پاورپوینت کامل حقوق سیاسی اجتماعی زنان، پیش و پس از انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حقوق سیاسی اجتماعی زنان، پیش و پس از انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حقوق سیاسی اجتماعی زنان، پیش و پس از انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حقوق سیاسی اجتماعی زنان، پیش و پس از انقلاب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
[مقایسه حقوق سیاسی اجتماعی زنان در دوره پیش و پس از انقلاب اسلامی، یکی از موضوعات مورد نظر ویژه نامه بود. ملاحظه کتاب «حقوق سیاسی اجتماعی زنان، قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی»، نوشته آقای حسن طغرانگار، نشان داد می توان به خلاصه ای از این تحقیق که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در سال جاری منتشر شده بسنده کرد. این کتاب که در قطع وزیری و در ۲۷۴ صفحه منتشر شده، شامل سه بخش می باشد. این مقاله به عنوان «خلاصه» کتاب و البته با تأکید بر بخش دوم و سوم آن تهیه شده، تلخیص و تدوین آن توسط جناب آقای غلامرضا گلی زواره صورت گرفته است. در این نوشتار، وضعیت حقوق سیاسی اجتماعی زنان همچون نگرش دولتمردان به زن، انتخابات، مناصب مدیریت سیاسی، اشتغال، تأمین اجتماعی و بهداشت و درمان و حقوق فرهنگی در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تشریع، سپس مقایسه شده است.]
اشاره
مقایسه حقوق سیاسی اجتماعی زنان در دوره پیش و پس از انقلاب اسلامی، یکی از موضوعات مورد نظر ویژه نامه بود. ملاحظه کتاب «حقوق سیاسی اجتماعی زنان، قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی»، نوشته آقای حسن طغرانگار، نشان داد می توان به خلاصه ای از این تحقیق که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در سال جاری منتشر شده بسنده کرد. این کتاب که در قطع وزیری و در ۲۷۴ صفحه منتشر شده، شامل سه بخش می باشد. این مقاله به عنوان «خلاصه» کتاب و البته با تأکید بر بخش دوم و سوم آن تهیه شده، تلخیص و تدوین آن توسط جناب آقای غلامرضا گلی زواره صورت گرفته است.
* * *
موقعیت زنان در ادوار تاریخی
جایگاه و نقش زنان با توجه به محدودیت های مختلفی که با آنها دست به گریبان هستند، موضوعی است قابل بررسی در تمامی جوامع و برهه های گوناگون تاریخی؛ این بدان خاطر است که موقعیت بانوان در جامعه انکارناپذیر است. این جایگاه از آغاز شکل گیری جوامع ابتدایی تا جوامع مدرن و متمدن کنونی فراز و نشیب های فراوانی داشته است. بر اساس برخی نظریه پردازی ها، در جوامع ابتدایی شکار بر عهده مردان و گردآوری سبزیجات و دانه های خوراکی بر دوش زنان بود و محور زندگی بر این پایه قرار داشت، در نتیجه هر دو جنس از موقعیت کم و بیش یکسانی در جامعه برخوردار بودند و تنها نوعی تقسیم کار میان زنان و مردان وجود داشت. در مواردی همین تقسیم کار تا حدی برتری افزون تری به زنان می بخشید. اما به تدریج با ظهور کشاورزی، مردان نقش ممتازی تری در تأمین غذا بر عهده گرفتند و زنان به تدریج موقعیت خویش را از دست دادند و همواره به آنان به دیده تحقیر نگاه می شد. وجود چنین دیدگاهی زمینه تعدّی ها و تجاوزات مختلفی را در خصوص زنان پدید آورد و موجب گسترش نظام پدرسالاری گردید. در چنین اوضاعی زنان نه تنها فاقد حقوق سیاسی و اقتصادی بودند بلکه حتی در امور خانه داری و اداره منزل اختیاری نداشتند، در نتیجه بدون دلیل مورد اهانت و ضرب و شتم شوهران شان قرار می گرفتند.
این روش مذموم با تمام ظلم ها و تجاوزهایی که در تمامی نقاط جهان به زنان کرده بودند، از حدود دو قرن قبل به این طرف، رو به اُفول نهاد. نخستین جرقه این روند با شکل گیری انقلاب فرانسه صورت گرفت که خواستار تعمیم و گسترش دموکراسی میان همه افراد جامعه بود. در این میان خواستار کاهش ستم های مردان (تحت عنوان پدرسالاری) به زنان گردید.
در قرون هفدهم و هیجدهم میلادی، با انتقال از اقتصاد فئودالی به اقتصاد صنعتی و بروز تحولات اقتصادی، برخی تغییرات سیاسی و پارلمانی و اعطای برخی آزادی ها پدید آمد، با این وجود نقش زنان همان خانه داری و تربیت فرزندان بود. ظهور انقلاب صنعتی، موجب تغییرات عمیقی در نقش زنان و نیز طبیعت کارشان گردید. از اواسط قرن نوزدهم در عرصه های متفاوت علمی، ادبی و اجتماعی مبارزه ای گسترده علیه تبعیض جنسی صورت گرفت که سبب زدودن تصورات افراطی مبنی بر نقصان فکری و بدنی و روحیه شکننده می گشت. این دیدگاهها باعث شد که به حقوق زنان در زمینه های متفاوت توجه بیشتر گردد. به این ترتیب نخستین نهضت های زنانه شکل گرفت. به مرور ایام، زنان به بسیاری از خواسته های خود دست یافتند و پس از انقلاب صنعتی به شکل گسترده ای وارد کارها و مشاغل بیرون از خانه شدند. اما این روند با مشکلاتی توأم گردید، زیرا زنان ضمن مواجه بودن با تنگناهای اقتصادی، از حقوق سیاسی خود که از دلایل اصلی و محوری قیام آنان در قرن نوزدهم میلادی است، محروم بودند. از سوی دیگر، از مهارت و تخصص های لازم برخوردار نبودند، به همین دلیل به مشاغلی روی می آوردند که دارای دستمزد اندک و نازلی بود. گسترش کمّی زنانِ شاغل و نیز گسترش دامنه کارهای زنان، از مشاغل صرفاً زنانه به دیگر مشاغل در سال های پایانی قرن نوزدهم میلادی، باعث تهییج حس رقابت مردان و تشکیل نهضت های کارگری ضد زن گردید.
فمینیسم که در آغاز، در کشورهای پیشرفته سرمایه داری شکل گرفته بود و اساس خواسته های آن را استقلال اقتصادی، دسترسی به اقتدار سیاسی، معیار مشابه جنسی برای زن و مرد و پایان یک شبه معیاربندی جنسیتی تشکیل می داد، در سال های آخرین قرن نوزدهم به این نتیجه رسید که لازم است زنان کشورهای جهان با هم متحد گردند و برای کسب حقوق خود با یکدیگر همکاری نمایند. جنبش مذکور، امروزه در غالب کشورهای جهان وجود دارد و طرفدار برابری زن و مرد در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، نیز خواهان از میان بردن هر گونه تبعیض، تحقیر و توهین به زنان است.
جایگاه زنان در ایران
از دیدگاه ساکنان بومی ایران، زن مظهر زندگی بود و حتی به نوعی تقدیس می گردید اما با کوچ آریایی ها به ایران، این نگرش رو به زوال گرایید و میان خانواده ها پدر از اختیارات تام و کامل برخوردار گردید. به طور کلی میان سلسله های مختلف ایران باستان، زنان از احترام کمتری برخوردار بودند و در عرصه های اجتماعی و سیاسی با دشواری های آشکاری روبه رو گشتند. در این دوران، خصلت های مردسالاری مرسوم و متداول بود. در دوران پس از اسلام اگر چه بانوان درخشش ها و توفیق های محدود و گذرا داشتند، ولی به دلیل دور افتادن جامعه از آموزه های اصیل اسلامی و رواج نگرش های مردسالاری، همواره زنان جایگاه حاشیه ای خود را حفظ کرده و وابسته و تابع مردان باقی مانده اند. در این دوران، زنانی که به خاندان حکومت تعلق داشتند یا به نوعی به دربار راه می یافتند، غالباً در مقایسه با عموم زنان، از حقوق و موقعیت بهتری برخوردار بودند و گاه می توانستند به موقعیت های چشمگیری دست یابند و در زندگی اجتماعی مرد تأثیرات قابل توجهی بگذارند. اما زنان در سطح جامعه از وضع مطلوبی برخوردار نبودند و توده بانوان از مقام و منزلت اجتماعی بسیار دور افتادند و فوق العاده تحقیر گردیدند که انعکاس آن را می توان در زبان و ادبیات و فرهنگ ایران مشاهده کرد.
حقوق زنان در اسلام
از دیدگاه اسلام، زن و مرد در بُعد انسانی با یکدیگر مساویند و هر دو به یک اندازه مخاطب پروردگار قرار می گیرند. قرآن با صراحت بیان می دارد که در عبادت، تقوا و فضیلت هیچ تفاوتی بین جنس مذکر و مؤنث وجود ندارد اما جدای از این بُعد، بین آنان فرق هایی مشاهده می شود که شامل تفاوت های زیستی، روانی، مناسبات اجتماعی و پاره ای احکام شرعی می باشد. ضرورت تقسیم کار، تقسیم مسئولیت ها و تنظیم کارکردهای طبیعی زن و مرد، رعایت مهارت ها و تخصصی ها و وظایف غیر مشترک، چنین تفاوت هایی را پدید آورده است.
در خصوص حقوق سیاسی، اسلام فرصت های مختلفی را برای زنان فراهم آورده است. از متون اسلامی برمی آید که دین برای مشارکت سیاسی بانوان مانعی ایجاد نکرده و آنان همانند مردان از این حقوق برخوردارند. البته در این زمینه موارد استثنا وجود دارد.
به لحاظ حقوق مدنی و قانونی، اسلام توجه خاصی به زنان داشته و بهره مندی آنان را از این حقوق پیش بینی نموده است. در اسلام زنان حق دارند همسر دلخواه را به اختیار خویش برگزینند و صحّت عقد ازدواج به رضایت آنان وابسته است. در زندگی مشترک نیز از حقوقی برخوردارند. اسلام با تأکید بر نقش زنان در زندگی خانوادگی و پیش بینی برخی حقوق مختصِ زنان چون نفقه، مهر، عدم الزام به انجام کارهای روزانه و. .. بر این نکته تأکید داشته است که زنان نیمی از بار زندگی مشترک را بر عهده دارند. در بیرون از خانه نیز زنان از حقوق قانونی برابر با مردان برخوردارند و می توانند برای دفاع از حقوق خود، در محاکم حضور یابند و در مراجع قضایی، به طرح دعوی یا شکایت بپردازند، هر چند این تصمیم بر خلاف میل شوهر یا پدر و احیاناً علیه آنان باشد.
اسلام نه تنها از حضور زنان در جامعه جلوگیری نکرده است، بلکه با روش های خاصی سعی بر این داشته که زمینه های حضور مناسب زنان را در جامعه فراهم کند. البته آنان باید برای شرکت مؤثر در فعالیت های اجتماعی، پاره ای حریم های شرعی را رعایت کنند. توجه به عفت و مراعات حجاب از آن جمله است. اسلام حقوق اقتصادی زنان را به رسمیت شناخته و به آنان از این لحاظ به صورت افراد مستقل نگاه می کند، به گونه ای که قادرند با کار کردن، کسب درآمد نمایند و از دسترنج خود بهره مند گردند و مالک دارایی خویش باشند. اسلام در تعلیم و تعلّم میان مردان و زنان تفاوتی قایل نگردیده و حتی برای آموزش بانوان اهتمام افزون تری شده است. در خصوص حقوق زنان در اسلام، باید به این واقعیت توجه داشت که برخی دانشوران در این عرصه دیدگاههایی را مطرح کرده اند که قابل تأمل است، نیز برخی به غلط پاره ای آداب و رسوم و سنت های اجتماعی در باره زنان را، به جای تعالیم اسلام مطرح کرده اند که نباید این امور را با دستورها و آموزه های دینی، یکی تلقی کرد.
حقوق سیاسی اجتماعی زنان، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی
۱- انتخابات و بانوان
در دوران حکومت رضاخان که با استبداد، اختناق و دیکتاتوری توأم بود، زنان حق شرکت در انتخابات را نداشتند، زیرا ماده پانزدهم قانون انتخابات، زنان را در کنار کسانی که منع قانونی دارند و تحت حضانت دیگران می باشند، همچنین ورشکستگان به تقصیر، محجورین، متکدّیان حرفه ای، محکومان دادگستری، سارقان و دیگر خلافکاران، از حق رأی محروم نموده بود. اساساً در مدت سلطنت وی هیچ گاه زنان امکان مشارکت سیاسی را با حضور در انتخابات به دست نیاوردند. اگر چه معدودی از زنان طبقات بالا و اشرافی بر اساس الگوی توسعه غربی به پیشرفت هایی دست می یافتند، ولی بسیاری از زنان مسلمان در کنج خانه ها محبوس بودند و نمی توانستند از ابتدایی ترین حقوق مسلّم خود برخوردار شوند. با سقوط رضاخان، در دوره حکومت فرزندش محمدرضا پهلوی نیز قانون انتخابات تا ۱۳۴۱ه.ش اعتبار داشت و تا این زمان، زنان از حضور در انتخابات محروم بودند. در فروردین ۱۳۴۰ه.ش و بعد از رحلت آیت اللَّه بروجردی(ره)، رژیم احساس کرد قدرت روحانیت به آن حدی نیست که بخواهد در برابر برنامه های حکومت مخالفت نماید! در نتیجه مقدمات طرح لوایح انجمن های ایالتی و ولایتی را فراهم ساخت و سپس برنامه انقلاب سفید را مطرح کرد. رژیم در این برنامه ضد دینی، نخست عنوان قرآن کریم را به کتاب آسمانی در سوگند نمایندگان مجلس تغییر داد، سپس با هدف تضعیف روحانیت، به زنان حق اعطای رأی داد. این حرکت در نخستین وهله با مخالفت شدید امام خمینی(قدس سره) مواجه گردید؛ سپس و در پی اعتراضات آن روح قدسی، سیل نامه ها و مخالفت ها از سوی علمای حوزه به جانب شاه و نخست وزیر (اسداللَّه عَلَم) سرازیر گردید. رژیم در برابر این اعتراض ها عقب نشینی نکرد و در ۱۲ اسفند ۱۳۴۱ه.ش، هیئت دولت مصوبه ای را اعلام کرد که طبق فرمان شاه، زنان رسماً حق دارند در انتخابات آینده شرکت کنند.
محمدرضا پهلوی مدتی بعد طی نطقی، روحانیت و طلاب را مورد اهانت قرار داد که موجب اعتراضاتی در قم شد اما حکومت ستم پیشه طلاب فیضیه قم را به شدت سرکوب ساخت. امام خمینی در مراسم چهلم شهدای فاجعه کشتار فیضیه، اسداللَّه عَلَم را مسئول این جنایت معرفی کرد و در پی سخنان تندِ شاه، به دستگاه جفاپیشه اعتراضاتی نمود که سبب دستگیری ایشان و شکل گیری قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ه.ش گردید. علت مخالفت امام با موضوع اعطای حق رأی به زنان در این نکته نهفته بود که هدف حکومت پهلوی از این حرکت، مشارکت راستین زنان در سیاست نبود، بلکه به صورت تاکتیکی سیاسی از این تصمیم بهره گرفت. از این رو هر چند زنان از سال ۱۳۴۱ه.ش، حق شرکت در انتخابات و نیز انتخاب شدن برای مجلس شورای ملی و سنا را به دست آوردند اما این امر موجب گردید فقط برخی از زنانِ طبقات بالا و خاص جامعه به برخی مناصب سیاسی و اداری دست یابند. رژیم از حضور همین افراد معدود در مقام های سیاسی، فرصت مناسبی برای تبلیغات عوام فریبانه و ادعای برابری حقوق زن و مرد را به دست آورد، ولی منظور اصلی اعطای حق رأی به زنان که فراهم ساختن بستر مناسب برای مشارکت عموم زنان است، هیچ گاه برآورده نشد و مشارکت مذکور در سطح گسترده و وسیع هیچ گاه اتفاق نیفتاد.
۲- زنان و پُست ها و مناصب مدیریت سیاسی جامعه
در ایام سلطنت رضاخان، هیچ زنی را نمی توان یافت که دارای منصب سیاسی باشد. در دوره حکومت محمدرضا پهلوی نیز تا ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۲ – که برای نخستین بار در تاریخ امور اداری ایران دکتر «فرّخ رو پارسای» به سمت معاونت وزارت آموزش و پرورش منصوب شد و چند سال بعد در هفتم شهریور ۱۳۴۷، نخستین وزیر زن ایران گردید – نمی توان از حضور زنان در مدیریت سیاسی جامعه نشانی یافت. اما پس از آن، زنان کم و بیش برخی از مناصب مدیریتی جامعه را بر عهده گرفتند. هر چند که بعضی پُست ها را نمی توان جزء مقام های سیاسی به معنی خاص آن قلمداد نمود. در مجموع، حضور قابل توجه زنان را در پست های سیاسی می توان در چند زمینه مورد بررسی قرار داد. یکی از آنها نیابت سلطنت است. در سال ۱۳۴۶ه.ش در پی سوء قصد نافرجام به محمدرضا پهلوی، وی که از استمرار سلطنت خود هراسناک شده بود، رسماً همسر خود، فَرَح را به ریاست شورای نیابت سلطنت منصوب کرد که می توان آن را بالاترین منصب سیاسی برای زنان در آن دوران محسوب نمود. دکتر فرخ رو پارسای هم موفق گردید در کابینه هویدا، وزیر آموزش و پرورش گردد. در کابینه وی و سپس در کابینه آموزگار، مهناز اَفْخَمی به عنوان مشاور امور زنان از ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ حضور داشت. اولین گروه زنان در انتخابات ۱۳۴۲ه.ش به صورت کاندیداهای کنگره آزادزنان و آزادمردان به مجلس راه یافتند. البته رژیم تنها به زنانی اجازه حضور در مجلس می داد که با سیاست های رژیم موافقت کامل داشتند، به همین دلیل از مجموع ۳۵ نماینده زنی که در چهار دوره آخر مجلس شورای ملی حاضر بودند، نیز از پنج زنی که در چهار دوره آخر مجلس سنا به سناتوری دست یافتند، غالب آنان از همسران یا بستگان نزدیک رجال و افراد بانفوذ در دستگاه حکومت و یا امرای ارتش بودند.
مورد دیگر، مهرانگیز دولتشاهی است که پس از سه دوره نمایندگی مجلس در سال های آخر سلطنت محمدرضا پهلوی به مقام سفیر ایران در دانمارک برگزیده شد. زنانی که بدین ترتیب و به دلیل ارتباط با رجال سرشناس به مقام های سیاسی دست می یافتند غالباً سعی می کردند در چپاول و فساد و ابتذال از مردان عقب نمانند!
۳- نگرش دولتمردان پهلوی به زن
با وجود توجه و تأکید ظاهری رژیم پهلوی بر حضور گسترده زنان در جامعه، رضاخان و فرزندش هیچ گاه نظر خوشی در باره زنان نداشتند. رضاخان ارزشی برای بانوان قائل نبود و تا جایی پیشرفت این قشر را قبول داشت که برای مردان مزاحم نباشند. به همان اندازه که رضاخان در مقطعی از زندگی، از زن بازی و هوسرانی نفرت داشت، پسرش به تمام معنا، فردی عیاش بود! عشرت طلبی های او، رسوایی های بدی به همراه می آورد. محمدرضا بر این باور بود که زنان تنها هنگامی اهمیت خود را به دست می آورند که بتوانند به درستی از مردان دلربایی کنند. کارگزاران سطوح پایین تر رژیم نیز دیدگاهی بهتر از شاه در باره زنان نداشتند. معمولاً سران رژیم پهلوی اوقات خود را غالباً به عیاشی، عیش و نوش با زنان و شهوترانی می گذرانیدند. در این خصوص برخی از مهره های رژیم مرتکب اعمالی می شدند که حیرت انگیز می باشد. حال این پرسش مطرح است: رژیمی که زنان را برای تأمین امیال شهوانی می خواهد، می تواند در اعطای حق مشارکت سیاسی به آنان صادق باشد؟
۴- نفوذ زنان در امور سیاسی
رضاخان به هیچ زنی اجازه دخالت در مسائل سیاسی را نمی داد. تنها زنی که می توان گفت تا حدّی در برخی تصمیم گیری به او توجه نشان می داد، خانم فخرالدوله دختر مظفرالدین شاه و از خاندان قاجار بود. بر خلاف شیوه مزبور، در ایام حکومت محمدرضا پهلوی، تأثیر زنان مختلف بر تصمیم گیری های شاه چنان رو به فزونی رفت که دوران سلطنت او را می توان دربار زنانه نامید! در واقع در حالی که عموم زنان از حق مشارکت محروم گردیدند، زنان وابسته به دربار به صورت نامشروع در سیاست مداخله می کردند و در بسیاری از کارهای رژیم، اثرگذار بودند. قدرت اشرف پهلوی در حدی بود که محمدرضا قدرت عرض اندام در برابر او را نداشت، در نتیجه به سرعت علاوه بر تصدی سازمان ها و مؤسسات به ظاهر خیریه و اجتماعی، افراد گوناگونی را پیرامون خود جمع کرد و برخی از آنان را به مناصب حساس گماشت. از جمله آنان اسداللَّه عَلَم بود که بعدها در زمره محرمان محمدرضا قرار گرفت. دیگری پرویز راجی بود که معشوق اشرف گردید و به دلیل این ارتباط عاشقانه، به مشاغل حساس گمارده شد.
فرح دیبا خصوصاً در اواخر حکومت پهلوی قدرت را کاملاً در اختیار گرفته و شاه را عملاً فاقد هر گونه اراده و اقتداری کرده بود.
بنا بر آنچه اشاره شد، بر خلاف تبلیغات رژیم پهلوی در اعطای حق رأی به زنان در سال ۱۳۴۱ه.ش تا پایان دوره حکومت این سلسله، هیچ گاه مشارکت توده زنان در عرصه سیاسی جامعه عملاً میسر نگردید.
۵- اشتغال زنان
حقوق اجتماعی در مفهوم خاص عمدتاً دو مشخصه مهم را در بر می گیرد. نخست اشتغال یا میزان حضور افراد در فعالیت های اجتماعی، دوم تأمین اجتماعی یا میزان برخورداری افراد از رفاه و امنیت اجتماعی و نیز خدمات درمانی و بهداشتی. در دوره پهلوی، یکی از جنبه های تبلیغاتی رژیم، این بود که با برخی اقدامات و اصلاحات به عمل آمده، زنان امکان حضور در جامعه را به دست آورده، در نتیجه توانسته اند در عرصه های عمومی جامعه مشارکت نمایند و زمینه برای اشتغال آنان فراهم گردید اما واقعیت ها نشان می دهد با انقراض قاجاریه و استقرار حکومت پهلوی سعی گردید به صورت نمادین از حضور زنان در برخی فعالیت های اقتصادی و عمدتاً برخی مشاغل خاصِ دیوان سالاری استفاده گردد تا به صورت یکی از شاخص های اصلی حرکت جامعه به سوی نوگرایی و تجدد از آن بهره برداری شود.
زنان در دوره سلطنت رضاخان نتوانستند در مشاغل عمومی جامعه حضور یابند، هر چند بی سوادی عموم بانوان، مانعی بزرگ در راه حضور آنان محسوب می شد؛ با این حال حتی معدود زنان باسواد و تحصیلکرده جامعه نیز امکان راه یافتن به مشاغل دولتی و عمومی را به دست نیاورند. بر اساس آمارگیری رسمی در سال های ۱۳۳۵، ۱۳۴۵ و ۱۳۵۵ به ترتیب در رژیم پهلوی ۷/ ۹%، ۲۶/ ۱۳% و ۷۷/ ۱۳% از کل شاغلان را زنان تشکیل می دادند. البته فعالیت های کشاورزی زنان خصوصاً در نواحی شمالی در این آمارها اثر گذاشته است. نکته دیگر اینکه این آمارها از وضع کمّی اشتغال زنان حکایت دارند، نه کیفیت آن. با این حال از برخی بررسی ها می توان استنباط کرد که اکثر زنان غالباً به مشاغل سطح پایین اشتغال داشتند. علاوه بر این در بخش دولتی تنها زنانی حضور می یافتند که با الگوهای توسعه رژیم یعنی کنار نهادن ارزش های دینی و بی حجابی، همسو باشند. حتی بخش خصوصی چنین زنانی را برمی گزید، مگر در مشاغل سطح پایین کارگری و خدماتی.
۶- تأمین اجتماعی و بهداشت و درمان
تأمین اجتماعی عبارت است از برخورداری از امنیت در اجتماع و عدم دل نگرانی از آسیب ها و تهدیداتی که به گونه ای رفاه و آسایش اجتماعی انسان را مورد تهدید قرار می دهد. در دوران پهلوی، سعی بر این بود مردم حتی به اجبار سنّت ها و عقاید و افکار خود را فراموش کنند و در الگوی توسعه که دستگاه حکومت مشخص نموده بود، شرکت نمایند. در چنین دیدگاهی معمولاً به امنیت اجتماعی توجهی نمی شد، بدین سبب در ادوار مختلفی، اقداماتی به ظاهر برای رفاه اجتماعی صورت می گرفت که در واقع بزرگ ترین تهدید برای امنیت اجتماعی زنان به حساب می آمد. نخستین اقدام آسیب رسانِ به رفاه و امنیت اجتماعی بانوان در این دوره که مهم ترین آن می باشد، کشف حجاب بود. چه بسیار زنانی که سال های متمادی محروم از کمترین حقوق اجتماعی در خانه ها ماندند. عده زیادی از زنان توسط نیروهای شهربانی، در معابر و گذرگاهها مورد اذیت و آزار قرار گرفتند. چادر از سرشان کشیده شد و به حریم خصوصی آنان به طرز تلخی تجاوز گردید. پس از سقوط رضاخان و روی کار آمدن پسرش، تا حدودی از حالت اجباری این گونه اقدامات کاسته شد و در معدود اقدامات رژیم، مخالفت علما و مردم مانع تکرار آن گردید. البته اگر چه حرکت وقیحانه کشف حجاب مسکوت ماند، اما روح آن یعنی عدم توجه به باورهای اکثر زنان و سعی در تخطئه ارزش های اعتقادی آنان به بدترین شکل تا آخر سلطنت محمدرضا پهلوی ادامه یافت. در این دوران به دلیل آزادی قمارخانه ها، میکده ها، کاباره ها و مراکز عیاشی، افراد هرزه گر، مست، لااُبالی و رذل برای امنیت جامعه خصوصاً آسایش بانوان تهدیدی مهم محسوب می گردیدند. به موازات این وضع آشفته، جامعه به ویژه ساکنان روستاها و مناطق دورافتاده، از امکانات اولیه رفاهی محروم بودند. کشور از نظر تأسیسات بهداشتی و درمانی به شکل فراگیر مشکل داشت. سازمان ها و بنیادهای وابسته به دستگاه پهلوی که به ظاهر برای گسترش خدمات درمانی و رفاهی بنیان نهاده شده بود، غالباً جنبه تبلیغی و ظاهری داشتند و نمودشان از وجود واقعی آنها افزون تر بود. اقدامات مختصری هم که انجام می دادند، به دلیل فساد درون دستگاه حاکم، اوّلاً کارآمدی مطلوب خود را از دست داد؛ ثانیاً در مناطق محروم از این برنامه ها خبری نبود.
۷- حقوق فرهنگی
بررسی سطح فرهنگ جامعه در مقوله هایی چون آموزش عمومی، دسترسی به امکانات و وسایل آموزشی، بهره گیری از آنها، مشارکت آگاهانه در رسانه های جمعی، نیز آزادی محققان، متفکران و نویسندگان در طرح مسائل فکری، علمی و فرهنگی، حقوق فرهنگی نامیده می شود.
آمارگیری رسمی ۱۳۳۵ه.ش (اولین سرشماری عمومی) نشان می دهد در حالی که ۹/ ۴۵% مردم تهران باسواد بوده اند، در کل کشور صرفاً ۴/ ۱۵% از این نعمت برخوردار بوده اند! از نظر توزیع جنسی در این سال در مقابل ۴/ ۲۲% مردان باسواد، تنها ۸% زنان سواد داشته اند. میزان باسوادی بانوان در سال های ۱۳۴۵، ۱۳۵۲ و ۱۳۵۴ به ترتیب از ۸% به ۹/ ۱۷%، ۵/ ۲۵% و ۵/ ۳۵% رسید. در بخش آموزش عالی، در سال ۱۳۵۶ در کل کشور، تعداد زنانِ برخوردار از تحصیلات عالی ۷۴۰۰۰ نفر بود که معمولاً در زمینه های آموزشی، تحصیلات آنان انجام پذیرفته بود. این آمار به لحاظ کمّی است اما از نظر کیفی، تنها طبقات بالا و متوسط جامعه به آموزش روی آورده بودند، نیز سیاست های آموزشی با تأکید بر احیای ایران باستان، غرب گرایی، توجه به مظاهر بیرونی تمدن اروپایی و شاه محوری، اعمال می شد و از ابتکار، خلاّقیت، نوآوری و گسترش علمی خبری نبود. مشاهیر منتقد به سیاستِ حکومت، محبوس و معدوم می گردیدند و ارزشگرایان، به جرم روی آوردن به مسائل معنوی و مذهبی شکنجه می شدند و جان خود را از دست می دادند.
برای رسیدن به آموزش های غیر رسمی در ۱۳۱۷ه.ش، سازمان پرورش افکار تأسیس شد که سعی داشت دیدگاههای رژیم پهلوی را ترویج کند. در دوران پهلوی به هنر مبتذل توجه بیشتر می شد! در این میان طبیعی بود که زنان به دلیل برخورداری از جاذبه های خاص در این برنامه از موقعیت بهتری برخوردار بودند و با تأکید بر جاذبه های جنسی و همسویی با سیاست رژیم، می توانستند جایگاهی برای خود به دست آورند. از زنانِ دارای استقلال فکری و برخوردار از نفوذ مردمی نه تنها حمایت نمی شد، بلکه تحمل نمی گردیدند. ابتذال به زشت ترین صورت چنان گسترش یافت که بسیاری از هنرمندان اصیل، دست کم از همکاری با نهادهای وابسته به رژیم و حتی فعالیت های هنری دست کشیدند. اکثر مردم مایل نبودند با ابتذال فرهنگی و هنری ارتباط برقرار کنند و مخاطبان مورد اقبال رژیم، طبقات خاصی بودند. زنانِ مقید به شعائر اسلامی به هیچ عنوان کوچک ترین عرصه ای برای بروز خلاقیت های هنری به دست نیاوردند. به جز برخی زنان مبتذل و هماهنگ با رژیم، بانوان نه تنها حضوری مؤثر در برنامه های رادیو و تلویزیون نداشتند، بلکه تبدیل به یکی از قربانیان آن شده بودند، زیرا از اهداف مهم این رسانه عمومی، تخریب فرهنگی بنیان خانواده ها و ایجاد اوضاع فرهنگی مبتنی بر الگوی غربی و تخریب سنت های بومی و هنجارهای مفید حاکم بر خانواده بود.
در زمینه سینما و تئاتر، هر چه زنان از عفت و حجاب و ارزش ها فاصله می گرفتند، جاذبه افزون تری به دست می آوردند. برجستگی ستاره های سینمایی، صرفاً زیبایی ظاهری و توانایی در دلربایی و گسترش مفاسد بود. هیچ گاه زنان در سینمای رژیم پهلوی به عنوان افرادی مستقل و دارای هویت و مجزا از مردان مطرح نشدند و در فیلم ها فاقد محوریتِ موضوعی بودند.
در دوران رضاخان هر چند برخی نشریات مختص زنان انتشار می یافت اما اوضاع آشفته و خفقان آن ایام باعث می شد این جراید صرفاً مطالب مورد پسند و مطلوب رژیم را منعکس کنند. عملاً انعکاس رنج ها، حقوق واقعی و بررسی اوضاع اجتماعی بانوان ایران، امکان پذیر نبود. با سقوط رضاخان، اگر چه اوضاع مساعدی برای مطبوعات به وجود آمد، اما این وضع چندان طولانی نبود. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ه.ش از تعداد نشریات کاسته شد و مطبوعاتِ مختص زنان به شش عنوان کاهش یافت که حتی از نشریات دوران قاجار کمتر بود. طی سال های ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ اگر چه کوشش رژیم بر آن بود مطبوعات گسترش یابد، اما نشریاتی که خارج از چهارچوب های تحمیلی رژیم مطالبی درج می کردند، تحمل نمی شدند و با ارعاب، تهدید، حبس و ممنوع القلم شدن روزنامه نگاران روبه رو می گشتند. حتی مطبوعات بی طرف تحت فشار بودند. به علاوه مطبوعات نه تنها آینه جامعه اسلامی نبودند، بلکه در عمل برنامه های رژیم استبدادی و فرهنگ غربی را ترویج می نمودند. جالب اینکه در این اوضاع و احوال هیچ گونه نشریه ای که ویژه زنان باشد و از ارزش های دینی و هویت بومی حمایت کند، چاپ نمی گردید اما در مقابل تعداد قابل توجهی از نشریات ویژه بانوان منتشر می شد که به هیچ وجه با هنجارها و عادات ملی و مذهبی انطباق نداشت. این گونه مطبوعات در خدمت حاکمان وقت بودند و بر برهنگی، بی حجابی، مدگرایی و مشغول کردن زنان به امور بیهوده، سطحی و مصرف زدگی تأکید می کردند، به همین دلیل زنان نه تنها مجالی برای حضور در عرصه مطبوعات و طرح اندیشه ها و افکار خود به دست نیاوردند، بلکه رژیم به طور مداوم از آنان برای تبلیغات مبتذل و مخدوش نمودن هویت اصیل بانوان استفاده می نمود.
حقوق سیاسی اجتماعی زنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی
۱- مشارکت زنان در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
زنان ایران در انقلاب اسلامی نقش بسیار مهمی بر عهده داشتند. هسته اصلی زنان فعال در این قیام به این ترتی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 