پاورپوینت کامل این روزها داماد کجا پیدا می شود؟ ۴۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل این روزها داماد کجا پیدا می شود؟ ۴۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل این روزها داماد کجا پیدا می شود؟ ۴۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل این روزها داماد کجا پیدا می شود؟ ۴۲ اسلاید در PowerPoint :

>

فیلم: عروس فراری

نویسنده و کارگردان: بهرام کاظمی

بازیگران: امین حیایی، الناز شاکردوست، حسام نواب صفوی

اینکه چرا هنوز بعد از گذشت چنین زمان طولانی از انقلاب اسلامی، محتوای فیلم فارسی های قدیمی مورد استفاده و استقبال قرار می گیرد و بستری که قبلاً آزموده شده، دوباره به تجربه گذاشته می شود، بحث مفصلی را می طلبد که به طور یقین یک بخش آن به آوردگاه سلیقه و ذائقه سینمایی مخاطبان برمی گردد که هنوز هم از فیلم های سرراستی و ساده و پر از بزن و بکوب که به پایان های خوش می انجامد، خوش شان می آید و برایش سر و دست می شکنند. اما شاید یک علت دیگر آن نیز به عدم تغییر معضلات و مسائل موجود در جامعه مربوط باشد. وقتی بعد از سال ها، دوباره فیلمی ساخته می شود که محوریت موضوعش بر ازدواج مجدد و مخفیانه مردان با دخترانِ از همه جا بی خبر و فریب خورده است، اجباراً باید به این نتیجه رسید که خیلی چیزها در جامعه کنونی هنوز تغییر نکرده است و وضعیت زنان و دختران به همان سبک و سیاق سابق است و در نابسامانی و پریشانی گذشته خویش پابرجاست این تغییرات و تحولات به هر دلیل موجه یا ناموجه، به نتایج مطلوبی نرسیده است. چون در هر صورت، سینما بازتاب بخشی از واقعیت های جامعه است، پس نمی توان از کنار رویکرد جدید تعدادی از فیلمسازان به موضوع مشکلات ازدواج دختران، به سادگی گذشت. به هر حال فیلم تجاری ساختن که بتواند مردم را با سینماها دوباره آشتی دهد، اشکالی ندارد، ولی ظاهراً در این اواخر هیچ راهی برای کشاندن مردم به سینماها و خنداندن آنها وجود ندارد، جز اینکه دختران مجرد را دست بیندازند و مُهر تُرشیدگی بر پیشانی شان بزنند و از قحطی شوهر برای آنان جوک سینمایی بسازند.

فیلم از درون یک آشفتگی شروع می شود. زنِ اولِ داماد با چوب و چماق بر سرِ تازه عروس از همه جا بی خبر می ریزد و بعد از فراری دادن داماد، بساط عروسی را به هم می ریزد. اگر چه فیلم از جهت تند بودن ریتم و تعلیق موجود، شروع خوبی دارد ولی خیلی سریع به آرامش و تعادل می انجامد، در حالی که فیلم می توانست در ادامه نیز همین آشفتگی و تعلیق را ادامه دهد و در جواب دادن به انتظارات مخاطب تعلل بورزد و کنجکاوی او را برای دنبال کردن خط داستانی برانگیزاند، اما با دخالت پدر سیما و مباشرش و تصمیم گیری آنها مبنی بر یافتن یک داماد سریع السیر و جلب رضایت فوری او برای بازی کردن در نقش سوپراستار شب عروسی، نقطه اوج خواسته های مخاطب را کور می سازد. حتی مسئله یافتن یک داماد که حاضر شود همچون رابین هود منجی آبروی خانوادگی پدر سیما شود، به جای آنکه انگیزش علّی برای شخصیت ها ایجاد کند و قصه را دچار کشمکش پر از اوج و فرود نماید، با نقشه فوری مباشر حل می شود، اگر چه مباشر در جهت همان رویکرد تمسخرآمیز فیلمساز به ماجرای قحطی شوهر برای دختران، در سخنرانی مفصلی اشاره می کند که «اگر قرار باشد یک کت و شلوار دامادی خرید، چهار روز طول می کشد چه برسد به اینکه بخواهی خودِ داماد را چهار ساعته پیدا کنی، حالا اگر عروس خواسته بودید، کار راحت تر بود، در این زمانه داماد کجا پیدا می شود؟»، اما همین حرف ها نیز فقط در جهت افزایش رگه های طنز ماجراست و گرنه بدون هیچ دردسری، داماد با پای خودش بر سر سفره عقد می آید و مانع ایجاد هر گونه تنش دراماتیک در روایت می شود.

البته باید گفت اساساً فیلم به خاطر بهره گیری از تیپ سازی، هیچ زنجیره علّی و معلولی را در روابط شخصیت ها قرار نداده است، به طوری که مخاطب نمی فهمد «سیما» تحت چه شرایط عاطفی و بر اساس چه نوع ارتباطی با «بهروز» تن به ازدواج با او داده است و حتی گفتن جمله «امیر» در توجیه رفتار غیر تماتیک «سیما» که دلیل این کار او را تنهایی می داند، کافی و موجه نیست.

ما در طول فیلم با تیپ های مختلفی از زنان روبه رو هستیم که به طور یقین باید گفت معرف تمام طبقات بانوان در جامعه نیستند، اما به هر حال بخشی از آنان را شامل می شوند و فیلمساز در کمال بی انصافی فقط روی همین طبقه خاص از زنان انگشت تأکید گذاشته است.

«سیما» تکرارشده همان تیپ معروف دخترهای پولداری است که بازیچه عشق های دست دوم و تقلبی مردانی می شوند که سرمایه ایشان هوسبازی و دروغ پردازی است. «سیما» برخاسته از میان دخترانی است که تب تندشان زود به سردی می گراید و آفتاب خشم شان خیلی سریع به غروب می نشیند و شاید همین خصیصه اجتماعی است که باعث می شود از اتفاقات تلخ گذشته خویش درس عبرت نگیرند و بارها از یک سوراخ گزیده شوند.

فیلمساز می توانست از عنصر انتقام گیری «سیما» از «بهروز» روایت خطی خود را به یک روایت متکی بر ماجرا و رویدادهای پر کنش تبدیل کند، اما تمام آن حس کینه و انتقام «سیما» به چهارتا فحش آبدار به «بهروز» و بیرون کردن او از ویلای پدری اش ختم می شود.

به راستی اگر فیلمساز خط داستانی خود را بر مثلث عشقی میان «سیما»، «امیر» و «بهروز» بنا می کرد، فیلم دستخوش حوادث جذاب تری نمی شد و آن دلبستگی تازه ای که برای «سیما» در ارتباط با «امیر» رخ می داد، او را دچار کنش جدی تری با «بهروز» نمی کرد؟

به طور کلی در شخصیت «سیما» هیچ گونه درگیری و دغدغه ذهنی دیده نمی شود، حتی فرارهای او از دست «امیر» نیز انگیزه او را برای گرفتن انتقام جدی نشان نمی دهد، به طوری که بازی خنثای «الناز شاکردوست» در هنگام نشستن بر سرِ سفره عقد، هیچ پیش زمینه ای را برای لحظاتی که با تفنگ به سراغ «بهروز» می رود، خلق نمی کند. او آنقدر عادی و راحت رفتار می کند که انگار مسئله ازدواج و عشق و پیوند مشترک مثل خاله بازی های دخترانه ای است که نهایتش هیچ خطری را برای کسی نخواهد داشت.

«سودابه» همسر اول «بهروز» نیز نمونه اغراق شده زنانی است که وقتی احساس کنند زیر سرِ شوهرشان بلند شده، به ضرب زور و چوب و چماق هم که شده، کانون خانواده را حفظ می کنند و با چاقو در دست، مردشان را به خانه بازمی گردانند، هر چند خود می دانند زور و اجبار شاید بتواند برای مدتی مردشان را وفادار نگه دارد، اما هیچ چیز نمی تواند تضمین کننده زندگی با یک مرد هوسباز و دروغگو باشد. به همین دلیل حرف های فریبنده و تملق مآبانه «بهروز» در پشت تلفن، با ری اکشن تمسخرآمیز «سودابه» جواب می گیرد، چون مدت هاست که دست چنین مردانی برای همسران شان رو شده و حنایشان دیگر رنگی ندارد.

«سولماز» نامزد مباشر نیز برخاسته از طبقه ای از زنان است که با چند کلام عاشقانه و چند کادوی چشم نواز، چشم عقل شان کور می شود و گل از گل شان می شکفد و دوبا