پاورپوینت کامل بانوی بهشتی(۲) ۴۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بانوی بهشتی(۲) ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بانوی بهشتی(۲) ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بانوی بهشتی(۲) ۴۵ اسلاید در PowerPoint :

>

۳۸

در شماره پیشین از مهاجرت اسماء بنت عمیس به حبشه و سالها مجاهدت و تلاش و تربیت فرزندانش که از سلاله جعفر
بن ابیطالب بودند، سخن گفتیم.

در این بخش به گوشه ای از ارتباط اسماء بنت عمیس با فاطمه(س) در دوران «بعد از مهاجرت به مدینه » اشاره می کنیم.

از سال هفتم هجری همزمان با بازگشت مهاجران از حبشه تا آخرین لحظه حیات فاطمه زهرا، اسماء در کنار حضرتش
بوده و تاثیر این همنشینی را می توان در منش اجتماعی و سیاسی وی نظاره کرد. تقرب دختر عمیس در نزد فاطمه(س)
در این دوران (حیات رسول الله – غصب ولایت) تا بدان حد بود که; اسماء را با لقب مادر خطاب می کرد. مصاحبتهای
پرثمر با بانوی دو سرا موجب شد اسماء از خرمن وجود یگانه فرزند پیامبر خوشه ها بچیند و درسهای گرانبها بیاموزد. از
آن جمله این روایت مربوط به وقایع دوران حیات رسول(ص) است:

لباس ستمگران

امام زین العابدین(ع) فرمود: اسماء به من گفت: نزد جدتان فاطمه(س) بودم او گردنبندی بر گردن آویخته بود که
شوهرش علی بن ابیطالب از سهم غنایم جنگی خویش تهیه کرده بود. وقتی پیامبر به خانه وی آمد و چشمش به آن افتاد
فرمود: ای فاطمه، تو را این عنوان که بگویند دختر محمد(ص) است فریب ندهد، در حالی که بر تن تو لباس ستمگران
باشد. رسول خدا آنگاه خانه را ترک کرد. فاطمه(س) بی درنگ گردنبند را درآورد و با پول آن بنده ای خرید و در راه خدا
آزاد کرد. وقتی این خبر به گوش پیامبر رسید بی اندازه مسرور شد.

محرم اسرار

او به دلیل تقرب زیاد و دفاع از حق و حقیقت گاه از مخفی ترین امور خانوادگی زهرا(س) مطلع می شد و پیامبر نیز
مطالبی به وی می گفت. او می گوید: از فاطمه شنیدم که فرمود: در نخستین شبی که علی نزد من آمد شنیدم که زمین
با وی سخن می گفت و او نیز با زمین گفتگو کرد. فردا صبح این واقعه را به پدرم رسول الله(ص) گفتم. او به سجده افتاد و
مدتی طولانی در سجده ماند. آنگاه برخاست و فرمود: ای فاطمه، تو را به پاکی نسل بشارت باد! خداوند علی را بر سایر
خلق برتری بخشیده و به زمین امر کرده او را از خبرهای خود و آنچه بر زمین از شرق تا مغرب است مطلع سازد.

برخی یا دسته ای از روایات نیز بازگوکننده نحوه و کیفیت ارتباط زهرا(س) و اسماء بعد از رحلت رسول اکرم می باشد،
برخی از این روایات چنین است.

خواب فاطمه

بعد از آخرین سفر حج که به حجه الوداع مشهور شد، حال پیامبر دگرگون شد و قوایش به تحلیل رفت. فاطمه(س) از
تصور فراق پدر به گریه می افتاد و تاب و توان از دست می داد. پیامبر به او فرمود: تو اولین شخصی هستی که به من ملحق
خواهی شد. بعد از این واقعه جانگداز شبی فاطمه خوابی دید که پدر به سوی او متوجه شد.

او خوابش را به امیرمؤمنان(ع) تعریف کرد و از او عهد گرفت که وقتی از دنیا رفت به غیر چند نفر این خواب را نگوید که
اسماء بنت عمیس یکی از آنها بود.

گواه بر حق

توجه به قداست و پاکی خاندان رسول اکرم(ص) همواره اسماء را از لغزش و پیروی هوا و هوس و طرفداری از باطل هر
چند نزدیکترین شخص به وی باشد، بازمی داشت. به همین علت در ماجرای فدک نیز به شدت از زهرا(س) حمایت کرد،
حال آنکه در همان زمان همسر خلیفه بود.

فدک نام روستا و سرزمینی در ۱۴۰ کیلومتری شمال مدینه است. از حسن واقعه مساله واگذاری زمینهای فدک در همان
زمان برگشت پیامبر از جنگ خیبرروی داد. مؤلف کتاب «حبیب السیر» می گوید: «نقل است در آن وقت که حضرت
مقدس نبوی(ص) به نواحی خیبر رسید صحیحه بن مسعود را به جانب فدک ارسال فرمود تا اهالی آن موضع را به اسلام
دعوت کند. و از وخامت عاقبت تمرد تحذیر نماید».

بعد از قیل وقال مهم بر آن قرار یافت که اهل فدک نصف ارض خود را به رسول خدا(ص) مسلم دارند و نصف دیگر از
ایشان باشد. پس جبرئیل فرود آمد و گفت: حق تعالی می فرماید: حق خویشان بده. رسول گفت: خویشان کیستند و حق
ایشان چیست؟ جبرییل گفت: فاطمه است. حوایط (باغها) فدک را به او بده و آنچه از آن خدا و رسول است در فدک هم
به او بده. پیغمبر(ص) فاطمه(س) را خواند و از برای او حجتی نوشت و آن وثیقه بود که بعد از وفات رسول(ص) پیش
ابوبکر آورد و گفت:

این کتاب رسول خدا(ص) است که از برای من و حسن و حسین نوشته است.

فدک را پیامبر(ص) به فاطمه زهرا(س) بخشیده بود و خلفاء بعد از رحلت وی با انگیزه های سیاسی در صدد برآمدند این
زمین ها را از دست وی خارج سازند تا شاید طرفداران امیرمؤمنان(ع) در تنگنای اقتصادی قرار گیرند. عمده دستاویز
شریک خلیفه برای برنگرداندن فدک به فاطمه(س) حدیثی بود که تنها راوی خود عمر بن خطاب بود. او می گفت: از
پیامبر شنیده است که «نحن معاشر الانبیاء لانورث، ما ترکناه صدقه » عده ای بر ناروا بودن این ادعا آگاه بودند. وقتی
اصرار حکومت بر آوردن شاهد را مشاهده کردند این افراد بر بی پایگی آن ادعا گواهی دادند: علی(ع)، حسن(ع)،
حسین(ع)، فاطمه(س) ام سلمه، ام ایمن، و اسماء بنت عمیس شاهدان صادق این محکمه بودند. عمر گفت: ام ایمن و
اسماء بنت عمیس زن هستند و شهادت آنها به جای شهادت یک نفر حساب می شود و علی، حسن، حسین و فاطمه طرف
نفع هستند! بقیه هم کنیز و از بستگان آنهایند. و به این طریق از برگرداندن فدک جلوگیری کرد.

فشارهای جسمی و جسارتهایی که حاکمان وقت در حق فاطمه(س) روا داشتند تا آن زمان بی سابقه بود و همین زجرها
یگانه یادگار رسول الله را در ضعف و بیماری جسمی و روحی گرفتار ساخت.

حدیث غربت زهرا(س)

در این دوران سخت و دردناک که هر روز حادثه ای ناگوارتر از روز قبل رخ می داد. اسماء به نزد فاطمه(س) می رفت و
نهایت تلاشش را برای بهبودی روحی و جسمی دختر رسول خدا(ص) به کار می بست. اما فاطمه، زخمهایش عمیق تر از
آن بود که با استراحتی چند روزه بهبود یابد. سرور زنان لب به سخن گشود و رو به اسماء فرمود: اسماء گوشت تنم آب
شده است. دوست ندارم آنچنان که زنان را بعد از مرگ زیر پارچه ای قرار می دهند که حجم بدنشان معلوم می شود و هر
بیننده می فهمد که پیکر متعلق به زن است یا مرد، با من رفتار کنند.

اسماء لختی اندیشید و گفت: آن زمان که در حبشه بودیم اهل آنجا چیزی ساخته بودند که جنازه را با آن حمل می کردند.
اگر می خواهید برای شما بسازم. فاطمه نالان از درد پهلو که هر روز بیشتر آزارش می داد فرمود: آنچه می دانی بکن.

اسماء سریری خواست و آن را به رو انداخت آنگاه چند چوب خرما خواست و آنها را به ستونهای سریر کشید و محکم
ساخت و پارچه ای به روی آن انداخت و گفت: اهل حبشه مثل این را درست می کنند.

دخت آفتاب که از زمان رحلت پدر تا کنون خنده ای بر لبش دیده نشده بود لبخندی زد و فرمود: خدا تو را از آتش جهنم
محفوظ بدارد ای اسماء.! مثل همین را بساز. و فرمود: سریر خوبی است چون مرد و زن در آن تشخیص داده نمی شوند. بر
اساس روایت زید بن علی فاطمه(س) سخن خود را اینگونه آغاز کرد «ای مادر، زنان را می بینم که وقتی آنها را حمل
می کنند از زیر کفنها نمایانند.» آن روزها اسماء همچون پروانه ای بر گرد وجود دختر رسول(

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.