پاورپوینت کامل مفسر قرآن و استاد معارف اهل بیت (علیهم السلام) آیت الله حاج شیخ محمد باقر ملکی میانجی ۸۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مفسر قرآن و استاد معارف اهل بیت (علیهم السلام) آیت الله حاج شیخ محمد باقر ملکی میانجی ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مفسر قرآن و استاد معارف اهل بیت (علیهم السلام) آیت الله حاج شیخ محمد باقر ملکی میانجی ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مفسر قرآن و استاد معارف اهل بیت (علیهم السلام) آیت الله حاج شیخ محمد باقر ملکی میانجی ۸۹ اسلاید در PowerPoint :

>

۵۸

تولد

آیت الله محمدباقر ملکی در سال ۱۳۲۴ ه.ق، (برابر با ۱۲۸۵ه.ش)همزمان با مرگ مظفر الدین شاه قاجار و اوج گیری
نهضت مشروطه درمیان مردم شجاع آذربایجان، در یکی از قصبه های این خطه به نام «ترک » مرکز بخش کندوان
(گرمرود) یکی از بخشهای مهم شهرستان میانه است دیده به جهان گشود. پدرش، مرحوم «حاج عبد العظیم »که از
ریش سفیدان و شخصیتهای پرنفوذ و متدین منطقه به شمارمی آمد، فرزندش را محمدباقر نام نهاد. او دوران شیرخوارگی
ونونهالی را در دامن پر مهر مادر و با عاطفه و نوازش بی همتای وی پشت سر گذاشت و ایام کودکی و نوجوانیش مصادف با
دوران ضعف وزبونی و انقراض پادشاهان قاجار سپری شد. در آن زمان بر اثرغلبه اشرار و حمله خوانین به شهرها و
روستاهای اطراف، غارت اموال و احشام و آزار و اذیت مردم، توسط ایادی و عوامل مزدورو از خدا بی خبر آنان به اوج نهایی
خود رسیده بود. این فقیه بزرگ در سن دوازده سالگی از نزدیک شاهد و ناظر خشکسالی و قحطی هولناک سال ۱۳۳۶ ق
بود که هر روز مردم دسته دسته از گرسنگی درهر کوی و برزن تلف می شدند. او سختی جانکاه و تلخی طاقت فرسای آن
روزها را به جان و دل خرید و طعم تلخ بی وفایی و بی اعتباری ظواهر فریبنده دنیا را با تمام وجود لمس و تجربه کرد.
همه اینها اگرچه در ظاهر برای وی بسیار ملال آور و شکننده بودولی از سوی دیگر مشکلات و فراز و نشیبهای زندگی از
وی یک شخصیتی قوی و باصلابت و با اراده آهنین ساخت و او را در برابردشواریها و ناملایمات، همواره مقاوم و استوار
نگاهش داشت و به این ترتیب هرگز از تلاش و کوشش شبانه روزی احساس خستگی و دلتنگی نکرد و مبارزه با انواع
مشکلات روزمره زندگی را جزو برنامه روزانه خود قرار داد و از همان اوان نوجوانی در کنار پدرگرانقدرش به کار دشوار
کشاورزی و تامین مخارج اقتصادی خانواده همت گمارد.

تحصیلات

حضور علمای بزرگ در منطقه و ارتباط تنگاتنگ پدر با آنان، فضای مذهبی و فرهنگی مناسبی را در محیط خانواده به
وجود آورده بود;از این رو آیت الله ملکی میانجی از دوران نوجوانی علائق مذهبی ودینی و ویژه ای یافت و به این صفت در
میان مردم و همسالانش ممتاز و معروف شد و از طرفی هم بر اثر عنایت و تشویق پدر،علاقه وافری به تحصیل علم از خود
نشان داد و در کنار فعالیتهای کشاورزی، آموزش مقدمات علوم اسلامی و زبان ادبیات فارسی را درزادگاه خود آغاز کرد.
نخست خواندن و نوشتن را از کتب رایج آن زمان، نزد اساتید فن آموخت و خط «مبین الملک گرمرودی » حاکم فارس را به
عنوان سرمشق برای خود انتخاب کرد و دارای خطی بسیار زیبا شد. بعد در همان روستا از محضر مرحوم آیت الله «سید
واسع کاظمی ترکی » متوفای; ۱۳۵۳ ه. ق که از شاگردان برجسته و اعضای جلسه استفتای مرحوم آخوند خراسانی
صاحب کفایه الاصول بود، ادبیات عرب، منطق، اصول و فقه (قوانین وریاض) را فراگرفت. سپس برای تکمیل آموخته ها و
سیر در اعماق معارف و حقایق تشیع، در سال ۱۳۴۹ ق به مشهد مقدس مشرف شد. ودر جوار آستان قدس رضوی برای
خود مسکن گزید. آنگاه سطوح عالی را در نزد آیت الله «شیخ هاشم قزوینی »(متوفای; ۱۳۸۰ ق)فراگرفت، و فلسفه و
مباحث اعتقادی را نزد «آیت الله شیخ مجتبی قزوینی »(متوفای ۱۳۸۶ ق) فراگرفت. بخشی از علم هیئت را نیز درکرسی
درس مرحوم «آیت الله شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی » (م.۱۳۶۱ ق) آموخت و همچنین در درس خارج فقه مرحوم آیت
الله «میرزا محمد آقازاده خراسانی » (متوفای; ۱۳۵۶ ق) شرکت جست ودر نهایت بخشی از مباحث فقه، یک دوره اصول فقه
و یک دوره کامل علوم و مباحث معارفی خراسان را از محضر استاد بزرگوارش مرحوم علامه آیت الله العظمی «میرزا
مهدی غروی اصفهانی » (متوفای;۱۳۶۵ ق) آموخت و در حدود سال ۱۳۶۱ ه. ق از محضر ایشان به دریافت اجازه اجتهاد،
فتوا و نقل حدیث مفتخر گشت که این اجازه نامه بعدها توسط مرحوم حضرت آیت الله العظمی «سید محمد
حجت کوه کمری تبریزی » (متوفای; ۱۳۷۲ ه. ق) مورد تایید و تاکیدقرار گرفت. در بخشی از این اجازه نامه چنین آمده
است:
«…ایشان به مرتبه فقیهان رهشناس و مجتهدان دقیق النظر نایل آمدند. باید خدای سبحان را بر این نعمت و کرامت شکر
کنند،زیرا که طالبان بسیارند، ولی واصلان اندک. و من به ایشان اجازه دادم که از من روایت کنند هرچه را من اجازه
روایت و نقل آنهارا دارم…»(۱)

خاطره ای از دوران تحصیل

هنگام تحصیل این عالم فرزانه در مشهد مقدس، علاوه بر فقر شدید مالی و گرسنگی مستمر، با بحرانهای هولناک
سیاسی، اجتماعی از قبیل: توطئه کشف حجاب، متحد الشکل کردن لباس مردم، و خلع لباس از روحانیت مواجه بود. این
جنایات تاریخی از سوی رضاخان تا آنجا در سرتاسر کشوربر مردم ایران تحمیل می شد تا این که منجر به وقوع قیام
مردم مشهد و به وقوع پیوستن واقعه مسجد گوهرشاد (یکشنبه ۱۲ربیع الثانی ۱۳۵۴) گردید. به طوری که اکثر طلاب
مشهد در اثرفشارهای مزدوران رضاخانی پراکنده شدند، و برخی هم، کسوت مقدس روحانیت را برای همیشه کنار
گذاشته و به کارهای دیگر روی آوردند.در این بین تنها عده ای اندک که از ایمان قوی و اراده پولادین برخوردار بودند، به
گونه مظلومانه در این راه استقامت کرده واز حریم دین و مذهب تشیع دفاع نمودند. مرحوم آیت الله ملکی میانجی هم
جزو این راست قامتان همیشه سرافراز بود که در برابرتندبادهای برخاسته از سوی سلطه استعمار خارجی و
استبدادرضاخانی سر خم نکرد. در آن ایام به مدت طولانی همه دروس بر اثرشدت فشار و خفقان رژیم تعطیل گشته بود;
ولی این عالم تلاشگرهمچنان با امید، نشاط و پشتکار قوی به مطالعه و تحقیق خودادامه داد و خلاء تعطیلی دروس را
بدین وسیله جبران و پر می کرد.
معظم له در ضمن خاطراتش نقل می کرد:«در همان ایام اختناق روزی مرحوم استاد (آیت الله میرزا مهدی غروی
اصفهانی) به بنده فرمود: البشاره! البشاره! رفقا را خبرکن می خواهم درس شروع کنم. در این هنگام من بلافاصله به
دوستان که حدود هفت یا هشت نفر بودیم، از جمله: مرحوم آیت الله حاج میرزا جوادآقا تهرانی و آیت الله مروارید اطلاع
دادم، از همان روزها مدتی شبانه، به صورت مخفیانه و با احتیاط کامل و توام با ترس و اضطراب در درس استاد حضور پیدا
می کردیم. روزی یکی ازدوستان به هنگام آمدن درس گرفتار پلیس شد. مرحوم استاد ناراحت شد و دست به دعا و توسل
زد و برای رهایی وی دعا نمود والحمد لله ایشان آزاد شد. در آن زمان مزاحمت و سختگیری برای طلاب و علما به اوج خود
رسیده بود. بسیاری از دوستان دیگر واینجانب گرفتار آزار و اذیت و توهین پلیس شدیم و خاطره هایی دراین مورد داریم. »

بازگشت به منطقه

وی پس از حدود سیزده سال تلاش شبانه روزی در حوزه علمیه مشهد وتحقیق و تفحص در فروع، اصول و معارف اسلامی
و تشیع و الهام ازبارگاه علی بن موسی الرضا(ع) و نیل به مراتب والای از علم ومعرفت و اخذ درجه اجتهاد، سرانجام به
وطن خود «ترک » باز گشت.و در راه تشکیل خانواده با یکی از خاندان محترم سادات حسینی آن دیار، عقد وصلت بست.
سپس با استقرار کامل در وطن به تبلیغ دین و ارشاد مردم توفیق یافت. او در مدت اندکی به طور طبیعی رهبری مذهبی
و سیاسی بیش از صد پارچه آبادی و روستاهای اطراف را در منطقه شمال و شمال شرق شهرستان میانه بر عهده
گرفت;البته بخشی از این ایام مصادف با جنگ جهانی دوم (۱۳۵۹ ق) بودکه حضور فعال این فقیه فرزانه، در منطقه، مایه
نشاط و دلگرمی برای توده مردم و منزل ساده و بی آلایش وی همواره پناهگاه مظلومان و محل امن و آسایش برای
ستمدیدگان به شمار می رفت.
او در طول اقامت خود در منطقه هر از چند گاهی نیز با استادبزرگوارش، مرحوم آیت الله حاج شیخ مهدی غروی
اصفهانی، ارتباطمکاتبه ای برقرار می کرد و بدین ترتیب از راهنماییهای استادبهره های وافر می برد. یک مورد در سال
۱۳۶۴ ه. ق مرحوم آیت الله غروی اصفهانی نامه ای به شاگردش می نویسد و در آن ضمن تکریم وتجلیل از مقام علمی و
تاکید بر فقاهت و اجتهاد آیت الله ملکی میانجی، یک سری دستورالعملهایی علمی، اخلاقی و… را به وی توصیه می کند. از
آن جمله تاکید می نماید: «با توجه به مقام علمی، هرگز خود را به منطقه کوچک محصور نکرده و بلکه برای ابلاغ
سالت خطیر و انجام وظایف مهم دینی و نشر فرهنگ اهل بیت(ع)حتما در شهرهای بزرگی مانند تبریز سکونت کن.
سپس این مهم رابه آرامش اوضاع سیاسی کشور و پایان یافتن جنگ جهانی دوم موکول می کند.

ایفای نقش ماندگار

آیت الله ملکی میانجی تصمیم داشت در فرصت مناسب، به توصیه استادش جامه عمل بپوشاند; ولی حوادث ناگواری
سرنوشت او را رقم دیگر زد. پایان جنگ جهانی دوم، منتهی به اشغال سرزمین آذربایجان; توسط حزب دمکرات و حزب
توده (ایادی ارتش سرخ شوروی در ایران) شد و در این هنگام وی هرگز حاضر نشد سنگر خویش راخالی و رها کند; بلکه
به خاطر دفاع از دین و ناموس مردم و حفظحراست از تمامیت ارضی کشور، علم مبارزه بر ضد عوامل
حکومت کمونیستی شوروی را بر دوش گرفت. و همچنان این پرچم مقدس کفرستیزی را در منطقه برافراشته و استوار
نگاه داشت و پرده ازچهره خائنان کنار زد.
در این غائله اغلب عناصر مذهبی با جبهه مشترک (متشکل ازمالکین، خوانین، سلطنت طلبان، دولتمردان و…) بر ضد
دمکراتهاو توده ای ها فعالیت می کردند از جمله در این راه تشکیلاتی هم به نام جمعیت خیریه را بنا نهادند ولی آیت الله
ملکی به این گروه ودیگر دسته ها نپیوست و به عنوان یک روحانی آزاداندیش و رهبرمذهبی، از موضعی مستقل و کاملا
اسلامی و بر علیه دشمنان دین واستقلال کشور شورید. و در طول این غائله تاریخی همچون پدری دردمند در حفظ جان،
مال، ناموس و دین مردم و حتی هدایت کسانی که در دام این فتنه گرفتار شده بودند، با سعه صدر وبزرگوارانه کوشید.
پس از فرار کمونیستها و ختم غائله نیز درادامه وظایف دینی، نسبت به جلوگیری از منکرات و ترویج فضائل اخلاقی،
رسیدگی به وضع مستمندان، دفاع از حقوق عامه مردم بویژه ستمدیدگان و زنان و اجرای احکام و شعایر اسلامی،
حساسیت ویژه ای از خود نشان داد.
از این رو حضور وی در منطقه برای برخی از مالکین و خوانین ستمگر سخت گران آمد و لذا تصمیم به اذیت و آزار و اهانت
نسبت به وی گرفتند. آنان در یک ترفندی از پیش طراحی شده، دوستداران این عالم مجاهد را بازداشت، شکنجه و زندانی
کردند، فضای رعب ووحشت عجیبی را ایجاد نمودند تا جایی که وی در ۱۳۷۸ ه. ق پس از ۱۶ سال سکونت در وطن به قم
مهاجرت کرد.

هجرت به قم

ایشان در سال ۱۳۷۸ ه. ق هنگام ورود به شهر مقدس قم با تکریم و احترام رئیس حوزه و مرجع تقلید جهان تشیع،
حضرت آیت الله العظمی بروجردی و دیگر مراجع و علمای اعلام قرار گرفت،و در جوار کریمه اهل بیت(ع) به تحقیق و
تدریس خارج اصول، تفسیرکلام و معارف تشیع پرداخت و شاگردانی فاضل، دانا و کوشا تربیت نمود. آیت الله ملکی به
نظم در امور و پژوهش در موضوعات علمی علاقه ای شدید داشت و آن را به همه چیز ترجیح می داد. او تا سال ۱۳۷۱ ش با
این که ۸۸ سال سن داشت، روزی دوازده ساعت کار وتحقیق علمی می کرد.

مبانی علمی

طریق تحقیقی و شیوه استنباطی آیت الله ملکی، همان سیره و اسلوب فقهای اصولی شیعه در طول تاریخ بود. او در
رشته های; فقه،تفسیر و کلام تبحر و تخصصی ویژه داشت، در هر کدام به همان شیوه فقاهتی و اجتهادی که از کتاب،
سنت و عقل سرچشمه گرفته بود،عمل می کرد; یعنی علاوه بر فقه و اصول، در معارف، کلام و اصول دین نیز به اجتهاد و
تفقه، مبتنی بر این سه اصل، اعتقاد راسخ داشت و آن را «فقه اکبر» و بخش مهمی از فقاهت می دانست.«مکتب معارفی » که
مرحوم آیت الله ملکی میانجی در پرتو آن بردفاع از آرمانهای اعتقادی اسلام و تشیع همت گماشت، تنها از راه صحیح
(قرآن، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، دیگر کلام معصومین وعقل) اسلام را ترسیم می کند و به نظر این عالم اندیشمند،
مکتب تشیع، یک مکتب غنی است و در ارائه آرمانهای اعتقادی اسلام و…وام دار مکاتب دیگر نمی باشد، وی اگرچه نسبت به
علم و عقل جایگاه ویژه ای در نظر داشت و حتی برخی اوقات به «علم » سوگندیاد می کرد; ولی هرگز «این همانی » بحث های
عقلانی با فلسفه راقبول نداشت و ترویج دیدگاههای فلسفی و عرفانی متاثر ازاندیشه های دانشمندان بیگانه یونانی و… را
که به هر حال ساخته و پرداخته بشر بوده یک نوع حرکت انفعالی، تضعیف اسلام وانحراف از صراط مستقیم تلقی می کرد.
او می گفت: با توجه به «ان الدین عند الله الاسلام »، مکتب راستین اسلام برتر و بالاتر از آن است که در ارایه اصیل ترین
باورهای اعتقادی خود عاجز شده، دست تکدی به سوی سایر مکاتب و تمدنهادراز بکند; بلکه دین اسلام دارای محتوای
جدید و پویا بوده وهمواره در مقابل اندیشه های کهن یونانی و ما قبل آن قرار داشته است و اسلام ارزش عقل را چه از بعد
حقیقت آن که دارای عصمت ذاتی و پیامبر باطن قلمداد شده و چه در قلمرو اصول و احکام عقلی، بیش از دیگران مورد
تاکید قرار داده است. همچنین او براین باور بود که علاوه بر معارف دینی، مسلمانان در علوم و فنون دیگر مانند: تاریخ،
جغرافیا، ریاضیات، علوم تجربی و… باتمام گستردگی اش که محصول مشترک تمدن بشری به شمار می آید، بایدبه گونه ای
ابتکار، نوآوری و رشد از خود نشان بدهند که هیچ وقت نیازمند بیگانگان نباشند.
آیت الله ملکی در دفاع از تفکر خود اگر چه با مسلک برخی ازشخصیتهای فلسفی و عرفانی مخالف بود و آراء آنها را
زمینه «مسخ » قرآن و عقاید دینی می پنداشت; اما هیچ وقت گستاخی به ساحت بزرگان را نمی پسندید و خود را نیز از تقابل
و خودنمایی به دور می داشت. همواره نسبت به شخص آنها احترام قایل بود ودیگران را نیز به حفظ حریم و تکریم آنان
توصیه می نمود و هنگام نقد و یا رد افکارشان به گونه غیر مستقیم و با کنایه از ایشان نام می برد.(۲) از این رو وقتی کسی
در بین مردم و در حضور این عالم بزرگوار به یکی از بزرگان معاصر که مخالف مسلک علمی ایشان بود، اسائه ادب کرد، آیت
الله ملکی ب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.