پاورپوینت کامل هدیه مولا ۱۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل هدیه مولا ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هدیه مولا ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل هدیه مولا ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

>

غروب نزدیک است. خورشید به آرامی درمیان دریای جنوب فرو می رود. صیادان بالنج ها و قایقهایشان به اسکله
نزدیک می شوند. از جا بلند می شوی. باید به خانه بروی. صدفهایی را که از کناره ساحل جمع کرده ای، در جیب
هایت می ریزی. به خانه می رسی. مادرت کنار سماور مشغول درست کردن چای است. کمی بعد صدایت می زند:

– علی، بیا اینجا.

می روی کنارش. به سینی کوچکی که دو استکان چای و یک قندان کوچک در آن است اشاره می کند:

– پدر بزرگ بالای پشت بومه، براش ببر.

سینی را دست می گیری و با قدم های کوتاه از پله ها بالا می روی. هوا تاریک شده وچراغهای خانه ها تک تک
روشن می شوند.پدر بزرگ حصیری پهن کرده و به بادگیر تکیه داده است، درست رو به دریا. نسیم خنکی ازسمت
دریا می وزد. سلام می کنی. جوابت رامی دهد. سینی چای را کنارش روی حصیرمی گذاری.

– پیرشی پسرم.

با دست لرزان چای را بر می دارد. صورتش پر ازچین و چروک است. صبر می کنی چایش را بخورد:

– پدر بزرگ!

– چیه پسرم؟

– بابام کی از تهران بر می گرده؟

– امروز، فردا پیداش می شه. دلت براش تنگ شده؟

– خیلی!

– بابات راه دوری نرفته. از بوشهر رفته تهران. من خودم که بچه بودم، هم سن و سال تو، شایدم کوچکتر، پدرم
رفت سفر هند.

– هندوستان؟

– بله، سفرش چند ماه طول کشید. اون موقع ما در نجف زندگی می کردیم.

– شما تنها بودید؟

– نه، من و مادر و برادرم احمد بودیم.حضرت علی علیه السلام هم بود.

– حضرت علی!

آنگاه پدر بزرگ قصه اش را بازگو می کند:

پدرم روحانی بود. برای تحصیل علوم دینی ازبوشهر به نجف اشرف رفته بود. من و برادرم احمد درنجف به دنیا
آمدیم. ماشش هفت ساله بودیم که اون سفر برای پدرم پیش اومد. سفر هند. اون خدا بیامرزمبلغی پول به مادرم
به عنوان خرجی داد و عازم سفرشد. مدتی بعد پول خرجی تمام شد. هیچ چیز در خانه برای خوردن نداشتیم.
یک روز عص

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.