پاورپوینت کامل مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی طباطبایی ۵۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی طباطبایی ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی طباطبایی ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی طباطبایی ۵۲ اسلاید در PowerPoint :
>
تهیه کننده: واحد گزارش – سید مهدی عارفی ه زع م اد
کوثر: از این فرصتی که در اختیار ما گذاشتید، خیلی متشکریم. لطفا در آغاز شمه ای از زندگی علمی و اجتماعی خود را
بفرمایید.
ضمن تشکر از شما عزیزان و مسؤولان ماهنامه کوثر، بنده در رفسنجان متولد شدم. به خاطر وضعیتی که برای مرحوم
پدرم پیش آمد، ناگزیر به مشهد مقدس هجرت کرد و از آن زمان مقیم مشهد شدیم. فشارها و اختناق حکومت رضاخان
همه مؤمنان، بویژه روحانیان، را سخت می آزرد. این وضعیت، موجب شد عده ای لباس روحانیت را کنار بگذارند و به
کارهای دولتی روی آورند. آنها حتی حاضر نبودند بچه هایشان به دروس حوزوی بپردازند. پدر ما، با آنکه روحانی بود و
سختیهای فراوان دیده بود، همچنان به لباس روحانیت پای بند ماند، بر خلاف توصیه های بستگان که می خواستند ما به
دروس جدید بپردازیم، ایشان مصر بودند که باید وارد حوزه شویم درس طلبگی بخوانیم. لذا با اینکه پس از شهریور۱۳۲۰
و تبعید رضاخان امکان رفتن ما به مدارس دولتی وجود داشت، به خاطر علاقه ای که پدرم به روحانیت و این لباس داشت،
توفیق راه یافتن به حوزه علمیه را یافتیم. ابتدا در همان مکتب خانه ها نصاب الصبیان و جامع المقدمات و معراج السعاده
را خواندیم. بعد وارد مدرسه شدیم. مدارس ابدال خان، دو در، نواب، مدارسی بود که توفیق حضور در آنها را داشتیم.
خوشبختانه آن زمان در حوزه مشهد استادان خوبی، بویژه در ادبیات، بودند; مانند ادیب نیشابوری، که ادبیات را خدمت
ایشان خواندم. منطق را نزد مرحوم استاد آقا شیخ محمد عیدگاهی، فقه را خدمت میرزا محمد مدرس یزدی، رسایل،
کفایه و مکاسب را خدمت آقا شیخ محمد کاظم دامغانی و آقا شیخ هاشم قزوینی فرا گرفتم، توحید صدوق و مقداری از
اصول کافی را نزد مرحوم آقا شیخ مجتبی قزوینی خواندیم. بعد برای ادامه تحصیل راهی قم شدم. دو سال هم در قم
بودم، به درس مرحوم آیت الله العظمی بروجردی حاضر می شدم. بعد هم به نجف مشرف شدم. دو سالی هم آنجا ماندم
و به واسطه گرفتاریها و ناراحتی هایی که پیش آمد، نتوانستم بمانم. ناگزیر به مشهد برگشتم و به درس مرحوم آیت الله
میلانی حاضر شدم.
از سال ۴۲، که نهضت امام خمینی (ره) شروع شد، وارد مسایل سیاسی شدم. ارتباط ما با مرکزیت نهضت از طریق شهید
آیت الله سعیدی بود، که شوهر خواهر بنده است. مرحوم سعیدی رابط بین امام و علمای مشهد بود; ولی چون علمای
مشهد آقای سعیدی را خوب نمی شناختند، ایشان هر وقت کاری یا پیامی داشت، به مشهد می آمد و به اتفاق من خدمت
علما می رفتیم. این همکاری در اسناد محرمانه ساواک، چاپ شده، آمده است. از جمله کارهایی که آن زمان بنده در
مشهد انجام دادم، جمع آوری تاییدیه مرجعیت حضرت امام از علما بود. چون بعد از موضع گیری شدید امام در برابر رژیم
شاه، دادگاه علیه امام تشکیل پرونده داده بود; برای مصونیت ایشان به اثبات مرجعیت ایشان نیاز بود. در شهرستانهای
مختلف علما به تایید امام برخاستند; از جمله در مشهد مقدس که در انجام این مهم من هم شرکت داشتم. تاییدیه ها را
جمع آوری کردم و به تهران فرستادم و بحمد الله کار بسیار خوب و موفقی بود که آن زمان انجام گرفت و مانع بسیاری از
توطئه های رژیم شاه علیه امام خمینی (ره) شد و امام همچنان ثابت و استوار در راهی که انتخاب کرده بود، ایستاد و
نسل جوان و پرشور حوزه هم با تمام توان از ایشان پشتیبانی کرد. مرحوم سعیدی می فرمود: یک وقتی به آقای خمینی
عرض کردم: آقا، بسیاری از علما کنار رفته اند، شما تنها می مانید. فرمود: آقای سعیدی، اگر همه علما کنار بیایند و من
تک بمانم، دست از مبارزه برنمی دارم.
در سال ۴۹ که آیت الله سعیدی به شهادت رسید، برای ادامه راه آن عزیز و خالی نماندن مسجد و پایگاه ایشان از مشهد به
تهران آمدم. در منزل ایشان ساکن شدم. و در مسجد ایشان به اقامه نماز و دیگر فعالیتهای دینی و سیاسی پرداختم که تا
الان هم ادامه دارد. پس از پیروزی انقلاب، در کنار فعالیتهای تبلیغی، برخی از مسؤولیتها را نیز عهده دار شدم.
کوثر: حضرت عالی در معرفی فرهنگ اهل بیت (ع) از طریق منبر بسیار موفق بوده اید. لطفا نسبت به جایگاه منبر در
گذشته و نقشی که هم اکنون می تواند به عنوان یک ابزار تبلیغی داشته باشد، اگر مطلبی هست، بفرمایید.
منبر از گذشته های دور به عنوان یک ابزار تبلیغی مهم مورد توجه بوده است. به نظر من سه عامل در این جهت نقش
داشته است; یکی نبود مراکز تجمع برای مردم که نوعا مردم جز پای منبرها تجمعی نداشتند. و مجالسی که بر پا می شد
جای مناسبی برای تجمع مردم بود. دیگری کمی با سوادها در جامعه که طبعا آمادگی برای شنیدن در مردم فراوانتر بود.
سوم هنرنمایی خطیب و منبری بود که نقش مهمی در توفیق او داشت. هرچه منبری در فن خطابه و منبر واردتر و
هنرمندتر بود، جاذبه بیشتری داشت. لذا بسیاری از بزرگان ما با این که اهل فضل و علم بودند، ولی چون هنر خطابه و
منبر نداشتند، در میان مردم چندان توفیقی به دست نمی آوردند. به عقیده من، در حال جاضر با این که هم وسایل و ابزار
تبلیغ تحول فراوان کرده و سطح سواد و آگاهی مردم بالا رفته است، هنوز منبر جایگاه تبلیغی خودش را دارد و می تواند
به عنوان یک ابزار تبلیغی خوب مورد استفاده قرار گیرد و وسیله نشر معارف اهل بیت (علیهم السلام) در جامعه گردد;
مشروط به اینکه آن بعد هنری منبر مورد توجه جدی قرار بگیرد، آن هم از زاویه های مختلف; هم در انتخاب نوع مطلب
متناسب با مخاطبان اعمال سلیقه و هنر گردد. سطح فکری مخاطبان را در نظر بگیرد; هم در نوع پرداخت و تحلیل
متناسب با زمان و شرایط روز هنرنمایی شود. هم در کیفیت بیان و زبان ذوق هنر را به کار گیرد با نثر و زبان قابل فهم و
پذیرش امروز جامعه سخن بگوید; و هم در گزینش موضوعات و معارف اسلامی گزینشی هنرمندانه داشته باشد.
البته معارف اسلامی همه اش خوب است. اما این که امروز چه موضوعی بیشتر مورد ابتلای جامعه است و موجب جذب
مردم می شود، چیزی است که از هرکسی ساخته نیست و نیازمند به ذوق و سلیقه خاص دارد. و در یک کلمه شعبه هنری
منبر را به تمام معنا باید تقویت کرد.
همین الان هستند منبریهای هنرمندی که اشخاص را از پای تلویزیونها به کنار منبر می آورند و آنها را از فاصله های دور به
پای سخنرانی خود می کشند.
کوثر: به نظر شما، در حال حاضر کدام بعد از زندگی امامان (علیهم السلام) برای مردم مفیدتر و جاذبه دارتر است و
می تواند مردم را بهتر و بیشتر با ائمه (علیهم السلام) آشنا سازد؟
حال و هوای انقلاب اقتضای این را داشت که ما از زندگی سیاسی امامان بیشتر سخن بگوییم که در جای خود مفید و
مؤثر هم بوده است; ولی باید پذیرفت دیگر ابعاد اجتماعی زندگی امامان ناشناخته ماند. یا کمتر مورد توجه قرار گرفته
است. به عنوان مثال ما اگر بیاییم فعالیتهای اقتصادی و حتی چگونگی امرار معاش امامان را برای مردم بیان کنیم و این
که کار و تلاش برای گذراندن زندگی چقدر در نظر ائمه (علیهم السلام) مورد اهمیت بوده است. نکات شنیدنی خوب و
مفید برای امروز جامعه فراوان دارد. ما جنگهای حضرت امیر را گفته ایم و خطبه های جهاد آن حضرت را برای مردم
خوانده ایم; اما اینها همه مربوط به همان چند سال خلافت است. درباره اینکه حضرت امیر در ۲۵ سال خانه نشینی چه
می کرده است، کمتر سخن گفته ایم و حال آنکه بخش زیادی از کار حضرت امیر در این مدت فعالیتهای اقتصادی بوده
است. چاههای آب حفر کرد، نخلستانها آباد کرد و زراعت کرد. در همان زمان شخصی به خدمت حضرت رسید، عرض
می کند: چه می کنی یا علی؟ می فرماید: زراعت می کنم و هرچه امروز در سفره ام می بینی دسترنج خودم است. عجیب
است نوشته اند در آن سفره برنج هم بوده است. معلوم می شود در مدینه آن روز برنج هم کاشته می شد.
یا درباره امام سجاد (ع) نوشته اند: امام سجاد (ع) وقتی از دنیا رفت، چهار فرزند آن حضرت شغلهای پدر را تقسیم کردند.
زراعت را امام باقر (ع) برداشت، تجارت را یکی و حصیربافی و زنجیربافی را دو فرزند دیگر. با این ه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 