پاورپوینت کامل سید صدرالدین صدر، قله تواضع ۴۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سید صدرالدین صدر، قله تواضع ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سید صدرالدین صدر، قله تواضع ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سید صدرالدین صدر، قله تواضع ۴۸ اسلاید در PowerPoint :

>

۵۵

سید صدرالدین صدر (۱۲۹۹-۱۳۷۳ه .ق) از عالمان برجسته و مراجع بزرگی است که در فقه، اصول، رجال، شعر و تفسیر
دستی توانا داشت.

او برای انجام رسالت الهی اش رنج فراوان کشید. زمانی که رضاخان در پی متلاشی کردن حوزه علمیه بود، آیت الله صدر
همراه یارانش آیت الله سیدمحمدتقی خوانساری و آیت الله سید محمد حجت، تدریس و سرپرستی حوزه علمیه را بر عهده
داشت.و در حفظ و توسعه حوزه کوشید.

با توجه به ناشناخته بودن مقام علمی و معنوی آیت الله سید صدرالدین صدر، حتی برای بعضی از خواص، به مناسبت
چهل و ششمین سالگرد رحلتش گزارش گوشه هایی اززندگی پر بارش بایسته می نماید.

پدر

پدر گرانقدرش آیت الله سید اسماعیل صدر بود. او در سال ۱۲۵۸ه .ق دراصفهان چشم به جهان گشود. علوم مقدماتی و
بخشی از فقه را در اصفهان فراگرفت. در سال ۱۲۷۱ه .ق عازم نجف اشرف شد و از فقیهان بزرگی چون شیخ
راضی بن محمد آل خضر و شیخ مهدی بن علی بن کاشف الغطا بهره برد.

پس از هجرت میرزای شیرازی به سامرا، سید اسماعیل نیز راه سامرا پیش گرفت وتا سال ۱۳۱۴ه .ق در آنجا اقامت
داشت. سپس به کربلا عزیمت کرد، تا پایان عمردر آن شهر به سر برد و به تدریس و تربیت طلاب علوم دینی همت
گماشت.

او از مراجع تقلید و زاهدان کم نظیر عصر خود بود و همین امر سبب ناشناخته ماندن کمالات فراوانش، حتی برای
خواص و نزدیکان، شد. آن بزرگوار چهار فرزندبه نامهای سید محمدمهدی، سید جواد، سید صدرالدین و سید حیدر
داشت که همگی درشمار دانشمندان جای داشتند.

آن فقیه بزرگ سرانجام در دوازدهم جمادی الاول سال ۱۳۳۸ چشم از جهان فرو بست ودر کاظمین به خاک سپرده شد.

ولادت و دوران تحصیل

سید صدرالدین صدر در سال ۱۲۹۹ ه .ق در کاظمین دیده به جهان گشود. (۱)

دوران کودکی را در سامرا گذراند و ادبیات و ریاضیات را از استادان آن دیار فرا گرفت.

هنگامی که پدر بزرگوارش در سال ۱۳۱۴ه .ق به کربلا هجرت کرد، او نیز به حریم امام حسین(ع) منتقل شد و به
بهره گیری از پدر و دیگر استادان کربلا پرداخت.

سپس به سفارش پدر ارجمندش، برای تکمیل تحصیلات، رهسپار نجف شد و از بزرگانی چون آیت الله ملا محمدکاظم
خراسانی دانش آموخت.

بهره مندی از استادان بزرگ عصر از توفیقات اوست. نامهای برخی از استادانش درسطوح مختلف چنین است:

دروس سطح: علامه شیخ محمدحسین نایینی، شیخ حسن کربلایی و آقا ضیاءالدین عراقی.

دروس خارج: سید اسماعیل صدر، ملا محمدکاظم خراسانی، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و میرزا فتح الله شریعت
اصفهانی.

عزیمت به مشهد

سید در سال ۱۳۳۹ه .ق رهسپار ایران شد و حدود شش سال در جواربارگاه ملکوتی حضرت علی بن موسی الرضا(ع) به
تدریس پرداخت. در این مدت، علاوه بر تدریس، به موعظه و ارشاد مردم نیز همت گماشت. آن ایام با خشکسالی
مصادف بود و او توانست، با اقدامات پیگیر و گردآوری اعانه از علما و مردم نیکوکار،بسیاری از مستمندان را از خطر مرگ
نجات بخشد. این فقیه پارسا، پس از مدتی،به نجف رفت و در درس میرزا محمدحسین نایینی شرکت کرد. سپس به ایران
بازگشت ودر قم به تدریس و وعظ پرداخت. در یکی از سالها، هنگامی که برای زیارت به مشهد مشرف شده بود، به
خواهش مومنان آن دیار پاسخ مثبت داد، در آن شهر اقامت گزید و به تدریس و اقامه جماعت در مسجد جامع گوهرشاد
پرداخت.

عزیمت به قم

در آن زمان، موسس حوزه علمیه قم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری دوران کهنسالی را می گذراند و نگران آینده
حوزه تازه تاسیس بود. او،به منظور تقویت حوزه علمیه قم و تامین آینده آن، گروهی را به مشهد مقدس فرستاد تا از
مرحوم صدر برای اقامت در قم دعوت کنند. آن بزرگوار دعوت موسس حوزه علمیه قم را اجابت کرد و رهسپار قم شد.

فقیه بزرگ حریم رضوی، مورد عنایت خاص حضرت آیت الله حائری بود، علاوه بر تدریس سطوح عالی، از مشاوران وی
شمرده می شد و در امور حوزه نیز به یاری اش می شتافت.

آیت الله حائری صدر را وصی خود قرار داد و به پیشنهاد او آیت الله سید محمدحجت نیز به وصایت وی برگزیده شد.

تدریس

آیت الله صدر یکی از مدرسان برجسته حوزه بود و شاگردان بسیار تربیت کرد. او روزانه دو درس می گفت و حدود ۴۰۰ تن
از طلاب حوزه کوچک آن روز در درسش شرکت می کردند. نام برخی از شاگردان آن فقیه بزرگوار چنین است:

آیات عظام سید محمدباقر سلطانی، سید موسی شبیری زنجانی، علی مشکینی، محمدصدوقی، امام موسی صدر، سید
رضا صدر، مرتضی فقیهی، سید حسن مدرسی یزدی، سیدحسین موسوی کرمانی، رمضانی فردویی و …

مرجعیت

پس از وفات موسس حوزه علمیه، مرجعیت و زعامت حوزه به آیات عظام حجت،خوانساری و صدر رسید.

آن بزرگوار هرگز به مرجعیت و زعامت حوزه گرایش نداشت. هنگامی که آیت الله حاج آقا حسین بروجردی برای معالجه
به تهران آمد، صدرنشین قله فقاهت که در آن زمان رهبر حوزه علمیه قم به شمار می آمد، از وی خواست به قم بیاید. پس
ازورود ایشان، جایگاه نماز جماعت خود در حرم مطهر حضرت معصومه(س) را به آیت الله بروجردی واگذار کرد; از
یاست حوزه فاصله گرفت و به پشتیبانی گسترده از فقیه بروجردی بسنده کرد. او در تبیین فلسفه این کار، آیه شریفه زیر
راتلاوت می فرمود: «تلک الدار الاخره نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لافسادا و العاقبه للمتقین.»(قصص، آیه ۸۲)

کرامتی از کریمه اهل بیت در زمان مرجعیت

آیت الله رمضانی از شاگردان مرحوم صدر خاطره زیر را از زبان آن مرجع وارسته نقل می کند:

پس از مرحوم آیت الله حائری (قدس سره)، مدتی زمام حوزه به دست من بود وعهده دار پرداخت شهریه طلاب بودم.

یک ماه وجهی نرسید; قرض کردیم و شهریه را دادیم. ماه دوم هم نرسید; باز قرض کردیم و شهریه را پرداخت کردیم.

ماه سوم هم نرسید. دیگر جرات نکردیم قرض کنیم. طلبه ها برای شهریه در خانه ما گرد آمدند، من گفتم که ندارم و
بسیار بدهکار شده ام. طلاب نگران و ناراحت شدند. آنها زیر لب می گفتند: در مدرسه امنیت نداریم; نه راهی به
وطنهایمان داریم; اینجا هم خرجی نداشته باشیم و …

چنان سخن می گفتند که من تحت تاثیر قرار گرفتم. پس گفتم: آقایان، تشریف ببرید. ان شاءالله تا فردا برای شهریه کاری
خواهم کرد.

آنان رفتند; ولی تا شب هر چه فکر کردم، راهی به ذهنم نرسید. خوابم نمی برد،سحر برخاستم، تجدید وضو کردم، به
حرم مطهر حضرت معصومه(س) مشرف شدم و نمازخواندم. حرم بسیار خلوت بود. پس از به جای آوردن نماز صبح و
تعقیبات، درحالی که منظره روز گذشته را به خاطر می آوردم، خود را به ضریح مطهر رساندم باناراحتی به حضرت گفتم:

عمه جان، رسم نیست که عده ای از طلاب غریب در همسایگی شما از گرسنگی جان دهند.

اگر توان نداری، به برادر بزرگوارت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) یا جدت امیرالمؤمنین(ع) متوسل شو، خداحافظ.

این را گفتم و با قهر و عصبانیت به خانه رفتم. بسیار افسرده خاطر بودم.

منظره روز پیش پیوسته در برابرم آشکار بود. برخاستم قرآن را برداشتم بخوانم تا قدری آرامش یابم. [گویا فرمودند] به
قدری ناراحت بودم که نتوانستم بخوانم. هوا تاریک و روشن بود که ناگهان در زدند. گفتم: بفرمایید. در بازشد. کربلایی
محمد، خدمتکار کهنسال وارد شد و گفت: آقا، یک نفر با کلاه شاپو وچمدان پشت در است و می گوید همین حال
می خواهم خدمت آقا مشرف شوم. وقت ندارم زمان دیگر بیایم. ترسیدم و گفتم نمی دانم آقا از حرم آمده یا نه.
چه می فرمایید: گفتم: بگو بیاید، اگر چه راحتم کند.

کربلایی محمد برگشت. طولی نکشید که مردی موقر با کلاه شاپو و چمدان وارد شد.

سلام کرد، دستم را بوسید، عذرخواهی کرد و گفت: ببخشید بی موقع شرفیاب شدم. چندلحظه ای پیش، که ماشین ما
بال

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.