پاورپوینت کامل تشیع در بلخ ۴۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تشیع در بلخ ۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تشیع در بلخ ۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تشیع در بلخ ۴۱ اسلاید در PowerPoint :

>

شیعه یعنی یک بیابان بی کسی
غربت صد ساله بی دلواپسی

«شیعه نامه »

پیشینه تاریخی پاورپوینت کامل تشیع در بلخ ۴۱ اسلاید در PowerPoint و حوالی آن به ربع دوم قرن اول هجری برمی گردد آنگاه که آفتاب جوزجان یحیی
بن زیدعلیه السلام، قهرمان قیام (۱۲۵ه) جوزجان وارد حوزه خراسان بزرگ گردید(۱۲۱) مقر فرماندهی وی
مدتهادر بلخ و جوزجان بود به دلیل اینکه شیعیان زیادی در آن نواحی بسر می بردند، وی مدتهادر بلخ منزل
«جریش » از پیروان مکتب امامیه بسر برد، تا اینکه به دستور حاکم خراسان(نصر بن سیار) دستگیر و راهی
زندانهای مروگردید.

در قرنهای سوم و چهارم بیشتر رجال علمی و فرهنگی بلخ را شیعیان علی بن ابیطالب علیه السلام تشکیل
می داده است و این نهضت تا قرنهای هفتم و هشتم ادامه داشت.همچنان عالمان وارسته مکتب علوی
سالهاهدایت و ارشاد جامعه اسلامی آن روز را به عهده داشته اند; که اینک نمونه هایی از تاریخ سرخ علوی در آن
دیار غرقه به خون را مرورمی کنیم:

۱ – عمیر بن متوکل بلخی قدس سره

عمیر فرزند متوکل بن هارون یکی ازمحدثین بنام خطه خون رنگ، ام البلادخراسان است که در عصر دو تن از
پیشوایان معصوم علیهما السلام می زیسته و در مدینه منوره محضر امام صادق علیه السلام رسیده است و
حضرت پس از گزارش عمیر، که با امامزاده یحیی بن زیدعلیه السلام ملاقات داشته است دعای صحیفه سجادیه را
به وی القا می نماید. خلاصه خاطرات وی را می خوانیم:

عمیر بن متوکل ثقفی بلخی از پدرش متوکل بن هارون نقل می کند: یحیی بن زیدبن علی علیه السلام را بعد از
شهادت پدرش در آن هنگام که متوجه خراسان بود، دیدار نمودم وبر او سلام کردم. فرمود: از کجا می آیی؟
عرض کردم: از حج. او از حال عموزادگان خود که درمدینه بودند، پرسید… سپس حال ایشان وتاثرشان را بر
شهادت پدرش زید بن علی علیه السلام را باز گفتم. یحیی گفت: آیا پسر عمم جعفر بن محمدعلیه السلام را
ملاقات کردی؟ گفتم: آری.پرسید: از او شنیدی که از کار من چیزی بگوید؟ گفتم: آری. گفت: با چه بیان از من
یادکرد؟ عرض کردم: شنیدم از او که می گفت: توکشته و به دار آویخته می شوی. آنگاه گفت: ای متوکل، همانا
خدای عزوجل این دین وشریعت را به وسیله ما تایید فرموده است.پس گفت: از پسر عمم چیزی نوشته ای؟

گفتم: آری. فرمود: به من نشان بده. پس چند نوع علم را که از او آموخته بودم، برای اوعرضه کردم و نیز دعایی
را تقدیم نمودم که حضرت صادق علیه السلام بر من املاء و حدیث کرده بود; که پدرش محمد بن علی بر او املاء و
خبرداده بود. یحیی از من اجازه خواست تانسخه ای از آن بردارد، سپس نسخه را به جوانی داد که همراه او بود تا
استنساخ کند.پس از آن یحیی جامه دانی را خواست،صحیفه قفل زده و مهر زده ای را از آن بیرون آورد و مهر آن
را نگاه کرد و بوسید و گریه کرد;سپس مهر را شکست و قفل را گشود و آنگاه صحیفه را باز کرد و بر چشم خود
گذاشت وفرمود: به خدا قسم ای متوکل، اگر نبود آنچه که نقل کردی از پسر عمم در کشته شدن و بردار
آویختنم، مسلما این صحیفه را به تونمی دادم. متوکل گفت: پس صحیفه را گرفتم و چون یحیی بن زید شهید شد
به مدینه رفته و امام صادق علیه السلام را ملاقات کردم، داستان شهادت یحیی را بر آن حضرت بازگفتم.حضرت
گریست و سخت اندوهگین شد وفرمود: خدا عموزاده ام را رحمت کند و برپدران و نیاکانش محشور گرداند.
اکنون آن صحیفه کجاست؟ عرض کردم: همین جاست.صحیفه را خدمت امام تقدیم داشتم، امام فرمود: به خدا
قسم این خط عمویم زید ودعای جدم علی بن حسین علیه السلام است. آنگاه امام حدیث مفصلی را درباره عواقب
حکام بنی امیه فرمود، که مانند بوزینگان بالای منبرمی روند و هزار ماه حکومت خواهند کرد ومردم را به قهقرا
سیر خواهند داد…. پس از آن حضرت فرمود: احدی از اهل بیت ما تا روزقیام قائم ما، برای رفع ستمی یا به پا
داشتن حقی خروج نکرده و نخواهند کرد مگر آنکه طوفان بلائی او را از بن بر کند…. آنگاه حضرت دعای صحیفه
سجادیه را به من القاء کرد و آن هفتاد و پنج باب بود که من به ضبط یازده باب آن موفق نشدم و شصت و چند باب
آن راء; ج ج حفظ کردم. (۱)

۲ – شقیق بلخی قدس سره(۱۴۹ه)

شقیق بلخی فرزند ابراهیم ادهم از عارفان نامدار وی از جمله شیعیانی است که در سفرحج ۱۴۹ هجری دلباخته
امام موسی بن جعفرعلیه السلام گردید. دنباله داستان جالب وی رااز زبان خود شقیق می شنویم:

سال ۱۴۹ هجری از بلخ آهنگ سفر قبله نمودم. به قادسیه رسیدم. دیدم کاروانی عازم سفر مکه هست، در میان
قافله نگاهم به سیمای جوانی افتاد که مرا شیفته خویش ساخت، چهره اش زرد و گندم گون بود،جامه ای پشمینه
بر دوش داشت و شالی برشانه وی آویخته بود، نعلینی در پایش بود، ازکاروان کناره می گرفت.

با خود گفتم: این جوان از فرقه صوفیه می باشد، داب و اخلاق دراویش چنین است که همواره سربار جامعه
می باشد. گفتم: نزد اورفته وی را سرزنش کنم.

وقتی به چند قدمی او رسیدم، نگاه بلندی کرد و گفت:

«یا شقیق! اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم » (۲) . (ای شقیق! از گمان بدبپرهیزید که بعضی از سوء
ظن ها گناه است.)

این جمله را فرمود و رفت. از گفته او سخت مات و مبهوت شدم. گفتم: عجیب است ازآنچه در ضمیر و نیت
داشتم، او پرده برداشت و نام مرا هم ذکر کرد! این جوان، کسی نیست،مگر از مردان خدا و از بندگان صالح و از
شش ابرار روزگار می باشد. دنبال او رفتم هرچندقدم برمی داشتم به گرد پای او نمی رسیدم،ناگاه از نظرم ناپیدا
شد، دیگر او را ندیدم!

رو به سوی کعبه می رفتیم تا به منزل «واقصه » رسیدیم، ناگه دیدم همان جوان درحال نماز است از شدت ترس
از خدا، تمام اعضا می لزرد! اشک از چشمانش جاری است.

گفتم: این همان گم شده من است که دنبالش می رفتم، گفتم: بروم از او معذرت بخواهم، صبر کردم تا نمازش را
تمام نمود،آنگاه خدمت او بار یافتم، او خطاب به من فرمود:

یا شقیق، این آیه را بخوان: «و انی لغفارلمن تاب و امن و عمل صالحا ثم اهتدی ». (۳)

(ای شقیق! خداوند می فرماید: من، توبه کسانی را که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام می دهند، قبول می کنم.)

این جمله را گفت و به راه خود ادامه داد،گفتم: این جوان باید از ابدال و زاهدان نمونه روزگار باشد، برای اینکه
دوباره مرا به نام واسمم خواند (در حالی که من در بلخ زندگی می کنم و او در مدینه) و آنچه در قلبم خطورکرده
بود، برملا ساخت!

تا اینکه برای بار سوم او را در منزل «زباله »دیدم در حالی که دلوی در دست داشت و لب چاهی ایستاده و
می خو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.