پاورپوینت کامل یا شاه اولیا ۱۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل یا شاه اولیا ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یا شاه اولیا ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل یا شاه اولیا ۱۷ اسلاید در PowerPoint :

>

۶۱

مقدمه مزار شریف یکی از مهمترین شهرهای افغانستان است. اهمیت و شهرت آن بیشتر بدان جهت است که زیارتگاهی
به نام «آرامگاه امام علی(ع ») در آن قرار دارد.

هرچند از نظر تاریخی قابل قبول نیست که این مرقد شریف، مرقدمطهر امرمومنان علی(ع) باشد; ولی افغانها با این
دید به آن نگاه می کنند. به همین جهت، به حرم حضرت «روضه » و به شهرمزار شهر مولا لقب داده اند.

جامی، شاعر معروف فارسی زبان، در مدح این شهر چنین سروده است.

گویند که مرتضی علی در نجف است
در بلخ بیا ببین چه بیت الشرف است
جامی نه عدن گوی نه بین الجبلین
خورشید یکی و نور او هر طرف است

وقتی گروه طالبان، درتابستان گذشته، این شهر را تصرف کرد، طبق آمار سازمانهای بین المللی بیش از هشت هزار
انسان مظلوم وبی گناه را، که بیشتر از شیعیان بودند; از دم تیغ گذراند.

داستان گونه زیر واقعیتی است از سرنوشت یک شیعه که با توسل به امیرمومنان(ع) معجزه آسا نجات یافت. این
سرگذشت سنگدلی طالبان را، که به قتل عام ساکنان این شهر روی جلادان تاریخ را سفیدکردند، بخوبی نشان می دهد.

راه دیگری به ذهن «احمد» نرسید. فوری پخش زمین شد. صورتش بازمین نمور زیر زمین مماس بود. طالبان از دیوار
خانه اش پا به درون گذاشتند. به زیر زمین آمدند و شادمانه دورش حلقه زدند.

چشمانش بسته بود. گاه به سختی می گشود و بدانها می نگریست. دونفر بودند. یک فرمانده و یک سرباز. پیکر درشت و
ریش بلندفرمانده ترکیبی ترس آور داشت. محاسن سرباز از فرمانده کمترنبود، ولی هیکلش به درشتی او نمی رسید.
فرمانده با پا به تن احمد کوفت; با فشار چهره اش را برگرداند و گفت: هزاره نیست!

سرباز گفت: شاید تاجیک باشد یا ازبک ؟

فرمانده گفت: شیعه، شاید شیعه باشد!؟

آنگاه صدای بلند فرمانده در گوش احمد پیچید: شیعه هستی؟ احمدبه پهلویش اشاره کرد و گفت: مریضم، مریضم.

او می کوشید به آنها بفماند که از درد شدیدی رنج می برد.

فرمانده با عصبانیت پرسید: نماز چاشت چند رکعت است؟

احمد همچنان ساکت ماند. لگدی بر پهلویش نشست. سپس چند قنداق دیگر تنش را درهم کوفت. احمد از درد به خود
پیچید. خون ازپیشانی اش جاری شد. دیگر بار صدای فرمانده در گوشش پیچید: نمازچاشت چند رکعت است؟

به سختی به چهره فرمانده نگریست و ناگزیر لب سخن گشود: هشت رکعت، هشت رکعت. فرمانده گریبانش را گرفت،
کشان کشان پیکرش رابه کوچه برد و پشت وانت افکند.

آنجا دو نفر دیگر نیز افتاده بودند. کتفهایشان به هم بسته بود. مضطرب به نظر می رسیدند.

وانت راه افتاد. از چند کوچه و پس کوچه گذشت. سپس راه «سیدآباد»(۱) را پیش گرفت. خواس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.