پاورپوینت کامل گفتگو با خانم بتول اثنی عشری، مادر دو شهید و دو جانباز ۴۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گفتگو با خانم بتول اثنی عشری، مادر دو شهید و دو جانباز ۴۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتگو با خانم بتول اثنی عشری، مادر دو شهید و دو جانباز ۴۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتگو با خانم بتول اثنی عشری، مادر دو شهید و دو جانباز ۴۲ اسلاید در PowerPoint :
>
همچنان شکیبا و استوار
از در که وارد می شویم با لبخندی زیبا و دلنشین خوش آمد می گوید. هر چند که به سختی راه می رود ولی برای پیشواز تا دم در می آید، لبخند می زند و با لهجه شیرین اصفهانی سلام و احوالپرسی می کند. گویی مدت هاست او را می شناسیم، لباس ساده ای به تن دارد همراه با چادری رنگی که گل های سفیدش لبخند می زنند، انگار با خودش باغ گلی آورده است.
با راهنمایی او وارد خانه می شویم؛ خانه ای خیلی ساده تر از آنچه که فکرش را می کردیم؛ یک خانه کوچک که دیوارهایش سیاه پوش است و روی آن شعری در رثای فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها نوشته شده است. این خانه به یاد دو فرزند برومند و جوان خانم اثناعشری تبدیل به حسینیه شده است. از ابتدای درِ ورودی هم عکس های متعددی از شهیدان پر افتخار ایران زمین و دو فرزند وی به چشم می خورند.
به دو گلدان که شاخه هایش دیوار را پوشانده، رحل و قرآن و چند کتاب دعا و کمد کوچکی که گوشه اتاق است می نگریم. لیوان شربتی می آورد، سپس به سختی روی زمین می نشیند و تأکید می کند شربت متعلق به خانم فاطمه زهرا(س) و تبرک است. شربت را می نوشیم و به چشمان خسته اش خیره می شویم. چشمان او بیانگر سال ها سختی و درد و زحمت است. از او می خواهیم از خودش و حال و روزش بگوید و شروع می کند:
– شصت و هشت سال سن دارم و در حال حاضر برای رضای خدا به خدمت مردم مشغولم.
از خردسالی در اصفهان بودم. پس از ازدواجم به نجف اشرف مشرف شدیم و چند سال را در آنجا زندگی کردیم، اما پیش از انقلاب به ایران آمدیم. خروج ما از نجف در سالی بود که ایرانی ها را از عراق بیرون می کردند. به ایران آمدیم و در قم ساکن شدیم.
می پرسیم چند فرزند دارد و در این چند سال چه فعالیتی داشته است؟
با لبخند پاسخ می دهد:
– ده فرزند داشتم، دو پسرم را برای انقلاب و ایران و اسلام تقدیم خدا کردم. در حال حاضر پنج پسر و سه دختر دارم که امیدوارم همچنان راه دو برادرشان را ادامه بدهند. دو پسر دیگرم جانباز هستند. از ابتدای ورودم به ایران دوست داشتم به فعالیت بپردازم، به همین دلیل سوادآموزی را در خانه ام دایر کردم و در این چند سال خانه ام حسینیه شده است.
دلیل و انگیزه ای که شما را به شروع و ادامه کار ترغیب می کرد چه بود؟
معتقد بودم اگر بشود حتی یک نفر را از ضلالت و گمراهی نجات داد، ذخیره آخرت می شود. تأثیر عمیق و همیشگی در انسان باعث انجام کارهای بزرگ خیر می شود، پس بهتر دیدم خودم این زمینه را فراهم کنم که با همراهی فرزندانم این کار میسر شد و تا به حال خدا را شکر ادامه دارد تا حدی که چندین مربی قرآن که بسیار مهارت پیدا کرده اند در این حسینیه آموزش دیده و در جاهای دیگر مشغول فعالیت شده اند.
گفتید که از قبل انقلاب مشغول فعالیت شده اید، در آن زمان مشکل خاصی برای اداره و هزینه کلاس ها نداشتید؟
پیش از انقلاب برای سوادآموزی دچار مشکل بودیم، چون معلم پیدا نمی شد و آوردن یک معلم برای آموزش کار سختی بود اما هزینه ای نداشت چون فقط یک تخته سیاه و تعدادی گچ می خواست که خانم ها خودشان تهیه می کردند و کلاس شروع می شد، پس از انقلاب باز آموزش ادامه داشت، البته از طرف نهضت سوادآموزی بررسی می شد. چند بار به من گفتند که اگر بودجه ای مورد نیاز است پرداخت کنند که قبول نکردم و کارها پیش رفت.
از چه زمانی منزل شما تبدیل به حسینیه شد؟ دلیل این کار چه بود؟
تبدیل خانه به حسینیه داستانی دارد. چند سال پیش پادرد شدیدی گرفتم که حتی راه رفتن و نشست و برخاست برایم دشوار و سخت بود. درد شدید آرام نمی شد، کم کم به جایی رسید که اگر چیزی به پایم می خورد تحمل درد را از دست می دادم. دوستی داشتم که برای عیادت من آمد و گفت برای شفا یافتن بیماری سوره مبارکه «مزمّل» را بخوان تا دردت کم شود و سلامتی ات را به دست بیاوری. سواد نداشتم ولی چون شفای بیماری ام را در تلاوت این سوره می دیدم به هر سختی بود مسافتی را تا منزل یک مربی دلسوز طی می کردم تا سوره مزمّل را توسط ایشان یاد گرفتم. پس از مدتی تصمیم گرفتم که یادگیری قرآن را ادامه بدهم. وقتی برای ثبت نام به کلاس قرآن رفتم، مربی پس از شناختن من گفت که چند وقت پیش برای اینکه کلاس قرآن را به خانه من منتقل کند سراغم آمده است اما من نبوده ام.
کلاس قرآن خیلی کوچک و تاریک بود و چون نهضت سوادآموزی به آنها گفته بود که چند سال آموزش سواد در خانه من بوده، برای برپایی کلاس قرآن از من خواستند که با آنها همکاری کنم. من هم با کمال میل پذیرفتم و کلاس در خانه ام تشکیل شد. پس از گذشت مدتی کلاس های دیگر هم برگزار شد. برگزاری مراسم مذهبی و خواندن دعاها باعث شد که خانه ام را کم کم تبدیل به حسینیه کنم.
مراسم ها و کلاس هایی که در منزل شما برگزار می شود چیست؟
کلاس قرآن هست، به این ترتیب که هفته ای دو روز روخوانی است، هفته ای سه روز برای بچه ها آموزش قرآن داریم، چهارشنبه ها زیارت جوادالائمه(ع) و جمعه ها دعای ندبه که خانم ها خیلی خوب استقبال می کنند. در روزهای محرم و صفر و دیگر روزهای مذهبی هم مراسم عزاداری برگزار می کنیم.
با توجه به اینکه چندین سال است منزل شما به مکانی برای آموزش سواد و قرآن کریم و انجام مراسم مذهبی تبدیل شده، آیا مشکلاتی در این زمینه داشته اید؟
از ابتدا چون به کاری که می کردم ایمان داشتم، پس به مشکلات آن فکر نکردم. وقتی برنامه ها را افزایش دادیم، فرزندانم با من همکاری کردند، حالا می دانند که برای دیدن من باید شب ها رفت و آمد کنند. بنا به شرایطی سالها جدا از همسرم زندگی کرده و کل مدیریت خانه بر عهده خودم بوده است. حالا هم تنها زندگی می کنم و مشکلی از جهت برنامه خانه و زندگی ندارم. بقیه مشکلات هم به خاطر شیرینی کارم و لطف خداوند حل شده است. امیدوارم تا وقتی که زنده هستم همین طور باشد.
نام حسینیه چیست و برای اینکه تابلوی حسینیه را بزنید با چه ارگان و سازمانی هماهنگ کردید؟
حسینیه را به نام دو پسر شهیدم «حسینیه شهیدان ربانی نژاد» نامیده ام. برای زدن تابلو بنیاد شهید پیشنهاد داد که این کار را انجام بدهم. مسئول بنیاد شهید به من گفت حالا که کلاس های قرآن و روضه و مراسم در خانه دارید اگر دوست دارید تابلوی حسینیه را بزنید که قبول کردم و انجام شد. حدود هفت سال است که تابلوی حسینیه نصب شده است.
بودجه ای هم برای اداره مراسم ها در اختیار شما قرار می گیرد؟
بله، بنیاد شهید پس از تبدیل خانه به حسینیه، لوازمی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 