پاورپوینت کامل بر بام سیاه کوفه ۴۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بر بام سیاه کوفه ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بر بام سیاه کوفه ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بر بام سیاه کوفه ۴۶ اسلاید در PowerPoint :

>

تلاش های آغازین مسلم بن عقیل(ع) در کوفه

اشاره

مسلم بن عقیل(ع) در پنجم شوال سال ۶۰ هجری به کوفه رسید و برای رعایت تدابیر امنیتی به طور مخفیانه وارد شهر شد.[۱] او پس از ورود به کوفه به خانه ی «مختار ابوعبیده ی ثقفی» رفت.[۲] پس از مدتی شیعیان نزد او آمدند و استقبال گرمی از وی نمودند.[۳] مسلم (ع) نامه ی مولای خود امام حسین(ع) را برای آنان خواند. کوفیان با اشتیاق تمام به کلمات امام گوش می دادند. اشک در چشمان همگی آنان حلقه زده بود. پس از اتمام نامه، مردی از قبیله ی «بنی همْدان» به نام «عابس بن ابی شعیب شاکری» (که بعدها در کربلا به شهادت رسید) از جایش برخاست و پس از خوش آمد گویی دوباره به مسلم (ع)، اذعان داشت: «من در مورد دیگران نمی خواهم سخنی بگویم و از سوی آن ها به تو وعده ی دروغین نمی دهم زیرا از آن چه در دل آن هاست آگاهی ندارم. می خواهم از آن چه در دل خودم هست تو را باخبر سازم. به خدا سوگند اگر مرا فرا بخوانید به دعوت تان پاسخ می گویم و دوشادوش شما با دشمن تان می جنگم و با شمشیرم در حمایت از شما بر می خیزم تا پروردگار خویش را دیدار کنم و در این کارم جز از خدای خویش پاداشی نمی خواهم».

پس از او «حبیب بن مظاهر»، پیر سربلند عاشورا، ایستاد و رو کرد به عابس و گفت: «خدای تو را رحمت کناد که آن چه در دل داشتی با بیانی شیوا و کوتاه بیان کردی». سپس رو به مسلم(ع) گفت: «و من نیز به پروردگاری که جز او دیگری را شایستگی پرستش نیست، بر همین که او گفت استوار هستم». سپس پیش آمدند و با مسلم(ع) بیعت نمودند. به دنبال آن، حاضران نیز با مسلم (ع) هم پیمان شدند.[۴] بدین ترتیب نخستین روز حضور سفیر امام در کوفه با استقبال گرم میزبانان به پایان رسید.

سیل موج خیز بیعت ها

با شنیدن خبر رسیدن فرستاده ی امام حسین (ع) به کوفه، مشتاقان به سوی خانه ی مختار هجوم آوردند و کم کم خبر بین تعدادی از شیعیان انتشار یافت و بیعت با مسلم(ع) شروع شد. عاشوراییان و زنده دلان سردمداران این جریان بودند و موجی بلند بر افراشتند که این موج همگان را به شور واداشت. حتی آنان که بهره ی کمتری از این عشق داشتند به بیکران موّاج بیعت پیوستند به گونه ای که در روزهای نخستین حضور مسلم(ع) در کوفه، هجده هزار نفر – حضوری و غیرحضوری – با سفیر امام بیعت نمودند.[۵]

اقدامات اولیه ی مسلم(ع) در کوفه

۱. گسترش دامنه ی بیعت ها

شاید این پرسش در ذهن ایجاد شود که چگونه امکان دارد در طی چند روز هزاران نفر با کسی بیعت کنند و در عین حال این کار در پوشیدگی صورت گیرد. چه بسا انتشار عمومی بیعت با سفیر امام، می توانست برای قیام خطرناک باشد و حساسیت حاکمیت را برانگیزد. هم چنان که گفته شد کوفه جغرافیای فرهنگی خاصی داشت و قبایل گوناگونی در آن زندگی می کردند.

مسلم (ع) برای تسریع در کار بیعت گیری و استفاده ی هر چه بیشتر از وقت، با سران قبایل – که بیشتر خودشان به دیدار او رفته بودند و یا با کسانی که از حیثیت و اعتبار خاصی برخوردار بودند دیدار کرد و آنان را مأمور به بیعت گرفتن از افراد تحت نفوذشان نمود تا این کار سریع تر انجام شود.[۶]

به صلاح بود که مسلم (ع) هر چه زودتر، پیش از آن که اتفاق جدیدی رخ بدهد و یا دشمن تاکتیک خود را تغییر بدهد، بیعت کوفیان را جلب نماید. چرا که تاریخ نشان داده بود عرب به بیعت خود پای بند بوده آن را تا پای جان حفظ می کرد و اگر با کسی بیعت می کرد دیگر با هر که دشمن محسوب می شد بیعت نمی نمود. به این دلیل، مسلم(ع) در ابتدا تمام توان خود را معطوف بر آن داشت.

۲. جلب کمک های مردمی

پس از استقرار مسلم (ع) در کوفه، مردم هدایا و کمک های زیادی برای مسلم(ع) آوردند اما او هرگز چیزی از آن را برای خود برنداشت و همه ی آن را برای زمینه سازی قیام اندوخت. در این برهه لازم بود تا مسلم (ع) به عنوان نماینده ی امام در کوفه، به این کمک ها سامانی بدهد و آن را تحت یک نهاد، به پشتوانه ی تدارکاتی و مالی قیام تبدیل نماید.[۷]

بدین منظور او، «ابو ثمامه ی صائدی» را که بعدها در کربلا به شهادت رسید متولی انجام این کار کرد. او این کمک ها را جمع آوری می کرد تا در صورت لزوم از آن ها برای پیش برد اهداف قیام استفاده شود. در این مسئولیت «هانی بن عروه» نیز او را یاری می داد.[۸]

۳. خریداری اسلحه

پس از جذب قوای انسانی کار آزموده، از جمله نیازمندی های جدی برای یک رویارویی نظامی، اسلحه است. مسلم(ع) با بیعت گرفتن از توده ی بزرگی از کوفیان، قوای نظامی لازم را تا حدی که ممکن بود گرد آورد و در گام دوم برای تجهیز افرادی که بیعت کرده بودند، به خرید سلاح مشغول شد. او توانست با کمک هایی که از طریق مردم جمع آوری کرده بود این کار را عملی سازد. از این رو او ابو ثمامه و هانی را که مسئولیت جمع آوری کمک ها را عهده دار بودند به لحاظ زبدگی در اسلحه شناسی، مأمور به خریدن اسب و سلاح نیز نمود. اما این کار هم مانند بقیه ی فعالیت ها می بایست مخفیانه انجام شود،[۹] از این رو مسلم (ع) سلاح ها را بین چند خانه تقسیم و جاسازی نمود تا مأموران و خبرچینان از اجتماع آن همه اسلحه حساس نشده، به شیعیان مشکوک نشوند.[۱۰]

مسلم(ع) در این زمینه نیز به خوبی مسئولیت خود را انجام داد و بدون این که جاسوسان حکومتی بویی از جریان ببرند تعداد قابل توجهی اسب و سلاح خریداری کرد.

۴. جلوگیری از درگیری های احتمالی

علی رغم همه ی تلاش های مسلم (ع) مبنی بر پنهان کاری تحرکات خود، بالأخره اخبار توسط جاسوسان به فرمان دار کوفه رسید. باید یادآور شد که مسلم(ع) به خوبی می دانست که دیر یا زود خبر بیعت این هزاران کوفی و خرید اسلحه و اسب، به گوش کارگزاران حکومت می رسد اما می خواست تا جایی که ممکن است آن را به تأخیر اندازد. او پیش بینی چنین روزی را هم کرده بود، از این رو روند جدیدی در فعالیت های خود پیش گرفت. او از هر گونه درگیری و خشونت نسبت به قدرت مرکزی کوفه خودداری نمود تا خطر سرکوبی قیام را تا جایی که امکان داشت کاهش دهد.

«نعمان بن بشیر» فرمان دار کوفه بود.[۱۱] آن گونه که نوشته اند او مردی بردبار و مسالمت جوی بود و بیشتر به دنبال سازش و عافیت.[۱۲] وقتی خبر زمینه سازی کوفیان برای قیام امام حسین(ع) به گوشش رسید، گفته بود: «فرزند دخت رسول خدا(ص) نزد ما بهتر از فرزند دختر بحدل (یزید) است».[۱۳]

اگر چه مسلم(ع) با توجه به منابع مالی، سلاح و نیرویی که جمع آوری کرده بود، به سادگی توان در دست گیری قدرت در کوفه را داشت اما هرگز چنین نکرد و حتی از درگیری دیگران نیز جلوگیری نمود تا قیام به اهداف خود نزدیک و نزدیک تر شود.

در این ره گذر، روزی یکی از هواخواهان امویان نزد نعمان بن بشیر رفت و به خاطر عدم تحرک او در سرکوبی مسلم (ع)، به او گفت: «تو هم ضعیفی و هم ضعیف نما که این چنین ولایت کوفه را تباه نمودی». نعمان پاسخ داد: «این که ضعیف باشم ولی از پروردگار خویش پیروی نمایم بهتر از آن است که در سرکشی و طغیان نسبت به خدای خود قوی باشم. من کسی نیستم که پرده ای را که خدا پوشانیده بدرم».[۱۴]

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.