پاورپوینت کامل ریشه های رخداد خونین مشهد ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ریشه های رخداد خونین مشهد ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ریشه های رخداد خونین مشهد ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ریشه های رخداد خونین مشهد ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint :
>
به مناسبت فرا رسیدن هفتادمین سال قیام گوهرشاد
زمینه های پیدایش دیکتاتوری
اگر چه انقلاب مشروطه حرکتی مهم برای از بین بردن استبداد و قدرت طلبی قاجارها بود اما به تدریج، تلاش های نفوذی استعمار و سیاستمداران وابسته به بیگانه از یک سو و اختلاف نیروهای مبارز از طرف دیگر، موجب گردید که این قیام از اهداف اصلی خود باز بماند و روحانیت که در ماجرای نهضت مزبور به عنوان نیروی قوی و مورد اعتماد مردم در برابر استعمار و استبداد ایستاد، از صحنه های سیاسی و اجتماعی دور گردید و پس از این پیروزی دخالت و نظارت خود را در اداره کشور کاهش داد؛ و سپس به کلی از عرصه کنار گذاشته شد و طبعاً میدان برای روشنفکرانی که منادی افکار غربی و وارداتی بودند باز گردید، برخی از علما که در صحنه ها باقی ماندند نیز یا تبعید گشتند یا اعدام شدند. این عوامل و نیز حضور نیروهای وابسته به استکبار و غارتگری ها و قتل عام های دایمی آنان، بی کفایتی هیئت حاکمه در حل مشکلات اقتصادی و اداری، مردم را نسبت به این جنبش بدبین کرد زیرا مردم توقع داشتند پس از مشروطه شرایط بهتری بر ایران حاکم گردد اما نه تنها انتظارشان برآورده نگردید، بلکه دچار وضعی بدتر شدند و مقدمات کودتای سیاه و روی کار آمدن دیکتاتور ستم پیشه ای چون رضاخان با حمایت استعمار انگلستان و کوشش روشنفکران خودباخته فراهم گردید. وی پس از رسیدن به سلطنت به تدریج سیاست ظاهرسازی مذهبی خود را ترک گفت و به منظور ریشه کن نمودن هویت ارزشی، به سرکوبی و تضعیف نهادهای مقدس و مبارزه با سنت های اسلامی پرداخت؛ زیرا از قیام های مردمی با الهام از باورهای دینی به رهبری علمای شیعه واهمه داشت و می دانست اگر این چشمه ها خشک نگردد، جویبارهایش تبدیل به سیلابی بزرگ شده و بساط حکومتش را از بین خواهد برد. به علاوه او می خواست زمینه های نفوذ فرهنگی و اقتصادی غرب را ایجاد کند و برای رسیدن به این منظور جامعه باید فرهنگ مذهبی و هویت اصیل را کنار بگذارد، از این جهت با صراحت مذهب را منافی تمدن و تجدد معرفی کرد. البته پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ه.ش برخی ساده لوحان و یا مزدوران قلم بر دست گرفتند و رضاخان را به عنوان یک منجی، پدر دلسوز و افسری شجاع معرفی و تأکید کردند او می تواند نظم و امنیت را بر ایران حاکم کند و حقوق اجتماعی مردم را تأمین نماید. استعمار انگلیس هم از او یک قهرمان ملی ساخت.[۱] فروغی (ذکاءالملک) که در برخی منابع او را متأسفانه ادیب متفکر و روشنفکر معرفی می کنند، به هنگام تاجگذاری رضاخان در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ه.ش در خطابه ای گفت:
«مبشّر این نوید و علل این مژده که جان فشاندن بر آن رواست عملیات محیرالعقول ذات مقدس ملوکانه که در گشودن ابواب خیر بر روی این ملت در مدت قلیل راهی طویل پیموده و در موقعی که هیچ گونه انتظاری نبود بلکه علایم نومیدی از همه طرف هویدا بود، دست همت از آستین غیرت در آورد و وسایل قدرت و دولت و سعادت ملت را از سرحد عدم به اقلیم وجود رسانیده، به مدارج عالیه ارتقا داد و به این موجب وارث تاج کی و تخت جم گردید. شاهنشاها! ملت ایران می داند که امروز پادشاهی پاک زاد و ایرانی نژاد دارد که غمخوار او است و.. .»!؟[۲]
بذرهای ابتذال
موضوع کشف حجاب بانوان، بخشی از خواست هایی بود که بسیاری از تجددطلبان بعد از مشروطه در قالب آزادی بانوان مطرح کردند. آنان یکی از دشواری های مهم اجتماعی ایران و نیز از عوامل مهم عقب افتادگی این سرزمین را تکیه بر آداب و رسوم سنتی و فرهنگ مذهبی تصور می کردند. علاوه بر مطبوعات تعدادی از کانون هایی که تازه تأسیس شده بودند نظیر تئاتر، سینما، کلوپ و.. . ابزارهایی به شمار می رفتند که نوگرایی و طرز زندگی غربی را ترویج می کردند. رضاخان برای تقویت این سیاست ها در اولین گام، نوع پوشش مردان را تغییر داد. با اجرای این قانون که در دی ماه ۱۳۰۷ه.ش به تصویب رسید، در ابتدا غرور ملی از ناحیه مردان ضربه پذیر گشت تا پس از آن نوبت زنان گردد. در عین حال بر اساس سنت تشریفاتی همسر رضاخان، دخترانش شمس و اشرف همراه عده ای از مستخدمین به قم رفتند و با روی باز و موی نمایان در بالای ایوان آیینه آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(س) به تماشای زائرین و مجاورین حرم دختر موسی بن جعفر(ع) پرداختند. «سیدمحمدباقر مرعشی» معروف به «سیدعبداللَّه ناظم» پس از آگاهی از این اقدام خانواده شاه، «آیت اللَّه شیخ محمدتقی بافقی» را که در مسجد بالاسر حرم مشغول خواندن دعا بود مطلع کرد، در آغاز مرحوم «بافقی» بدون آنکه خودش به محل واقعه برود، با ارسال پیامی کشف حجاب افراد مزبور را مورد اعتراض شدید قرار داد و پس از آنکه مشاهده کرد این سخن مؤثر واقع نشده است شخصاً به حرم آمد. شدیداً اخطار کرد یا صورت و موی خود را بپوشانید یا از حرم خارج شوید. زنان دربار این تذکر مفید و بجا را به صورتی دیگر جلوه داده و با تحریک رضاخان اسباب مجازات این مجاهد پرهیزگار را به وجود آوردند. رضاخان و وزیر دربارش، «تیمورتاش»، به قم آمدند و «آیت اللَّه بافقی» را با وضعی نادرست کشان کشان آوردند و به ضرب و شتم او پرداختند و او را با چند نفر دیگر از جمله «سیدعبدالرسول تهرانی»، به تهران انتقال دادند. با دستگیری این روحانی بزرگوار و قهرمان نهی از منکر از سوی مردم عکس العمل شدیدی بروز کرد که امکان داشت به بلوایی گسترده منجر گردد و کشتاری خونین به دنبال آورد ولی با حُسن تدبیر «آیت اللَّه حائری»، مدیر و مؤسس حوزه علمیه قم، خشم مردم فرو نشانیده شد.[۳]
نخستین کشور اسلامی که کشف حجاب کرد افغانستان بود، «امان اللَّه خان» پادشاه وقت این کشور به اروپا مسافرت نمود و در بازگشت از سفر هفت ماهه اش به محض ورود به کابل اعلام نمود که زنان باید بدون حجاب باشند و اقداماتی را برای پوشیدن لباس اروپایی آغاز کرد.
وی نخست با همسر خود بدون حجاب در مجامع و محافل رسمی ظاهر گردید. اگر چه این بی پروایی آن هم در کشوری چون افغانستان موجب قیام عمومی، واکنش روحانیت و متواری گردیدن «امان اللَّه خان» از این سرزمین گردید، ولی بر ماجرای کشف حجاب ایران بی تأثیر نبود،[۴] زیرا با مسافرت وی به ایران در راه بازگشت به کابل، سیاست فرهنگی جدید رضاخان علنی تر و جدی تر شد. «امان اللَّه خان» در خرداد ۱۳۰۷ه.ش بر سر راه خود از اروپا به ایران آمد و خانم های افغان با لباس اروپایی بر سر میز شام حاضر شدند در حالی که تور نازکی بر سر داشتند. آنان در بازگشت به افغانستان نیز با لباس و کلاه اروپایی بدون روگیری از شهرهای ایران عبور کردند.[۵]
تا این زمان هنوز شرکت مختلط زنان و مردان در مجالس و میهمانی ها متداول نشده بود ولی از این ایام به بعد به تدریج در میان خانواده های دربار و اشراف چنین اختلاطی صورت گرفت.
[۶] کاردار سفارت انگلیس چنین گزارش می دهد: از هنگام بازدید پادشاه افغانستان و دیده شدن ملکه ثریا بدون چادر در خیابان های پایتخت (تهران) آزادی زنان ایرانی بیشتر به چشم می خورد، زنان اجازه دارند با مردان در رستوران ها بروند و در کنار آنان گرد یک میز بنشینند. آنها مجازند که به سینما و تئاتر هم بروند.[۷] با این وجود به دلیل پای بندی شدید جامعه به سنت های دینی، کشف حجاب بانوان به تأخیر افتاد. سرنوشت «امان اللَّه خان» نیز هشداری برای رضاخان به شمار می رفت، زنان بدحجاب هم که می خواستند از غربی ها در پوشیدن لباس تقلید کنند، امنیت نداشتند و شهربانی حمایت رسمی از آنان نمی کرد اما از آن سوی رژیم زمینه های تبلیغی کشف حجاب را فراهم می کرد و پیروان ادیان دیگر از قبیل زنان مسیحی، زرتشتی و غیره اجازه داشتند آزادانه لباس مورد دلخواه خود را در ملاء عام بپوشند.
رضاخان با پشت سر نهادن بحران های سال ۱۳۰۷ و ۱۳۰۸ و تشدید جوّ اختناق و سرکوبی روحانیان برنامه های اسلام ستیزانه خود را شدت بخشید و در اجرای نقشه های شوم او برخی مطبوعات به تحقیر و تمسخر فرهنگ حجاب روی آوردند و از آن به عنوان «کفن سیاه» یاد کردند.[۸]
در سال ۱۳۱۱ه.ش کنگره اتحاد زنان شرق با حضور نمایندگان ده کشور در تالار وزارت فرهنگ در تهران تشکیل شد که طی آن در باره ترقی زنان اروپایی و محرومیت های زنان کشورهای اسلامی بحث هایی به میان آمد این کنگره در رونق پوشش اروپایی و مُدگرایی بین طبقات بالای جامعه تأثیر داشت. مُخبرالسلطنه می نویسد: پس از تشکیل کنگره نسوان شرق، متأسفانه خانم ها پرده کنگره را دریدند و سراسیمه در میدان هوا و هوس دویدند و منکری نماند که نکردند.[۹]با روی کار آمدن «فروغی» از ۲۱ شهریور ۱۳۱۲ه.ش سیاست های تجددگرایانه با پی گیری بیشتری ادامه یافت.
تقلید از ترکیه
در همین ایامی که «محمدعلی فروغی» تلاش می کرد روند مدرنیزه کردن ایران و گام برداشتن به سوی زندگی غربی را به سرعت پیش ببرد، مقدمات سفر شاه به ترکیه را فراهم نمود. در آن هنگام «مصطفی کمال پاشا» معروف به «آتاتورک» بر ترکیه فرمانروایی می کرد و اقداماتی را در جهت ستیز با ارزش های اسلامی انجام داده بود. اطرافیان رضاخان سعی می کردند تغییرات «آتاتورک» را در جهت اروپایی کردن ترکیه نوعی ترقی و توسعه جلوه دهند و به وی بقبولانند پس از بازگشت از ترکیه اقداماتی شبیه او را در ایران آغاز کند. افکار و القائات اطرافیان در ذهن مغرور رضاخان تأثیر عمیقی باقی نهاد و او بدون آنکه از عواقب این حرکات به ظاهر اصلاحی آگاه باشد، در بازگشت به ایران، پیوسته از اقدامات انجام شده در ترکیه سخن می گفت و مرتب اظهار می کرد ما هم باید همان کارها را بکنیم. «محسن صدرالاشراف» که سالیان متمادی در حکومت رضاخان و فرزندش مقامات مهمی را به دست آورده بود، در خاطرات خود می نویسد: رضاشاه بعد از مسافرت ترکیه در اغلب اوقات (با اشاره به) پیشرفت سریع کشور مزبور از رفع حجاب و آزادی آنها صحبت و تشویق می کرد.[۱۰] عیسی صدیق (وزیر فرهنگ رژیم پهلوی در سال ۱۳۲۰ و پس از آن) نوشته است سفر ترکیه شاه را برای عملی ساختن کشف حجاب مصمم کرد.[۱۱] به گفته حسن اعظام قدسی اهمیت سفر شاه به ترکیه به حدی بود که تا مدت چند هفته خبر آن و ماجرای بازدیدهای رضاخان از مؤسسات این کشور نشریات اروپا و آمریکا را اشغال کرده بود. وی در باره اثرات این سفر می نویسد: رضاشاه در بازگشت از سفر ترکیه دست به سلسله تحولات اساسی در زمینه اوضاع اجتماعی زد که اصل برجسته آن رفع حجاب و آزادی و شرکت دادن زنان در کارهای اداری و اجتماعی بود.[۱۲] مخبرالسلطنه نیز کشف حجاب را ارمغان سفر شاه به آنکارا (مرکز ترکیه) می داند: این مسافرت و کیفیت مجالس، شاه را در خط تأسی صرف و تشبّه به اروپایی انداخت.[۱۳] «یحیی دولت آبادی» ادعا می کند که شاه از ترکیه به دولت خود تلگراف کرد که رعیت ها کلاه تمام لبه بر سر بگذارند.[۱۴] «عباس مسعودی» مدیر مؤسسه اطلاعات که از همراهان رضاخان در سفر ترکیه بوده یادآور می شود: در بازگشت از سفر ترکیه بود که رضاشاه تحولاتی را در ایران شروع کرد، تغییر کلاه لبه دار اروپایی پس از این مسافرت بود.[۱۵]
«ریچارد کاتم» در باره تأثیرات «آتاتورک» بر رضاخان می نویسد: ناسیونالیسم رضاخان به ناسیونالیسم «آتاتورک» شباهت داشت و این دو رژیم از بسیاری جهات همانند بودند. رضاخان عمیقاً دیکتاتوری ترکیه را تحسین می کرد و بسیاری از اصلاحات اجتماعی انجام شده در ترکیه را عیناً در ایران پیاده کرد.[۱۶]
توطئه ای گسترده آغاز می شود
بدین گونه رضاخان با یورش به مبانی مذهبی، مردم را ناگزیر به پذیرش آداب و رسوم غربی کرد. او می خواست فرهنگ اسلامی را به کلی دگرگون کند، بدین جهت هر گونه مقاومتی را در این راستا، در هم شکست. کشف حجاب، تحمیل لباس و کلاه اروپایی، استعمال عناوین غربی در ادارات از جمله این سیاست ها به شمار می رود. از این جهت حجاب شرعی زنان کاملاً ممنوع گشت. کسبه از فروش اجناس به زنان دارای حجاب منع شدند. همچنین بانوان مقید به موازین شرعی در پوشیدن لباس حق ورود به خیابان ها و یا سوار شدن بر وسایل نقلیه را نداشتند. برخی از بانوان که حاضر نبودند حجاب خود را کنار بگذارند تا شهریور ۱۳۲۰ه.ش از خانه خویش بیرون نیامدند.[۱۷] صدرالاشراف می نویسد: در اوایل خرداد ۱۳۱۴ه.ش رضاشاه هیئت دولت را احضار کرد و گفت: ما باید صورتاً و سنتاً غربی شویم و باید در قدم اول کلاهها تبدیل به شاپو شود و پس فردا که افتتاح مجلس شوراست همه باید با شاپو حاضر شوند و نیز باید شروع به رفع حجاب زن ها نمود و چون برای مردم دفعتاً مشکل است اقدام کنند، شما وزرا و معاونین باید پیشقدم شوید و هفته ای یک شب با خانم های خود در کلوپ ایران مجتمع بشوید. و به «علی اصغر حکمت» (وزیر معارف) دستور داد در مدارس زنانه معلمات و دخترها باید بدون حجاب باشند و اگر زن و دختری امتناع کرد او را در مدارس راه ندهند و امر داد زن هایی که مایل به خدمت از قبیل ماشین نویسی باشند در ادارات بپذیرند.[۱۸] مخبرالسلطنه هدایت می گوید: کلاه اجنبی ملّیت را از بین برد و برداشتن چادر عفت را.. .
پلیس دستور یافت روسری را از سر زن ها بکشد. روسری ها پاره شد و اگر ارزش داشت، تصاحب گردید. مدتی زد و خورد بین پلیس و زن ها تداوم داشت و بسیار زن ها را شنیدم که از خانه بیرون نیامدند. امر شد مبرّزین (برجستگان) محل مجالس ترتیب دهند و زن و مرد محل را دعوت کنند که اختلاط عادی شود، «وثوق الدوله» از پیش قدم ها بود.[۱۹]
آری ماجرای کشف حجاب چنان رسوایی به بار آورد که حتی حامیان و کارگزاران رضاخان آن را از امور فضاحت بار دوران سلطنت این ستمگر معرفی کرده اند. بنا به نوشته «پیتر آوری» در مهر ۱۳۱۳ دولت با صدور اعلامیه ای مردم را برای پذیرش آموزگار زن بی حجاب مهیا کرد و در خرداد سال بعد یک مرکز فرهنگی زنان که زیر نظر یکی از دختران شاه قرار داشت، تأسیس گردید و دخترها با لباس ورزشی رژه رفتند. در دوم مرداد ۱۳۱۴ه.ش نخست وزیر یک مجلس عصرانه تاریخی در یکی از باشگاههای بزرگ تهران ترتیب داد که اعضای کابینه و مقامات بلندپایه با همسران خود در آن شرکت کردند.[۲۰]
خیزش شیراز
چند ماه قبل از قیام مردم مشهد در یکی از شب های ذیحجه سال ۱۳۵۳ه.ق (۱۳۱۳ه.ش) وزیر معارف «علی اصغر حکمت» مسافرتی به شیراز کرد و به مناسبتی مجلس جشنی که از پیش تدارک دیده شده بود با برنامه ریزی وی برپا گردید که عده زیادی از مردم در آن شرکت می کنند. پس از ایراد سخنرانی ها و نمایش و در خاتمه جشن عده ای از دختران بر روی صحنه نمایان شدند و ناگهان نقاب از چهره برمی گیرند، ارکستر آهنگ رقص می نوازد و دوشیزگان به پایکوبی می پردازند. در این هنگام عده ای به عنوان اعتراض از آنجا بیرون می آیند. روز بعد این خبر در شهر چون بمبی می پیچد و موجب اعتراض مردم می شود و عده زیادی در مسجد «وکیل» اجتماع می کنند. «سیدحسام الدین فال اسیری» که از علمای بانفوذ شیراز بود به منبر رفت و سخت از این ماجرا انتقاد کرد و اعمال جشن را تقبیح و محکوم نمود. خبر جنبش شیراز و تعطیل بازار این شهر به تهران می رسد که منجر به دستگیری این عالم متعهد و زندانی او می گردد. خبر گرفتاری «سیدحسام الدین فال اسیری» به حوزه علمیه قم، مشهد و تبریز می رسد. در تبریز دو مرجع مورد توجه یکی «آیت اللَّه سیدابوالحسن انگجی» و دیگری «آیت اللَّه آقامیرزا صادق آقا» در باره تغییر لباس و کشف حجاب اعتراض می کنند که از تهران دستور تعقیب و دستگیری آن دو روحانی مبارز صادر می شود و آنان توقیف و به سمنان تبعید می شوند. در قم به دلیل تدبیر «آیت اللَّه حائری» زمزمه های اعتراض آمیز خاموش گشت ولی در مشهد علما مخالفت خود را با ماجرای کشف حجاب علنی کردند و بدین گونه قیام شیراز موجب رخداد خونین گوهرشاد گشت.[۲۱]
فریا
راهنمای خرید:
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 