پاورپوینت کامل جلوه ای از ماتم ۲۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جلوه ای از ماتم ۲۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جلوه ای از ماتم ۲۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جلوه ای از ماتم ۲۸ اسلاید در PowerPoint :
>
۵۱
کاروانی آرام آرام به مدینه نزدیک می شد. بار شترانشان «ماتم » بود و کالایشان «گریه ».
بازرگانان و سوداگران این کاروان، تعدادی زن و دختر و چند مردبودند که می خواستند «آه » را با «ناله » معاوضه کنند.
کاروان نزدیک مدینه رسید. سیاهی دیوارهای شهر آشکار شد. درمیان آن کاروان سیاه پوش، دخترکی دلتنگ و غمگین
آرام آرام گام برمی داشت.دخترک سرش را بالا آورد، چشمش به دیوارهای شهر مدینه افتاد،آهی از سینه کوچک و غم
گرفته اش برکشید و با خود گفت: در این شهر که را دارم تا بتوانم با او درد دل کنم؟هرچه فکر کرد، چیزی به خاطرش
نیامد.
سپس شهر را مخاطب قرار داد و غم انگیزترین حادثه زندگی اش راچنین بیان کرد:
مدینه جدنا لا تقبلینا
فبالحسرات و الاحزان جئنا
مدینه، ای شهر پدر بزرگ ما، ما را به خود راه مده; چون کالایی جز حسرت و غم نداریم.
الا فاخبر رسول الله عنا
بانا قد فجعنا فی ابینا
ای شهر مدینه، به رسول خدا(ص) خبرده که ما در سوگ پدرمان سخت داغداریم.
و ان رجالنا بالطف صرعی
بلا راس و قد ذبحوا البنینا
و بگو که پیکر بی سر مردان ما در کنار نهر فرات بر زمین افتاده است، و نیز بگو که فرزندان ما را سر بریدند.
و اخبر جدنا انا اسرنا
و بعد الاسر یا جدا سبینا
ای شهر مدینه، به پدر بزرگ مهربانم خبر ده که ما را به اسیری گرفتند و به سرزمینهای دور تبعید کردند.
و رهطک یا رسول الله اضحوا
عرایا بالطفوف مسلبینا
ای رسول خدا، اهل بیت تو در حالی ظهر کردند که بدنها یشان عریان در بیابان کربلا افتاده و غارت شده بودند.
و قد ذبحوا الحسین(ع)و لم یراعوا
جنابک یا رسول الله فینا
فرزندت حسین(ع) را سر بریدند و حق و احترام شما را در باره مامراعات نکردند.
فلو نظرت عیونک للاساری
علی اقتاب الجمال محملینا
اگر چشم مبارکت به اسیران اهل بیت می افتاد، می دیدی که آنان رابر جهاز شتران سوار کرده بودند.
رسول الله! بعد الصون صارت
عیون الناس ناظره الینا
ای رسول خدا، پس از این که سالها پرده نشینان عصمت و عفاف بودیم و چشم نامحرمی ما را ندیده بود، مردم کوچه و
بازار به ما چشم دوختند.
و کنت تحوطنا حتی تولت
عیونک، صارت الاعداء علینا
تا آن زمان که وجود مقدس حضرتت زنده بود، پیوسته نگهدار ومتوجه ما بودی; ولی همین که چشم از دنیای فانی
فروبستی، دشمنان بر ما ستمهای فراوان روا داشتند.
«ام کلثوم » دختر امام حسین(ع)، تسلیم سیل اشک شد و لحظاتی گریه کرد. همه کاروانیان عزادار، گرد دخترک جمع
شدند وگریستند. این بار «ام کلثوم » مادر بزرگش حضرت فاطمه زهرا(س)را که در جوار رسول خدا(ص) آرمیده بود،
مخاطب قرار داد واینگونه گفت:
ا فاطم لو نظرت الی السبایا
بناتک فی البلاد مشتتینا
ای فاطمه زهرا، کاش به کاروان اسیران نگاه می کردی و می دیدی که دخترانت در شهر پراکنده شدند.
ا فاطم لو نظرت الی الحیاری
و لو ابصرت زین العابدینا
ای فاطمه زهرا، کاش به دختران سرگردانت می نگریستی و حال زین العابدین بیمارت را مشاهده می کردی.
ا فاطم لو رایتنا سهاری
و من سهر اللیالی قد عمینا
ای فاطمه، کاش می دیدی که شبها تا صبح از ترس بیدار بودیم آنقدر که چشمانمان بی فروغ شد
ا فاطم مالقیت من عداکی
و لا قیراط مما قد لقینا
ای فاطمه، ذره ای از ستمهایی که دشمنان بر ما روا داشتند، به شما نرسید.
فلو دامت حیاتک لم تزالی
الی یوم القیامه تند بینا
اگر اجل به شما مهلت می داد و مصیبتهای ما را می دیدی، تا روزقیامت پیوسته بر مصائب ما گریه و ناله می کردی.
صدای گریه از اطرافیان بلند بود. زنها ضجه می زدند و خاک بر سرمی ریختند. «ام کلثوم » مرغ دل را روانه بقیع کرد و با
سوزجگر ادامه داد:
و عرج بالبقیع و قف و نادی
این حبیب رب العالمینا
ای پرنده خیال سوی بقیع برو، در آنجا بایست و نداکن، کجایی ای حبیب پروردگار جهانیان؟!
و قل یا عم بالحسن المزکی
عیال اخیک اضحوا ضائعینا
به عمویم بگو: ای حسن پاک سرشت، اهل بیت برادرت در حالی روزعاشورا را به ظهر رساندند که پایمال شده و بی کس
بودند.
ایا عماه ان اخاک اضحی
بعیدا عنک بالرمضاء رهینا
عموجان، برادرت روز عاشورا درحالی ظهر کرد که از تو دور بود وبدن شریفش در گرو سرزمینی گرم سوزان قرار داشت.
بلا راس تنوح علیه جهرا
طیور و الوحوش الموحشینا
جسد برادرت سر نداشت و مرغان و حیوانات وحشی آشکارا بر اونوحه می کردند
و لو عاینت یا مولای ساقوا
حریما لا یجدن لهم معینا
ای مولای من، کاش می دیدی حرمی را که هیچ یاور و پشتیبا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 