پاورپوینت کامل امام(قدس سره) در آسمان کرامت ۷۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل امام(قدس سره) در آسمان کرامت ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام(قدس سره) در آسمان کرامت ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل امام(قدس سره) در آسمان کرامت ۷۹ اسلاید در PowerPoint :

>

جوان امروز بیش از هر زمان دیگر به بزرگمردی چون خمینی نیازدارد، تا از نفس قدسی او جان دو باره گیرد و
با مطالعه زندگی اش، طریق جاودانه زیستن را فراگیرد. امام خمینی(ره) مردی است که از آغاز بلوغ شخصیت
معنوی خود را ساخت و نزد خدایش بنده ای محبوب شد. از این روی پرده های آسمان کنار رفت و روح الله چشم
بر حقایق هستی گشود. خداوند به دست سرنوشت میلیونهاانسان را دگرگون کرد. مقامی عظیم، یعنی کرامت به
وی عطا کرد.

آنچه می خوانیم گوشه هایی از این مقام عظیم است. جای بسی شگفتی است که صاحبان قلم پیرامون ابعاد
مختلف زندگی امام قلم فرسایی می کنند، اما بعد عرفانی این شخصیت بزرگ در هاله ای از غفلت قرار دارد و
تحلیلگران ما کمتر در باره آن سخن می گویند، حال آنکه تبیین ارتباط مردان آسمانی با ملکوتیان برای جوانان
ماجاذبه های عجیبی دارد و در صورت طرح ساده و بی پیرایه جوان رابه باور آن سوق می دهد و ریشه های اعتماد
و محبت قلبی بین مردم با صاحب کرامت را تقویت می کند. از این رو انتظار می رود محققان و نویسندگان تا آثار
زنده و شاهدان صادق از امام خمینی(ره) دردسترس هستند، نسبت به جمع آوری و ثبت مجموعه کرامت های
حضرت به پاخیزند و راه های آسمانی را در جستجوی مرد سلوک سبز و عارف بزرگ قرن بپویند. آری! ما باید
بدانیم مردی که در عرصه سیاست،نظامی ضد دینی را نابود ساخت، در عرصه علم و فقه و فلسفه واصول استاد
دهر شد، در میدان جهاد بانفس و خودسازی و پالایش اندرون هم تا آنجا پیش رفت که قدسیان او را به پاکی
ستودند وخداوند مقامی بس بالا نصیبش کرد.

کرامت هدیه ای برای مردمان پاک طینت

کرامت نشانه قداست و آیه حقانیت مردان خدایی است. مردانی که پاکی طینت و زلالی بندگی، آنان را نزد
خدای متعال، محبوب ساخت.

و تداوم آن در طول قرنها و عصرها، بهترین گواه بر اتصال زمینی ها با ملکوتیان است و چه زیباست مطالعه
زندگی وصال یافتگان.

اما کرامت چیست؟

کرامت همان معجزه است با این تفاوت که معجزه در مقابل انکارکنندگان و برای عاجز کردن آنها از سوی
معصومان علیهم السلام بروز می نماید; اما کرامت، همان کار از سوی اولیای الهی و یاغیر معصومان علیهم السلام
است بدون اینکه در مقابل انکار کننده باشد; بلکه عنایتی است که شامل حال معتقدان، صاحبان ایمان،
یادلدادگان و دلسوختگان می شود. و اولیای خداوند با اذن و اجازه پروردگار، در اسباب طبیعی تصرف می کنند.

البته برخی روشنفکرنمایان کرامت بزرگان را مخالف توجیهات علمی می دانند. و این حقیقت و موهبت الهی را
خرافه می پندارند. حال آنکه خدایی که به اسباب مادی خاصیت هایی داده است، می تواند آن ویژگیها را سلب و به
سبب دیگر بدهد. با اندک تاءملی می توان قبول کرد که خدایی که به دارو خاصیت «دردزدایی » عنایت کرد،همان
خاصیت را می تواند به تربت امام حسین(ع) بدهد و یا همان ویژگی را در دعای امام، یا اولیای خود و بندگان
صالحش قراردهد. آری خداوند هم «سبب ساز» و هم «سبب سوز» است. پس برای قبول کرامت اولیای الهی تنها
کافی است، اعتقاد خود به قدرت مطلقه الهی را تقویت کنیم و به راستی تنها اوست که می تواندخاصیت اسباب
طبیعی را جایگزین کند. به این ترتیب می توان گفت:

۱- کرامت اولیای الهی امری محال نیست. زیرا خارج از قدرت خداوند متعال نیست.

۲- کرامت از نظر علم و عقل معقول و قابل پذیرفتن است. هرچندخلاف عادت و کار کرد طبیعی اسباب
موجود است.

۳- کرامت کار خارق العاده ای است که هرگز احدی از مرتاضها ونابغه های جهان نمی توانند آن را انجام دهند.

۴- کسی نمی تواند اثر کرامت را نابود کند و یا مانع تحقق آن شود; زیرا کرامت به قدرت بی کران خدا متصل
است.

۵- کرامت نوعی عنایت به دلسوختگان است، نه تحدی و مبارزه طلبی و عاجز سازی.

۶- کرامت محدودیت زمانی و مکانی و تشخص ندارد. زیرا بر قدرت نامحدود خداوند متکی است و این قدرت در
هر زمان می تواند جاری شود و می شود.

۷- کرامت، معلول بی علت نیست، بلکه ما این علت را نمی شناسیم،اما خداوند از آن آگاه است.

۸- مقام کرامت بر اثر پاگیزگی روحی به اشخاص اعطا می شود وتنها پاکیزگان از این مقام برخوردار می شوند.

۹- چون زلالی باطن و تعلق و اراده الهی لازم است تا شخص صاحب کرامت شود، لذا این مقام قابل تعلیم و تعلم
نیست. گرچه قابل اکتساب است.

اعتقاد به کرامت

امام خمینی(ره) خود اعتقادی محکم به تاثیر نفوس پاک در تغییراسباب طبیعی داشت و معتقد بود اگر مردان
خدا و پاکان بی ریانزد خداوند چیزی بخواهند، همان خواهد شد. از این روی همواره از چنین مردانی برای تغییر
احوال یاری می جست. نمونه ای از این «باور کرامت » و «تاثیر نفوس پاک » را می توان در سیمای امام آنگاه مشاهده
کرد که از آیت الله قاضی(ره) آن عارف بزرگ برای شفای دخترش و نجات وی از مرگ کمک می گیرد.

ختم «امن یجیب »

شاگردان امام هنوز آن روز را به یاد می آورند و به صراحت و باشور از آن یاد می کنند. آیت الله صانعی یکی از
مشاهیر شاگردان آن بزرگوار است که مراسم ختم «امن یجیب » و حضور آیت الله قاضی را به یاد دارد. وی می گوید:

بعد از درس معمولا جمعیت زیادی برای دستبوسی ایشان می آمدند واز این رو برای تلف نشدن وقت با تاکسی
به مسجداعظم رفت و آمدمی کردند. من هم برای آن که بتوانم جواب سؤال خود را بهتربگیرم، دنبال امام به
منزلشان می رفتم، در آنجا سؤال را مطرح کردم. امام فرمودند: بنویس. سؤال را نوشتم و دادم خدمت امام واما
باز هم امام جواب ندادند. من که سابقه برخوردهای چندین سال پیش از آن را داشتم و نیز از سرپرتوقعی، با
رنجیدگی خاطربیرون آمدم و امام هم ناراحتی مرا احساس کردند.

در همان موقع با برادرم رو به رو شدم. ایشان از من پرسیدند:

«چرا ناراحتی؟» گفتم: رفتم مطلبی را از امام بپرسم، ولی امام به من جواب ندادند. برادرم با تندی به من گفت:
دخترشان مریض است و از این بابت امام ناراحتند. بعد تو توقع داری دراین شرایط امام مثل همیشه به تو جواب
سؤال درس را بدهند؟! بعدبرادرم برای من توضیح بیشتری دادند که گویا هنگامی که حال دختر امام به
وخامت گراییده بود، فورا یک شورای پزشکی در قم تشکیل شده بود. این شورا نظر بسیار مایوس کننده ای به
حضرت امام(ره) داده بودند. وقتی به امام عرض کرده بودند که یا بایدمادر از بین برود و یا بچه. این طور
می گویند که امام فرموده بودند: من الان اظهار نظر نمی کنم که کدام یک فدای دیگر بشود.

شما یکی دوساعت صبر کنید. من جواب می دهم که عمل جراحی انجام شود یانه؟

پس از آن هم از برادر من خواسته بودند که ترتیب ختم «امن یجیب » را در همان شب بدهند و مخصوصا آقای
قاضی را برای دعاخواسته بودند. مرحوم قاضی که عموزاده علامه طباطبایی و ازدوستان امام بود، بسیار اهل
ذکر خدا بود. ایشان در زمان طلبگی هم یک پیشگویی داشت و به امام عرض کرده بود: «شما بعدها
جزوپیشوایان خواهید شد.» بالاخره آقای قاضی و عده ای از طلبه هاآمدند و ختم «امن یجیب » گرفتیم. برای
همه ما میزان اعتقادامام به دعا جالب بود. پس از آنکه ختم تمام شد، از بیمارستان نکویی قم به منزل امام تلفن
کردند و اطلاع دادند که حال دخترشان به طور معجزه آسایی بهتر شده است و از این رو فعلانیازی به عمل
نیست. در همان هنگام برادرم برای من این پیغام را از حضرت امام آورد: «… من آن وقت روی حساب مربضی
صبیه ناراحت بودم و جواب ایشان را ندادم، ولی فردا توی درس جواب خواهم داد.»

ارتباط با ائمه علیهم السلام

امام خمینی(ره) ولی فقیه و نایب حضرت ولی عصر(عج) بود و ازهمین جهت ارتباط وی با آن حضرت امری
کاملا طبیعی به نظر می رسد.

او فقیهی بزرگ بود که در هدایت سیل خروشان مردم به سوی انقلاب ومراحل مختلف انقلاب از طریق همین
ارتباط، راهنمایی های لازم رااز آن حضرت دریافت کرد اما عموما این ارتباطها به صورتی سرپوشیده بود. با این
حال مواردی از طریق شاگردان حضرت که به ایشان نزدیک بودند، نقل شده است که این ارتباطها را
علنی می سازد. و از این جهت برای مومنان تقویت ایمان و برای مردم بی اعتقاد، نوعی اتمام حجت است تا انصاف
پیشه سازند و به درستی راهی که امام رفت، معتقد شوند و به این ترتیب دست از تضغیف اندیشه های وی بردارند.
خیانتی که هم اینک جمعی برای اجرای آن در تلاش اند.

نمونه روشن از این ارتباط را حجه الاسلام سید محمد کوثری از آیت الله فاضل لنکرانی نقل می کند:

شاه باید برود

یک روز من منزل آقای فاضل لنکرانی از استادان حوزه علمیه قم بودم و یکی از فضلای مشهد هم آنجا بودند.
ایشان به نقل از یکی از دوستانشان تعریف کردند: در نجف اشرف در خدمت امام بودیم وصحبت از ایران به میان
آمد. من گفتم: این چه فرمایش هایی است که در مورد بیرون کردن شاه از ایران می فرمایید؟ یک مستاءجر
رانمی شود از خانه بیرون کرد، آن وقت شما می خواهید شاه مملکت رابیرون کنید!! امام بر آشفتند و فرموند:
فلانی! چه می گویی؟ مگرحضرت بقیه الله امام زمان(ع) به من (نستجیربالله) خلاف می فرماید؟ شاه باید برود.

البته گاهی نیز این ارتباط از طریق خواب برای اشخاص مسلم شده است. مانند خوابی که همسر امام خمینی
قبل از ازدواج می بیند وبرای وی مسلم می شود که امام با اهل بیت علیهم السلام مرتبط است وباید با وی وصلت
کند. مورد دیگر را حجه الاسلام محی الدین فرقانی، به این صورت، نقل می کند.

هرچه بود، بخشیدم

شیخ مازندرانی پیری بود که بی دلیل به امام بدبین بود. حتی به بعضی ها می گفت به درس امام نروند. این مساله
چند سالی طول کشید. امام هر روز، ساعت ده و ربع برای درس می رفتند. چون بعضی وقتها بدون این که به من
خبر دهند، حرکت می کردند. من با عجله بیرون می رفتم که مبادا ایشان تنها بروند. روزی با عجله ازخانه بیرون
آمدم.

دیدم این پیرمرد شیخ در بیرونی را می بوسد. بعد هم خم شد عتبه را بوسید. من که از اعمال قبلی او
اراحت بودم، گفتم: عجب!

برگشت رو به من کرد و گفت:

(الحمدالله الذی هدانا لهذا و ماکنا لنتهدی لولا ان هداناالله)

گفتم: مگر چه شده است؟ گفت: به درس می روید؟ آقا مسجد می آیند؟

گفتم: بلی. گفت: من هم می آیم مسجد. قبلا او به مسجد نمی آمد ونمی گذاشت بچه اش دست امام را ببوسد.
همین که این حرف را زد، درباز شد و آقا از منزل بیرون آمدند. او خجالت کشید و از کوچه دیگر رفت. من همراه
آقا به مسجد رفتم. آن روز کتاب همراه نبرده بودم که مجبور نشوم پای منبر بروم. همان دم در نشستم.

این از خوش شانسی پیرمرد بود. آمد و کنار من نشست و گفت: توکه می دانی همنشین بد بر من اثر کرده بود.
از بس زیاد ازمغرضان شنیده بودم که آقا روزنامه می خواندند و چه کارهامی کنند.

سپس اضافه کرد یک شب خواب دیدم در حرم حضرت امیر(ع) هستم وعده ای دور هم نشسته اند. سن هرکدام،
با سن یکی از امام ها تطبیق می کرد. دوازدهمی را می گفتند حضرت مهدی(ع) است. از قیافه شان نور می بارید.
خیلی زیبا و ملکوتی بودند و درآخر صف نشسته بودند. بعد علمای اسلام یکی یکی آمدند. همه آنها از مقبره
مقدس اردبیلی بیرون می آمدند، نگاه کردم تا ببینم آیا کسی از ایشان را می شناسم؟ یکی از آنها را گفتند: شیخ
شلال یکی از شیوخ عرب است. خیلی خوشحال شدم، خواستم حرکت کنم ولی انگار مرا به زمین بسته بودند.
نمی توانستم تکان بخورم. وقتی هرکدام از این علمامی آمدند آن دوازده نفر تعظیم می کردند، بعضی وقت ها
حضرت امیر(ع) با یکی دو نفر مشغول صحبت بودند. بعضی وقت ها هم هفت هشت نفرشان تعظیم می کردند.
یک وقت دیدم آقای خمینی از گوشه ایوان وارد شدند و شما هم دنبالشان هستی. در کفشداری کفش هایشان را
کندند و شما کفش ها را کنار گذاشتی و به سرعت به دنبالشان رفتی. آن دوازدهمی تا چشمشان به ایشان افتاد،
بلندشدند. یک مرتبه دیدم همه بلند شدند.

بعد یازده نفرشان نشستند و دوازدهمی ایستادند و گفتند: روح الله، آقای خمینی عبایشان را جمع کردند و
گفتند: بله آقا،ایشان فرمودند: بیاجلو، آقا تند تند جلو رفتند. وقتی خدمت امام زمان(ع) رسیدند، دیدم
قدمهایشان یک اندازه است. جوری نبود که حضرت مهدی(عج) بلند و آقای خمینی کوتاه باشند.
طوری ایستادند که گوش آقای خمینی دم دهان امام زمان(عج) بود. امام زمان چیزهایی گفتند و آقای خمینی
در جواب گفتند:

«چشم …. انجام دادم … انجام می دهم…

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.