پاورپوینت کامل شمع شمعون ۵۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شمع شمعون ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شمع شمعون ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شمع شمعون ۵۲ اسلاید در PowerPoint :

>

درآمد:

در میان زنان و مادران معصومان، نام «نرگس »تلالو و نورانیت خاصی دارد، بانویی که در قسطنطنیه زاده شد و در قصر
قیصر روم شرقی جدپدری خود رشد کردوبه دلیل انتساب از سوی مادر به «شمعون صفا» آن حواری نیک مسیح، «شهره
شهر» فرزانگی گردید.

آن هنگام که سیزده بهار از عمر او می گذشت، حوادث و تحولات قصربرای او به گونه ای خاص، سریع، ناگهانی و غیر
منتظره رقم می خورد و سرانجام آتیه زندگی اش در رویاهای شیرین و پی در پی دگرگون شد; با رویاهایی که در آن با خاتم
انبیاء(ص) و خاندان پاک طنیت ایشان آشنا شد و زمینه حضور در سامرا و ازدواج باامام عسکری(ع) فراهم آمد و از این
پیوند مبارک. «قائم آل محمد» به عرصه گیتی پا نهاد.

دراین مقال،باعنایت به تبار نرگس خاتون(س)، که به شمعون صفامنتهی می گردد، گوشه ای از حیات و میراث آن وصی
والا را رقم می زنیم.

سرآمد حواری

شمعون صفا، فرزند حمون از اصحاب خاص و یکی از دوازده حواری حضرت عیسی(ع) و سرآمد آنان بود که به او «کیفاس »
و یا«پطرس » نیز می گفتند. شمعون از آن رو که عموزاده حضرت مریم(ع) بود،از دوران کودکی مسیح، در کنار او و مادر
باکرامتش ایستاد و سختی ها و مرارتهای دوران فشار بر مومنان رابه جان خرید و زندگی مخفی را با ایشان تجربه کرد.

او در مقاطع مختلف، به عنوان سفیر، رسول و فرستاده عیسی(ع) به مناطق مختلف سفر می کرد و پیام توحید را به
گوش ایشان می رساندو آنان را از بت پرستی و شرک بر حذر می داشت و در پاسخ به درخواست مردم، در ارائه دلیل بر
صحت ادعای خود، آن قدرتی راکه مسیح پیامبر به اذن پروردگار به او ارزانی داشته بود، عیان می ساخت، لذا بیماران را
شفا می داد و مردگان را زنده می کرد.

وصی عیسی

به هنگام غیبت عیسی(ع) و به امر خداوند، شمعون، جانشین و وصی مسیح پیامبر شد، پیامبر خاتم(ص) در این باره
چنین می فرماید:«…هنگامی که اراده خدا بر غیبت عیسی قرار گرفت، به او وحی شد که:
نور و حکمت الهی و دانش کتابش را به شمعون بن حمون صفا به ودیعه بگذار و او را جانشین خود بر مومنین قرار بده.
عیسی نیزچنین کرد و شمعون همواره میان قومش، دستورات پروردگار را احیاو اجرا می ساخت و به تمام وظیفه عیسی
در میان مردم عمل می کرد وبا کفار پیکار می نمود، هر که به او ایمان آورد و از وی اطاعت کرد، مومن، و هر آنکه به انکار او
پرداخت و او را نافرمانی کرد، کافر گردید.» این انتصاب الهی که در روز ۱۸ ذی حجه انجام گرفت، نقطه عطف هدایت و
رستگاری مومنان شد و رمز نجات و سعادت پس از غیبت مسیح، در گرو پیروی از شمعون بود. پیامبراسلام(ص)
می فرماید:
«پیروان شمعون با ولایت شمعون نجات یافتند و شمعون به وسیله عیسی رهایی یافت و عیسی نیز به واسطه خداوند
رستگار شد.»

حضرت امام محمد باقر(ع) نیز چنین می فرماید:
«حضرت عیسی قبل از غیبت، به یاران خود چنین گفت: همانا شماپس از من به سه فرقه تقسیم خواهید شد، دو فرقه ای
که به خداوندافترا می بندند، دوزخی و یک فرقه پیرو شمعون که بر پیمان باخدا راستگویند. در بهشت خواهند بود.»

سربدار

آن هنگام که وصایت شمعون به پایان آمد، پروردگار رسالت وپیامبری را به یحیی بن زکریا(ع) سپرد و شمعون نیز،
خونین بال و سربدار، به سوی معبود عروج کرد. علی بن حسن مسعودی می نویسد:«پطرس را در شهر روسیه بکشتند و
وارونه بر دار کردند.» امام باقر(ع) می فرماید:
«در آن شبی که شمعون به قتل رسید، هر سنگی را که از زمین برمی داشتند، زیر آن خون می دیدند…»

گام در گام گل

فرزندان شمعون صفا، پس از درگذشت پدر، گام در گام او نهاده،راست قامت در پیروی و یاری از یحیی پیامبر(ص) تلاش
کردند و پس از شهادت او، مقام وصایت را در خاندان خود احیا کردند، بدان گونه که یحیی(ع) پیش از شهادت و به فرموده
خداوند، فرزندان شمعون را وصی خود ساخت و حواریون و یاران عیسی و دیگران را به پیروی از ایشان ترغیب کرد.

نسل شمعون بن حمون در طول تاریخ، خوش درخشیدند و در مقاطع مختلف، ایمان خود را از تندبادهای تحریف و
تهدید حفظ کردند وهمواره در گروه مومنان قرار داشتند.

این گوهر افتخار، در گفتگوی صمیمی یکی از نوادگان شمعون صفابا حضرت علی(ع) هویداست; او در این دیدار که در
نزدیکی منطقه «صفین » انجام گرفت; ضمن اعلام ارادات و پیروی، به حضرت چنین گفت:
«..من از نسل شمعون هستم، او که برترین و دوست داشتنی ترین حواری نزد عیسی بود و مسیح پیامبر به او وصایت در
سیره و کتاب و دانش و حکمتش را به او داد. پیوسته خاندان او برآیینش استوار بودند و کافر و گمراه نگشتند.»

از تبار دو وصی

حکایت دیدار فوق ، نکته زیبایی را به ذهن متبادر می سازد،تشابهی که در روایات اسلامی بین حضرت علی(ع) و شمعون
صفا بیان شده است، آن گونه که هر دو وصی و جانشین دو پیامبر بزرگ بودند، این مهم در کلام پیامبر رحمت، حضرت
محمد(ص) چنین ترسیم می شود: «شمعون وصی عیسی و علی وصیی » شمعون وصی عیسی است وعلی وصی من. «یاعلی!
انت منی… کشمعون من عیسی » ای علی! تونسبت به من مانند شمعون نسبت به عیسی هستی.

روح این تشابه در هنگام ظهور نواده امیرمومنان(ع) و شمعون صفاتجلی می یابد، آن زمان که عطر کلام گل نرگس،
مهدی منتظر در کناردر خانه حق، کعبه ، پراکنده می گردد و این سخن از او به گوش می رسد که:
«یا معشر الخلائق.. الا و من اراد ان ینظر الی عیسی و شمعون فها انا ذا عیسی و شمعون، الا و من اراد ان ینظر الی محمد
وامیر المومنین(صلوات الله علیهما) فها انا ذا محمد(صلی الله علیه وآله) و امیرالمومنین(علیه السلام »)

ای مردم!.. هر کس بخواهد عیسی و شمعون را بنگرد، همانا من عیسی و شمعون هستم ، هر کس که بخواهد محمد(ص)
وامیرالمومنین(علیه السلام) را نظاره کند، همانا من محمد(ص) وامیرالمومنین(ع) هستم.

خاطرات آزادگان (۴)

بسم الله الرحمن الرحیم

مورخ ۲۴/۱۰/۷۰، در مدرسه خان فرصتی دست داد تا به خدمت برادرآزاده حجه الاسلام علی اصغر صالح آبادی برسیم و
برگهای دیگر ازخاطرات شیرین و جذاب ایشان را مرور کنیم، ضمن تشکر از شماجناب آقای صالح آبادی! می شنویم ادامه
خاطرات شما را پیرامون سفری که به کربلا داشتید.

برادر صالح آبادی:

وقتی قرار شد نیروهای عراقی تبلیغات نکنند; یعنی تعهد کتبی دادند که هیچ تبلیغاتی نباشد و برادران ما پذیرفتند
بروندکربلا، ما در گروه اول بودیم.

برادرانی که در گروه ما بودند، صبح وقتی در بغداد سوار ماشین شدیم، دیده بودند که عکس کوچکی از صدام جلوی
بعضی از ماشینهااست. بعد طبق قرار قبلی اعتراض کرده بودند و افسر توجیه سیاسی گفته بود: عکس از اول بوده، تبلیغ
سیاسی نیست و یک چیز عادی است در عراق. بعد از خروج از میهمان سرای حضرت ابو الفضل(ع)یکی از برادران گفت
که: من سوار ماشین نمی شوم. آنها با التماس و درخواست او را سوار کردند. چند خیابان آن طرفتر که ماشینها ایستادند تا
همه جمع بشوند. آنجا آن افسر توجیه سیاسی مجبور شد به یکی از سربازان که انسان مرموز و کثیفی بود، بگوید: عکس را
بردار.

وقتی سرباز خواست عکس را بردارد، پاره شد. ساواکی هایی که همراه ما بودند، اعتراض کردند و عکس را دو باره
چسباندند.

آنها این مساله را خیلی بزرگ تلقی کرده، گزارش دادند و اسم آن برادر را که عبد الله نام داشت. یادداشت کردند. در
این بین، نام تعدادی از برادران که داخل ماشینها عکسها را دیده بودند و با افسر توجیه سیاسی و با سربازان جر و بحث
کرده بودند را نیز یادداشت کردند. در گروه ما این حادثه پیش آمد.

در گروههای بعدی هم که رفتند کربلا حادثه های کوچکی پیش آمد که سبب شد اسم بعضی از برادران نوشته شود. وقتی
می خواستیم برویم به سفر زیارتی، یک سری از برادران تصمیم گرفتند که حالا که به یک نحوی در بین مردم عراق قرار
می گیریم پیامهایی به مردم عراق برسانیم. لذا مطالبی را به زبان عربی و انگلیسی و فرانسوی نوشتند و اینها را در
موقعیت های خاصی مثلا در بغداد در مقابل دانشگاه بغداد، یا در شهرهای مذهبی که جمعیت زیاد بود وماشینها آهس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.