پاورپوینت کامل حافظان غیرت دینی در عصر پهلوی ۹۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حافظان غیرت دینی در عصر پهلوی ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حافظان غیرت دینی در عصر پهلوی ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حافظان غیرت دینی در عصر پهلوی ۹۷ اسلاید در PowerPoint :
>
۸۲
به بهانه سوم اسفند (۱۲۹۹ه .ش) سالروز کودتای انگلیسی رضاخان
غیرت دینی ستون محکمی است که جوامع مذهبی را بر محور دین مداری استوار نگاه می دارد. آنگاه که استعمار از وجود
چنین گوهری در مجموعه قوانین اسلامی آگاهی یافت، درصدد نابودی و یا کم رنگ کردن آن برآمد. این توطئه هر چند
منحصر به کشورهای مسلمان نبود و غارتگران در هر جامعه ای با محو غیرت، تعصب و باورهای مذهبی و ملی، بی هویتی
نسبی را حاکم ساخته، به غارت و تاراج فرهنگی و مادی پرداختند، ولی در بین جوامع اسلامی به دلیل وابستگی های
شدید دینی با مسایل اجتماعی فرهنگی و سیاسی نمود بارزی یافت. بر طبق فرهنگ استعماری باید آثار و جلوه های
غیرت دینی از بین می رفت. زمامداران کشورهای اسلامی این ماموریت خیانت بار را بر عهده گرفتند. آنان که خود از دین
و دینداری فرسنگها فاصله داشتند، تنها راه بقاء سلطنت ننگین خود را حذف دین محوری که در نهایت به حکومت
صالحان منجر می شد، می دیدند. تمام ابزارها در خدمت خائنان به دین قرار گرفت. روشنفکر نمایان به «ضد توسعه »،
«عدم هماهنگی با جامعه جهانی » و «مخالف آزدیهای فردی » بودن دین، در طی سالهای متمادی به روشهای گوناگون،
تاکید کردند و بروز جلوه های دینداری همچون «حجاب »، مخصوصا چادر که برترین الگوی حجاب به شمار می آید، در
عرصه های اجتماعی را نشانگر آثار عقب ماندگی فرهنگی و اجتماعی دانسته، رهایی جامعه از این مظاهر را در تبدیل
سنتهای دینی به فرهنگهای غربی و گسترش و ترویج «فرهنگ تسامح » و مدارا با جوامع متمدن دانستند.
مهره های تاریخ نگار، مبانی تاریخی فرهنگ دینی و تعصب مذهبی را زیر سؤال بردند و برخی عالم نمایان و فراریان از
مکتب، پایه های علمی و دینی را سست کردند. آنگاه که زمینه برای قدرتهای تبلیغی آماده شد، هنر بدستان، ابزارهای
هنری را برای محو غیرت دینی به کار گرفتند. آنان با تمام تلاش خود سعی می کردند آداب و رسوم غربی را در جامعه
اسلامی رواج دهند و مردم را شیفته تمدن غربی کنند. در این بین سیاستمداران نیز با تقویت فرهنگ دین گریزی دست
دین را از سیاست قطع کردند.
در سالهای ۴۶ و ۱۳۴۵ ه .ق مطابق ۶ و ۱۳۰۵ش رضاخان از ایران و آتاتورک از ترکیه و امان الله خان از افغانستان به اروپا فرا
خوانده شدند. آنان طی سفری سیاحتی تفریحی مرعوب صفت و پیشرفت غرب شدند و بعد از بازگشت به کشورهای خود
به اصلاحات سخت اجتماعی و مذهبی دست زدند به این گمان که عامل اصلی در پیشرفت اروپائیان و شادابی جوامع آنان،
گریز از آداب و رسوم دشوار مذهبی و دینی بوده است. البته به حقیقت عامل اساس این گونه نگرش را باید در تحلیلهای
روشنفکران و غرب زدگان مریض جستجو کرد که ارکانهای قدرت را با تحلیلهای خود همسو ساختند. امان الله خان
پادشاه افغانستان مجری طرح تحول و ترقی در این کشور شد. در این کشور نهضت تحول از نابودی حوزه های علمیه
شروع شد او بعد از سفرش به اروپا در (۱۳۰۶ش) نهضت خود را قوت بخشید. در تابستان ۱۹۲۸ «انجمن حمایت نسوان »
تشکیل و دوازده نفر وکلای زنان کابل اداره آن را در دست گرفتند در همان سال (۱۳۰۷ش) حجاب زدایی با عنوان
(برداشتن حجاب از ؟ است) آغاز شد و در همان فرصت طرح (شهادت نامه داشتن برای ملایی) را نیز به اجرا گذاشت تا
علاوه بر محدود کردن روحانیون از گرایش عمومی مردم نیز کاسته شود.
به هر روی تحصیل دختران و پسران در کنار یکدیگر رسمی شد و چندی نگذشت که عده ای دختر جوان افغانی بدون
حجاب برای نخستین بار به ترکیه عازم شدند.
اصلاحات اجتماعی و مذهبی در ایران
هنگامی که رضاخان پهلوی، اعلام کشف حجاب کرد، و مامورین او با اجبار، چادر و روسری بانوان را می کشیدند و
می دریدند. علماء و مردم، در گوشه و کنار کشور، با شیوه های مختلف، اعتراض کردند، از جمله جمعیت بسیاری، به عنوان
اعتراض به هیات حاکمه، در حرم حضرت رضا(ع) و در مسجد گوهرشاد، که در جنب آن است، متحصن شدند، و روحانی
مبارز «بهلول » با سخنرانیهای خود، به شدت، به اقدامات شوم رضاخان، اعتراض نمود.
فرمانده لشگر مشهد به نام سرتیپ ایرج مطبوعی (که در تاریخ ۲ مهرماه ۱۳۵۸ اعدام گردید) جریان را به رضاخان
گزارش داد.
رضاخان فرمان داد: تا سربازان و ارتشیان، وارد حرم شوند و مردم را بترسانند، و اخطار کنند که اگر مردم متفرق نشوند،
به طرف آنها تیراندازی می شود.
به دنبال این فرمان، رضاخان، «سرتیپ البرز» را به مشهد فرستاد، به دستور سرتیپ مطبوعی و سرتیپ البرز، واحدهای
لشگر مشهد وارد صحن شدند، و مردم را به گلوله بستند …
در این هجوم وحشیانه دژخیمان رضاخان، حدود ۲۵ نفر کشته و ۴۰ نفر مجروح شدند.
به راستی جنایتی از این بالاتر می شود، که عده ای از مؤمنین که به حرم شریف حضرت رضا(ع) پناهنده شده بودند، به
جرم دفاع از اسلام آن گونه کشته گردند؟! و آن طور مورد هجوم وحشیانه قرار گیرند؟ (این جریان در سال ۱۳۱۴ش رخ
داد)
حضرت امام خمینی(س) در این راستا در فرازهایی از بیانات خود در تاریخ ۱۹/۱۰/۵۶ می فرماید:
«انگلیسی های جنایتکار، رضاخان را اسلحه دار کردند، این آدم ناشایسته بی اصل را با اسلحه آوردند و مسلط کردند …
اسلحه در دست بی عقل بود؟… آن جنایاتی و کشتار عامی که در مسجد گوهرشاد واقع شد، دنبال آن، علمای خراسان را
گرفتند آوردند به تهران، حبس کردند، و بعضی شان را هم محاکمه کردند، و بعضی شان را هم کشتند، برای اینکه اسلحه
دست بی عقل بود.
رضاخان که با پای پیاده همراه با دستجات عزاداری حرکت می کرد، در مجالس و تکیه ها حاضر می شد و خود را مقید و
پایبند به اصول مذهب نشان می داد به یکباره رسوم مذهبی را کنار گذاشت. تنها هفت سال بعد از کودتا و یک سال بعد از
تاجگذاری (چهار اردیبهشت ۱۳۰۵ش) همسر شاه بدون حجاب در حرم حضرت معصومه(س) قم حاضر شد و واقعه حرم
و دستگیری آیت الله بافقی رخ داد. این حادثه سرآغاز کشف حجاب به شمار می آید و تغییر تقویم رسمی به شمسی در سال
(۱۳۱۴)، نهضت پاکسازی زبان فارسی از تازی، راه اندازی مؤسسه وعظ و خطابه (سال ۱۳۱۳) از دیگر اقدامات رضاخان در
راه تغییر سنن و آداب ملی و مذهبی ایران به شمار می آید.
فهرست مهمترین اقدامات حکومتی رضاخان به این شرح است:
۱ – اجباری بودن استفاده از کلاه شاپو و صدور قانون «متحدالشکل نمودن البسه ».
۲ – منع حجاب برای محصلین دختر مدارس و معلمین زن.
۳ – موظف شدن کارگزاران حکومتی برای حضور با همسران بدون حجاب خود در مراسم
۴ – موظف شدن استانداران و فرمانداران و بخشداران به انعقاد مراسم متعدد و دعوت از روحانیون و تجار و افراد صاحب
نفوذ به آن مراسم به همراه زنان بدون حجاب خود.
۵ – دستور به نیروهای شهربانی برای توسل به قوه قهریه جهت کشف حجاب.
۶ – سوار نکردن زنان باحجاب در وسایل مسافرتی.
۷ – جلوگیری از حضور زنان باحجاب در اماکن زیارتی و مساجد و مراکز عمومی.
کسروی از سیاست گام به گام رضاخان این گونه یاد می کند:
از هر باره جنبش در پیشرفت می بود تا رضاشاه در سال ۱۳۱۵ آخرین گام را برداشته دستور داد از چادر و پیچه جلوگیرند.
اگر چه این کار بی دردسر نگذشت و ملایان و پیروانشان آخرین ایستادگی خود را نشان دادند و در مشهد آشوبی نیز پدید
آمد ولی رضاشاه باک نداشت و آن ایستادگیها را نیز از میان برد.
و صدرالاشراف در خاطراتش می نویسد:
«در اتوبوس زن باحجاب را راه نمی دادند و در معابر پاسبانها از اهانت و کتک زدن به زنهایی که چادر داشتند با
هایت بی پروایی و بی رحمی فروگذار نمی کردند. حتی بعضی از مامورین بخصوص در شهرها و دهات، زنهایی که پارچه روی
سر انداخته بودند، اگر چه چادر معمولی نبود از سر آنها کشیده پاره پاره می کردند و اگر زن فرار می کرد او را تا توی
خانه ای تعاقب می کردند و به این هم اکتفا نکرده اتاق زنها و صندوق لباس آنها را تفتیش کرده، اگر چادر از هر قبیل
می دیدند پاره پاره می کردند یا به غنیمت می بردند.»
بعد از وی محمدرضا از دو روش سرکوب و تبلیغات فرهنگی سود برد.
بنابراین هجوم پلید پهلوی به حجاب در دنباله سلسله ای از اصلاحات اجتماعی قرار داشت که گستره اش از کوچکترین
آداب اجتماعی و ملی (لباس مردم) تا محو قدرتمندترین گروه مذهبی جامعه (روحانیان) را شامل می شد اما در این بین
به دلیل غیرت دینی ملت مسلمان کشف حجاب جنجالی عظیم به پا کرد که در سایه آن نقشه های دیگر پهلوی نیز در
اجرا با رکود مواجه شد. به هر روی این همه هجوم در سایه سلطه وحشتناک و بلامنازع رضاخانی که با کودتای ننگین به
حکومت رسیده بود صورت گرفت و خیزشها و تحرکاتی از سوی توده های مردم، نویسندگان و عالمان و حافظان دین را
در پی داشت. آنان به هر صورت ممکن سعی در روشن نگاه داشتن شعله های غیرت دینی داشتند. در این بخش به
فرازهایی از مبارزات عالمان بزرگ که با تمامی وجود در مقابل هجوم سیاهی و ظلمت ایستادند اشاره می کنیم.
آیت الله بافقی
هجوم به حوزه علمیه قم در راس سیاست ضد دینی استعمار بود و آیت الله حائری که در راس حوزه علمیه قم به عنوان
بنیانگذارترین مجمع علمی بزرگ قرار گرفته بود، بیشتر از همه کس بر این نهاد علمی بیم داشت و همواره همچون
نگهبانی بیدار بود و چون بر ماهیت رضاخان و تهی بودن او از وجدان انسانی آگاه بود، در مقابل ماجراجویی او هوشیارانه
عمل می کرد.
داستان هجوم رضاخان به قم به بهانه بی احترامی به خانواده اش نمونه ای از این موضعگیری آگاهانه است. از قدیم الایام تا
به امروز مرسوم بودخ [و هست] که غالب مردم به هنگام تحویل سال نو در اماکن متبرکه به سر می برند و آن را به فال
نیک می گیرند.
عید نوروز سال ۱۳۰۶ه .ش مصادف بود با۲۷ ماه مبارک رمضان ۱۳۴۶ق و زوار بسیاری از مقاط مختلف به سوی شهر قم
روی آورده بودند تا هنگام تحویل در حرم حضرت معصومه(س) باشند به قدری جمعیت و ازدحام در صحن و حرم و
رواقها بود که جای سوزن انداختن نبود. اعضای خانواده پهلوی که همسر رضاشاه (مادر محمدرضا) جزو آنان بود و به قم
آمده، در غرفه بالای ایوان آیینه بدون حجاب کامل نشسته بودند و این به طوری جلب نظر می کرد که صدای اعتراض
مردم از هر سو بلند بود ولی هیچ کس جرات نمی کرد که قدم پیش بگذارد. خبر به حاج شیخ محمدتقی بافقی رسید او
به خانوداه دربار پیغام فرستاد که شما اگر مسلمان هستید نباید با این وضع در این مکان مقدس حضور یابید و اگر
مسلمان نیستید باز هم حق ندارید. پیام مؤثر واقع نشد حاج شیخ محمدتقی شخصا به حرم آمد و سخت به آنان اعتراض
نمود. و از آنها خواست که یا سر و صورت خود را بپوشانند و یا از حرم خارج شوند. در این وقت غوغایی بپا خواست خانواده
پهلوی فورا به منزل تولیت رفته از آنجا با تلفن به رضاشاه خبر دادند و او فورا به سوی قم حرکت کرد و دستور داد یک
دسته سرباز پشت سر او حرکت کنند.
پس از چند ساعت به شهر قم رسید و مستقیما وارد صحن شد و چند نفر طلبه را در آن حول و حوش بودند شلاق زد و
چند نفری را هم در جوار قبر حضرت معصومه با عصا و لگد مضروب نمود و حاج شیخ محمدتقی بافقی را نیز دستگیر و
به تهران فرستاد. تا پس از پنج ماه که آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی خواستار آزادی وی گردید.
بعد از قیام فقیه آیت الله بافقی در قم علیه سیاست حجاب زدایی پهلوی عملا این طرح خیانت بار تا هشت سال با رکود
مواجه شد. (۱۳۰۵ تا ۱۳۱۴ش) در طول این مدت رضاخان که به قدرت معنوی روحانیون بیش از گذشته و به طور
ملموس پی برده بود با روشهای گوناگون در صدد تضعیف و نابودی آنان برآمد. که تضعیف کردن موقعیت اجتماعی
عالمان دین در بین عموم مردم از طریق رسانه های مطبوعاتی، پخش شایعات و اکاذیب و مثلها و تحریک اقشار حاضر از
جامعه علیه آنان، محدود کردن قدرت اجتماعی و حقوقی و عالمان دین از جمله این تحرکات خیانت آلود بود. شیخ
فضل الله نوری در رجب سال ۱۳۲۶، آخوند ملاکاظم خراسانی در۱۳۲۹ و آیت الله آقازاده در ذیقعده ۱۳۵۶ هر یک به نحوی
از صحنه سیاست محو شدند و صفحه ای سیاه بر تاریخ ننگین رضاشاه پهلوی افزودند.
آیت الله شیخ عبدالکریم حائری
آیت الله شیخ عبدالکری حائری با تمام صبر و استقامتی که در مقابل حوادث تلخ و ماجراجوییهای رضاخان در حوزه ها از
خود نشان داد، در قضیه کشف حجاب که مستقیما محو غیرت مسلمانان را در پی داشت، تحمل را جایز ندانست و از
شدت ناراحتی نماز جماعتی را که اقامه می کرد، به «آیت الله صدرالدین صدر» واگذار و دروس خود را تعطیل کرد. وقتی
از او در باره تکلیف شرعی در مقابل کشف حجاب پرسیدند، در حالی که از شدت ناراحتی چشمانش سرخ شده بود، گفت:
«مساله دین است، ناموس است تا پای جان باید ایستاد». پس از آن طی تلگرافی به رضاخان خشم خود را نسبت به
عملکردهای خلاف شرع او ابراز داشت. رضاخان حامل نامه را دستگیر و زندانی کرد و تلگرافی تهدیدآمیز و توام با تحقیر
در جواب اعتراض آیت الله حائری ارسال کرد.
سید حسام الدین فالی
در سال ۱۳۱۳ش، در یکی از شبها مجلس و سخنرانی با حضور وزیر معارف در مدرسه شاپور شیراز برپا شد. رژیم مزدور
پهلوی مبارزه با حجاب را ادامه داد و برای اجرای آن هدف جشنهایی در شیراز در سال ۱۳۵۳ ه .ش برگزار کرد. این
مجلس در مدرسه شاهپور توسط میرزا علی اصغرخان حکمت شیرازی (وزیر معارف و فرهنگ) منعقد گردید و روز
پنجشنبه بعدازظهر (ذی حجه) حدود ۳۰ تا ۴۰ نفر زن و دختر بدون چادر به رقص و پایکوبی پرداختند.
این اقدام خشم ملت را برانگیخت. مردم مذهبی شیراز، فردای آن شب در مسجد وکیل اجتماع کردند. «سید
حسام الدین فالی » روحانی سرشنای و متعهد شیراز، دست از جان شسته، بالای منبر رفت و با خروش و فریاد، مردم را به
هوشیاری در مقابل توطئه های رضاخان فرا خواند.
اعتراض وی به فساد و فحشا بی جواب نماند و ماموران رضاخان، وی را دستگیر کردند. اخبار شیراز به شهرهای قم و
مشهد و تبریز رسید. در تبریز سید ابوالحسن انگجی و آقامیرزا صادق آقا در اعتراض به روند اسلام زدایی قیام می کنند.
لیکن عمال رضاخان آن دو را نیز دستگیر و تبعید کردند.
آیت الله حسین قمی
حاج آقا حسین قمی از مراجع مشهور بود که ده سال در نزد میرزا محمدتقی شیرازی درس خواند و از جمله استوانه های
علمی گشت. او در سال ۱۳۳۱ ه .ق به مشهد مسافرت کرد و به سرپرستی مردم آن دیار همت گماشت.
آیت الله قمی در حرکتهای معترضانه به عنوان مبارزه منفی با دستگاه فاسد حکومتی، ایران را به قصد عراق ترک کرد و
در سال ۱۳۵۴ به کربلا مهاجرت کرد.
حاج آقا حسین دانشمند پیکارگری بود که در اوج وحشت و اختناق رضاخانی، علم مبارزه را بر دوش گرفت و در زمانی که
نفسها در سینه ها حبس شده بود، علیه برنامه «کشف حجاب » و دیگر کارهای خلاف حکومت شورید و شوری حسینی در
میان مسلمانان ایران به پا نمود.
او وقتی در برابر تهاجم فرهنگی غرب که به دست رضاخان قلدر در کشور عملی می شد احساس تکلیف کرد، بی درنگ
حرکتی تاریخی و کم نظیر را آغاز کرد و به آنان که در این راه ایجاد شبهه و تردید داشتند، فرمود: «من قصد اقدام دارم.
چنانچه برای جلوگیری از کشف حجاب، ده هزار نفر که یکی از آنها من باشم کشته شود، جایز است.»
عل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 