پاورپوینت کامل آخرین فروغ ۴۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آخرین فروغ ۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آخرین فروغ ۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آخرین فروغ ۴۱ اسلاید در PowerPoint :
>
۲۲
رمضان، ماه غروب خورشید هدایت علی بن ابی طالب است. به این مناسبت مقاله حاضر که برگزیده ای از کتاب « نفائح
العلام فی سوانح الایام » تالیف علی اکبر مروج الاسلام خراسانی است و«گاه شماری » از آخرین روزهای زندگی امیرمؤمنان
را بیان می کند، که تقدیم خوانندگان کوثر می شود.
شانزدهم رمضان(یا ۱۷) ۴۰ ه ق/توضیح درباره اصحاب رس
سه روز قبل از شهادت امیر مؤمنان شخصی از قبیله بنی تمیم به نام(عمرو) به نزدش آمد و گفت: یا امیر مؤمنان! مرا از
موضوع « اصحاب رس » آگاه گردان. حضرت فرمود: اصحاب رس درخت صنوبری را که پسر نوح کاشته بود، می پرستیدند
و به آن شاه می گفتند. آنها پیامبرشان را زنده به گور کردند، به این خاطر آنها را اصحاب رس گفتند. بزرگترین شهرشان،
اسفندیار بود، هر ماه اهل شهر دور درخت صنوبری گرد می آمدند و برای آن قربانی می کردند…به شراب خواری و دف و
سنج زدن می پرداختند. کفر ایشان بسیار طول کشید و خداوند پیامبری را از بنی اسرائیل برایشان فرستاد. اما آنان به
سخنان پیامبر خدا گوش ندادند و با نفرین وی تمام درختها خشکید. اصحاب رس پیامبر خدا را کشتند در پی این عمل،
باد تند و سرخی وزید و بدنهایشان گداخته شد و نابود گردیدند.
شانزدهم رمضان سال ۴۰ ه ق /خبر شهادت به ام کلثوم:
امیر مؤمنان به دخترش ام کلثوم فرمود: دختر عزیزم. اعقتادم این است که دوران مصاحبت من با شما به سرآمده است.
ام کلثوم با شگفتی پرسید: چگونه ممکن است؟ حضرت فرمود: پیامبر خدا را در خواب دیدم. حضرت غبار از روی من
برداشت و فرمود: «یا علی لا علیک قضیت ما علیک ». ای علی باکی بر تو نیست، آنچه باید می کردی، انجام دادی. علی(ع)
بعد از این خبر سه روز بیشتر زنده نماند.
نوزدهم رمضان ملاقات با رسول خدا
امیر مؤمنان در شب این روز پیامبر خدا را ملاقات کرد. چنانچه در نهج البلاغه است حضرت در سحر آن شبی که
ربت خورده فرمود: در این وقت نشسته بودم که خواب بر چشمم غلبه کرد. دیدم رسول خدا نزدم است. از ستم این امت به
ایشان شکایت کردم…و گفتم: خدا به عوض اینها هم نشینهای بهتر به من عنایت کن و به جای من مصاحب شرور به آنها
بده.
نوزدهم رمضان سال ۴۰ ه ق/ضربت خوردن حضرت
سحرگاه امام علی(ع)برای اقامه نماز به محراب مسجد رفت. بعد از حمد و سوره طبق معمول رکوع را طول داد. ابن
ملجم که در کمین نشسته بود، به سرعت خود را به ستونی که حضرت در کنار آن نماز می خواند، رساند تا امام سر از
سجده بلند کرد، شمشیرش را بر فرق مبارک مولای متقیان فرود آورد. او چنان با شدت شمشیر زد که تا محل سجده در
پیشانی امام شکاف برداشت، و به جایی رسید که شمشیر «عمرو بن عبدود» در جنگ خندق به آن موضع رسیده بود و
پیامبر با دست خود آن زخم را بست و شفا داد و با حسرت فرمود: آن زمانی که این ریش به خون این سر رنگین شود، من
کجا خواهم بود!
)۱۹ رمضان ۴۰ ه ق/ حضور پزشک
به پیشنهاد امام علی(ع) گلیمی آوردند و حضرت را در آن خواباندند، گوشه های گلیم را امام حسن و حسین گرفتند و به
سوی خانه راهی شدند، در این روز برای امام، پزشک حاضر کردند. در آن هنگام که هوا روشن شده بود، حضرت تقاضا
کرد تا او را به طرف مشرق نگاه دارند، آنگاه فرمود:« ای صبح شاهد باش که روز قیامت از تو گواهی خواهم خواست از
وقتی که با رسول خدا نماز خواندم، هرگز تو طلوع نکردی، که من در خواب باشم و مرا در خواب ببینی. همیشه من تو را
جستجو می کرد.»
آن گاه سجده کرد و فرمود:«خدایا گواه باش در روز قیامت در حضور همه پیامبرانت گواهی دهی که هرگز از غیر تو پیروی
نکردم و با پیامبرت هم مخالفت ننمودم ».
نوزدهم رمضان ۴۰ ه ق/ملاقات اصبغ بن نباته
شیخ مفید به نقل از«اصبغ بن نباته » می گوید: وقتی حضرت ضربه خورد او را به خانه بردند، من،« حارث همدانی »، «سوید
بن غفله » و گروهی از اصحاب مقابل به در خانه حضرت جمع شدیم. وقتی صدای گریه را از داخل خانه شنیدیم، ما نیز به
گریه افتادیم. لحظاتی بعد امام حسن(ع) از خانه بیرون آمد و فرمود: مگر نگفتم به خانه هایتان بروید: گفتم: یابن رسول
الله! به خدا سوگند جانم یاری نمی کند و پاهایم قوت رفتن ندارد. تا امیر مؤمنان را نبینم، جایی نمی روم. حضرت داخل
خانه شد و لحظه ای بعد بازگشت و مرا با خود به داخل خانه برد. وقتی داخل شدم، دیدم امیر مؤمنان بر بالش تکیه داده
و دستمالی زرد به سرش بسته اند. صورتش چنان زرد شده است که نمی توان فهمید زردی پارچه بیشتر است یا صورت.
بی تاب شدم و خود را به روی پاهای حضرت انداختم. پاهای مبارک امامم را بوسیدم و بر دیده گذاشتم. در حالی که اشک
از چشمانم سرازیر بود، حضرت مرا دلداری داد و فرمود: اصبغ گریه نکن زیرا من راه بهشت را در پیش دارم.
گفتم: فدایت شوم، می دانم که به بهشت می روید، من به حال خود و جدایی از شما گریه می کنم. (۱)
۲۰ رمضان سال ۴۰ ه ق/ سؤال صعصعه بن صوحان از حضرت
در این روز مردم اجازه یافتند خدمت حضرت امیر مؤمنان برسند، صعصعه بن صوحان( از خواص حضرت) نیز نزد ایشان
آمد، او پرسید: ای امیر مؤمنان! شما با فضیلت تر هستید یا حضرت آدم پدر بشر؟
فرمود: اگر شخصی از خود تعریف کند، زشت است، لکن خداوند به آدم فرمود: ای آدم! تو و همسرت در بهشت بمانید و
هرچه می خواهید از نعمتهای بهشتی بخورید، اما نزدیک این درخت نشوید، زیرا از ظالمین خواهید بود. ولی برای من
خداوند عالم بیشتر چیزهای دنیا را مباح کرد، با این حال من آنها را ترک کردم.
صعصعه پرسید: نوح با فضیلت تر است یا شما؟ و پاسخ شنید: نوح بر قدم خود نفرین کرد و من بر ظالم خود نفرین نکردم.
پسر نوح کافر بود، پسرانم سید جوانان بهشت هستند.
صعصعه این بار از موسی سؤال کرد. حضرت فرمود: خداوند موسی را به سوی فرعون فرستاد و او گفت: «انی اخاف ان
یقتلون » می ترسم مرا بکشند و خداوند فرمود:« لا تخف انی لا یخاف لدی المرسلون » نترس… و نیز گفت: «رب انی قتلت
نفسا فاخاف ان یقتلون.» اما پیامبر مرا فرستاد که در موسم حج سوره برائت را تبلیغ کنم و با اینکه بسیاری از بزرگان
قریش را کشته بودم، رفتم و آیات الهی را خواندم…
صعصعه پرسید، شما با فضلیت تر هستید یا عیسی؟ فرمود: مریم، مادر عیسی در «بیت المقدس » بود، چون هنگام ولادت
فرزندش عیسی شد، شنید که گوینده ای می گوید:« اخرجی فان هذه بیت العباده لا بیت الولاده.»
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 