئیس جمهور و رئیس مرکز امور مشارکت زنان در مقابل این پرسش که چه تفاوت هایی میان تصورات شما از وضعیت زنان در جمهوری اسلامی با آنچه امروز شاهد آن هستیم وجود د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.