پاورپوینت کامل ابن سکیت معلم سربدار ۷۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ابن سکیت معلم سربدار ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابن سکیت معلم سربدار ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ابن سکیت معلم سربدار ۷۹ اسلاید در PowerPoint :

>

«اسلام، کلام والا و نیز سخنران خداجوی را ارج می نهد

اندکی تامل در تاریخ سرخ تشیع برهمگان آشکار می سازد که بسیاری از انسانهای پاک سیرت و والا در مسلخ عشق با
شوق وافرسربه تیغ جلاد سپردند و عزت وجاودانگی خریدند. اینان حتی داغ یک آه را برغاصبان مقام عظمای ولایت الهی
نهادند ودرخت خونین شیعه را با خون سرخ خود آبیاری کردند.

در این مقال زندگانی یکی ازاین «سربداران ولایت » را بررسی می کنیم.

در یکی از روزهای گرم خوزستان در سال ۱۸۶ هجری قمری در شهر«دورق » کودکی چشم به جهان گشود. کودکی که از
تبار سربداران خوزستان گردید.

دورق یکی از مراکز علمی و فرهنگی کهن ایران اسلامی است وعلما، خطبا و شعرای شهیری از این منطقه قد
برافراشتند; چنانکه امروزه کلمه «دورقی » را در پی نام بسیاری از علمای بزرگ می بینیم.

البته برخی بغداد را محل ولادت این شخصیت بزرگ شیعی می دانند.

کودک را یعقوب نام نهادند و به کنیه «ابویوسف » آراستند.

پدرش اسحاق نام داشت. این مرد صالح و درستکار در فنون ادبیات عرب، به ویژه لغت و شعر، استاد شمرده می شد;
دوستدار دانشمندان بود. و از اصحاب کسائی، یکی از قراء سبعه، به شمار می آمد.

اسحاق ادیبی فرزانه و شاعری زبردست بود; ولی براساس آموزه های اسلامی سکوت را برسخن ترجیح می داد. به تدریج
درسایه افراط درسکوت، به «سکیت » (بسیار سکوت کننده)شهرت یافت.بدین سبب،فرزندش را «ابن سکیت » خوانده اند.

اسحاق، پس از مهاجرت به بغداد که شاید به انگیزه تحصیل فرزندش انجام گرفت. در آن شهر مکتبخانه ای برپاساخت و
به تربیت کودکان همت گماشت. او در کنار آموزش علوم و معارف،، آرام آرام معارف شیعی را در قلب پاک شاگردانش جای
می داد.

دعای پدر

اسحاق به تحصیل و عالم شدن فرزندش یعقوب بسیار علاقه داشت.

بدین سبب، وقتی توفیق زیارت خانه خدا به دست آورد، بعد از ادای مناسک پرشکوه حج، بادلی شکسته خداوند را خواند
و از وی خواست پاداش تلاشهایش را استاد شدن فرزندش در «علم نحو» قرار دهد.

خداوند دعای پدر را به هدف اجابت رسانید و یعقوب به زودی درشمار بزرگان ادبیات عرب جای گرفت.

نقطه پرواز

اسحاق که از تربیت دینی فرزندش غافل نبود. از همان دوران کودکی او را با مسایل مذهبی و رازها و مظلومیت شیعه
آشناساخته، برای آزمایشهای سخت زندگی آماده کرد.

استادان ابن سکیت

یعقوب علوم و فنون عرب را در محضر «فراء» و «ابی عمروشیبانی » و «اثرم » و «ابن اعرابی » که همگی از مشاهیر وبزرگان علم
و ادب روزگارش بودند. فراگرفت.

ابن سکیت، به منظور آشنایی بیشتر بازبان فصیح و اصیل عربی،به رسم آن روزگار مدتی در صحرا نزد اعراب بدوی به
سربرد و بادقت در گفتار آنها معارف و علوم عربی خود را کامل کرد.

احترام به استاد

هنگامی که ابن سکیت نزد ابن اعرابی به تحصیل فن لغت اشتغال داشت، روزی ابن اعرابی حکایتی را که احتمالا شاهد
مثالی در آن بود. برای شاگردان بیان کرد. ابن سکیت که نظرش مخالف رای استاد بود. برای دفاع از رای خود از راوی آن
حکایت پرسید تابه صحیح بودن آن اطمینان یابد. استاد عصبانی شد و در جواب شاگردش گفت: کیفر گستاخی و
جسارت تو این است که شخصی گوشهایت را گرفته، گوشمالت دهد و پیاپی برگردنت بزند تا دیگر در مقابل استاد مرتکب
چنین بی احترامی نگردی.

ابن سکیت که هیچ گونه بی ادبی و گستاخی انجام نداده بود.

به احترام استاد ساکت شد و چیزی نگفت. بعد از مدتی، وقتی خشم ابن اعرابی فرو نشست، به استاد گفت:

ای استاد! بسیار شادمانم که من در باره راوی آن حکایت پرسیدم; زیرا اگر شخص دیگری می پرسید و چنین مورد
سرزنش قرارمی گرفت، نمی توانست تحمل کند; ناگزیر لب به گفتار زشت می گشود وبا توهین به شما مرا می آزرد.

کرسی استادی

دعای خیر پدر درکنار بیت الله الحرام به زودی ثمرداد و یعقوب به جرگه دانشمندان بزرگی چون ابن اعرابی و ابوالعباس
ثعلب پیوست. این شخصیت برجسته قبل از این که مجلس درسی مستقل داشته باشد، پدرش را در تربیت کودکان و
نوجوانان مسلمان یاری می داد.

او چون پدرش در محله «درب القنطره » بغداد تدریس می کرد.

ابوالعباس ثعلب می گوید: ابن سکیت برای بیان مسایل و علوم ادبی مجلسی دایرکرده بود. مردم بسیار پیرامونش
گردآمده، از سخنانش بهره مند می شدند. به گونه ای که موفقیت خوبی به دست آورد. یکی ازدلیلهای موفقیتش این بود که
اشعار «ابوالنجم عجلی » را موردبحث و بررسی قرار می داد… روزی از او خواستم نسخه ای از دیوان «ابوالنجم » را به من
دهد; گفت: سوگند خورده ام اگراین نسخه رابه کسی دهم، طلاق دادن همسرم برمن واجب شود; ولی برای این که شما
نیز از این دیوان بهره ببرید، می توانید نزد من بیایید و یک نسخه از آن را برای خود استنساخ کنید.

من قبول کردم و روز دوشنبه ای نزد وی رفته، دیوان را استنساخ کردم. او مرا به کسانی که در مجلس درسش بودند،
معرفی کرد.

جالب این که وقتی ابن سکیت برکرسی استادی نشست، تحصیل را رهانکرد و همواره درکنار تدریس، به تحصیل اشتغال
داشت. او علوم گوناگون از جمله نحو، لغت، شعر، روایت و علوم قرآنی را تدریس می کرد.

شاگردان

نام گروهی از معروف ترین شاگردان وی عبارت است از:

۱- ابوالبشر بندنیجی.

۲- حرانی، که به گفته خود او از سال ۲۲۵ قمری تا هنگام شهادت ابن سکیت از محضر وی استفاده کرد.

۳- ابوسعید سکری.

۴- ابوعکرمه ضبی.

۵- ابوحنیفه دینوری.

بسیاری نیز از ابن سکیت روایت کرده اند. نامهای شماری از آنهاچنین است:

۱- ابوالعباس ثعلب، نحوی معروف.

۲- احمد بن فرج مقری.

۳- محمدبن عجلان اخباری.

۴- میمون بن هارون کاتب.

اشعار ابن سکیت

این دانشمند بزرگ شیعی در نهضت گردآوری و تدوین اشعار عرب که از نیمه دوم قرن دوم هجری تا اواخر قرن سوم با
شور و شوق درشهرهای بصره، کوفه و بغداد ادامه یافت. نقشی مهم داشت.

او از شاگردان اصمعی و ابوعبیده معمربن مثنی بود و از آن دوکه از پیشگامان نهضت گردآوری بودند. روایت می کرد.
گردآوری دیوانها و آثار پراکنده بسیاری از شعرای کهن ازجمله امروالقیس،زهیر بن ابی سلمی، نابغه ذبیانی، اعشی،
عنتره بن شداد، طرفه بن عبد و عمروبن کلثوم که ذخایر گرانبهای ادبیات عرب محسوب می شوند. ثمره بخشی از
تلاشهای این ادیب بزرگ است. ابن ندیم ۳۰شاعر قدیم را یادآور شده که دیوانهایشان را ابن سکیت گردآورده و شرح کرده
است.

این ادیب گرانقدر، علاوه برگردآوری آثار به شرح و تفسیر برخی از آنها نیز می پرداخت. کمتر دیوانی است که او آن
راروایت(شفاهی یاکتبی)یا شرح و تفسیر نکرده باشد.

این دانشمند بزرگ شیعه ذخایر گرانبهای یاد شده را از خطرنابودی نجات داد و ادبیات عرب را وامدار ساخت. بی تردید
ابن سکیت، در مقایسه با همگنانش، در این عرصه از بیشترین سهم برخوردار است.

نمونه ای از اشعار این «شاعر شهید ولایت » چنین است:

اذا اشتملت علی الیاس القلوب
وضاق لما به الصدرالرحیب
و او طنت المکاره و استقرت
ودارست فی امکانها الخطوب
و لم ترلانشکاف الضر وجها
و لااعنی بحیلته الاریب
اتاک علی قنوط منک غوث
یمن به اللطیف المستجیب
و کل الحادثات اذا تناهت
فموصول بها فرج قریب

چون دلها را یاس و نومیدی فراگیرد و سینه ها وسیع و مصیبتهاو شدایدی که در آنها فراهم آمده تنگ شود و ناملایمات
درمیان دلها بارگشاید و دانشمندان چاره جویی ندانند و برای کشف زیانهاراهی نیابند، در آن هنگام خدای دانای مهربان
البته فریاد رسی می کند و درعین ناامیدی، امیدوار می سازد; زیرا وقتی حادثه ها وتلخی ها به بی نهایت رسند، گشایش از
راه می رسد.

ذهبی شعر ابن سکیت را ستوده است. حدود ۲۰ بیت از اشعار وی درآثار ابوحیان توحیدی(الامتاع الموانسه)، خطیب
بغدادی(تاریخ بغداد)، شمشاطی(الانوار و محاسن الاشعار)، ابن خلکان(وفیات)، ابن شاکر و ابوحیان
غرناطی(تذکره النحاه)برجای مانده است.

راوی نور

همان طور که در ابتدا متذکر شدیم، این دانشمند خوزستانی درکنار تعلیم و تعلم علوم عربی هیچ گاه از فراگیری و
تعلیم معارف شیعی غفلت نکرد; چون به خوبی می دانست که سعادت و عزت درآثار ائمه اطهار(علیهم السلام)نهفته است.
بدین سبب، هرگز از این منبع فیض الهی دور نمی شد و همواره چون پروانه ای پیرامون شمع ولایت می چرخید.

نجاشی در کتاب «الرجال » درباره وی چنین می نویسد:

او نزد ابوجعفر حضرت جواد و ابوالحسن هادی(علیهما السلام)مقرب بود… و به خاطر ایمان به اهل بیت(علیهم السلام)به
دست متوکل کشته شد. او شخصی ثقه است و طعنی براو وارد نیست.

محمدبن احمد ذهبی نیز درکتاب «سیراعلام النبلاء» وی را بسیاردیندار و نیکوکار خوانده است. گفتار دانشمندان رجال
نشان می دهدکه او درنقل روایت استادی مورد اعتماد بود.

در این که او در شمار یاران نزدیک حضرت جواد و امام هادی(علیهما السلام)جای داشت، اختلافی نیست; ولی در مورد
این که آیا توفیق نقل حدیث از حضرت رضا(ع) داشته یاخیر، اختلاف وجوددارد. برخی معتقدند او حضرت رضا(ع)را
ملاقات و این روایت را ازوی نقل کرده است:

از حضرت امام رضا(ع)پرسیدم: چرا خدای متعال موسی بن عمران(ع)را با عصا و یدبیضا و بطلان سحر مبعوث گردانید
ولی حضرت عیسی بن مریم را با طب و پیامبر اسلام(ص)را با کلام و فصاحت؟

حضرت در جواب فرمود: زیرا حضرت موسی بن عمران وقتی مبعوث شدکه موضوع رایج در میان مردم سحر و ساحری
بود; از این جهت، خدای بزرگ به او قدرتی داد که درتوان مردم آن زمان نبود. او به یاری این قدرت، سحرساحران را باطل
و حجت را برآنان تمام کرد. اماحضرت عیسی(ع)زمانی بر انگیخته شد که بیماری فلج شایع بود ومردم به پزشک نیاز
داشتند. خداوند به حضرت عیسی معجزه ای داد که مردم از انجام مثل آن عاجز بودند; زیرا حضرت عیسی مرده را
زنده می کرد، نابینای مادرزاد را شفا می داد و پیسی را به اذن خدا ازمیان می برد. بدین وسیله، حجت برمردم کامل گردید.
هنگام بعثت پیامبر اسلام(ص)فصاحت و بلاغت در میان مردم بسیار رواج داشت.

بدین سبب، خدا مواعظ و احکامش را در قالب کتابی فصیح و بلیغ فرو فرستاد; کتابی که مردم از آوردن مثل آن عاجز
بودند و حجت برآنان تمام شد.

ابن سکیت گفت: به خدا سوگند هرگز مثل شما ندیده ام.

سپس پرسید: امروز حجت برمردم چیست؟ امام(ع)فرمود: عقل حجت خدا است که به وسیله آن کسی که به خدا نسبت
درست می دهد تشخیص می دهی و تصدیقش می کنی و آن که به خدا دروغ می بندد تشخیص می دهی و تکذیبش می کنی.
ابن سکیت گفت: به خدا سوگند همین طور است.

مخالفان این نظریه معتقدند ابن سکیت امام رضا(ع)را ملاقات نکرده، احتمالا در سند حدیث ابوالحسن هادی با
ابوالحسن الرضااشتباه شده است.

گروهی پا از این فراترگذاشته، معتقدند ابن سکیت از حضرت امام حسن عسکری(ع) نیز روایت کرده است. منشا اشتباه
آنان نام «یعقوب بن اسحاق » است. از آنجا که ابن سکیت توسط متوکل به شهادت رسید و متوکل نیز در زمان امام
هادی(ع)درگذشت، مساله نقل روایت از امام عسکری قابل پذیرش نمی نماید. احتمالا مراد از«یعقوب بن اسحاق » در سند
روایات امام عسکری، یعقوب بن اسحاق کندی است.

در اینجا برای نمونه یکی از روایتهای ابن سکیت را متذکرمی شویم:

محمدبن ابی عبدالله عن علی بن ابی القاسم عن یعقوب بن اسحاق قال: کتبت الی ابی محمداساله کیف یعبد العبد ربه و
هو لایراه.

فوقع(ع): «یا ابایوسف، جل سیدی و مولای و المنعم علی و علی آبائی ان یری. قال و سالته: هل رای رسول الله(ص)ربه؟

فوقع(ع): ان الله تبارک و تعالی اری رسوله بقلبه من نور عظمته ما احب.»

ابن سکیت می گوید: به امام جواد(ع)نامه نوشتم و پرسیدم: چگونه بنده ای پروردگارش را می پرستد در حالی که او را
نمی بیند؟ امام جواد(ع)جواب داد:

ای ابویوسف! پروردگار و مولا و نعمت دهنده به من و اجداد من بزرگتراز آن است که دیده بشود.

ابن سکیت پرسید: آیا رسول الله(ص)پروردگار را دیده است؟

فرمود: خداوند از نور عظمت خود هرچه دوست داشت به قلب پیامبرش نشان داد.

گیاه شناسی

فواد سزگین، مولف کتاب «تاریخ نگارشها و تالیفات » ، درجلدچهارم از ابن سکیت و ابوحنیفه دینوری به عنوان دوتن از
گیاه شناسان مسلمان نام می برد و می گوید:

«زیلبربرگ » که از زیبایی توصیفات ابن سکیت درباره گیاهان به شخصیت علمی وی پی برده بود. تنها وی را استاد اصلی
ابوحنیفه دینوری درگیاه شناسی می شناخت.

ابن سکیت در این زمینه بسیارتلاش کرد و کتابهایی نیز نگاشت.

کتاب «النبات و الشجر» یادگار او در این عرصه است. ابن ندیم در

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.