پاورپوینت کامل مرده گم شده ۱۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مرده گم شده ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرده گم شده ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مرده گم شده ۱۹ اسلاید در PowerPoint :
>
مجلس گرم بود. خلیفه را چون نگینی دربرگرفته بودند. هریک از چیزی سخن می گفت. خلیفه و دیگر بزرگان
مجلس، دم به دم سر می جنباندند و با تبسم خاصی برگرمای مجلس می افزودند. این وضع خیلی ادامه نیافت.
همهمه ای که از بیرون به گوش می رسید; مجلس را دگرگون کرد. جای همهمه را کم کم سروصدای نگران
کننده ای پرکرد. سروصدا توجه همه را جلب کرده بود.دیگر سخنی به میان نمی آمد. جمعیت بانگاه هایشان سخن
می گفتند. بیشتر نگاه هاسؤال برانگیز و شگفت آور بود. در حالی که همه در هاله ای از شک و حیرت فرو
رفته بودند، هیکل جوان نحیف و رنجوری به داخل قصر انداخته شد. چند مرد خشمگین واخم کرده پیرامون او
را گرفته بودند. جوان،غمگین و سر به زیر بود. لایه ای از گرد و غبارصورت استخوانی اش را پوشانده بود.
به خودش می اندیشید; به سرنوشت پرمخاطره و سردرگمش و شاید هم به کاری که انجام داده بود و باعث شده
بود تا مردان خشمگین او را نزد خلیفه بکشانند. خلیفه سرتاقدم جوان را بررسی کرد. در حالی که
ست به محاسن بلندش می کشید، سکوت را شکست:
– جرم این جوان چیست؟
مردانی که از خشم و غضب به خودمی پیچیدند، زبان به شکایت گشودند:
– مولای خود را کشته است.
– آقای خود را کشته است؟!
– بله، جناب خلیفه! آقای خود را کشته است.
خلیفه که سعی می کرد اضطراب درونی اش را پنهان کند، به جوان نگاه کرد و پرسید:
– راست می گویند؟
جوان چشمان مضطربش را از زمین کند.نگاهش سنگین به نظر می رسید. به خلیفه چشم دوخت. او را عصبانی
و خشمناک یافت.آرام به سؤالش پاسخ داد:
– بله، جناب خلیفه! راست می گویند.
در کلامش نوعی وقار نهفته بود. لحنش استوار و حق به جانب بود. پیدا بود که دردرونش درد جانکاهی پنهان
شده است. کسی به این حالت های جوان توجهی نکرد. شایدباور کرده بودند که جوان آقای بی گناهش راکشته
است. طوری به جوان نگاه می کردند که به جنایتکاران نگاه می کنند.
خلیفه که همه چیز را ثابت شده می دید،برسر مامورانش فریاد برآورد:
– ببرید، ببرید گردنش را بزنید.
ماموران دور جوان حلقه زدند. هنوز او را ازمجلس بیرون نبرده بودند که چشمان مرطوبش را از زمین برداشت.
نگاهش هراسناک و ملتمسانه بود. به جمعیت نگاه کرد. مثل این که می خواست چیزی بگوید.همان طور که به
جمعیت نگاه می کرد،چشمش به چهره متبسم امام علی علیه السلام افتاد.او در گوشه مجلس نشسته بود.
حضرت از نگاه جوان همه چیز را فهمیده بود. او را به نزدش فراخواند. جوان چون کبوتری رهیده از بند،خود را
به امام رساند و مقابلش زانو زد. امام بالحن آرام و مهربانی پرسید:
– مولایت را کشتی؟
– بله، یا علی! او را کشتم، ولی…
سخنش قطع شد. چشمانش از شرم به زمین دوخته شد. سپس در حالی که زبانش رابرروی لبهای خشکیده اش
می کشید، ادامه داد:
– می خواست با من لواط…
بغضی که راه گلویش را بند آورده بود،ترکید. چند قطره اشک از دیدگانش فروغلطید. در حالی که اشکهایش را
با پشت دستش پاک می کرد، ادامه داد:
–
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 