پاورپوینت کامل بازمانده نسل شجاعان ۵۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بازمانده نسل شجاعان ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بازمانده نسل شجاعان ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بازمانده نسل شجاعان ۵۹ اسلاید در PowerPoint :
>
«به مناسبت ۲۷ دی ماه، سالگرد شهادت فدائیان اسلام »
۲۷ دی ماه سال ۱۳۷۹ مصادف است باچهل و پنجمین سالگرد شهادت فدائیان اسلام، شهید سید مجتبی نواب
صفوی، خلیل طهماسبی، مظفر ذوالقدر و سید محمدواحدی، به همین مناسبت به دیدار یکی ازهمرزمان شهید
نواب و بازماندگان جمعیت فدائیان اسلام رفتیم. مصاحبه ای که در پیش رو دارید; حاصل این دیدار است.
در ابتدا خودتان را برای خوانندگان مجله فرهنگ کوثر معرفی کنید.
من محمد مهدی عبدخدایی فرزندمرحوم آیت الله آشیخ غلامحسین تبریزی هستم. از سال ۱۳۲۵ با شهید نواب
صفوی آشنا شدم. در سال ۱۳۳۰ زندانی شدم. ۲۰ماه در زندان بودم. سال ۱۳۳۴ در جریان پیمان نظامی بغداد که
بعدها سنتو نام گرفت;همراه شهید نواب بودم. در این زمان فراری وپس از ۸ ماه دستگیر شدم. در دادگاه
نظامی برایم تقاضای اعدام شد. اما تبرئه و به ۸ سال زندان محکوم شدم درسال ۱۳۴۳از زندان آزاد شدم.
آقای عبدخدایی، برایمان از شهیدنواب و جمعیت فدائیان اسلام بگویید.
شهید سید مجتبی نواب صفوی سال ۱۳۰۳ در تهران متولد شد. پدرش سید جوادمیرلوحی، وکیل دادگستری
بود و به علت اختلاف و بر خورد تندش با یکی از مقامات مملکتی، مدت سه سال در زندان قصر به سربرد. شهید
نواب دوره ابتدایی را در مدرسه حکیم نظامی قم طی کرد و برای ادامه تحصیل به مدرسه صنعتی رفت و در
رشته سوهان کاری فارغ التحصیل شد. در خلال این مدت به مدرسه مروری می رفت و علوم دینیه می خواند. با
فوت پدرش تحت تکفل دایی اش قرار گرفت که او هم وکیل دادگستری بود. در سال ۱۳۱۸ دانش آموزان مدرسه
صنعتی را جمع کرد و پس ازسخنرانی برای آنها، تظاهراتی بر علیه رضاخان و بی حجابی به راه انداخت.
پلیس دخالت و با آنها برخورد کرد. شهید اجبارا به آبادان رفت و در شرکت نفت، به عنوان سوهان کار مشغول کار
شد. جنگ جهانی دوم پیش آمد. روزی یکی از کارشناسان انگلیسی شرکت نفت ایران و انگلیس، با
صبانیت به گوش یکی از کارگران ایرانی سیلی زد. از دماغ کارگر خون جاری شد. شهید نواب وقتی ازواقعه مطلع
شد; کارگران را جمع کرد وهمگی به اتاق کارشناس انگلیسی رفتند.شهید با جسارت و شجاعات گفت:
– یا باید این کارگر راضی شود; یا کارشناس انگلیسی قصاص شود! پلیس دخالت وجمعیت را پراکنده کرد. چند
نفر زخمی شدند. شهید نواب تحت پیگیرد قرار گرفت.دوستان کارگرش شبانه او را از ایران به عراق فرستادند.
شهید در نجف اشرف مشغول تحصیل شد. به خدمت علامه امینی صاحب امینی صاحب الغدیر رسید. علامه او را
به شاگردی پذیرفت. همچنین از محضر شهیدمحراب آیت الله سید اسدالله مدنی هم کسب فیض نمود. روزی در
نجف، کتاب «شیعه گری » احمد کسروی به دستش رسید.نویسنده در این کتاب به معصومین توهین کرده و
مبانی تشیع را مورد سؤال قرار داده بود. شهید کتاب را به حضرات آیات حاج آقاحسین قمی، اصفهانی، کاشف
الغطاء و حتی خود علامه امینی نشان داد. همگی اعلام نمودند نویسنده کتاب مهدور الدم است.شهید تصمیم
گرفت برای برخورد با کسروی راهی ایران شود. شهید مدنی با اطلاع ازتصمیم او، ۱۳ دیناری را که برای
ازدواج ذخیره کرده بود; به عنوان خرج راه دراختیارش نهاد. شهید نواب در بازار آبادان سخنرانی کرد و از آنجا
راهی تهران شد. درپایتخت به یکی از مساجد رفت. بین نمازبرخاست و فریاد زد:
– مردم مگر مرده اید!؟ کشورتان اشغال شده. نیروهای اجنبی در وطن شما هستند.نبرد علیه دین به گونه ای
همه جانبه آغازشده. احمد کسروی با نوشته هایش ذهن جوانان را مخدوش کرده است. چرا حرکت نمی کنید؟
شهید آنگاه به دیدار مرحوم آیت الله شیخ محمد علی شاه آبادی فیلسوف معروف رفت.مرحوم شاه آبادی با کمک
یکی از تجار بازاراسلحه ای برایش تهیه کرد. شهید نواب به دفتر کار کسروی در روزنامه پرچم رفت. درجلسه
حث باز شرکت کرد. برایش استدلال آورد. کسروی که مبانی مخدوش کننده خودش را درباره تشیع بی حاصل
دید; شروع به سفسطه و مغالطه کرد. شهید نواب خودش در خصوص این جلسه بحث و گفتگو به من گفت:
– من احساس کردم این آدم مغرض است.برخلاف آنچه که در موردش می گویند; آدم روشنگری نیست که
بخواهد در مذهب رفرمی به وجود بیاید. او یک معاند است.
شهید نواب تصمیم گرفت کسروی رابکشد. با همکاری شخصی به نام علی خورشیدی در چهارراه حشمت الدوله
به اوحمله کرد. کسروی مضروب و راهی بیمارستان شد و شهید نواب را دستگیرکردند.
مردم تهران برای آزادی او حرکت کردند.مرحوم آیت الله حاج آقا حسین قمی، به تهران تلگراف زد و نسبت به
سلامتی او اظهارنگرانی کرد و از دولت خواست نواب را آزادکنند. بازپرس قراری به مبلغ ۱۳۰۰۰ تومان صادر کرد
که در آن زمان پول کلانی بود. بازارتهران این مبلغ را جمع آوری و شهید نواب راآزاد نمود. آن بزرگوار پس از
آزادی شروع به تبلیغ نمود. در انتهای بازار عباس آباد تهران،جوانهایی را دور خودش جمع کردو در آن زمان که
به گونه ای هویت مذهبی مردم در درون گروههای مدنی مورد خدشه قرار گرفته بود;جمعیت فدائیان اسلام را
تشکیل داد. او در این خصوص به من گفت:
– در خواب دیدم حضرت سیدالشهداعلیه السلام، پلاکی بر سینه من زدو رویش نوشت فدائیان اسلام.
اولین اقدام جمعیت فدائیان اسلام پس از اعلام موجودیت،کشتن کسروی بود. مرحوم حاج سراج انصاری و
عده ای ازروحانیون از کسروی به خاطرنوشتن مقالاتی علیه مبانی تشیع به دادگستری شکایت کردند
ودرخواست نمودند او تحت پیگردقانونی قرار گیرد.
یک روز ۳۰ نفر از برادران فدائیان اسلام به اتاق بازپرس که کسروی و منشی اش حداد پور درآنجا بودند; حمله
کردند. کسروی در آنجاتوسط سید حسین امامی و سایر برادران کشته شد. آنها سوار درشکه شدند و در حالی که
در خیابانهای تهران حرکت می کردند;فریاد می زدند:
– کشتیم کسروی را! کشتیم دشمن خدا را!پلیس آن ها را دستگیر کرد. ولی شهید نواب به مشهد و منزل ما آمد.
من برای اولین بارایشان را در منزلمان دیدم. مردم ایران حرکت کردند مراجع برای آزادی قاتل کسروی تلگراف
زدند، دولت تحت فشار افکارعمومی مجبور شد سید حسین امامی را آزادو پیگرد شهید نواب را لغو کند. در این
زمان آیت الله اصفهانی به رحمت خدا رفت. شهیدنواب عازم نجف شد. محمد رضا شاه هیئت بلند پایه ای را جهت
تسلیت به مراجع راهی نجف کرد و این زمان نخست وزیری قوام السلطنه بود. آیت الله کاشانی دستگیر و
تحت الحفظ به تهران فرستاده شده بود. شهیدنواب در مجلس عزایی که هیئت ایرانی حضور داشتند برخاست و
فریاد زد:
– این چه حکومتی است که مسئولین طرازاولش به عنوان نماینده شخص اول مملکت آمده اند تا به مراجع
تسلیت بگویند; اماروحانی بزرگواری را در ایران دستگیرمی کنند!؟
تمام روزنامه های تهران این مسئله را درخبرهایشان آوردند. شهید نواب صفوی درصحنه ی سیاسی ایران به
عنوان شخصیتی جوان مطرح شد که با آرمانهای جدید خود به دنبال حکومت اسلامی بود که می بایست درایران
به وجود بیاید و تا آن روز مطرح نشده بود. شهید به تهران بارگشت و جمعیت فدائیان اسلام را در مسائل سیاسی
وارد کرد.از آنجا راهی آذربایجان شد با شاه بختی ملاقات کرد و دادگاههای زمان حرب آذربایجان را متوقف نمود.
دوباره به تهران آمد به دیدار شاه رفت شاه از او پرسید:
– چه می خوانی؟
– درس هستی، سیاه مشق زندگی؟
– اگر دوست داشته باشی من تمام مخارج ادامه تحصیلت رافراهم می کنم.
– ملت ایران آنقدر غیرت و همت دارند که هزینه این طلبه ی کوچک را تامین کنند تا نیازی به پول شمانباشد!
این ماجرا گذشت تا عبدالحسین هژیر نخست وزیر شد. مرحوم آیت الله کاشانی با نخست وزیری اومخالفت کرد.
شهید نواب شال سبزآیت الله کاشانی را از کمرش باز کردقرآنی در میان آن بست و به دست آقای سجادی داد که
مردی اصفهانی بود. جمعیت از منزل آیت الله کاشانی در محله پامنار به سمت مجلس حرکت کردند. زد وخورد
شد و عده ای دستگیر شدند.مخالفت آیت الله کاشانی موجب سقوط هژیر شد و او وزیر در بارشددر پانزدهم بهمن
سال ۱۳۲۷ دردانشگاه تهران به شاه تیر اندازی شد. در همین روز شهید نواب در بالا سرحضرت معصومه علیها
السلام علیه شاه سخنرانی کردو گفت:
– هنوز پرچم ظفرمند اسلام با پیروزی کامل در اهتراز است!
شهید نواب تحت پیگرد قرار گرفت انتخابات مؤسسان پیش آمد.
مؤسسان سوم تصمیم داشتند مذهب تشیع را از متن قانون اساسی خارج و ایران رالائیک اعلام کنند. شهید
نامه هایی نوشت وتوسط فدائیان اسلام نمایندگان را تهدید کردو آنها مجبور شدند در قانون اساسی مذهب ایران
را شیعه اعلام کنند. بعد از ترور نا فرجام شاه، آیت الله کاشانی دستگیر و در قلعه فلک الافلاک خرم آباد زندانی
شد فدائیان اسلام عازم قم و در منزل آیت الله بروجردی متحصن شدند. تحصین به نتیجه رسید وآیت الله کاشانی
به لبنان تبعید شد. مبارزات نیروهای ملی، مذهبی سه بخش پیدا کرد.
اجرایش با شهید نواب، تبلیغات مذهبش با آیت الله کاشانی و مسائل سیاسی اش بادکتر مصدق بود. مسئله
انتخابات دوره شانزدهم و قرار داد «گس – گلشائیان » پیش آمد قرار دادی نفتی که دولت لایحه اش راتقدیم
مجلس کرد تا قرار داد نفتی ۱۹۳۳ راتمدید کند شهید نواب دکتر مصدق وآیت الله کاشانی با این قرار داد
مخالفت کرد.ملیتون و مذهبیون تصمیم گرفتند ۸ نفرکاندیدا به مجلس بفرستد. جبهه ملی شکل گرفت. ارتش
در انتخابات دخالت کرد. آنهاصندوقهای رای را شبانه ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 