پاورپوینت کامل یادش بخیر ۱۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل یادش بخیر ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یادش بخیر ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل یادش بخیر ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

>

۷۲

معاشقه خون و دل

فقط بر و بچه های بسیجی بخوانند.

درد دل یک بسیجی جا مانده از کاروانیان سرخ

تقدیم به روح ملکوتی شهدای گردان امام سجاد(ع) که در کربلای یک حماسه آفریدند.

دوباره یک غروب دلگیر به سراغم می آید و دست بر زخمهای تنهایی ام می گذارد و مرا در بی کران خاطراتم مبهوت
می گرداند.

غروب که می شود یاد بچه ها سراغ چشمهای بارانی مرا می گیرد و آن وقت است که باران خاطرات را بر پهنای صورتم
احساس می کنم …

می خواهم واگویه غم های نهفته در وجودم باشم درد بی شما بودن به حنجره ام چنگ انداخته است. دنیا چشمهایم را
بسته است و امشب بار دیگر اذن دخول به خلوت خدایی تان آرزوی من است. پاورپوینت کامل یادش بخیر ۱۲ اسلاید در PowerPoint خلوت های خوبی که با شما و
خدا داشتیم از نردبان کمیل و توسل بالا می رفتیم و در شرجی یک ندبه عاشقانه سرمست می شدیم. آنقدر تکرار «یا
وجیها عندالله » شیرین بود که وقتی به نام مهدی می رسیدیم می خواستیم تا صبح در این تکرار زیبا باقی بمانیم.

آه ارتفاعات مهران! قله قلاویزان! کربلای یک! کجایید که دلتنگی ام را مرحم باشید. کربلای یک; عاشورایی بود که در
ارتفاعات بلند مهران تکرار شد. آن وقت ها که به روضه اباعبدالله می رفتیم آنچه چشمه اشکمان را می جوشاند عطش بود،
عطشی که آنقدر بر لبان امام عشق حسین بن علی زیبا نشسته بود که خیزران کفر تاب دیدن آن را نداشت و دستان پلید
فرزندی از فرزندان سقیفه در صدد محو آن برآمده بود. کربلای یک پیکار عاشقانه، و تجلی معاشقه خون و دل بود.

چقدر به خودم می بالم که جوانی ام را با شهدای سر به دار سپری کردم، چقدر خوشحالم … اما چشمانم مرا چه افسوس
است افسوس از نرفتن، ماندن و دنیایی شدن. امروز وقتی به گلزار شهدا می آیم تا در خنکای عطر یاد شما روح و جان تازه
کنم به اندازه تمام قبرهای آسمانی شما آه از نهادم برمی خیزد. من س