پاورپوینت کامل … کیست این عبد صالح؟ ۱۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل … کیست این عبد صالح؟ ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل … کیست این عبد صالح؟ ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل … کیست این عبد صالح؟ ۱۳ اسلاید در PowerPoint :
>
۴۴
غروبی دیگر به قادسیه رسیدیم
کاروان در کاروانسرایی بزرگ و قدیمی از حرکت باز ایستاد. مسافران خسته از چارپایان فرود آمدند و بارها بر زمین نهادند.
من نیز پیاده شدم و باراندکم را کنجی گذاردم. کاروانسرا پر از مسافر بود.
گروهی سر بر بارهاشان نهاده، خفته بودند; دسته ای پیرامون چاه سر وصورت می شستند; برخی نماز می خواندند;
گروهی گرم گفتگو بودند و تعدادی به چارپایانشان می رسیدند.
سمت چاه رفتم، دلوی آب کشیدم، سر و صورت شستم. آب نوشیدم و به سوی دوستانم حرکت کردم.
در این لحظه جوانی نحیف، زیبا و گندمگون توجه ام را جلب کرد. همهمه بسیاربود; هر مسافری باری همراه داشت، ولی
او با جامه پشمین و بی هیچ ره توشه ای تنها نشسته بود. پروردگارا، این کیست؟ اگر سفر می رود، چراتوشه ای ندارد؟
این پرسشها رهایم نمی کرد. با خود گفتم: بی تردید ازصوفیان است. این جماعت سبکبار راه می سپارند و با دریوزگی
روزگار می گذرانند.
شایسته است نزدش شتابم و لب به نکوهشش گشایم. چنین کرداری زیبنده این مسیرنیست. چون به وی نزدیک شدم،
در چهره ام نگریست و گفت:
یا شقیق، «اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم.» ای شقیق، ازبسیاری گمانها بپرهیزید، همانا برخی از گمانها گناه
است.
از این سخن در شگفتی فرو رفتم. با خود گفتم: عبد صالح پروردگاراست. بی آنکه پیشتر مرا دیده باشد، نامم را بر زبان
راند و از آنچه در اندیشه داشتم خبر داد. باید از وی پوزش بخواهم. سر بلند کردم تا چیزی بگویم، ولی او از من دور شده
بود …
جوان پشمینه پوش بشدت مرا جذب کرده بود. احساس می کردم باید او رابیابم و به خاطر پندار نادرستم پوزش بخواهم.
در منزلگاه «واقصه »دیگر بار آن بزرگمرد را دیدم. نماز می گزارد، اشک از دیدگانش روان بودو پیکر نحیفش می لرزید. با
خود اندیشیدم: این همان جوان فرخنده است، بایدنزدش شتابم و پوزش خواهم. اندکی درنگ کردم. چون نمازش پایان
یافت،به وی نزدیک شدم. هنگامی که مرا دید، فرمود:
یا شقیق، «وانی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 