پاورپوینت کامل بهار محمد(ص) ۱۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بهار محمد(ص) ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بهار محمد(ص) ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل بهار محمد(ص) ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

>

۴۷

گل نکند جلوه در جوار محمد
رونق گل می برد، عذار محمد
گل شود افسرده از خزان، ولیکن
نیست خزان از پی بهار محمد
سایه ندارد ولی تمام خلایق
سایه نشینند در جوار محمد
سایه ندارد ولی به عالم امکان
سایه فکنده است اقتدار محمد
سایه نمی ماند از فروغ جمالش
هاله نور است در کنار محمد
شمس رخش همجوار زلف سیه فام
آیت و اللیل و النهار محمد
تا که بماند اثر زنکهت مویش
خاک حسین است یادگار محمد
تربت خوشبوی کربلای معلاست
یک اثر از موی مشگبار محمد
رایت فتحش به اهتزاز درآمد
دست خدا بود چون که یار محمد
من چه بگویم [حسان] به مدح و ثنایش
بس بودش مدح کردگار محمد

حسان

عید مولود

ز شرق مکه چنان اختری بشد مشهود
که مهر پرده بپوشید و ماه شد مفقود
دمید کوکب رخشان احمدی ز حجاز
بر آسمان رسالت، محمد محمود
بیاض عارض او آفتاب عالمتاب
سواد طره وی مشگسای و عنبر سود
منادیان بشارت تولد او را
ندا دهند بصوتی چو نغمه داوود
غزلسرا شده هستی و پایکوبان دهر
از این ولایت فرخنده و از این مولود
گشود باب تفضل خدای عز و جل
طریق تفرقه و گمرهی بشد مسدود
دهید مژده به یعقوب دهر و بر کنعان
رسید یوسف گمگشته و غمت بزدود
زمانه رام و زمین غرق نور و دل آرام
بیار شهد و سپند و بساط مجمر و عود

وحیده مهدویان

شب بود و چهره شهر
تاریک بود و خاموش
خورشید گشته کم کم
از یادها فراموش
ناگاه مردی از نور
در قلب شب صدا کرد
با دست مهربانش
خورشید را رها کرد
آن وقتها که رویش
معنا نداشت در خاک
او با نگاه سبزش
صد دانه کاشت در خاک
آن شب محمد آمد
شور و سرور آورد
در باغ زندگانی
رگهای نور آورد

مرتضی دهقان آزاد

آمدی مثل نور و مثل سحر
مثل روییدن گل خورشید
مثل یک چشمه زلال و روان
که از آن آب زندگی جوشید
از لبانت چو رود جاری شد
آیه های کتاب بیداری
ریخت بر چشمهای خواب آلود
هر کلام تو آب بیداری
از حرا چون آمدی بیرون
قاصد مژده خدا بودی
بر لبانت پیام رحمت بود