پاورپوینت کامل نگاهی به سیره امام صادق علیه السلام ۶۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگاهی به سیره امام صادق علیه السلام ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی به سیره امام صادق علیه السلام ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی به سیره امام صادق علیه السلام ۶۶ اسلاید در PowerPoint :

>

۱- کار و تلاش و دستگیری از مستمندان

امام صادق(ع) نه تنها دیگران را دعوت به کار و تلاش می کرد، بلکه خود نیز با وجود مجالس درس و مناظرات و… در
روزهای داغ تابستان، در مزرعه اش کار می کرد. یکی از یاران حضرت می گوید: آن حضرت را در باغش دیدم، پیراهن زبر و
خشن برتن و بیل در دست،باغ را آبیاری می کرد و عرق از سر و صورتش می ریخت، گفتم: اجازه دهید من کار کنم. فرمود:
من کسی را دارم که این کارها رابکندولی دوست دارم مرد در راه به دست آوردن روزی حلال از گرمی آفتاب آزار ببیند و
خداوند ببیند که من در پی روزی حلال هستم. (۱)

حضرت در تجارت نیز چنین بود و بر رضایت خداوند تاکید داشت.لذا وقتی کار پرداز او که با سرمایه امام برای تجارت به
مصررفت و با سودی کلان برگشت، امام از او پرسید: این همه سود راچگونه به دست آورده ای؟ او گفت: چون مردم
نیازمند کالای مابودند، ماهم به قیمت گزاف فروختیم. امام فرمود: سبحان الله!

علیه مسلمانان هم پیمان شدید که کالایتان را جز در برابر هردینار سرمایه یک دینار سود نفروشید! امام اصل سرمایه را
برداشت و سودش را نپذیرفت و فرمود: ای مصادف! چکاچک شمشیرها ازکسب روزی حلال آسانتر است. (۲)

حقیقت این است که امام(ع) درنهایت علاقه به کار و تلاش، هرگزفریفته درخشش درهم و دینار نمی شد و می دانست که
بهترین کار ازنظر خداوند تقسیم دارایی خود با نیازمندان است، حقیقتی که ماهرگز از عمق جان بدان ایمان عملی
نداشته و نداریم. امام خوددرباره باغش می فرمود: وقتی خرماها می رسد، می گویم دیوارها رابشکافند تا مردم وارد شوند
و بخورند. همچنین می گویم ده ظرف خرما که بر سرهریک ده نفر بتوانند بنشینند، آماده سازند تاوقتی ده نفر خوردند،
ده نفر دیگر بیایند و هریک، یک مد خرمابخورند. آن گاه می خواهم برای تمام همسایگان باغ (پیرمرد، پیرزن،مریض،
کودک و هرکس دیگر که توان آمدن به باغ را نداشته،) یک مدخرما ببرند. پس مزد باغبان و کارگران و… را می دهم و
باقی مانده محصول را به مدینه آورده بین نیازمندان تقسیم می کنم ودست آخر از محصول چهار هزار دیناری، چهارصد
درهم برایم می ماند. (۳)

۲- ساده زیستی و همرنگی با مردم

امام همانند مردم معمولی لباس می پوشید و در زندگی رعایت اقتصادرا می کرد. می فرمود: بهترین لباس در هرزمان،
لباس معمول همان زمان است. لذا (۴) گاه لباس نو و گاه لباس وصله دار برتن می کرد. لذا وقتی سفیان ثوری به وی
اعتراض می کرد که: پدرت علی لباسی چنین گرانبهای نمی پوشید، فرمود: زمان علی(ع) زمان فقر واکنون زمان غنا و
فراوانی است و پوشیدن آن لباس در این زمان،لباس شهرت است و حرام… پس آستین خود را بالا زد و لباس زیر راکه
خشن بود، نشان داد و فرمود: لباس زیر را برای خدا و لباس نورا برای شما پوشیده ام. (۵)

با این همه حضرت همگام و همسان با مردم بود و اجازه نمی داد،امتیازی برای وی و خانواده اش در نظر گرفته شود. و این
ویژگی هنگام بروز بحران های اقتصادی و اجتماعی بیشتر بروز می یافت. ازجمله در سالی که گندم در مدینه نایاب شد،
دستور داد گندم های موجود در خانه را بفروشند و از همان، نان مخلوط از آرد جو وگندم که خوراک بقیه مردم بود، تهیه
کنند و فرمود: «فان الله یعلم انی واجدان اطعمهم الحنطه علی وجهها ولکنی احب ان یرانی الله قد احسنت تقدیر المعیشه.
» (۶)

خدا می داند که می توانم به بهترین صورت نان گندم خانواده ام راتهیه کنم; اما دوست دارم خداوند مرا در حال برنامه
ریزی صحیح زندگی ببیند.

۳- شجاعت

امام صادق(ع) در برابر ستمگران از هر طایفه و رتبه ای به سختی می ایستاد و این شهامت را داشت که سخن حق را به
زبان آورد واقدام حق طلبانه را انجام دهد، هرچند با عکس العمل تندی رو به رو شود. لذا وقتی منصور از او پرسید: چرا
خداوند مگس را خلق کرد؟ فرمود: تا جباران را خوار کند. و به این ترتیب منصور رامتوجه قدرت الهی کرد. (۷) و آن گاه که
فرماندار مدینه در حضوربنی هاشم در خطبه های نماز به علی(ع) دشنام داد، امام چنان پاسخی کوبنده داد که فرماندار
خطبه را ناتمام گذاشت و به سوی خانه اش راهی شد. (۸)

۴- همزیستی و مدارا با مسلمانان

امام صادق(ع) شیعیان را به همزیستی با اهل سنت دعوت می کرد تابه این طریق هم شیعیان از جامعه اکثریت منزوی
نشوند و هم بتوان احکام و اصول شیعی را با ملاطفت به آنان منتقل کرد. از این روی در مدار حق با مسامحه با آنان رفتار
می شد، اما این سهل گرفتن هرگز به معنای زیرپای گذاشتن اصول نبود و آن جا که مسئله اصولی در میان بود، حضرت
هرگز تسلیم نمی شد. از جمله در یکی از سفرها،امام صادق(ع) به حیره (میان کوفه و بصره) آمد. در آن جا منصوردوانیقی
به خاطر ختنه فرزندش جمعی را به مهمانی دعوت کرده بود.

امام نیز ناگزیر در آن مجلس حاضر شد. وقتی که سفره غذاانداختند، هنگام صرف غذا، یکی از حاضران آب خواست ولی
به جای آن، شراب آوردند، وقتی ظرف شراب را به او دادند، امام بی درنگ برخاست و مجلس را ترک کرد و فرمود: رسول
خدا(ص) فرمود: «ملعون من جلس علی مائده یشرب علیها الخمر.» (۹)

ملعون است کسی که درکنار سفره ای بنشیند که در آن سفره شراب نوشیده شود.

امام حتی در مجالس عمومی خلیفه نیز حاضر نمی شد; زیرا حکومت راغاصب می دانست و حاضر نبود با پای خود بدان
جا برود، زیرا بااین کار از ناحق بودن آنان، چشم پوشی می شد و تنها زمانی که اجبار بود به خاطر مصالح اهم به آن جا
می رفت; لذا منصور ضمن نامه ای به وی نوشت: چرا تو به اطراف ما مانند سایر مردم نمی آیی؟ امام در پاسخ نوشت: نزد ما
چیزی نیست که به خاطر آن ازتو بترسیم و بیاییم، نزد تو در مورد آخرتت چیزی نیست که به آن امیدوار باشیم. تو
نعمتی نداری که بیاییم و به خاطر آن به توتبریک بگوییم و آنچه که اکنون داری آن را بلا و عذاب نمی دانی تابیاییم و
تسلیت بگوییم. منصور نوشت: بیا تا ما را نصیحت کنی.

امام نیز نوشت: کسی که آخرت را بخواهد، با تو همنشین نمی شود وکسی که دنیا را بخواهد، به خاطر دنیای خود تو را
نصیحت نمی کند. (۱۰)

۵- علم امام صادق(ع) و اقدامات وی

آنچه به دوره امامت حضرت امام صادق(ع) ویژگی خاصی بخشیده،استفاده از علم بی کران امامت، تربیت دانش طلبان و
بنیان گذاری فکری و علمی مذهب تشیع است. در این باره چهار موضوع قابل توجه است:

الف- دانش امام.

ب- ویژگی های عصر آن حضرت که منجر به حرکت علمی و پایه ریزی نهضت علمی شد.

ج- اولویت ها در نهضت علمی.

د- شیوه ها و اهداف و نتایج این نهضت علمی.

الف- دانش امام

شیخ مفید می نویسد: آن قدر مردم از دانش حضرت نقل کرده اند که به تمام شهرها منتشر شده و کران تا کران جهان را
فرا گرفته است واز احدی از علمای اهل بیت علیهم السلام این مقدار احادیث نقل نشده است به این اندازه که از آن حضرت
نقل شده. اصحاب حدیث،راویان آن حضرت را با اختلاف آرا و مذاهبشان گردآورده و عددشان به چهار هزارتن رسیده و آن
قدر نشانه های آشکار بر امامت آن حضرت ظاهر شده که دلها را روشن و زبان مخالفان را از ایرادشبهه لال کرده است. (۱۱)

سید مؤمن شافعی نیز می نویسد: مناقب آن حضرت بسیار است تا آن جاکه شمارشگر حساب ناتوان است از آن. (۱۲)

ابوحنیفه می گفت: من هرگز فقیه تر از جعفربن محمد ندیده ام و اوحتما داناترین امت اسلامی است. (۱۳)

حسن بن زیاد می گوید: از ابوحنیفه پرسیدم: به نظر تو چه کسی درفقه سرآمد است؟ گفت: جعفربن محمد. روزی
منصور دوانیقی به من گفت: مردم توجه زیادی به جعفربن محمد پیدا کرده اند و سیل جمعیت به سوی او سرازیر شده
است. پرسشهایی دشوار آماده کن و پاسخ هایش را بخواه تا او از چشم مسلمانان بیفتد. من چهل مسئله دشوارآماده کردم.
هنگامی که وارد مجلس شدم، دیدم امام در سمت راست منصور نشسته است. سلام کردم و نشستم. منصور از من
خواست سوالاتم را بپرسم. من یک یک سؤال می کردم و حضرت در جواب می فرمود: درمورد این مسئله، نظر شما چنین و
اهل مدینه چنان است و فتوای خودرا نیز می گفتند که گاه موافق و گاه مخالف ما بود. (۱۴)

ب- ویژگی های عصر آن حضرت

عصر امام صادق(ع) همزمان با دو حکومت مروانی و عباسی بود که انواع تضییق ها و فشارها بر آن حضرت وارد می شد،
بارها او رابدون آن که جرمی مرتکب شود، به تبعید می بردند. ازجمله یکبار به همراه پدرش به شام و بار دیگر در عصر
عباسی به عراق رفت. یکباردر زمان سفاح به حیره و چند بار در زمان منصور به حیره، کوفه وبغداد رفت.

با این بیان، این تحلیل که حکومت گران به دلیل نزاع های خود،فرصت آزار امام را نداشتند و حضرت در یک فضای آرام به
تاسیس نهضت علمی پرداخت، به صورت مطلق پذیرفتنی نیست، بلکه امام باوجود آزارهای موسمی اموی و عباسی از
هرنوع فرصتی استفاده می کردتا نهضت علمی خود را به راه اندازد و دلیل عمده رویکرد حضرت،بسته بودن راه های دیگر
بود. چنان چه امام از ناچاری عمدا رو به تقیه می آورد. زیرا خلفا در صدد بودند با کوچکترین بهانه ای حضرت را از سر راه
خود بردارند. لذا منصور می گفت: «هذا الشجی معترض فی الحلق »; جعفربن محمد مثل استخوانی در گلو است که نه
می توان فرو برد و نه می توان بیرون افکند. برهمین اساس خلفا در صددبودند ولو به صورت توطئه، حضرت را گرفتار و در
نهایت شهیدکنند. حکایت زیر دلیل این مدعی است:

جعفربن محمد بن اشعث از اهل تسنن و دشمنان اهل بیت علیهم السلام به صفوان بن یحیی گفت: آیا می دانی با این که
در میان خاندان ماهیچ نام و اثری از شیعه نبود من چگونه شیعه شدم؟… منصوردوانیقی روزی به پدرم محمدبن اشعث
گفت: ای محمد! یک نفر مرددانشمند و با هوش برای من پیدا کن که ماموریت خطیری به اوبتوانم واگذار کنم. پدرم ابن
مهاجر (دایی مرا) معرفی کرد.

منصور به او گفت: این پول را بگیر و به مدینه نزد عبدالله بن حسن وجماعتی ازخاندان او از جمله جعفربن محمد (امام
صادق(ع »برو و به هریک مقداری پول بده و بگو: من مردی غریب از اهل خراسان هستم که گروهی از شیعیان شما
درخراسان این پول راداده اند که به شما بدهم مشروط بر این که چنین و چنان (قیام علیه حکومت) کنید و ما از شما
پشتیبانی می کنیم. وقتی پول راگرفتند، بگو: چون من واسطه پول رساندن هستم، با دستخط خود، ق

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.