پاورپوینت کامل مفضل کوفی، امین امام ۶۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مفضل کوفی، امین امام ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مفضل کوفی، امین امام ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مفضل کوفی، امین امام ۶۵ اسلاید در PowerPoint :
>
آغاز کلام
بی تردید در بقا و نشر آثار اهل بیت (ع)،شاگردان و یاران باوفائی که زندگی شان را وقف مکتب ولایت و امامت کردند،
نقشی انکارناپذیر داشتند. این رادمردان فرزانه، در مقابل حوادث گوناگون روزگار، به پاسداری از حریم ائمه اطهار (ع) و
گسترش فرهنگ دینی، همت گماشتند. «مفضل بن عمر جعفی کوفی » در شمار این نیکان، جای داشت.
او از شاگردان و از یاران صدیق امام صادق و امام کاظم (ع) بود و نزد ائمه اطهار (ع) جایگاهی ویژه داشت. مفضل نماینده
خاص امام صادق (ع) در کوفه بود و با اموال امام (ع) مشکلات شیعیان آن سامان را حل و فصل می کرد.
این مرد بزرگ، رازدار حضرت صادق (ع) بود; امام (ع) چهار روز پیاپی در باره توحید با وی به گفتگو پرداخته، فرمان داد
آن را بنویسد و در بین مردم منتشر کند. حضرت در پایان این گفتار طولانی، فرمود: «مفضل! هرگاه خواستی، برو و بیا
که تو همنشین مایی. تو نزد ما منزلتی والا داری، جایگاه تو در قلب مومنان چون آب برای تشنه است.»
ولادت:
مفضل در اواخر قرن اول یا آغاز قرن دوم هجری، در شهر کوفه به دنیا آمد. وی در قرن دوم هجری زندگی کرد. در پرتو
تربیت امام صادق و امام کاظم (ع) بالید و در زمان امامت امام هفتم (ع) ، دنیا را وداع گفت. شیخ طوسی هنگام
شمارش اصحاب امام کاظم (ع) از شخصی به نام محمد ابن مفضل بن عمر نام می برد که احتمالا از فرزندان مفضل
شمرده می شود.
اسامی و القاب
نامش «مفضل »، نام پدرش «عمر» و کنیه اش «ابو محمد» یا «ابو عبد الله » است. در کتابهای رجالی و اسناد روایات با
نامهای «مفضل بن عمر» «المفضل الجعفی » «المفضل بن عمر» «ابو عبد الله » «ابو محمد جعفی » «مفضل بن عمر الجعفی
الکوفی » از وی یاد شده است.
نماینده امام صادق (ع) در شهر کوفه
محمد بن مقلاص معروف به «ابی الخطاب » نماینده پیشوای ششم در شهر کوفه بود. وقتی او از خط ولایت منحرف شد و
ادعاهای دروغین طرح کرد، مورد لعن امام صادق (ع) قرار گرفت و از سمت خویش برکنار گردید. بعد از عزل او، شیعیان
به محضر امام (ع) آمده، گفتند: کسی را به عنوان نماینده خویش معرفی بفرمایید تا در امور دین به او مراجعه کنیم و
احکام را از وی بپرسیم.
امام صادق (ع) فرمود: نیازی نیست. هر کس مساله و مشکل دینی دارد از من بپرسد پاسخ بشنود.
آنها گفتند: این کار، برای همه مقدور نیست.
امام (ع) فرمود: مفضل بن عمر را مرجع شما قرار دادم. سخن او را بشنوید و اطاعت کنید; زیرا او جز حق نمی گوید.
زیباترین سیمای صلح و صفا
مفضل، بر اساس فرمان امام صادق (ع) به مشکلات دینی، مالی و اجتماعی مردم کوفه رسیدگی کرد و در زدودن چهره
زشت کدورت و خشونت از شیعیان منطقه، کوشید. شیخ کلینی، مؤلف کتاب ارزشمند «کافی »، از زبان یکی از مؤمنان
چنین حکایت می کند: من و دامادم بر سر میراث، اختلاف پیدا کردیم و کار ما به مشاجره کشیده شد. وقتی مفضل از
جریان آگاه شد، نزد ما آمد و مدتی باقی ماند. سپس ما را به خانه خویش دعوت کرد، پس از گفتگوی بسیار، اختلاف ما را
به کمترین حد خود یعنی چهارصد درهم رساند و ما را به صلح فرا خواند. آنگاه این مبلغ را در اختیار ما قرار داد و از ما
تعهد گرفت بعد از این، علیه همدیگر ادعایی نکنیم. بعد گفت: بدانید پولی که به شما پرداختم، از اموال امام صادق (ع)
است. آن حضرت اموالی به من سپرده و فرمان داده است: هرگاه دو تن از شیعیان در مسائل مالی اختلاف یافتند، با
استفاده از آن، آنها را صلح دهم.
در سایه شاخسار امامت
روایاتی که از محدثان بزرگ نقل شده، جایگاه رفیع مفضل نزد امام صادق (ع) و نیز شدت علاقه امام (ع) به وی را نشان
می دهد. ترجمه شماری از این روایتها چنین است:
۱- امام کاظم (ع) می فرماید: پدرم حضرت صادق (ع) به من فرمان داد نزد مفضل بروم و سوگ برادرم اسماعیل را به
وی تسلیت بگویم; او فرمود: به مفضل سلام برسان و بگو: مصیبت مرگ اسماعیل بر ما وارد شد و صبر کردیم. تو نیز چون
ما در این مصیبت، شکیبا باش. ما چیزی خواستیم و خدا چیزی دیگر اراده کرد. ما تسلیم خدای بزرگ شدیم.
صاحب کتاب گرانقدر، معجم الرجال، بعد از نقل این حدیث، می نویسد: این روایت صحیح، شدت علاقه امام صادق (ع)
به مفضل بن عمر را نشان می دهد.
۲- وقتی عبد الله بن ابی یعفور، یکی از دوستان نزدیک امام صادق (ع) ، از دنیا رفت، امام (ع) به مفضل بن عمر نامه ای
نوشت و ضمن تجلیل از شخصیت عبد الله ابن ابی یعفور، مرگ وی را به مفضل تسلیت گفت.
۳- هشام ابن احمد می گوید: خدمت امام صادق (ع) رفتم تا نظرش را در باره مفضل بپرسم. امام در مزرعه اش مشغول
کار بود. آن روز، هوا بسیار گرم بود و عرق از صورت مبارک حضرت به سینه اش می ریخت. وقتی آنجا رسیدم، پیش از
آنکه لب به سخن گشایم، امام (ع) بدون مقدمه، فرمود: «آری، به خدایی که جز او آفریدگاری نیست، مفضل بن عمر
جعفی بعد از پدرم امام باقر (ع) ، برایم پدر است. حضرت این جمله را چندین بار تکرار فرمود:
هر که در این بزم مقربتر است
جام بلا بیشترش می دهند
نزدیکی او به دستگاه امامت و پای فشاری وی در گسترش فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام) بر سودجویان و شهرت
طلبان، گران آمد و آنان را به تلاشهای مذبوحانه واداشت. آنان که نمی توانستند شخصیت و موقعیت این عاشق فرزانه را
درک کنند، به شایعه پراکنی و تهمت و افترا روی آوردند و مفضل و یارانش را به شرابخواری، ترک نماز، کبوتربازی و حتی
به سرقت و راهزنی متهم کردند. این گروه، که ابو الخطاب معزول و طرفدارانش از فعالان آن شمرده می شدند، شایع
کردند که مفضل افراد بی مبالات و لاابالی را پیرامونش گرد آورده است.
وقتی این شایعات به اوج رسید، گروهی از مؤمنان و مقدسان کوفه به محضر امام صادق (ع) چنین نوشتند: «مفضل با
افراد رذل و شرابخوار و کفترباز همنشین است، شایسته است به وی دستور دهید این افراد را از خود دور سازد.»
امام صادق (ع) بدون اینکه با آنان در این باره سخن بگوید، نامه ای برای مفضل نوشت و در پاکت قرار داد، مهر کرد و به
آنان سپرد تا به مفضل برسانند. حضرت تصریح فرمود که نامه را خودشان شخصا به مفضل تحویل دهند.
آنان به کوفه برگشتند، دسته جمعی به خانه مفضل شتافتند و نامه امام (ع) را به دست مفضل دادند. وی نامه را گشود و
متن آن را قرائت کرد. امام (ع) به مفضل دستور داده بود: چیزهایی بخرد و به محضر امام (ع) ارسال کند. در این نامه
حتی مقدار چیزها تعیین نشده بود. مفضل نامه را خواند. آن را به دست همه حاضران داد تا بخوانند. سپس از آنان پرسید:
اکنون چه باید کرد؟
گفتند: این اشیا خیلی هزینه دارد، باید بنشینیم، تبادل نظر کنیم و از شیعیان یاری جوییم.
در واقع هدفشان این بود که خانه مفضل را ترک کنند. مفضل گفت: تقاضا می کنم برای صرف غذا در اینجا بمانید.
آنان به انتظار غذا نشستند. مفضل افرادی را به سراغ همان کسانی که از آنها بدگویی شده، و به کارهای ناروا متهم شده
بودند، فرستاد و آنان را احضار کرد. وقتی نزد مفضل آمدند، نامه حضرت صادق (ع) را برای آنان خواند. آنان، با شنیدن
کلام امام صادق (ع) برای انجام فرمان حضرت از خانه خارج شدند. پس از مدتی کوتاه، بازگشتند. و در مجموع دوهزار
دینار و ده هزار درهم در برابر مفضل نهادند. آنگاه مفضل به شکایت کنندگان، که هنوز از صرف غذا فارغ نشده بودند،
نگریست و گفت: شما می گویید افرادی چنین را از خود برانم و گمان می کنید خدا به نماز و روزه شما نیازمند است؟!
انیس امام هفتم (ع)
محمد بن سنان می گوید: خدمت امام کاظم (ع) شرفیاب شدم. فرزند بزرگوارش علی بن موسی (ع) نیز نزد حضرت
بود. پیشوای هفتم به من فرمود: محمد!
عرض کردم: بله، بفرمایید.
فرمود: محمد! مفضل انیس و همدم و راحتی بخش من بود و تو نیز همدم و سبب راحتی آن دو (امام رضا و امام جواد (ع)
هستی.
من کسی مثل او ندارم:
خالد بن نجیح جوان می گوید: در محضر حضرت موسی بن جعفر (ع) نشسته بودم، امام (ع) فرمود: مردم در باره مفضل
بن عمر چه می گویند؟
عرض کردم: می گویند چون یهودیان و مسیحیان است، اما در خدمت آقا و سرور شماست.
حضرت فرمود: وای بر ایشان، او را در چه مقام پستی انگاشته اند؟ عقیده من در باره او چنین نیست، من کسی مانند او
ندارم.
امین امامت
این دانشمند فرزانه، چنانکه نزد پیشوای ششم مورد اعتماد بود، نزد فرزندش امام کاظم (ع) نیز مورد عنایت قرار گرفت
و حضرت از وی به عنوان انیس و همدم خویش یاد می کرد. هشام ابن احمر می گوید: روزی اموالی را خدمت پیشوای
هفتم بردم. حضرت فرمود: آنها را به مفضل بن عمر تحویل ده. من به خانه مفضل رفتم و در مقابل منزل وی، بارها را
پیاده کردم. موسی بن بکر نیز می گوید: خدمت ابی الحسن (ع) (امام هفتم) بودم و کارهای آن بزرگوار را انجام می دادم.
هرگز ندیدم، جز مفضل، کسی چیزی خدمت امام (ع) بفرستد.
هر کس چیزی برای امام (ع) می آورد، حضرت می فرمود: آنها را به مفضل بن عمر بسپار.
در آیینه کلام دانشمندان
شیخ مفید درباره مفضل می نویسد: او از کسانی است که نص امامت امام موسی کاظم (ع) را از پدر بزرگوارش امام
صادق (ع) نقل کرده است. وی از یاران خاص و گرانقدر امام صادق (ع) و از فقیهان شایسته و مورد اعتماد شمرده می شود.
شیخ طوسی، شاگرد مرحوم مفید، می گوید: مفضل از اصحاب و یاران واقعی ائمه (ع) و مورد وثوق و اعتماد آنان بود و
همواره رهرو راه آنان شمرده می شد.
ابن شهرآشوب، مفضل را از خواص اصحاب امام صادق (ع) می شمارد.
علامه سید صدر الدین عاملی می نویسد: کسی که به دقت در حدیث مشهور مفضل از امام صادق (ع) بنگرد، درمی یابد
که امام (ع) این سخنان بلیغ و معانی شگفت و الفاظ غریب را جز با مردی بزرگ و گرانقدر و دانشمندی با هوش و
شایسته حمل اسرار دقیق و ظریف، در میان نمی نهد. این مرد نزد من بسیار با عظمت و بلندمرتبه است.
در اوج علم و دانش
این فقیه شایسته در سایه آموزشها و عنایتهای امام صادق (ع) به مرتبه ای رسید که مورد تحسین و تشویق امام (ع) قرار
گرفت. پیشوای ششم (ع) گاه می فرمود: کاش همه شیعیانش در فهم و دانش، مانند مفضل بودند.
عبد الله بن فضل هاشمی می گ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 