پاورپوینت کامل سیمای ابو خالد کابلی (۲) ۳۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سیمای ابو خالد کابلی (۲) ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیمای ابو خالد کابلی (۲) ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سیمای ابو خالد کابلی (۲) ۳۸ اسلاید در PowerPoint :
>
۴۲
گذری بر خارستان …
وقتی حجاج فرمانروای بصره و کوفه شد، از هیچ جنایتی دریغ نورزید او بر یاران ائمه سخت گرفت و بر آن شد که نهال
برومند تشیع را از بیخ و بن برکند.
هرکجا ردپایی از شاگردان مکتب علی(ع) می یافت، بیدرنگ در پی تعقیب و نابودی برمی آمد. حجاج شاگردان امام
سجاد(ع) را نیز هدف توطئه های خود قرار داد و دراولین گام یحیی بن ام طویل را به شهادت رساند.
امام صادق(ع) می فرماید: حجاج یحیی بن ام طویل را فرا خواند و گفت:
ابوتراب را ناسزا بگو وگرنه نابودت می سازم. یحیی پاسخ منفی داد و به فرمان حجاج دست و پاهایش را قطع کردند.
سعید بن مسیب با سلاح تقیه به جنگ حجاج شتافت، در ظاهر راه «عامه » پیش گرفت،براساس فقه آنان به فتوا دادن
پرداخت و با این تدبیر، از شمشیر دشمنان اهل بیت(ع) نجات پیدا کرد. عامربن واسله به حجاج نیکی کرد و رهایی یافت.
جابر بن عبدالله انصاری، که از بزرگان اصحاب رسول خدا(ص) بود و مردم او را به نیکی می شناختند در سایه پایگاه
مستحکم مردمی، در بند توطئه های حجاج گرفتار نیامد.
چون ابوخالد کابلی از هدف پلید حجاج آگاه شد، ناگزیر به مکه گریخت و خود رااز شمشیر دشمنان اهل بیت رهانید.
خاطرات ابوخالد
ابوخالد کابلی(ره) از امامان معصوم و یاران پاکدل آن بزرگان خاطرات بسیار در سینه داشت که ذکر چند نمونه از آن
بسیار سودمند است.
ابو خالد و یحیی بن ام طویل
ابوخالد می گوید: روزی همراه یحیی به محضر امام زین العابدین(ع) شرفیاب شدیم حضرت جامه های رنگارنگ در بر
کرده، بر فرشی بسیارزیبا نشسته بود و دیوار اطاقش را با گچ سفید آراسته بود! من، با مشاهده آن لباسهای زیبا، فرش
رنگارنگ و خانه آراسته، در فکر فرو رفتم …
امام فرمود: ابو خالد، فردا بدین مکان بیا. وقتی از خانه امام(ع) خارج شدیم به یحیی بن ام طویل گفتم: مرا نزد کسی
آوردی که دستگاهش چنین آراسته است، باخود عهد بستم دیگر هرگز بدان خانه قدم نگذارم. چون بامداد شد با خود
اندیشیدم که رفتن به خانه امام هیچ زیانی برایم ندارد. بنابراین، فردای آن روز آهنگ بارگاه امام کردم، لحظه ای در آنجا
ایستادم و کسی را ندیدم از جای برخاستم تابرگردم ناگهان کسی مرا صدا زد به گمان اینکه دیگری را می خواند، جواب
نگفتم صدادیگر بار بلند شد کنکر داخل شو درپی صدا وارد خانه ای گلی شدم امام زین العابدین(ع) کرباس پوشیده بر
حصیر نشسته بود.
پس از دقایقی، حضرت فرمود: ای ابو خالد، در این چند روز تجدید فراش کرده بودم و عروسی داشتم. حجره ای که دیروز
دیدی، «حجله عروس » بود و جامه های فاخر را به تقاضای وی پوشیده بودم.
روش زندگی ام این است که امروز می بینی، آنگاه دست من و یحیی را گرفت، کناربرکه ای برد و فرمود:شما در این مکان
بمانید. پس دو بسم الله گفت، قدم بر آب نهاد و به آرامی پیش رفت. در شگفتی فرو رفتم گفتم:«الله اکبر، الله اکبر»
توحجت بزرگ خداوندی، درود پروردگار بر تو باد.
امام به ما نگریست و فرمود: سه گروه در رستاخیز از عنایت و لطف خداوند محروم خواهند ماند.
۱- آنان که دیگری را بجای اهل بیت عصمت، امام شناسند.
۲- کسانی که پیشوایان برگزیده را امام ندانند.
۳- آنان که آن دو گروه را مسلمان شمارند.
داستان راستان
ابوخالد کابلی می گوید:
روزی بر سرور و مولایم علی بن حسین(ع) وارد شدم و عرض کردم:
فرزند رسول خدا، خداوند ولایت چه کسانی را واجب کرده است؟ امام فرمود:
کنکر، مقام امامت از سوی خداوند به گروهی عطا شده است و اینان بر همه مسلمانان ولایت دارند.
نخستین آنها علی بن ابیطالب … و اکنون امر امامت به من منتهی شده است سپس سکوت کرد، عرض کردم …
چه کسی جانشین شماست؟ فرمود:
فرزندم محمد حجت جهانیان است و در تورات «باقر» نامیده شده است; زیرا اوشکافنده علوم اهل بیت است. پس از
محمد، فرزندش جعفر است. اهل آسمانها وی را«صادق » می خوانند.
پرسیدم: مولای من، شما همگی صادق و راستگویید، پس چرا تنها حضرت امام جعفر راصادق می خوانند؟
امام فرمود: پدرم از پدرش روایت کرد که رسول خدا فرمود: چون فرزندم جعفربن محمد متولد شد، او را «جعفرصادق »
بخوانید زیرا فرزند پنجم وی، که او نیزجعفر نام دارد، بدروغ ادعای امامت می کند. او نزد خداوند، جعفر کذاب است،
زیرابر خدا دروغ می بندد … بر برادرش حسد می ورزد و چون حجت خدا در پس پرده غیبت جای گیرد راز الهی را فاش
می سازد در این هنگام، علی بن حسین گریست و فرمود:
گویا جعفر کذاب را می بینم که فرعون زمان و نمرود عصر را بر آن داشته، که ازامر امام غایب آگاهی پیدا کند و بر خانه
امام عسکری سربازانی بگمارد تا بر«قائم آل محمد» دست یابد.
پرسیدم: آیا جعفر کذاب چنین خواهد کرد؟ امام فرمود: آری به خدا سوگند، این واقعه در «صحیفه » ای که رنجهای
آل رسول را در آن نگاشته اند آمده است.
پرسیدم:ای فرزند رسول الله، بعد چه روی می دهد؟ امام فرمود: غیبت وجود امام دوازدهم ادامه می یابد. ای ابو خالد،
مردم روزگار غیبت، که به امامت آن حضرت اعتراف می کنند و ایمان می آورند، از مردم هر عصر و زمانی برترند، زیرا
خداوندآن گروه فرزانه را بدان پایه از خرد و دانش رسانید که غیبت را شهود می دانند.
اینان بحق مجاهدان راستین شمرده می شوند و جان بر کفانی هستند که در برابررسول خدا با شمشیرهای آخته با کفار
می جنگند. این گروه شیعیان پاکدل وراستگویند و آشکار و پنهان دعوتگران دین خدا به شمار می آیند.(ای ابوخالد)
انتظار گشایش از بزرگترین گشایشهاست.
داستان حارث همدانی
ابو خالد کابلی از اصبغ بن نباته چنین روایت کرده است:
حارث همدانی با جماعتی از شیعیان، که من نیز میانشان بودم، بر حضرت علی(ع)
وارد شد حارث، به سبب بیماری، با تاءنی و سنگینی راه می رفت و عصای خویش را به زمین می کوفت. او نزد امیرمومنان
جایگاهی والا داشت چون امام وی را بدان حال دید، فرمود: حارث، حالت چگونه است؟ حارث گفت: ای امیر مومنان،
روزگار بر من چیرگی یافته، سلامتی ام را ربوده است
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 