پاورپوینت کامل نقد و بررسی کتابهای کودکان پیرامون زندگی معصومان(علیهم السلام)(۲) ۸۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقد و بررسی کتابهای کودکان پیرامون زندگی معصومان(علیهم السلام)(۲) ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد و بررسی کتابهای کودکان پیرامون زندگی معصومان(علیهم السلام)(۲) ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد و بررسی کتابهای کودکان پیرامون زندگی معصومان(علیهم السلام)(۲) ۸۱ اسلاید در PowerPoint :
>
۳۳
در شماره هفدهم ماهنامه کوثر(مرداد۷۷) در نگاهی کلی کتابهایی را که پیرامون زندگی معصومان – علیهم السلام –
برای کودکان نوشته شده است، مورد نقد و بررسی قرار دادیم. در آن نوشتار، نخست تلاشگران این عرصه را ستودیم و
پس از اعتراف به بلندی جایگاه ایشان و خیراندیشی و دلسوزی آنان در این راه، پاره ای معایب کلی آن کتابها را بیان
نمودیم. در ادامه برآنیم تا پیرامون نکاتی دیگر، آن کتابها را مورد نقد و بررسی قرار دهیم. آنچه در این نوشتار بیان
می کنیم به پیرامون مسائل زیر است:
اشکالات محتوایی
در نظر نگرفتن مسایل فنی و هنری
متناسب نبودن موضوع برای کودکان
در باره نام کتابها
بدآموزهای ضمنی
خلاصه مقاله گذشته آن بود که از محتوا و تصاویر کتابهای کودکان برمی آید که مسلمانان مردمانی آشوبگر، هرج و
مرج طلب و پر خشونت و بی فرهنگ بوده اند. چهره ای که در کتابهای کودکان از اسلام ترسیم می شود بیش از آنکه جاذبه
داشته باشد دافعه دارد. در این آثار، پیامبر و امامان معصوم – علیهم السلام – افرادی معرفی می شوند که جز درد و رنج و
فقر برای پیروان خود به ارمغان نیاورده اند و مسلمانان پیوسته در رنج و مشقت و فقر نمایش داده شده اند.
دیگر اشکلات محتوایی
در کتاب پنج تن آل عبا، نوشته آقای داستانی بنیسی (ص ۲۴) حدیث شریف کساء به طور ناقص و اشتباه ترجمه و تفسیر
شده است. در حدیث شریف چنین می خوانیم که امیر مؤمنان علی(ع) به پیامبر(ص) عرض می کند: ما لجلوسنا هذا
تحت الکساء من الفضل عندالله یعنی جمع شدن ما در اینجا چه فضیلت و شرافتی در پیشگاه خدا دارد؟ این در حالی است
که در این کتاب با عنوان درشت آمده است: فایده نشستن در زیر عبا چیست؟ و کودک تصور می کند نویسنده می خواهد
برای او از فواید نشستن در زیر عبا سخن گوید. بعلاوه، که کساء به معنی عبا نیست.
لغزش دیگر آنکه در ترجمه فرمایش رسول خدا(ص) می نویسد: «شیعیان و دوستان در جلسات خود دور هم جمع
می شوند و این جمع شدن ما را در زیر عبا تعریف کرده و لذت می برند و خوشحال می شوند و مقام و منزلت ما را به
همدیگر بازگو می کنند. خداوند هم به خاطر همین کارشان رحمت خود را بر آنان نازل فرموده و …
در حالی که ترجمه صحیح چنین است:
ماجرای ما که در این محفل جمع شده ایم در هیچ محفلی از محفلهای شیعیان و دوستان ما ذکر نمی شود مگر اینکه
رحمت الهی بر ایشان نازل می گردد…».
در کتابی دیگر می خوانیم:
«عبدالمطلب جد پیامبر در باره آن حضرت خوابی دیده بود ولی از آن چیزی سر در نمی آورد. به نزد کاهن قریش رفت تا
خوابش را تعبیر کند. عربها عادت داشتند در باره سفر، ازدواج و تعبیر خوابشان با کاهن یا کاهنه مشورت کنند. کاهن به
وی گفت: از نسل تو مردی پدید خواهد آمد که پیامبر می شود. عبدالمطلب خوشحال برخاست.»
[داستان زندگی پیامبر (میلاد پیامبر) نوشته عبدالحمید جوده السحار، ترجمه بی آزار شیرازی، ص ۶ و۷ و ۸]
خوب بود مترجم گرانقدر پیش از اعتماد به نقل خبر مؤلف که منبع وی اخبار اهل تسنن است بار دیگر در اعتبار این
روایت و سند آن دقت می کرد. این اخبار آنگاه که بدون تحقیق و تفسیر ذکر شوند جد بزرگوار پیامبر اکرم(ص) را در حد
پایین ترین افراد عصر خود قرار می دهند. اگر هم در کتب شیعه چنین اخباری یافت شود باید به مدارک آن بیشتر دقت
کرد دیگر آنکه چه بسا برخی از کسانی که در آن عصر به کاهن شهرت داشته اند تعبیرکنندگان خوابها بوده اند که به
پاره ای از علوم زمان خویش آشنایی داشته اند نه غیب گویان دروغ پردازی که مراجعه به آنها روا نیست. حتی اگر بپذیریم
که مراجعه به آن قبیل افراد، در پیش از اسلام روا بوده نمی توان آن را در شان جد پیامبر دانست.
به هر تقدیر در آثار اسلامی از شخصیت عبدالمطلب چنین یاد می شود که وی نه تنها رنگ محیط به خود نگرفت، در
عادات و رسوم محیط تاثیر گذارد.
در کتاب «دوران جوانی پیامبر» نوشته همین مترجم، ص ۴ می خوانیم: «ابوطالب نزد خدیجه رفت و به او گفت: آیا
می خواهی محمد را استخدام کنی؟»
امروزه آنچه از کلمه «استخدام » فهمیده می شود البته معنی ناخوشایندی ندارد اما در گذشته – بخصوص در نزد مردم
عرب – استخدام همان معنی لغوی (به خدمت گرفتن و اجیر کردن) را داشته است. و چون ما در صدد ذکر رویدادهای
آن دورانها هستیم ناچاریم معانی کلمات را در آن ایام بخوبی بشناسیم.
یعقوبی در کتاب خود می نویسد: اعتقاد مردم بر اجیر کردن پیامبر از سوی خدیجه باوری نادرست است. چرا که هیچ
کس در هیچ هنگام نتوانسته پیامبر را اجیر کند. علامه مجلسی(ره) نیز در کتاب بحارالانوار می نویسد: اگر چنین سفری
اتفاق افتاده باشد [که پیامبر برای خدیجه عهده دار امر تجارت شده باشد] شرکت پیامبر در آن یا به صورت مضاربه
(سرمایه از یک طرف و کار از طرف دیگر) و یا به شکل شراکت با خدیجه بوده است.
همین نویسنده در کتاب نخستین کسانی که اسلام آوردند پس از علی(ع) از ابوبکر نام می برد! در حالی که حتی به
اعتراف اهل تسنن (سیره ابن هشام) پس از علی(ع) زید بن حارثه ایمان آورد و ابوبکر بی تردید فرد چهارم به بعد بوده
است.
ایشان سپس می نویسد: ابوبکر آن قدر با بلال به گفتگو پرداخت و آنقدر از اسلام برایش گفت تا اینکه او ایمان آورد!
معلوم می شود ابوبکر حق بسیار بزرگی بر بلال داشته است! چه آنکه اسلام وی با دلسوزی و خیرخواهی ابوبکر صورت
گرفته است. معلوم نیست او چرا با آنکه این همه نسبت به اسلام و بلال خیرخواه است نخستین غصب کننده حق اهل بیت
– علیهم السلام – می باشد! ما در منابع شیعه مطلبی حاکی از اینکه ابوبکر، بلال را به اسلام هدایت کرده باشد، ندیدیم.
آنچه در منابع شیعه و سنی مسلم است اینکه ابوبکر مدتی در محل سکونت بلال می زیسته و سرانجام به امر پیامبر وی را
از اربابش خریده و نزد پیامبر آورده و آنگاه آزاد شده است.
در خبری نیز چنین آمده که چون بلال با ابوبکر بیعت نکرد عمر او را ناسزا گفت و اظهار داشت: آیا مگر تو آزاد شده
ابوبکر نبودی! این است قدردانی تو؟! بلال گفت: اگر ابوبکر مرا برای خدا آزاد کرده، حالا هم برای خدا آزادم بگذارد …
در صورتی که موضوع اسلام آوردن بلال به دست ابوبکر قطعی بود در امثال این خبر، مورد استناد قرار می گرفت.
در کتاب نقش پیغمبر در پیوند اجتماع (نوشته سید مهدی آیت اللهی) می خوانیم:
«در گوشه این حرم خداوند سنگی هست که می گوییم حجرالاسود (سنگ سیاه) و زائر این سنگ را با دست لمس
می کند. یعنی با این وسیله با خدای خود بیعت می نماید … دست زدن به سنگ سیاه بیعت زائر با خداوند است و در
حقیقت دست راست خداست. خداوند دست راست خود را به صورت این سنگ مقدس دراز کرده و می خواهد از هر زائری
بیعت بگیرد».
هر چند در روایات، لمس حجرالاسود به همین گونه تفسیر شده است، ذکر آن بدون هیچ توضیح برای مخاطبان کودک
نه تنها صحیح نیست، نوعی تمسخر مسایل اسلامی است.
نبود تناسب در متن کتابها
امروزه تصاویر کتابها، متن، اندازه و تعداد چاپ آنها و امور فنی دیگر همه زبان گویای کتاب هستند. گاهی وجود تصویری
خاص در یک صفحه نکته ای ناروا را به خواننده القا می کند در حالی که همان تصویر در صفحه ای دیگر چنین نقشی ندارد.
به همین منظور رعایت نکردن تناسب در بیان مطالب سبب برداشت نادرست خواننده یا انحراف او خواهد شد. از این
نمونه در کتابهای کودکان کم نیست; که به پاره ای از آنها اشاره می کنیم:
در کتاب پنج تن آل عبا، مؤلف قبل از کمترین سخن ازماجرای حدیث شریف کساء، در اولین سطر می نویسد: جابر
کیست؟ و آنگاه می گوید می خواهیم قبل از آغاز داستان، جابر را که گوینده این داستان است برایتان معرفی کنیم.
بسیار واضح است که برای بیان ماجرای فوق برای کودکان معرفی جابر در اولین سخن هیچ مناسبتی ندارد. موضوع
اعتبار سند شریف کساء تنها برای بزرگسالان دارای اهمیت است و ای بسا حتی برای نوجوانان ذکر آن ضروری نیست تا
چه رسد به کودکان.
در کتاب معجزات پیامبر، نوشته محسن انصاری، به برشماری چند کرامت از حضرت رسول خدا(ص) پرداخته شده
است. گذشته از تصویر نامناسب روی جلد، در صفحه اول کتاب (پس از جلد) نام کتاب تغییر کرده و «قحطی در مدینه »
عنوان گردیده، در حالی که قحطی در مدینه تنها یکی از موضوعات کتاب است. حروف کتاب نیز از حد معمول کتاب
بزرگسالان نیز ریزتر است.
کتاب نامی بزرگ دارد و خواننده تصور می کند در این کتاب لااقل از یکصد معجزه پیامبر آگاهی می یابد در حالی که
متن کتاب جز بیان چند کرامت نیست. خواننده پس از مطالعه، چنین تصور می کند که معجزات پیامبر در نجات چند
حیوان و شفای بیمار خلاصه می شود.
در کتاب «محاصره اقتصادی » نویسنده سعی دارد دوره سه ساله ای را که پیامبر و یارانش در شعب ابی طالب بودند ترسیم
کند و پیش از این، در چهار صفحه، آغاز کتاب را به ماجرای اسلام آوردن عمر می پردازد! منظور وی از ذکر این ماجرا
سختیهایی است که مسلمانان نخستین (مانند خواهر عمر و شوهرش) در اسلام آوردن خود تحمل کرده اند. حال آنکه
هیچ مناسبتی میان این مبحث و عنوان کتاب که محاصره اقتصادی است وجود ندارد.
بدآموزیها در کتابهای کودکان
گذشته از بدآموزیهایی که تصاویر این قبیل کتابها دربردارند محتوای آنها نیز کم و بیش دارای بدآموزیهایی است. شاید
علت این امر یکی آن باشد که نویسندگان با دنیای کودکان آشنایی کامل ندارند. از آن نمونه ها به مواردی اشاره می کنیم.
نویسنده ای در ضمن بیان ماجرای حضرت ابراهیم(ع) می نویسد:
ابراهیم می خواست فرزندش را ذبح کند! (نقش پیغمبر در پیوند اجتماع، سید مهدی آیت اللهی، ص ۵)
موضوع ذبح اسماعیل به دست حضرت ابراهیم(ع) همچنان برای بسیاری از بزرگسالان دارای ابهام است تا چه رسد به
کودکان.
از همین نویسنده در کتاب هجرت به مدینه، (ص ۶) می خوانیم:
«مهاجران مدینه با پیامبر عهد بستند که از آن پس دزدی و زنا نکنند!»
معلوم نیست اگر کودکان و نوجوانان بپرسند «زنا نکنند» یعنی چه، نویسنده باید چه پاسخی بدهد! خوب بود به جای
این تعبیر گفته شود: آنها با پیامبر عهد بستند که از آن پس دزدی و کار زشت نکنند.
این نویسنده در کتاب کودکی پیغمبر در نخستین صفحه و در اولین سطر چنین می آورد:
«عبدالله (پدر بزرگوار پیامبر) جوانی زیبا و پاکدامن بود. اخلاق و زیبایی او زنان مکه را به سوی خود متوجه ساخته بود!..
زنان فراوانی داوطلب ازدواج با وی بودند ولی عبدالله از میان آن همه زنان داوطلب، آمنه … را برگزید.»
از ماجرای فوق چنین برمی آید که «عبدالله بسیار زیباروی بوده و دوشیزگان و زنان، عاشق خوشگلی سیمای وی می شده
و پیوسته عشق خود را به وی ابراز می کرده اند و یکی از همین داوطلبان آمنه بوده است! که در فرجام، عبدالله او را در
میان زنان انتخاب می کند.»!
ولی حقیقت این است که اولا: زیبایی و محبوبیت او تنها به موجب خوش سیمایی نبوده است بلکه سیمای پرنور و با
معنویت داشته است. آنچه مرحوم مجلسی و دیگران به اتفاق نقل کرده اند این است که: خداوند او را به حسن و بها و نور و
ضیایی مخصوص گردانیده بود که کسی مثل آن ندیده و نشنیده. بعلاوه که عده ای می دانستند که نور پیشانی و سیمای
وی نور نبوت فرزندش خاتم انبیاء(ص) است که در نزد وی امانت می باشد و به همین سبب اهل حرم او را مصباح حرم
می نامیدند. زیرا در شب که راه می رفت نور رویش جهان اطرافش را روشن می ساخت.
دوم اینکه: دوشیزگان به وی پیشنهاد ازدواج نمی کردند بلکه به نقل روایات، چون عبدالله به سن شباب رسید نور نبوت
از جبین او ساطع بود. جمیع اکابر و اشراف نواحی آرزو می کردند که به او دختر دهند و نور او را مخصوص خویش
گردانند.
سوم اینکه: آمنه داوطلب ازدواج نشد بلکه چون پدر آمنه «وهب بن عبد مناف » از پاکدامنی و کرامت عبدالله با خبر شد و
دید که چگونه خداوند در توطئه دشمنان، او را حفظ کرد همسر خود را برای در میان نهادن پیشنهاد ازدواج عبدالله با
دخترش آمنه نزد عبدالمطلب فرستاد و او نیز پذیرفت.
نویسنده ای توانا و دلسوز نام یکی از کتابهای خود را چنین می نهد: اولین زن پیامبر!
کودک یا نوجوان از خود می پرسد مگر پیامبر اسلام چند همسر داشته است که در این کتاب سخن از اولین همسر ایشان
است؟!
اگر قرار است از زندگی حضرت خدیجه(س) سخن گفته شود بهتر است نام کتاب را چنین انتخاب کنیم: خدیجه همسر
پیامبر. چه لزومی دارد که بر اولین یا دومین همسر پیامبر تاکید بورزیم؟!
بعلاوه که نمی توان فلسفه ازدواجهای پیامبر را برای کودکان تشریح کرد. پس در آن صورت اگر آنها بپرسند پیامبر چند
زن داشته، چگونه می توان ع
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 