پاورپوینت کامل جامعه روزنامه نگاران زن، نگاهی به تلاش ها و چالش ها ۹۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جامعه روزنامه نگاران زن، نگاهی به تلاش ها و چالش ها ۹۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جامعه روزنامه نگاران زن، نگاهی به تلاش ها و چالش ها ۹۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جامعه روزنامه نگاران زن، نگاهی به تلاش ها و چالش ها ۹۴ اسلاید در PowerPoint :
>
[حضور مؤثر خبرنگاران زن در صحنه های مختلف از جبهه های نبرد با دشمن تا عرصه های حاد سیاسی تا امور ظریف اجتماعی با حساسیت های ویژه و مشکلات عدیده ای که دارد، یکی از نمادهای مشارکت زنان در امور اجتماعی است که رشد روزافزون آن در جمهوری اسلامی ایران دست مایه این مقاله قرار گرفته است. در این مقاله پس از ذکر نمونه هایی از حضور خبرنگاران زن در دفاع مقدس، گزارش جامعی از آمار زنان شاغل در مطبوعات ارائه شده، برخی مشکلات حضور آنان در این عرصه مورد توجه قرار گرفته است.]
روزنامه نگاری را به همین خاطر دوست دارم!
«تاریخ امروز در همان لحظه وقوعش ثبت می شود، از آن می توان عکس گرفت، فیلم برداشت، نوار تهیه کرد، همچنان که در مصاحبه های خود با چند شخصیت حاکم بر جهان یا برهم زننده سیر رویدادها، گفته ام. می توان بلافاصله منتشر کرد، از طریق جراید، رادیو و تلویزیون. می شود گرم گرم تعبیرش کرد و مبنای مذاکره قرار داد. من روزنامه نگاری را به همین خاطر دوست دارم و به همین خاطر هم از آن می هراسم. کدام شغل دیگری اجازه می دهد انسان تاریخ را در همان لحظه وقوعش بنویسد و گواه مستقیم آن باشد؟ روزنامه نگاری امتیازی است خارق العاده و هراس انگیز. تصادفی نیست وقتی در میانه یک رویداد یا به هنگام ملاقاتی مهم، دچار نوعی اضطراب می شوم و می ترسم، به آن اندازه که باید و شاید چشم و گوش و مغز نداشته باشم تا همچون کرمی رخنه کرده در تاریخ گوش کنم، نگاه کنم و بفهمم.» (اوریانا فالاچی، نویسنده و روزنامه نگار.)
«حرفه روزنامه نگاری به دلیل بار اجتماعی گسترده و وسیع آن، پیوسته با همه رویدادها، تنش ها، درگیری ها و مسائل روزمره جامعه در ارتباط است. فردی که حرفه روزنامه نگاری را برمی گزیند، می باید در همه عرصه های اجتماعی حتی نظامی از جمله عرصه جنگ حضور داشته باشد.» (مریم کاظم زاده، روزنامه نگار و خبرنگار جبهه و جنگ)
* *
روزنامه نگاران زن در هر جا و از هر جامعه ای که باشند، نقاط مشترک زیادی دارند؛ چه مریم کاظم زاده باشد، چه اوریانا فالاچی، در هر حال این شغل، انگیزه و احساس مسئولیت خاصی را همراه با خصوصیات ویژه روحی و شخصیتی می طلبد. این مشخصات البته با توجه به اوضاع اجتماعی و سیاسی دچار شدت و ضعف هایی خواهد بود.
روشن است بستر اجتماعی و سیاسی انقلاب بزرگی چون انقلاب اسلامی ایران می توانست مهد پرورش انسان های جستجوگر و حقیقت طلبی باشد که در عصر ارتباطات تعاریف جدیدی را به عنوان نماینده رسانه ها ارائه دهند. به ویژه آنکه به فاصله کمی از بروز و ظهور انقلاب، حضور زنان در عرصه مطبوعات آغاز شد و جنبش اسلامی توانست به آن، جهت مفید و سازنده ای بخشد.
خانم مینو بدیعی، روزنامه نگاری که طی ۲۵ سال گذشته حضور فعال در عرصه مطبوعاتی کشور داشته، می گوید: «سال های اولیه انقلاب، فرصت بسیار خوبی برای رشد خبرنگاران زن بود. پیش از آن دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه تهران اولین تربیت کننده خبرنگاران در دهه ۵۰ محسوب می شد، به طوری که در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ۳% روزنامه نگاران را زنان تشکیل می دادند؛ اما همین درصد اندک از خبرنگاران توانستند با پویایی نقش مهمی در انتقال رویدادهای آن روزها داشته باشند.»
بدیعی که با خوشرویی به سؤالات مجله پیام زن در خصوص سیر حضور زنان در مطبوعات کشور طی ۲۵ سال گذشته پاسخ گفت، می افزاید: «به خاطر دارم «نوشابه امیری» یکی از فارغ التحصیلان این دانشکده، نخستین خبرنگار زنی بود که توانست با امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو مصاحبه اختصاصی داشته باشد. مصاحبه ای که به عنوان خبر اوّل روزنامه کیهان منتشر شد و این موفقیت بزرگی برای زنان خبرنگار بود.»
مینو بدیعی با اشاره به توانایی های روان شاد «ثریا دانش» که از خبرنگاران چیره دست آن دوران بود می گوید: «او با تسلط کامل به زبان فرانسه توانست گفتگوهای متعددی با صاحب نظران خارجی انجام دهد و نقش مؤثری را در اطلاع رسانی و ایجاد جریان های لازم ایفا کند.»
خانم بدیعی با تأکید بر اینکه حضور مؤثر خبرنگاران زن در تاریخ معاصر مطبوعاتی ایران از سال ۵۶ شروع شد و این جریان تا سال ۶۱ – ۶۰ ادامه پیدا کرد، می گوید: «در سال های ۶۱ – ۶۰ به علت افزایش فعالیت های مطبوعاتی در کشور به ویژه به لحاظ کمّی و تا مرز ۱۰۰۰ عنوان نشریه (اعم از روزنامه، هفته نامه، ماهنامه و. ..) بر حضور خبرنگاران زن نیز افزوده شد. اما با اتفاقاتی که در دانشگاهها رخ داد و بسته شدن دفاتر گروههای سیاسی که تعداد قابل توجهی از نشریات متعلق به آنها بود امکان فعالیت تعدادی از خبرنگاران محدود شد.»
وی با اشاره به اینکه به دنبال آغاز جنگ تحمیلی تعداد دیگری از نشریات بسته شدند و فعالیت های مطبوعاتی از شهریور ۵۹ تا سال ۶۷ به دلیل فضای خاص آن دوران محدودتر شد، می گوید: «روشن است با وقوع جنگ تحمیلی و تأثیرات سراسری آن بر کشور، فعالیت زنان خبرنگار محدود به دو یا سه روزنامه اصلی از جمله اطلاعات و کیهان شد. آن هم در شرایطی که خبرنگاران زن نقش مشخص و محدودی داشته و نمی توانستند از مهم ترین واقعه تاریخ معاصر کشور یعنی دفاع مقدس، خبر تهیه کنند.»
اگر چه بودند بسیار معدود زنان روزنامه نگاری که در این عرصه نیز حداکثر تلاش خود را به کار بردند و موفق به حضور فعال شدند. شاید بخشی از خاطرات مریم کاظم زاده بتواند تصویر نسبتاً روشنی از انگیزه ها و چگونگی حضور زنانی که با انقلاب اسلامی به میدان روزنامه نگاری پا گذاشتند، ارائه دهد.
خانم کاظم زاده در خاطراتش که در کتاب «از حماسه برترید» به چاپ رسیده، می گوید:
«در نوفل لوشاتو دیدار با امام خمینی(ره) مسیر زندگی ام را مشخص کرد. اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که از ایشان بپرسم آیا یک دختر مسلمان می تواند «خبرنگار» شود؟ امام(ره) با خط مبارک شان برایم نوشتند: «اصل رشته اشکالی ندارد، مگر اینکه حجاب رعایت نشود» این پاسخ یعنی انتخاب راه. وقتی از خود امام(ره) عکس می گرفتم، احساس کردم این رسالت من است.
آن روزها دانشجوی کمبریج بودم. به انگلیس که برگشتم آرام و قرار نداشتم. سرگشته آن دیدار، آن معنویت و آن روحانیت شده بودم. بار دوم تک و تنها از انگلیس به فرانسه رفتم. چهار روز طول کشید تا مقر دانشجویان را در فرانسه پیدا کردم و آرام گرفتم. آنجا افرادی که به دیدار امام می آمدند ۴۸ ساعت می توانستند مهمان باشند، اما من چهار روز مهمان شدم! صبح تا شب در نوفل لوشاتو بودم و عکس می گرفتم. امام که به ایران برگشتند، احساس کردم دیگر کاری ندارم و باید برگردم. خانواده مخالفت کردند. گفتم: «می آیم، دیداری تازه می کنم و برمی گردم» اما خودم و شاید آنها هم می دانستند که دیگر بازگشتی در کار نیست، گمشده ام را یافته بودم.»
پس از دیداری که شرح آن رفت، مریم کاظم زاده روز چهاردهم بهمن یعنی دو روز پس از ورود حضرت امام با هواپیمایی که خانواده ایشان را به ایران می آورد به وطن بازگشت. او از آن روزها چنین یاد می کند:
«دیوارهای پر از شعار و راهپیمایی ها انگار کار اداری و رسمی مردم شده بود. مدارس و دانشگاهها تعطیل بود و بسیاری از جاها در اعتصاب به سر می بردند. شب ها صدای اللَّه اکبر می شنیدیم. در منزل یکی از اقوام در میدان شهدا نزدیک پادگان نیروی هوایی مستقر شدم. در شب ۱۹ و ۲۰ بهمن با دوربین عکاسی ام در خیابان ها و میان مردم در حرکت بودم. از سنگرها، صورت های سیاه شده، از آمبولانس ها و زنانی که چادر، کفنشان شده بود، عکس می گرفتم».
وی ادامه می دهد: «پس از پیروزی انقلاب اسلامی به پیشنهاد و همراه یکی از دوستان قرار شد در روزنامه انقلاب اسلامی مشغول به کار شویم. من با توجه به شناختی که از بنی صدر در خارج از کشور داشتم، شک کردم که آیا بپذیرم یا نه؟ برخی تشویق می کردند و برخی می گفتند: «نه، صلاح نیست.» می دانستم که بنی صدر مدیر خوبی نیست و علاوه بر این احساس خودبرتربینی نسبت به دیگران دارد. اما از طرفی عاشق روزنامه نگاری بودم. پس کارم را در آن روزنامه آغاز کردم.»
با شروع درگیری ها در کردستان، کاظم زاده به عنوان خبرنگار و عکاس روزنامه به مناطق بحران زده کردستان اعزام می شود. در خاطراتش می خوانیم: «دیدن جوّ شهر و مقایسه آن با تهران برایم عجیب بود. فضا اصلاً فضای انقلاب نبود. مریوان جنگ بود. سَر چند پاسدار را بریده بودند. جوّ، متشنج بود. سوار مینی بوس شدم تا به پادگانی در چند کیلومتری شهر که تنها نقطه امن محسوب می شد، بروم. در میان راه چندین بار افراد مسلح برای شناسایی، مینی بوس را نگه داشتند. هر لحظه امکان برخورد ناگواری وجود داشت. به پادگان که رسیدم اوّل راهم نمی دادند، اما چون شهر دست ضد انقلاب بود به ناچار پذیرفتند. با این حال نگاهها مشکوک، سنگین و ناباورانه بود. تا اینکه شهید چمران به پادگان آمد و وقتی مطلع شد خبرنگار روزنامه انقلاب اسلامی هستم، شاید به دلیل خط سیاسی روزنامه بود که ابتدا خیلی اعتماد نکرد، اما خیلی زود و سریع تر از بقیه وقتی حُسن نیت و صداقتم را دید، راه فعالیتم را هموار کرد.»
با شروع جنگ تحمیلی، حضور مریم کاظم زاده در جبهه های جنگ کردستان به جبهه های جنوب پیوند خورد تا به عنوان راوی، آن حماسه ها را گزارش و ثبت کند. او از روز ۳۱ شهریور و آغاز جنگ تحمیلی چنین یاد می کند: «در دفتر روزنامه بودم که شهید وصالی(همسرم) آمد تا برای رفتن به جبهه از من خداحافظی کند. گفتم: من هم می آیم. گفت: شرایط با کردستان فرق می کند. جنگ است و من شناختی از منطقه ندارم. گفتم: مگر در کردستان جنگ نبود؟ وقتی با اصرار من رو به رو شد، گفت: حالا برویم خانه؛ و تا به منزل رسیدیم پذیرفته بود که در جبهه های جنگ نیز حضور یابم. او در خانه وقتی با التهاب خانواده ام روبه رو شد که قصد ممانعت مرا داشتند، گفت: «زنم است و می خواهم با خودم ببرمش». همان شب کوله پشتی را که برای کردستان به تنهایی می بستم، برای دو نفرمان آماده کردم و با هم به طرف جنوب رفتیم.»
مریم کاظم زاده، پس از شهادت همسرش در جبهه ها تا سال ۶۳ به عنوان خبرنگار آزاد و نیز امدادگر، به روایت حقایق دفاع مقدس پرداخت. اما او تقریباً یک استثنا بود و زنان خبرنگار و روزنامه نگار ایرانی آن روزها با محدودیت برای تهیه خبر از رویدادهای جنگ روبه رو بودند. اگر چه تجربه تاریخی در موارد معدود موجود ثابت کرده است که زنان در چنین عرصه هایی توانایی فوق العاده ای دارند.
اوریانا فالاچی یک گزارشگر خارجی بین المللی به دلیل حضور در رویدادهای مهم سیاسی جنگی در قرن بیستم مشهور شد. او ماههای طولانی در صحنه های جنگ ویتنام حضور داشت که ثمره آن کتاب معروف «زندگی، جنگ و دیگر هیچ» بود؛ کتابی که به زبان های مختلف دنیا ترجمه شده و با میلیون ها نسخه فروش، به ثبت جنایات آمریکا منجر شد. فالاچی با سنی بالا و جسمی بیمار حتی در جنگ خلیج فارس حضور یافت و ضمن انتشار کتابی، گزارش ها و اخبار جنگی را برای روزنامه های معتبر جهان ارسال کرد. کریستین امان پور، خبرنگار آمریکایی ایرانی الاصل نیز از جمله خبرنگاران رویدادهای جنگی و سیاسی مهم جهان بود که گزارش وی از صحنه های جنگ بوسنی تأثیر فراوانی در افکار عمومی گذاشت.
خانم مینو بدیعی از خاطرات خود در زمان جنگ می گوید: «به عنوان گزارشگر برای تهیه گزارش های اجتماعی در سطح شهر تهران و شهرستان ها حضور داشتم و کلیه گزارش های اجتماعی را ختم به مسائل و آسیب های جنگ می کردم. همچنین به نوعی در پشت جبهه های اهواز و دزفول و برای تهیه گزارش از آثار بمباران ها حضور داشتم؛ اما به تهیه خبر از صحنه های جنگ در جبهه ها موفق نشدم.»
وی می افزاید: «یکی از محدودیت های آن زمان پاسخ منفی مسئولان، حتی رده های نه چندان بالا به تقاضای مصاحبه خبرنگاران زن بود، اما پس از پایان جنگ تحمیلی اوضاع به تدریج تغییر کرد. شاید یکی از دلایل این تغییر افزایش تعداد روزنامه ها بود. از جمله انتشار روزنامه سلام که از حدود سال های ۶۹ – ۶۸ نقش مهمی در جذب خبرنگاران زن داشت. انتشار روزنامه همشهری نیز به عنوان اولین روزنامه رنگی ایران که در سال ۱۳۷۰ صورت گرفت، به دلیل نوگرایی به جذب عده ای از خبرنگاران جوان منجر شد و بنابراین از این سال ها موقعیت بهتری برای حضور خبرنگاران زن در مطبوعات کشور به وجود آمد.»
بر اساس تحقیق انجام شده توسط دکتر محسنیان راد و همکاران در سال ۱۳۷۱، میان ۲۱۴۵ روزنامه نگار، ۲۷۸ نفر زن بوده اند که حدود ۱۳% کل روزنامه نگاران را تشکیل می دادند. در این سال میانگین سن خانم های روزنامه نگار ۳۳ سال بود که نشان می داد در ایران با روزنامه نگاران جوان روبه رو هستیم. همچنین بیشترین گروه سنی مربوط به ۳۷% زنان روزنامه نگار بود که بین ۳۱ تا ۴۰ سال سن داشتند. در این حال سابقه فعالیت ایشان ۳/۳% سال بود که نشان می داد سن بالا و تجربه زیادی نداشتند و میانگین سابقه خدمت شان از مردان حدود ۲ سال کمتر بود. بررسی دیگری نیز نشان می داد ۶۰% روزنامه نگاران زن که با مطبوعات همکاری داشتند، به گونه ای با دولت یا نهادهای دولتی متصل و ۴۰% مستقل بوده و با مطبوعات وابسته به سازمان های مطبوعاتی مثل کیهان و اطلاعات همکاری داشته اند. در سال ۷۱ همچنین حدود ۲۲% روزنامه نگاران زن در کار خبر و دارای تحصیلات لیسانس بوده، ۱۸% دارای فوق لیسانس و ۶% دارای مدرک دکترا بودند. با این حال و به رغم کیفیت مطلوب و بالای کار زنان روزنامه نگار، در هیچ یک از روزنامه ها زنان در مسند سردبیری یا دبیری سرویس مشاهده نمی شدند.
اما از سال ۱۳۷۶ با انتشار روزنامه های جدید حضور فعالانه خانم ها بالا می گیرد. مینو بدیعی در این زمینه می گوید: «به عنوان مثال روزنامه جامعه به جذب تعداد زیادی از خبرنگاران زن مبادرت کرد و برای اولین بار دبیری سرویس یا گروههای مهم مثل ادب و هنر، خارجی، اجتماعی و. .. را به خانم ها سپرد. در واقع می توان گفت خبرنگاران زن از سال ۱۳۷۶ آنچنان که باید مطرح شده و اخبار و گزارش ها و مقالات محکم و مستندی از ایشان در جراید به چاپ رسید.»
خانم بدیعی می افزاید: «اگر چه بسته شدن تعداد قابل توجهی از روزنامه ها از فروردین ۱۳۷۹ به بیکار شدن عده زیادی از آنها منجر شد، با این حال هم اکنون نیز بخش مهمی از پرسنل و کارکنان مطبوعات کشور را خانم های خبرنگار و روزنامه نگار تشکیل می دهند که به رغم نبود امنیت شغلی و فقدان درآمد کافی، به فعالیت خود ادامه داده اند.»
این روزنامه نگار با سابقه معتقد است که «از سال ۱۳۷۶ نسل جدیدی از خبرنگاران زن در مطبوعات به وجود آمد که با توان و انرژ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 