پاورپوینت کامل فاطمه(س) را صدا بزن ۲۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فاطمه(س) را صدا بزن ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فاطمه(س) را صدا بزن ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فاطمه(س) را صدا بزن ۲۱ اسلاید در PowerPoint :
>
۵۵
شب بود. همه جا در سیاهی مطلق فرو رفته بود. مرد نگاهش را به سقف زندان دوخت. چند ستاره از ورای دریچه سقف
در آسمان سوسو می زدند. در همین موقع در چوبی اتاق با صدای ناله خفیفی باز شد و دو قزلباش به داخل آمدند. به
سمت زندانی رفتند. بازوهای او را گرفتند و کشان کشان ازاتاق بیرون بردند. محکوم بیچاره فریاد می کشید و دست و پا
می زد. قزلباشها ازراه پله به پشت بام زندان رفتند. پاهای مرد روی پله های سنگی کشیده می شد.می خواست مقاومت کند
اما در برابر قزلباشها کاری از دست او ساخته نبود.بالای پشت بام پر از سرباز بود. چهار طرف ایستاده بودند و هر کدام
مشعلی دردست داشتند. نگاه مرد به کنده درختی افتاد که وسط پشت بام خودنمایی می کرد.کنار کنده میر غضبی با
شمشیر از غلاف بیرون آمده ایستاده بود. مرد زندانی که هیولای مرگ را در مقابل چشمان خود می دید تمام نیرویش را
جمع کرد و دستانش را باشدت از پنجه های قزلباشها بیرون کشید. به یک سو گریخت. صف سربازها را شکافت وخودش
را از بالای پشت بام زندان به پایین پرت کرد.
دمدمه های صبح بود. صدای افتادن مرد از روی تخت در حیاط خانه پیچید. زن سراسیمه از خواب پرید. خودش را به مرد
رساند.
چی شده مرد؟ چرا از روی تخت افتادی؟
چیزی نیست! یک کمی آب برام بیار.
زن به سمت کوزه آب رفت. کاسه سفالی کوچک کنار کوزه را از آب پر کرد و برگشت.
مرد با دست لرزان کاسه را گرفت و آب را سرکشید. تمام بدنش عرق کرده بود و نفس نفس می زد.
خوب حال بگو چی شده؟
خواب بدی دیدم. خواب نبود. کابوس بود!
چه خوابی دیدی؟
نزدیک بود سر از تنم جدا کنن. به شکستگی دست و پا رضایت دادم! به دلت بدنیاد. چیزی نیست. آدم هزار جور خواب
می بینه.
راست می گی زن اما اگه اون خوابی که من دیدم تو می دیدی دیگه از خواب بیدارنمی شدی. فکر شو بکن بخوان روی یه
پشت بوم بلند با شمشیر سر از تنت جدا کنن بعدتو فرار کنی و خود تو از پشت بوم پرت کنی پایین!
نترس یه صدقه ای چیزی بده.ان شاء الله خیره.
می ترسم. این خوابی که من دیدم یه حکمتی داره. ماموران خزانه شاهی می آن سراغم. اگه اون قبضو بهشون تحویل ندم
پوست از سرم می کنن! بازم بگرد قبضوپیدا می کنی. به ائمه اطهار متوسل شو.
تو برو بخواب زن. من وضو می گیرم می روم مسجد.
زن چیزی نگفت: برگشت پیش بچه ها که صدای افتادن پدر آنها را از خواب بیدارنکرده بود. مرد بلند شد. کنار حوض
رفت وضو گرفت، نسیم خنکی می وزید و صدای اذان گویان را از محله های اصفهان به ارمغان می آورد. از خانه بیرون آمد و
به سمت مسجد محله «نیمرود» رفت. نماز جماعت صبح که تمام شد از مسجد بیرون آمد وبی هدف در کوچه پس
کوچه های شهر به راه افتاد. ترسی جانکاه در دلش آشیان کرده بود. کابوسی که در خواب دیده بود بیشتر به این ترس
دامن می زد. در این موقع خودش را در کنار زاینده رود یافت. نزدیک رفت.
کنار رودخانه ایستاده و به جریان آب خیره شد. دوباره به فکر فرو رفت. مشکلی که برایش به وجود آمده بود به یک کلاف
سر در گم می ماند. کلافی که باز کردن آن محال می نمود. شغلش صحافی بود. در بازار نزدیک میدان نقش جهان حجره
داشت.کتابهای مختلف را صحافی می کرد.مشتریان زیادی داشت. مردم قرآن، دیوانهای شعر، گلستان سعدی و خیلی
کتابهای دیگر را برای صحافی به دکانش می آوردند. چند ماه قبل مامور مالیاتی به سراغش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 