پاورپوینت کامل صدرالمتالهین شیرازی ۶۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل صدرالمتالهین شیرازی ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل صدرالمتالهین شیرازی ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل صدرالمتالهین شیرازی ۶۸ اسلاید در PowerPoint :

>

۵۳

بی تردید سیمای حکیم فرزانه ای چون صدر المتالهین(ره) درمحافل علمی و آثار اندیشمندان ژرفنگر شناخته شده است.
آفتاب اندیشه آن بزرگمرد الهی و رهاورد شهودی او چون آفتاب در جهان اندیشه و معرفت می درخشد و گوهر او از
ستایش ما بی نیاز است. درهر زمانی، شناختن و سناساندن بزرگانی چنین، که شهود عرفانی رابا معرفت برهانی همراه
ساخته اند و در خدمت درک معارف قرآنی قرار داده اند، ضرورت خاص دارد تا راهنمای پویندگان مسیر بینش و
جویندگان دانش باشد.

این مقاله می کوشد فهرستی از رهاوردفکری و فرازهای زندگی آن حکیم عارف را ارائه دهد تا چهره تابناک اندیشمندان
بزرگ اسلام عزیز همواره در خاطر مومنان پاکدل پایدار بماند.

جلوه ای از سیمای ملاصدرا

ولادت

حکیم و عارف شاهد پاورپوینت کامل صدرالمتالهین شیرازی ۶۸ اسلاید در PowerPoint، در سال ۹۷۹ ه چشم به جهان گشود. (۱) پدرش مردی صالح،به نام ابراهیم
قوامی بود که در دولت فارس سمت وزارت داشت.

او، که از پسر بی بهره بود، نذر کرد، چنانچه پسری به وی عنایت شود، ثروت فراوان به مستمندان و دانشوران هدیه کند.
این نذرمورد قبول خدای کریم قرار گرفت و همسر پاکدامنش پسری برومندبه دنیا آورد که او را محمد صدرالدین
نامیدند.

این فرزند، که از آرزوهای فراوان در خانه پرنعمت وزیر دولت فارس به دنیا آمد، مورد توجه و تربیت قرار گرفت و به
فراگیری علوم عصر خویش پرداخت. (۲)

تحصیل

صدر فلاسفه اسلام، جناب آخوند ملاصدرا، بعد از آنکه علوم رسمی ودانش های ابتدایی را در زادگاهش شیراز فرا گرفت،
برای رسیدن به اوج معرفت و تحصیل مراتب بالاتر دانش رهسپار اصفهان شد. اصفهان در آن زمان مرکز حوزه های علمیه و
پایتخت حکومت شاهان صفوی بود. او در این شهر در مجلس درس بزرگانی چون شیخ بهائی ومیرداماد حضور یافت و از
دریای دانش آن دو بزرگمرد الهی گوهرهای گرانبها به دست آورد. صدرالمتالهین بسیاری از علوم عقلی را از محضر
میرداماد فرا گرفت و علاقه خاص به وی داشت. اودر شرح اصول کافی می گوید: سید و استاد و سند من در معالم دینی و
علوم الهی و معارف حقیقی و اصول یقینی جناب سید اجل انور،عالم مقدس و اطهر، حکیم الهی و فقیه ربانی، سید عصر
و عصاره روزگار، پرچمدار بزرگ دانش علامه زمان و اعجوبه دوران، آنکه محمد نامیده شد و داماد حسنی لقب دارد. (۳)

صدرالمتالهین که از توفیقات خاص الهی و استعداد ذاتی بسیار برخور دار بود،مباحث فلسفی و علمی استادش را به طور
دقیق دریافت و بسیارعمیق مورد تحلیل و احیانا نقد قرار داد. او با استادش مخالفت کرد. در بینش فلسفی، بویژه در
مسایلی مانند اصالت وجود که اساس حکمت متعالیه را تشکیل می دهد.

جناب میرداماد این شاگرد برجسته اش را چنین ستوده است:

جاهت صدرا گرفته باج از گردون
داده است به فضل تو خراج افلاطون
در مسند تحقیق نیامد مثلت
یک سر ز گریبان طبیعت بیرون (۴)

فقیه مجاهد و حکیم عارف،احیاگر معارف ناب و احکام نورانی اسلام عزیز در قرن بیستم حضرت امام خمینی(ره) در
باره عظمت صدرالمتالهین می فرماید:و ما ادراک ما الملاصدرا!!

از نوشته های آخوند ملاصدرا چنان برمی آید که علوم نقلی را در حضور شیخ بهائی به سرحد کمال رساند.

او در شرح اصول کافی، بیش از کتابهای دیگرش، از شیخ یاد کرده،چنین گفته است: «ذکر الشیخ البهائی و سندنا
فی العلوم النقلیه…» (۵) و نیز می گوید: «شیخی و استادی و من علیه فی العلوم النقلیه استنادی، عالم عصره و شیخ دهره،
بهاء الحق والدین محمد العاملی الحارثی همدانی.» (۶)

معلوم نیست جناب صدرالمتالهین عرفان را نزد چه کسی فرا گرفته و از رهاورد شهودی کدامین باکباخته زمزم معرفت
نوشیده است. اما استاد حضرت علامه حسن زاده آملی روحی له الفدا در جلسه درس، می فرمود: احتمال بسیار دارد که
جناب آخوند عرفان را از شیخ بهائی، فقیه و عارف بزرگ آن زمان آموخته باشد و یا از محضر میرفندرسکی بهره
برده باشد;

به هرحال موفقیت زمانی و دشمنی بعضی از افراد با معارف توحیدی سبب شده است تا درباره استاد عرفان و چگونگی
فراگیری آن چیزی اظهار نکند و اگر هم اظهار کرده، به دست ما نرسیده است.

حیات محسوس و دوران زندگی صدرالمتالهین نشیب و فرازهای بسیار داشته است. از خانه پرناز و نعمت وزیر شیراز تا
دهکده کویری کهک قم تفاوت بسیار است; به همین ترتیب، در حیات معقول و مراحل تحصیل صدرالمتالهین نیز
درجاتی فراوان و تحول بسیاربه چشم می خورد و کمال بسیار نصیب او شده است; زیرا از اشتغال به علوم ظاهری و فلسفه
رایج و بررسی نظریات اهل کلام تا تاسیس مکتب فلسفی اصیل و عرشی حکمت متعالیه و چشیدن حقایق عرفانی تفاوت
از ملک تا ملکوت است.

به این لحاظ، آخوند در باره مراحل آغازین تحصیل خود که دوران سیر در افکار فلسفی و کلامی قبل ازخودش بوده، چنین
می گوید: من در زمانهای گذشته و مراحل ابتدایی تحصیل اشتغال فراوان به بحث و تکرار داشتم و مراجعات بسیار
به کتابهای فلاسفه و اهل کلام می نمودم تا جایی که گمان کردم به مقامات علمی بسیار رسیده ام; ولی وقتی چشم بصیرتم
باز شد وسرمایه علمی خود را بررسی کردم، دریافتم که هرچند به مسایل مبدا و معاد در حد مفهوم رسیده ام، اما حقیقت
مطلب، معارف زلال و حقایق عینی که بدون ذوق و چشیدن و شهود به دست نمی آید،همچنان باقی است و من هنوز به
وصال شهودی آنها نایل نشده ام. (۷)

جناب ملاصدرا این مرحله از عمر و تحصیل خود را که در آن از علوم حقیقی و مکاشفات عرفانی محروم بوده است، از
باب «حسنات الابرار، سیئات المقربین »، از ضایعات عمر خویش به شمار می آورد و از آن استغفار می کند و می گوید:
«انی لاستغفرالله مما ضیعت شطرا من عمری فی تتبع آراء المفلسفه والمجادلین من اهل الکلام و تعلم جزبزتهم فی القول
و تفننهم فی البحث، حتی یتبین لی الاخر الامر بنور الایمان » (۸)

هیچ رشته تحصیلی و علوم حصولی به جناب صدر المتالهین آرامش نداد و اورا از حرکت علمی، که کمال حرکت جوهری
و وجودی است، باز نداشت.

او همواره برای به دست آوردن حقایق عینی و شهودی می کوشید و به هر رشته علمی که روی می آرود، در آن فن صاحب
نظری دقیق و نکته سنجی عمیق می شد. آن عارف بزرگ از کسب کمالات علمی خود و شرارت نا اهلان زمان چنین خبر
داده است: من از آغاز جوانی تمام همت خود را در تحصیل فلسفه الهی به کار گرفته ام و آنچه در توان من بود از تلاش و کار
و جدیت در کسب معارف کوتاهی نکردم تا آنکه از تمام آثار حکمای بزرگ آگاهی یافتم، از رهاورد فکری آنان واندیشه های
عمیق شان بهره مند شدم و از نو آوری علمی و اسرارفلسفی آنها استفاده کردم. در این راستا، کتابی که جامع تمام آنچه در
آثار بزرگان حکمای پیشین یافته بودم تصنیف کردم وخلاصه نظریات حکمای مشاء، عصاره اندیشه های ذوقی حکمت
اشراق ورواقیان و نیز مطالب فراوان دیگر که در نوشته های حکمای پیشین یافت نمی شد و جواهر علمی زیادی که
حکمای اعصار به آنها دست نیافته بودند، همه را در آن کتاب گرد آوردم; ولی پیش آمدها مارا از هدف باز داشت و دشمنی
روزگار که در دامن آن اراذل ونادانهاتربیت یافته بودند، مرا از رسیدن به مقصد مانع شد وآتش افروزی های جاهلان و
گمراهان و آدم شکنی های آنان ما راگرفتار ساخت; کسانی که چشمهاشان از دیدن نور حکمت کور است ومانند خفاش از
نور معرفت و آثار دانش در هراسند; آنها کسانی اندکه اندیشیدن در امور الهی و دقت در آیات سبحانی را بدعت ومخالفت با
خواست مردم می دانند، بر اثر دشمنی های احمقانه خوداز علم و عرفان محرومند; و راه حکمت و علوم مقدس الهی را
کاملارها کرده اند و توان درک اسرار شریف ربانی را که انبیا واولیای الهی با رمز بیان کرده و حکما و عرفای توحیدی به
آنهااشاره کرده اند، ندارند. گروهی که افزون بر آنچه گذشت، پرچم نادانی بر افراشته، علم فضلیت را نابود کرده اند و عرفان
و اهل معرفت را ناچیز شمرده، بطور کلی از فضلیت دست شسته اند. (۹)

مراتب سلوکی

صدر المتالهین، بعد از گذراندن مراحل تحصیل و طی دوره های سنگین آموزشی و درک محضر علمی بسیاری از بزرگان
عصر، به سبب حسن قریحه و ذکاوت فوق العاده، در بسیاری از علوم رسمی به کمال رسید و بر مشربهای مختلف فلسفی و
کلامی تسلط یافت واستادی بی نظیر شد. موقعیت زمانی که به گوشه ای از آن اشاره می شود، سبب شد تا مدتی از جلوت
کثرت به خلوت وحدت هجرت کند;به پیمودن مراتب سلوکی بسیار توفیق یابد و از درک مفهوم معارف به شهود مصداقی
آن نایل آید. بخشی از عواملی که سبب شد صدرالمتالهین دهکده کهک را برای زندگانی انتخاب کند، عبارت است از:

الف) جناب حکیم ملاصدرا، در زمان شاه عباس صفوی و شاه صفی می زیست و در آن وقت، در مناطقی مانند خراسان و
آذربایجان جنگ و شورشهای قدرت طلبانه جریان داشت. حکیم آگاه به زمان و سیاست بازی قدرت طلبان، وظیفه خود
دید که از این حوادث دردناک کناره گیرد و به فرمان مولایش موسی ابن جعفر(ع) عمل کند.

آن بزرگوار فرمود: «یا هشام، کماترکوا الحکمه لکم، ترکواالدنیا لهم.» بدین سبب در گوشه ای به تذکیه نفس و تصفیه
خاطرو ریاضتهای الهی و شرعی روی آورد. (۱۰)

ب) عامل دیگری که موجب انزوای آن حکیم الهی شد، روح بلند ومعنویت بسیار او بود. حضور در دربار شاهان و
دمت به ستمگران برای آن حکیم فرزانه تلخ و دشوار بود و ریاست طلبی و فخر فروشی بر عوام نیز با قداست نفس و
طهارت باطنش ناسازگار. به این سبب، از اصحاب زر و زور و تزویر کناره گرفت; خود را ازپیامدهای همزیستی با آنان دور
ساخت و از شرارت نادانها واراذل و هوسبازان به گوشه عزلت، که در حقیقت اوج عزت بود،پناه برد. (۱۱) آن بزرگوار در
تفسیر جمله «وذکرالله » درسوره جمعه، می گوید: «اما ما عدا ذلک من ذکر الظلمه و القابهم و الثنا علیهم و الدعاء لهم فمن
ذکر الشیطان، نعوذ بالله من غربه الاسلام و نکدالایام » (۱۲)

ج) سومین سببی که صدر المتالهین را به دیار غربت کشاند، همان است که خود در مقدمه کتاب نفیس “اسفار اربعه”
بیان می کند: چون اوضاع را چنان یافتم که کسی قدر اسرار و ارزش علوم آزادگان رانمی داند معارف و اسرار آن رو به
نابودی نهاده و سخن حق وانوار آن ناپدید می شود، روش عدالت از بین رفته، نظریات باطل رو به فزونی است و حرف حق
خریدار ندارد، از مردم ابن الوقت روی گرداندم و از آنها بطور کامل بریدم. دشمنی روزگار و مساعدنبودن زمینه برای
کارهای علمی و ارزشی سبب شد تا در یکی ازنواحی دور دست (کهک قم) انزوا را انتخاب کنم، گمنامی رابرگزینم، از
آرزوهایم دست بردارم و به ریاضت های شرعی و عبادت بپردازم تا شاید مقداری از عمر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.