پاورپوینت کامل پاسدار شرف ۳۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پاسدار شرف ۳۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پاسدار شرف ۳۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل پاسدار شرف ۳۷ اسلاید در PowerPoint :

>

۴۰

سی و چهار سال از شهادت سید مجتبی نواب صفوی مردی از تبارآمران به معروف و ناهیان از منکر، می گذرد. مردی که
در سال ۱۳۰۳ در جنوبی ترین نقطه تهران (خانی آباد)، و خانواده ای روحانی متولد شد.

سید مجتبی در اواخر سال ۱۳۲۰ راهی نجف اشرف شد و سه سال واندی در مدرسه آخوند به تحصیل پرداخت. سرآغاز
مبارزات سید بانشر آثار و افکار گمراه کننده احمد کسروی، غربزده مورد حمایت رژیم، مصادف شد و سرانجام بعد از
سالها مبارزه با انواع مظاهرفساد و طاغوت، سید در سال ۱۳۴۳ به دست دژخیمان پهلوی به خاطرحمله به نخست وزیر
(حسین علاء) در پادگان لشکر ۲ زرهی تیرباران شد. پیکر پاک شهید نواب و همسنگرانش را در گورستان مسگر آبادبه
خاک سپردند. مردم به محض آگاهی به گورستان هجوم آورده، ازروی خونهایی که بر زمین ریخته بود، یک یک قبرها را
شناسایی کردند. سالها بعد با اعلام متروکه شدن گورستان بیم آن رفت که قبور رادمردان عرصه پیکار با پلیدیها به
فراموشی سپرده شود،از این روی گروهی از مردم با نقشه ای دقیق نیمه شبی پیکرهای پاک آنان را به قم منتقل کرده در
قبرستان وادی السلام به خاک سپردند.

به یاد سی و چهارمین سال شهادت این پروانگان عشق و جهاد و درآستانه سالروز اقدام انقلابی حمله به رزم آرا (۱۶
اسفند۱۳۲۹)و هلاکت احمد کسروی مورخ و نویسنده ملحد (۲۰ اسفند ۱۳۲۴) توسطگروه فدائیان اسلام با ما همراه
شوید تا گزیده ای از فرازهای حساس مبارزات شهید نواب صفوی را مرور کنیم و به روان پاک اولین و آخرین مجاهدان راه
دین درود فرستیم.

هجوم به بنیانهای مذهبی

ماموریت رضاخان تضعیف و محو نیروهای اسلامی و پایه ریزی نظامی غیر دینی بود. از این روی همواره در این راه
می کوشید. از جمله دستور استفاده از لباسهای غربی و برداشتن عبا و عمامه و لباس سنتی مردم ایران و تعطیلی مدارس
اسلامی و حوزه های دینی را صادرکرد. در بین سالهای ۱۳۵۶ تا ۱۳۶۰ ه. ق تعلیمات دینی از دروس مدارس حذف شد و به
جای آن در راستای القای ایدئولوژی «شاه ومیهن » جسدهای پوسیده کوروشها و داریوشها را از گور بیرون آوردند و متن
درسی قرار دادند. دانش آموزان به خاطر عدم تطابق آنچه در مدرسه می خواندند، با آنچه در خانواده و محیط زندگی فرا
می گرفتند، دچار تشتت فکری می شدند و اعتمادشان را نسبت به دروس مدارس از دست می دادند.

سید در عصری می زیست که نظام آموزشی غرب در کشور به صورت داروی پیشرفت به مردم عرضه می شد. وی که در
یکی از مدارس غربی (مدرسه آلمانی ها) تحصیل می کرد، محتوای دروس را با آرمانهای اسلامی کاملا متفاوت و مخالف
می دید.

از این روی در هفده آذر سال ۱۳۲۱ طی یک سخنرانی به دانش آموزان گفت: «برادران ما در مقطعی از تاریخ وطنمان
قرارگرفته ایم که در برابر آینده مسئولیم. هجوم اجانب به خصوص فرهنگ غربی همه بنیادهای مذهبی را تهدید می کند
و انسان عصر مارا به صورت برده در می آورد.» در گذشته اقتصاد و اکنون شخصیت ما را می کوبند. با سخنرانی سید
دانش آموزان دست به تظاهرت می زنند. آنها از مدرسه آلمانیها به مدرسه ایران شهر و سپس به دارالفنون می روند و آن
مدارس را تعطیل کرده و به طرف مجلس راهپیمایی می کنند توده های مردم نیز به آنها ملحق می شوند. اماتظاهرات با
شکوه آنان با دخالت پلیس مواجه شده، دو نفر کشته می شوند و در پی آن دولت قوام سقوط .

ورود ممنوع

سید در سال ۱۳۲۱ ه. ش تحصیلاتش را به پایان برد. سال بعد درشرکت نفت استخدام شد و مدتی بعد به آبادان انتقال
یافت. روح مبارزه هیچ گاه به وی اجازه سکوت نمی داد. از آنچه درباره تحقیر ملت مسلمان ایران و به بازی گرفتن جان و
مال ایرانیان می دید، همواره در دل رنجی جانکاه داشت.

شبها جلساتی برای کارکنان دایر می کرد و آنان را با وظایف دینی و اجتماعی خود آگاه می نمود. او می گفت: «نفت از آن
ملت ایران است و خارجی های آمده اند تا ما را زیر سلطه خود درآورند وقسمتهایی از آبادان را در اختیار گرفته و اجازه
ورود به ما…

این چیست که در چند جای شهر نوشته اند: «ورود ایرانی و سگ ممنوع »، خارجی ها ایرانیان را در ردیف سگ قرار داده اند
درحالی که آنها مستخدم ما هستند. » سید با این سخنان به افشای سیمای زشت استعمار پرداخت.

شش ماه از ورودش به شرکت نفت نگذشته بود که یکی از انگلیسی هابه کارگری ایرانی، حمله و او را زخمی کرد، همان
شب سید جلسه ای تشکیل داد و قرار گذاشتند که صبح قبل از شروع کار در پالایشگاه جمع شوند. روز بعد او در آن جمع
حاضر شروع به سخنرانی نمود وچنین گفت: «چون ما مسلمان هستیم و قصاص یکی از احکام ضروری دین ماست، یا باید
آن انگلیسی این جا بیاید و در جلو جمع ازاین برادر ما پوزش بخواهد. عین کتکی که به آن زده و عین جراحتی که وارد
کرده ما باید بر او وارد کنیم.» هنوز سخنان سید به پایان نرسیده بود که کارگران به خشم آمده، به سالن آن انگلیسی رفته،
آن را خراب کردند. با دخالت پلیس، انگلیسی فرارکرد و سید نیز توسط یکی از دوستانش از آبادان راهی نجف شد.

حکم ارتداد

سید در نجف از محضر استادان بزرگی مثل علامه امینی و حاج آقاحسین قمی فیض برد و از آنان فلسفه سیاسی اسلام را
آموخت و بافقه اسلامی آشنا شد. او مرد عمل بود و هیچ گاه خود را در میان کتب و نظریات علمی محصور نساخت. از این
روی وقتی یکی ازکتابهای «کسروی » به دستش رسید، (نوشته ای که در آن به حضرت صادق(ع) توهین شده بود) بر
آشفت و کتاب را به چند تن ازاساتید و مراجع عرضه داشت.

حضرت آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی با صراحت حکم ارتدادنویسنده کتاب را اعلام کرد. سید به حکم وظیفه
دینی خویش باتصمیم قاطع رو به وطن می گذارد تا آن نابخرد را بر سر عقل آورد.

کسروی در ظاهر از جمله سادات بود و زمانی را در لباس دین گذرانیده بود. نواب ابتدا در پی کسروی به آبادان رفت و
چون اواز آنجا رفته بود بعد از