پاورپوینت کامل زهرا(س) الگوی زنان عالم ۷۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زهرا(س) الگوی زنان عالم ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زهرا(س) الگوی زنان عالم ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زهرا(س) الگوی زنان عالم ۷۹ اسلاید در PowerPoint :
>
چرا زهرا(س)؟
حضرت امام خمینی قدس سره رهبر امت اسلامی، خطاب به مردم جهان فرمود: مناسب است که روز ولادت حضرت
زهرا(س) به عنوان «روز زن » نامگذاری شود. اینکه چرا این روز را به عنوان «روز زن » انتخاب کرده اند از جهات مختلف،
قابل تامل است.
زهرا دختری است که دوران جوانی اش را کامل نکرد و به پایان نرساند; لحظه به لحظه حیات و زندگی زهرا(س) از زمان
طفولیت، پراست از درد و رنج و مسائل روحی که ما در هیچ دوره طفولیت فرد دیگری نمی بینیم و همچنین است دوره
کوتاه جوانی او.
زندگانی حضرت زهرا(س) از نظر طولانی نبودن آنچه این زندگی را قابل توجه و تامل می کند، عمق ژرف و عرض وسیع
آن است و البته ارزش حیات یک انسان در امتداد طولی و ساعتهای زمان سپری شده نیست بلکه این عمق و ژرفای با
ارزش حیات اوست که زمان را دارای ارزش می کند و به آن فکر و حرکت و نشاط می بخشد. بطوری که گاهی یک ساعت
از یک زندگی، معادل با سالهای متمادی از زندگی دیگر است. چه ساعتهایی از زندگی مکتشفان و مخترعان و کسانی که
در زندگی کار مهمی را انجام داده اند و به جامعه بشریت خدمتی کرده اند که معادل هزار سال است. بنابراین بررسی
زندگانی حضرت زهرا(س)، بررسی یک زندگانی طولی و مدت عمر او نیست بلکه بررسی عمق و عرض واسع و ژرفای آن
است.
تولد زهرا(س) روز جهانی زن است:
اگر روز ولادت حضرت زهرا(س) به عنوان روز زن اعلام می گردد، به این خاطر است که تا قبل از ظهور اسلام، تاریخ
اختصاص به مردان داشت و مرد حیات زن را تحت الشعاع خویش قرار داده بود و به او میدانی که در آن بتواند خود را از
نظر فکری عرضه کند، نمی داد. مرد به زن مجال نمی داد تا بتواند از انرژی ذخیره شده و نهفته در وجودش استفاده کند و
در این برهه از زمان نقش زن یک نقش حاشیه ای بود و جزئی از شئونات مرد به حساب می آمد و زن نیز تحت تاثیر همین
قضیه، خود را به عنوان یک انسان مستقل باور نکرده بود. می توان از حضرت خدیجه هم نام برد چرا تولد اورا – که این
همه تحول به وجود آورد. – روز زن نمی دانید.
اسلام این معادله را درهم کوبید و زن و مرد را برای قبول مسؤولیتهای مناسب هر کدام مخاطب خویش قرار داد و نوع
هر کدام را مشخص نمود. زیرا نقش هریک از زن و مرد طبق نوعی که دارد و عناصری که در تکون و تکامل آنها لازم است،
مختلف می گردد و این تنوع در دائره انسانیت باعث تکامل آنها است و مستلزم هیچ گونه برتری یکی بر دیگری نمی باشد.
زیرا فضلیت انسان در معانی عقلی و روحی و حرکتی اوست نه در جنس آن و این نوع تمایز بین زن و مرد، تمایزی است که
بر گرفته از خصوصیتهای خاص هر کدام از این دو نوع است.
در حرکتهای ارزشی، فرقی بین زن و مرد نیست.
اسلام پس از اینکه خطوط کلی زندگی اجتماعی را در قرآن بیان کرد، نمونه هایی را از کارهای ارزشی – که توسط زنان یا
مردان صورت گرفته است.- ذکر نمود. اگر به قرآن بنگریم، می بینیم که وقتی از مسؤولیتهای عمومی سخن می گوید،
تنها از مرد حرف نمی زند بلکه از دو قشر زن و مرد باهم سخن می گوید. مثلا در سوره احزاب آیه ۳۶ می فرماید:
(و ما کان لمؤمن و لا مؤمنه اذاقضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیره من امرهم…)
«اگر خدا و رسولش تصمیم بر امری گرفتند و آن را حتمی کردند، هیچ مؤمن و مؤمنه ای این اختیار را ندارد که در آن
باره به اختیار خود عمل نماید.»
مرد مؤمن و زن مؤمنه در مسیر مسؤولیت خود در برابر خداوند، حرکت می کنند تا آنچه را خدا به رسولش وصیت کرده
است، اجرا کنند و خطابهای محکم خداوند هردو را شامل است.
همچنین هنگامی که خداوند از تلاش و کوشش خیرخواهانه، سخن می گوید و مسئله پاداش و اجر و مزد کار نیک را
مطرح می کند، زن و مرد را باهم خطاب خویش قرار می دهد. (…انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی…)(آل
عمران، ۱۹۵)
«من عمل هیچ زن و مردی را ضایع نمی کنم.»
در کار و کوشش و تلاش برای زندگی، فرقی بین زن و مرد نیست چه بسا کار یک زن پربارتر، مشخص تر، عمیق تر و بادوام
تر از کار بعضی از مردان باشد.
همچنین وقتی متون تفصیلی اسلامی را مطالعه می کنیم، در انجام کارهای خیر هیچ فرقی بین زن و مرد نمی باشد. و در
ذکر فضیلتهای آنان نیز یکسان ذکر شده است. به عنوان نمونه در سوره احزاب آیه ۳۵ می خوانیم که خداوند چگونه از
نتایج اخروی صفات مثبت و خوب هم برای مردان و هم برای زنان خبر داده است و در این گونه صفات، زن و مرد عدل
یکدیگر قرار گرفته اند. (ان المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و
الصابرین و الصابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین و الصائمات و الحافظین فروجهم و
الحافظات و الذاکرین الله کثیرا و الذاکرات اعد الله لهم مغفره و اجرا عظیما)
«همانا مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان مؤمن و زنان مؤمنه، مردان فروتن و زنان فروتن مردان راستگو و زنان
راستگو، مردان شکیبا و زنان شکیبا، مردان نرم دل و زنان نرم دل، مردان بخشنده و زنان بخشنده، مردان روزه دار و زنان
روزه دار، مردان با عفت و زنان عفیف و مردانی که بسیار خدا را ذکر می کنند و زنان ذاکر، خداوند مغفرت و اجر عظیمی را
برایشان مهیا ساخته است.»
در حرکتهای ارزشی، ارزش عقیده و عمل صالح و موقعیت و جایگاه فرقی بین زن و مرد وجود ندارد. زیرا انسانیت زن و
مرد توانسته است حیات آنان را به وسیله اسلام، ایمان، قنوت، صدق، صبر، خشوع، تصدق، روزه، عفت و ذکر، غنی سازد.
مدیریت خانواده:
اینکه در قرآن آمده است (الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض) معنای آیه، برتری مرد نسبت به زن
نیست بلکه مراد و منظور، مدیریت در امور است هرچند در منزل و محیط آن، این زن است که صاحب اختیار و قوام است
البته این مدیریت فقط در امور منزل می باشد نه در کل زندگی زیرا هر مؤسسه ای تنها باید یک مدیر و یک مشرف به امور
داشته باشد و اگر در یک مؤسسه مدیرهای متعدد باشند، اداره آن مؤسسه با مشکل مواجه می شود مشکلی که تمام
اعضای آن مؤسسه از آن رنج می برند. با این حال وقتی که خداوند از زندگی مشترک سخن می گوید، سخن از یک زندگی
خواهد بود که باید طبق قانون خاص خودش باشد; قانونی که در آن گاهی مرد بر زن قوامیت دارد و زمانی عکس آن
است زیرا خداوند فرموده است: (و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم موده و رحمه)
(الروم، ۲۱)
«از نشانه های خداوند آن است که از جنس خودتان برای شما ازواجی را آفرید تا موجب آرامش شما شود و بین شما
مودت و دوستی قرار داد.»
زندگی مشترک، زندگی همراه با محبت است; محبتی که از قلبی برخاسته و دست به گردن قلب دیگری می شود. محبتی
که از یک روح برخاسته و در آغوش روح دیگر قرار می گیرد. محبتی که از رحمت انسانی شروع و معیار سنجش ظرفیت
انسانها می گردد.
از دیدگاه اسلام ارزش یک انسان به انسانیت اوست و مرد و زن بودن دو خط تفصیلی در تنوع انسانی هستند که هرکدام
بخشی از وجود دیگری را بی نیاز می سازد. زن حامل حالتی از غنای روحی و عاطفی است و مرد حامل نوعی غنای عقلی و
روحی و عاطفی و به همین صورت در طول دوران زندگی، آن دو متکامل می گردند و انسانیت آنها در خلال این تکامل،
محقق می شود.
زهرا(س) آئینه تمام نمای مادر:
زهرا(س) دوران طفولیت را در حالی آغاز کرد که بارسنگین رسالت و مشکلات و مسائل خاص آن را بر دوش پدر حس
می کرد. او در حالی پدر را درک کرد که از محبت مادر محروم مانده بود. همان مادری که هرچه داشت در راه شوهر اعطا
کرد. خدیجه علیها السلام قلبش را اندیشه اش را مال و استطاعتش را داد تا راههای وصول به نتایج مثبت رسالت، باز شود.
کانون زندگی پیامبر(ص) در آن زمان عبارت بود از خود پیامبر(ص) و خدیجه علیها السلام و علی(ع) و به همین جهت
می شود گفت علی از نظر روحی و تربیتی، پسر پیامبر است. پیامبر(ص) علی را در آغوش می کشید، او را می بوئید و هر
روز خلقی از اخلاقش را به او می آموخت و علی نیز همواره به دنبال پیامبر بوده و لحظه ای از او غافل نمی شد. زهرا(س)
در چنین خانه ای تربیت شد. هرچند مورخان در مدت عمر زهرا(س) در این دوران حساس اختلاف دارند، برخی او را ده
ساله و بعضی او را پنج ساله می دانند. با این همه یک چیز مشخص است که زهرا(س) در این زمان حساس، در سنین
کودکی قرار داشت ولی کارهایی را که انجام می داد در طاعت و توان یک کودک نبود. زهرا(س) با توجه به مسئله رسالت
پدرش، نقش خود را بخوبی می دانست; او درک می کرد که پیامبر در این مرحله و برای تسکین درد و رنجهایش، شریک و
همراه می خواهد. ما بیش از این، از زندگی زهرا(س) در این مرحله نمی دانیم و نیز چگونگی علاقه فردی پیامبر(ص) به
زهرا(س) را درک نمی کنیم ولی می دانیم که روزی زهرا(س) در حالی پیامبر را دید که مشرکان شکمبه گوسفندی را بر
روی پیامبر(ص) انداخته بودند و زهرا(س) بادستهای کوچکش و در حالی که اشک بر چشمان معصومش جاری بود، آن
کثافات را پاک می کرد. زهرا(س) با این دستها و با این اشکها به یاری پیامبر(ص) شتافت و در این رنج با او شریک شد. ما
چیز زیادی از زندگی زهرا(س) نمی دانیم ولی سخن پیامبر علیها السلام که فرمود: «فاطمه، مادر پدرش می باشد.» تمام
این مسائل را حل و روشن می کند. زیرا تمام معانی کلمه «مادر» در این بیان عرشی نهفته است. مگر مادر برای کودکش
چه کاری انجام می دهد؟
آری مادر تمام وجودش را به کودک تقدیم می کند، تمام روحش را، تمام مشاعرش را، همه احساسش را و تمام آغوشش را
در اختیار کودک می گذارد و زندگیش را به او اهدا می کند تابدین وسیله هم و غم و حزن کودکش را از بین ببرد، پیامبر
نیز انسان است و دوران طفولیتش با از دست دادن مادر، دورانی پراز غم و اندوه می باشد ولی پیامبر هیچ گاه شکوه نکرده
ولی در این زمان به غمخواری نیاز داشت که آن عقده ها را جبران کند و حق مادری را بجا آورد و زهرا به جای مادر مونس
و غمخوار پیامبر شد. رسول خدا(ص) انسان است و هر انسانی دارای احساس و درک انسانی می باشد و او در این مرحله
سخت که توسط دشمنان مورد اهانت و اتهام و سب و شتم قرار می گرفت به تکیه گاه نیاز داشت. هنگامی که پیامبر را با
سنگ مورد هجوم قرار دادند و مشرکان تمام روشهای آزار و اذیت را نسبت به او اعمال می نمودند، زمانی که تمام
شیاطین زمین و کسانی که ارزش انسانیت را درک نمی کنند با تمام توان رسول خدا(ص) را مورد تهاجم خویش قرار
می دهند. در این هنگام است که او نیاز به همراه و غمخوار دارد و این یار و مددکار کسی غیر از زهرا(س) نیست. همان
زهرائی که «مادر پدر» است و همان زهرائی که دختر جسمی، روحی و عقلی پیامبر است.
علی(ع) و زهرا(س) اولین شاگردان مدرسه رسول خدا(ص)
علی(ع) و زهرا(س) اولین شاگردان مدرسه پیامبر(ص) بودند، در هنگام نزول وحی که علی(ع) نزد پیامبر(ص)
می نشست، زهرا(س) نیز نزد آنها می آمد و باهم وحی را قرائت می کردند. آنان با دقت به درسهای پیامبر(ص) گوش
می دادند. و پیامبر(ص) برای آنان معانی وحی را شرح می داد، هرچه را که خداوند برای انسانها به پیامبرش آموخته بود.
علی و فاطمه از پیامبر(ص) آموختند و به همین خاطر از نظر موقعیت فرهنگی، زهرا(س) در ردیف علی(ع) می باشد و
چه بسا از همین قضیه انسان معنای این کلمه را می فهمد که «لولم یکن علی لما کان لفاطمه کفؤ» اگر علی نبود، برای
فاطمه کفو و همتائی وجود نداشت. یعنی از این جایگاه علمی و عقلی زهراست که همتائی غیر از علی(ع) برای او یافت
نمی شود. زهرا(س) در سایه روحانیت و معنویت رسول الله (ص) زندگی کرد. همچنان که علی(ع) نیز چنین بود.
وقتی که ما در مورد روحانیت امیرالمؤمنین بحث می کنیم، روحانیتی که حضرت علی(ع) طبق آن خدا را در اعلی درجه
حب، دوست می دارد به طوری که در طول زندگی، خودش را فراموش می کند، می فهمیم که تمام حیات و زندگی علی(ع)
برای خدا بوده است. همچنان که قرآن می فرماید: (ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤف بالعباد)
(بقره،۲۰۷)
«و از مردم کسی هست که معامله می کند جانش را با خوشنودی خدا و خداوند به بندگانش مهربان است.»
و اینکه علی(ع) در دعای کمیل به خداوند عرض می کند: «فهبنی یاالهی و سیدی و مولا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 