پاورپوینت کامل فریاد مظلومیت ۳۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فریاد مظلومیت ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فریاد مظلومیت ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل فریاد مظلومیت ۳۹ اسلاید در PowerPoint :

>

طالبان که خود را لشکریان خدا در زمین می دانند. درآخرین تهاجم ددمنشانه بر ضد مردم، مخصوصا شیعیان این کشور،
علاوه برسوزاندن خانه و کاشانه آنها، دهها انسان بی گناه را به طرزوحشتناکی به شهادت رساندند.

رسانه های مدعی اطلاع رسانی، جز به صورت محدود و ناقص هیچ قدمی در جهت انتشار مظلومیت آنها برنداشتند.

آیا تعجب آور نیست که در گوشه ای از سرزمین اسلام، دست کم ۶نفر عالم دین، بیش از ۲۰ تن سید «حسینی تبار» و دهها
تن ازشیعیان امیرالمؤمنین(ع) آن هم در یک روز و در یک منطقه کوچک به صورت فجیعی به شهادت می رسند اما خبر
شهادت آنها به گوش کسی نمی رسد؟!

چرا مدعیان دنیای ارتباطات و انفجار اطلاعات از ارسال کمترین گزارش درباره این حقایق تلخ طفره می روند و در باره
احتمال محاکمه ۱۳ یهودی جاسوس در ایران میلیونها کلمه، خبر و تحلیل دروغین به سراسر جهان مخابره می کنند، اما…!

ماهنامه فرهنگ کوثر شایسته می داند، با مختصر معرفی و انتشارپاورپوینت کامل فریاد مظلومیت ۳۹ اسلاید در PowerPoint آنها، قلب مقدس امام زمان(ع)و مقام
معظم رهبری را شاد کند و مرهم گذار قلوب دردمند بازماندگان شهداء باشد.

تاریخ ۵ / ۱۱ / ۱۳۷۸ است. سرما و یخبندان «سنگچارک » را فراگرفته است.

نیروی ده هزار نفری طالبان، با تجهیزات کامل و حمایت ارتش پاکستان از راه می رسند. کسی را یارای مقاومت نیست.
قریه های این خطه، یکی بعد از دیگری در کنترل آنها در می آید. آنها که خود را«لشکریان خدا» نامیده اند، وارد هرقریه ای
که می شوند، محشری برپا می سازند. هرکس توان راه رفتن دارد، تنها با همان لباسهای مندرس تن خود، به نقاط برف گیر
کوهستان پناه می برند. آنهایی که به هردلیل، از خانه های خود بیرون نشده اند، از دم تیغ طالبان می گذرند. هرکوی و
برزن، شاهد غلطیدن نخلی است. آتش و دود ازخانه های گلی مردم به آسمان بلند شده است. خانه ای نسوخته
درقریه هایی چون «اسماعیل » ، «بولیان » و… نمانده است.

انسانها که به جای خود، حتی به حیوانات هم رحم نمی شود. گاوها وگوسفندان مردم که داخل طویله ها به سر می برند;
با آتش گرفتن درو دیوار، زنده زنده می سوزند. رایحه دل پسند کباب، ذائقه های گرسنه مردم را به درد می آورد.

در این هجوم وحشیانه که در آستانه سال نو(۱۳۷۹ ش)صورت گرفته است. بیش از یکصدتن، اعم از مسلمانان شیعه و
سنی به شهادت می رسند. برای رعایت اختصار، تنها به چند نمونه از چگونگی شهادت جمعی از شیعیان مظلوم این واقعه،
اکتفا می کنیم:

۱- آسمان در چنگ هواپیماهای طالبان است. به هرجا که می خواهند، بمبها و راکتهایشان را می ریزند. در یکی از
این بمبارانها، زنی که حامله است. مورد اصابت راکت قرار می گیرد. زن که ماههای آخر حملش است، سعی می کند مثل
دیگران از صحنه بگریزد; اما راکتهای دشمن امانش نداده متلاشی اش می سازند. وقتی مردم، به بازمانده بدن او نزدیک
می شوند، با وضع دلخراشی مواجه می گردند. از قسمت بیشتر بدنش خبری نیست; دود شده رفته است آسمان. بخش
باقی مانده هم به هرسو پراکنده شده است. قطعات باقی مانده بدنش را جمع کرده و داخل کیسه پلاستیکی جای
می دهند. لحظاتی بعد، از ترس رسیدن «لشکریان خدا» داخل قبر کوچکی مخفی می سازند.

۲- طالبان به قریه «اسماعیل » وارد شده اند. دود و آتش ازخانه های مردم بلند است. مرد رنجوری در کوچه های قریه گام
برمی دارد. نشانه های عبادت و تقوا از چهره اش خوانده می شود. می بیندکه چند فرد مسلح در حال آمدن هستند. زبانش
از ذکر خدا بازنمی ماند; می ایستد. اولین کلامش در فضا می پیچد: مردم بی گناهند.خانه های مردم را به آتش نکشید.

پاسخش ضربه ای است محکم که برفرقش می نشیند. مرد که سینه اش مالامال درد است، تلوتلو می خورد و به زمین
می افتد. صدای ماشه رامی شنود. طولی نمی کشد که پیکر مجروح و مصدومش را گلوله های قساوت، سوراخ سوراخ
ساخته، روح آزادشده اش را به ملکوت اعلی پیوند می دهد. مردم، که بعد از سه شبانه روز به خانه هایشان بازگشته، از
کوچه های قریه می گذرند، چشمشان بر جنازه ای می افتدکه روی برفهای وسط کوچه افتاده است.

… آنگاه همه درسوگ عالم برجسته، «استاد حجه الاسلام والمسلمین محقق » می نشینند.

۳- طالبان به روستای «خاسار» رسیده اند. چند نفر مسلح به خانه «سیدحسین » وارد می شوند. سید حسین به تنهایی
روی بستر مرگ افتاده است. نگاهش می کنند. پیرمردی است نحیف و رنجور. از او می پرسند که:
-نیروهای مخالف ما کجا رفته اند؟
اما سید حسین، چندین سال است که ناشنوا است. از شدت درد، روی بستر محقرش غلط می زند. دیگر نگاهش نمی کنند.
به رگبارش بسته ومحاسن سفیدش را با خون سرخش رنگین می سازند و او را برای همیشه خاموش می کنند.

در همین قریه، جنایت هولناک دیگری درحال وقوع است.۱۷ نفر ازریش سفیدان و روحانیان قریه، سمت نیروهای
طالبان راه افتاده اند. می خواهند تا با گفتگو، جلو خون ریزیهای بیشتر رابگیرند.۳ نفر آنها از ادامه راه منصرف شده، بر
می گردند. اما۱۴ تن دیگر همچنان پیش می روند. کبوتران صلح و آرامش، چشم به یکدیگر می دوزند. برق نگاههایشان
نوید بخش رهایی از قفس دنیااست. با توکل به خدای مهربان پیش می روند.

هدفشان نجات جان و مال و نوامیس مردم بی دفاع است. بعد از چنددقیقه راهپیمایی، به نقطه مرتفعی به نام
«بندملیکان » می رسند.

چشمانشان به اولین گروه مسلح طالبان می افتد که در مقابلشان صف کشیده اند. لوله تفنگهای خصم برسینه های پر درد
مردان صلح جو،نشانه می رود. سرقافله شان که شهید موسوی دهقان است. به سخن می آید:
می خواهیم با شما و «والی صاحب » (استاندار)صحبت کنیم. ماجنگ طلب نیستیم. مردم بی گناهند. ما آمده ایم تا…
صدای کینه توزانه ای در فضا می پیچد:
ما باکسی حرف نداریم.

دیگر مجال گفتگو نیست. غرش رگبارها فضا را پر می کند و نخلهای عزت و اقتدار، یکی بعد از دیگری به زمین می افتند.
چند لحظه ای بعد، در یک گور دسته جمعی مظلومانه تلنبار می شوند.

اسامی آنها که با حرفهای نگفته پرگشودند، عبارتند از:
۱- حجه الاسلام والمسلمین شهید دکتر سیدمیرهاشم موسوی(دهقان).
۲- حجه الاسلام والمسلمین شهید سید عب