پاورپوینت کامل وصیتی که نوشته نشد ۲۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل وصیتی که نوشته نشد ۲۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وصیتی که نوشته نشد ۲۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل وصیتی که نوشته نشد ۲۹ اسلاید در PowerPoint :
>
نانوشته ای گویاتر از صد نوشته
رویدادهای پس از غدیر تا زمان گسیل سپاه اسامه و رفتارهای مخالفت جویانه عده ای نه چندان اندک از صحابیان،
حکایت از آن داشت که جمعی با توجه به ناخوشی رسول اکرم(ص)در انتظار مرگ پیامبر و در اندیشه تصاحب حکومت اند
و برای این هدف از هیچ مخالفتی دریغ نمی ورزند. از همین رو پیامبر با آگاهی از حوادثی که به انتظار مرگ حضرتش
کمین کرده بود و با شناختی که از برخی اطرافیان خود داشت، در آخرین فرصت زندگی بر آن شد تا با بیان ساده و روشن
مهم ترین پیام دوران رسالتش مسیر آیندگان را ترسیم نماید.
در روز پنجشنبه(چهار روز پیش از ارتحال)در آخرین روزها که ارتباط انسانها از آسمان قطع می گردید، پیامبر اکرم(ص)
در حالی که در بستر بود، تقاضای قلم و کاغذی برای نوشتن وصیت نمود. چندتن از صحابه گرد بستر آن حضرت و زنان و
فرزندش فاطمه(س)در پس پرده ای حاضر بودند.
عمربن خطاب ماجرا را برای ابن عباس چنین نقل می کند:
ما نزد پیامبر(ص)حضور داشتیم، بین ما و زنان پرده ای آویخته شده بود. رسول اکرم(ص)به سخن در آمده، گفت:
«نوشت افزاربیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که با وجود آن هرگز گمراه نشوید.» زنان پیامبر از پس پرده گفتند:
خواسته پیامبر(ص)رابرآورید. من گفتم: ساکت باشید! شما زنان همنشین پیامبر، هرگاه او بیمار شود، سیلاب اشک
می ریزید و هرگاه شفا یابد، گریبان اورا می گیرید! در همین حال رسول خدا گفت: «آنان از شمابهترند.»
بخاری می نویسد:
یکی از حاضران، سخن حضرت(ص)را در حضورش رد کرد و گفت: درد براو غلبه کرده و نمی داند چه می گوید …. و رو به
دیگران گفت:قرآن نزد شماست، همان برای ما کافی است. در میان حاضران اختلاف شد و به یکدیگر پرخاش کردند.
برخی سخن او را و برخی سخن رسول خدا(ص)را تاکید می کردند. بدین ترتیب از نوشتن نامه جلوگیری شد.
ابن عباس می گوید:
چه روزی بود روز پنجشنبه! ناخوشی پیامبر(ص)در آن روز شدت یافت. فرمود: کاغذ و قلمی بیاورید تا چیزی بنویسم که
پس از آن هرگز گمراه نشوید. یکی از افراد حاضر گفت: پیامبر خدا هذیان می گوید! به پیامبر گفتند: آیا خواسته ات را
برآوریم؟ فرمود: آیابعد از آنچه انجام شد!؟ بنابراین، پیامبر(ص)دیگر آن را نطلبید.
نیز ابن عباس گوید: …. در حضور پیامبر مشاجره ای صورت گرفت،گفتند: پیامبر را چه شده است، آیا هذیان می گوید؟ از
اوپرسیدند. آنان سخن خود را تکرار کردند. حضرت فرمود: مرا به حال خود واگذارید، زیرا حالت(درد و رنجی)که من دارم
از آنچه شمامرا به آن می خوانید(و نسبت می دهید) بهتر است. چون به پیامبرچنین گفتند و با یکدیگر به گفتگو
پرداختند، رسول اکرم(ص)فرمود: از نزد من بیرون روید.
با وجود اعتراف عمر به اینکه گوینده آن سخن وی بوده است،همچنان اخبار این موضوع در کتابها با تقطیع و تحریف نقل
می شودو جمله اهانت آمیز وی یا نام او ذکر نمی شود و به توجیه آن پرداخته اند.
ابن ابی الحدید پس از پذیرش اخبار آن واقعه می نویسد:
البته(این رفتار از عمربن خطاب چندان دور از انتظار نبود. زیرا)همیشه در سخنان عمر درشتی و زشتی بود و اخلاقش با
جفا وحماقت و تکبر و اظهار بزرگی همراه بود. چون کسی این سخن او رابشنود تصور می کند او واقعا عقیده داشته است
که پیامبر هذیان می گوید. معاذالله که قصد او ظاهر این کلمه باشد; لکن جفا وخشونت سرشت وی، او را به ذکر این سخن
واداشت که نتوانست نفس خود را مهار کند. بنابراین نباید بر او خرده گرفت، زیرا خدا اورا چنین آفریده بود و او در این
رفتار خود اختیاری نداشت، چون نمی توانست طبیعت خود را تغییر دهد. بهتر آن بود که بگویدناخوشی بیماری بر پیامبر
چیره شده است یا آنکه در غیرحال طبیعی(بیهوشی)سخن می گوید.
باید از ابن ابی الحدید پرسید: مگر تفاوت این دو جمله با جمله قبل چیست!
به راستی آیا عمربن خطاب معتقد بود که پیامبر هذیان می گوید؟ آیا نمی دانست که با این اعتقاد، وی در زمره مشرکانی
قرار خواهدگرفت که به رسول خدا جنون و سحر نسبت می دادند؟ آیا وی هیچ یک از آیات قرآن که این نسبتها را از پیامبر
دور می دارد، نشنیده ونخوانده بود؟ آیات سوره نجم و حاقه را نشنیده بود که(ما ضل صاحبکم و غوی و ما ینطق عن
الهوی ان هو الا وحی یوحی علمه شدید القوی انه لقول رسول کریم و ما هو بقول شاعر قلیلا ماتومنون و لا بقول کاهن
قلیلا ما تذکرون تنزیل من رب العالمین ولو تقول علینا بعض الاءقاویل لاءخذنا منه بالیمین ثم لقطعنامنه الوت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 