پاورپوینت کامل سیمای نبوی در خطبه رهبری ۸۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیمای نبوی در خطبه رهبری ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیمای نبوی در خطبه رهبری ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سیمای نبوی در خطبه رهبری ۸۱ اسلاید در PowerPoint :

>

خطبه اول از خطبه های نماز جمعه (تاریخ ۲۳/۲/۷۹)

«یکی از دل پذیرترین خطبه های رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی خطابه ای بود که در تاریخ ۲۳/۲/۷۹ ش . در ترسیم اخلاق فردی و
حکومتی رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم بیان فرمودند ; متن این خطبه را عینا به محضر علاقمندان فرهنگ کوثر تقدیم
می داریم .»

دفتر فصلنامه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین نحمده و نستعینه و نستغفره و نؤمن به و نتوکل علیه و نصلی و نسلم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه
حافظ سره و مبلغ رسالاته بشیر رحمته و نذیر نقمته سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا ابی القاسم المصطفی محمد و علی آله الاطیبین
الاطهرین المنتجبین و صحبه المخلصین المجاهدین و صل علی ائمه المسلمین و حماه المستضعفین و صل علی بقیه الله فی
الارضین .

اوصیکم عبادالله بتقوی الله .

(یا ایها الذین امنوااتقواالله و قولوا قولا سدیدا)

همه ی شما برادران و خواهران و خودم را به رعایت تقوای الهی، مراقبت از رفتار و گفتار و نیات خود، و استمداد از خداوند برای
پیمودن راه او و راه حق، دعوت و توصیه می کنم . امروز اگرچه روز ولادت موسی بن جعفر (علیه الصلاه و السلام) است و جای این
بود که ما در خطبه ی اول به آن بزرگوار اظهار ارادت و خلوصی عرض بکنیم، لیکن چون در مجموعه ی مطالبی که ما در خطبه ها
و صحبتها بیان می کنیم، ذکر نام مقدس نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و شرح گوشه هایی از زندگی آن بزرگوار انصافا کم است
و چهره ی نورانی آن دره التاج آفرینش و آن گوهر یگانه ی عالم وجود برای بسیاری از افراد، آن چنان که شایسته است، روشن
نیست; نه تاریخ زندگی آن بزرگوار، نه اخلاق آن بزرگوار، نه رفتار فردی و سیاسی آن بزرگوار . بنده قصد داشتم که در ایام آخر
صفر، به قدر گنجایش وقت و توفیق خود این حقیر، در یک خطبه نسبت به آن بزرگوار مطالبی عرض بکنم، اما ترسیدم که تراکم
مطالب باز موجب بشود که این ابراز ارادت لازم و واجب فوت بشود و به تاخیر بیفتد . لذا امروز قصد دارم که در این خطبه راجع به
آن وجود مقدس صحبت کنم .

نبی مکرم اسلام جدای از خصوصیات معنوی و نورانیت و اتصال به غیب و آن مراتب و درجاتی که امثال بنده از فهمیدن آن ها هم
حتی قاصر هستیم، از لحاظ شخصیت انسانی و بشری، یک انسان فوق العاده طراز اول و بی نظیر است . شما درباره امیرالمؤمنین
مطالب زیادی شنیده اید، همین قدری کافی است عرض شود که هنر بزرگ امیرالمؤمنین این بود که شاگرد و دنباله رو پیامبر بود .

یک شخصیت عظیم، با ظرفیت بی نهایت و با خلق و رفتار وکردار بی نظیر، در صدر سلسله ی انبیا و اولیا قرار گرفته است و ما
مسلمانان موظف شده ایم که به آن بزرگوار اقتدا کنیم، که فرمود: «ولکم فی رسول الله اسوه حسنه » ما باید به پیامبر اقتدا و تاسی
کنیم، نه فقط در چند رکعت نماز خواندن، در رفتارمان، در گفتارمان، در معاشرت و معامله مان هم باید به او اقتدا کنیم، پس باید
او را بشناسیم .

خدای متعال شخصیت روحی و اخلاقی آن بزرگوار را در ظرفی تربیت کرد و به وجود آورد که بتواند آن بار عظیم امانت را بر دوش
حمل کند .

دوران کودکی

یک نگاه اجمالی به زندگی پیامبر اکرم در دوران کودکی بیندازیم . پدر آن بزرگوار، بنابر روایتی، قبل از ولادتش و بنابر روایتی
دیگر، چند ماه بعد از ولادتش از دنیا می رود و آن حضرت پدر را نمی بیند . به رسم خاندان های شریف و اصیل آن روز عربستان که
فرزندان خودشان را به زنان پاکدامن و دارای اصالت و نجابت می سپردند تا آنها را در صحرا و در میان قبایل عربی پرورش بدهند،
این کودک عزیز چراغ خانواده را به یک زن اصیل نجیب به نام حلیمه ی سعدیه که از قبیله ی بنی سعد بود، سپردند، او هم پیامبر را
در میان قبیله ی خود برد و در حدود شش سال این کودک عزیز و این در گران بها را نگهداشت و به او شیر داد و او را تربیت کرد، لذا
پیامبر در صحرا پرورش پیدا کرد . گاهی این کودک را نزد مادرش جناب آمنه می آورد و ایشان او را می دید و سپس باز می گرداند .
بعد از شش سال که این کودک از لحاظ جسمی و روحی پرورش بسیار ممتازی پیدا کرده بود جسما قوی، زیبا، چالاک، کارآمد، از
لحاظ روحی هم متین، صبور، خوش اخلاق، خوش رفتار و با دید باز، که لازمه ی زندگی در همان شرایط است به مادر و به خانواده
برگردانده شد . مادر این کودک را برداشت و با خود به یثرب برد، برای این که قبر جناب عبدالله را که در آن جا از دنیا رفت و در
همان جا هم دفن شد، زیارت کنند . بعدها که پیامبر به مدینه تشریف آوردند و از آن جا که عبور کردند: «فرمودند قبر پدر من در
این خانه است و من یادم است که برای زیارت قبر پدرم، با مادرم به این جا آمدیم .»

در برگشتن در محلی به نام «ابواء» مادر هم از دنیا رفت و این کودک از پدر و مادر، هر دو یتیم شد . به این ترتیب، ظرفیت روحی
این کودک که در آینده باید دنیایی را در ظرفیت وجودی و اخلاقی خود تربیت کند و پیش ببرد، روز به روز افزایش پیدا می کند .
«ام ایمن » او را به مدینه آورد و به دست عبدالمطلب داد . عبدالمطلب مثل جان شیرین از این کودک پذیرایی و پرستاری می کرد .
در شعری عبدالمطلب می گوید که من برای او مثل مادرم . این پیر مرد حدود صد ساله که رئیس قریش و بسیار شریف و عزیز بود،
آن چنان این کودک را مورد مهر و محبت قرار داد که عقده ی کم محبتی در این کودک مطلقابه وجود نیاید و نیامد . شگفت آور این
است که این نوجوان، سختی های دوری از پدر و مادر را تحمل می کند، برای این که ظرفیت و آمادگی او افزایش پیدا کند، امایک
سر سوزن حقارتی که احتمالا ممکن است برای بعضی از کودکان این طوری پیش بیاید، برای او به وجود نمی آید . عبدالمطلب آن
چنان او را عزیز و گرامی می داشت که مایه ی تعجب همه می شد . در کتاب های تاریخ و حدیث آمده است که در کنار کعبه برای
عبدالمطلب فرش و مسندی پهن می کردند و او آن جا می نشست و پسران او و جوانان بنی هاشم با عزت و احترام دور او جمع
می شدند . وقتی که عبدالمطلب نبود یا در داخل کعبه بود، این کودک می رفت روی این مسند می نشست، عبدالمطلب که می آمد،
جوانان بنی هاشم به این کودک می گفتند که: بلند شو، جای پدر است، اما عبدالمطلب می گفت: نه، جای او همان جاست و باید
آن جا بنشیند . خودش کنار می نشست و این کودک عزیز و شریف و گرامی را در آن محل نگاه می داشت . هشت ساله بود که
عبدالمطلب هم از دنیا رفت . روایت دارد که دم مرگ، عبدالمطلب از ابی طالب، پسر بسیار شریف و بزرگوار خودش بیعت گرفت و
گفت: که این کودک را به تو می سپارم، باید مثل من از او حمایت کنی، ابوطالب هم قبول کرد و او را به خانه ی خودش برد، و مثل
جان گرامی او را مورد پذیرایی قرار داد . ابوطالب و همسرش شیرزن عرب، یعنی فاطمه ی بنت اسد، مادر امیرالمؤمنین تقریبا
چهل سال مثل پدرو مادر، این انسان والا را مورد حمایت و کمک خود قرار دادند . نبی اکرم در چنین شرایطی دوران کودکی و
نوجوانی خود را گذراند .

× × ×

اخلاق نبوی صلی الله علیه وآله وسلم

خصال اخلاقی والا، شخصیت انسانی عزیز، صبر و تحمل فراوان و آشنا با دردها و رنجهایی که ممکن است برای یک انسان در
کودکی پیش بیاید، شخصیت در هم تنیده عظیم و عمیقی را در این کودک زمینه سازی کرد . در همان دوران کودکی به اختیار و
انتخاب خود، شبانی گوسفندان ابوطالب را به عهده گرفت و مشغول شبانی شد، این ها عوامل مکمل شخصیت است . به انتخاب
خود او، در همان دوران کودکی با جناب ابی طالب به سفر تجارت رفت . به تدریج این سفرهای تجارت تکرار شد، تا به دوره جوانی
و دوره ی ازدواج با جناب خدیجه و به دوران چهل سالگی که دوران پیامبری است، رسید .

تمام خصوصیات مثبت یک انسان والا در او جمع بود، که من حالا بخشی از خصوصیات اخلاقی آن بزرگوار را خیلی مختصر عرض
می کنم، اما واقعا ساعت ها وقت لازم است که انسان درباره ی خصوصیات اخلاقی پیامبر حرف بزند . من فقط برای عرض ارادت و
برای این که به گویندگان و نویسندگان، عملا عرض کرده باشم که نسبت به شخصیت پیامبر قدری بیشتر کار بشود و ابعاد آن
تبیین گردد، چون دریای عمیقی است این چند دقیقه را به این مطالب صرف می کنم . البته در کتاب های فراوانی راجع به نبی
اکرم و به طور متفرق راجع به اخلاق آن بزرگوار مطالبی هست . آنچه که من در این جا ذکر کردم، از مقاله یکی از علمای جدید،
مرحوم آیه الله سید ابوالفضل موسوی زنجانی است که مقاله ای در همین خصوص نوشته اند و من از نوشته ی ایشان که جمع بندی
شده و مختصر و خوب است، استفاده کردم .

به طور خلاصه اخلاق پیامبر را به «اخلاق شخصی » و «اخلاق حکومتی » تقسیم می کنیم; به عنوان یک انسان، خلقیات او، و به
عنوان یک حاکم، خصوصیات و خلقیات و رفتار او . البته اینها گوشه ای از آن چیزهایی است که در وجود آن بزرگوار بود، چندین
برابر این خصوصیات برجسته و زیبا در او وجود داشت که من حالا بعضی از آن ها را عرض می کنم .

اخلاق فردی

آن بزرگوار، امین، راستگو، صبور و بردبار بود . جوانمرد بود; از ستمدیدگان در همه ی شرایط دفاع می کرد . درست کردار بود، رفتار
او با مردم، بر مبنای صدق و صفا و درستی بود .

خوش سخن بود، تله زبان و گزنده گو نبود . پاکدامن بود; در آن محیط فاسد اخلاقی عربستان قبل از اسلام، در دوره جوانی، آن
بزرگوار، معروف به عفت و حیا بود و پاکدامنی او را همه قبول داشتند، آلوده نشد . اهل نظافت و تمیزی ظاهر بود، لباس، نظیف،
سر و صورت، نظیف; رفتار، رفتار با نظافت . شجاع بود و هیچ جبهه ی عظیمی از دشمن، او را متزلزل و ترسان نمی کرد . صریح
بود; سخن خود را به صراحت و صدق بیان می کرد . در زندگی، زهد و پارسایی پیشه او بود . بخشنده بود; هم بخشنده مال، هم
بخشنده انتقام، یعنی انتقام نمی گرفت، گذشت و اغماض می کرد . بسیار با ادب بود; هرگز پای خود را پیش کسی دراز نکرد، هرگز
به کسی اهانت نکرد . بسیار با حیا بود . وقتی کسی او را بر چیزی که او بجا می دانست، ملامت می کرد – که در تاریخ نمونه هایی
وجود دارد – از شرم و حیا سرش را به زیر می انداخت . بسیار مهربان و پر گذشت و فروتن و اهل عبادت بود . در تمام زندگی آن
بزرگوار، از دوران نوجوانی تا هنگام وفات در شصت و سه سالگی، این خصوصیات را در وجود آن حضرت می شد دید .

من بعضی از این خصوصیات را مقداری باز می کنم:

امین بودن و امانتداری او آن چنان بود که در دوران جاهلیت او را به «امین » نامگذاری کرده بودند و مردم هر امانتی که برایش
خیلی اهمیت قایل بودند، دست او می سپردند و خاطرجمع بودند که این امانت به آن ها سالم بر خواهد گشت . حتی بعد از آن که
دعوت اسلام شروع شد و آتش دشمنی و نقار با قریش بالا گرفت، در همان احوال هم باز همان دشمن ها اگر می خواستند چیزی را
در جایی امانت بگذارند، می آمدند و به پیامبر می دادند! لذا شما شنیده اید که وقتی پیامبر اکرم به مدینه هجرت کردند،
امیرالمؤمنین را در مکه گذاشتند تا امانتهای مردم را به آن ها برگرداند . معلوم می شود که در همان اوقات هم مبالغی امانت پیش
آن بزرگوار بوده است، نه امانت مسلمانان بلکه امانت کفار و همان کسانی که با او دشمنی می کردند!

بردباری او به این اندازه بود که چیزهایی که دیگران از شنیدنش بی تاب می شدند، در آن بزرگوار بی تابی به وجود نمی آورد . گاهی
دشمنان آن بزرگوار در مکه رفتارهایی با او می کردند که وقتی جناب ابی طالب در یک مورد شنید، به قدری خشمگین شد که
شمشیرش را کشید و با خدمتکار خود به آن جا رفت و آن جسارتی که آن ها با پیامبر کرده بودند، همان را با یکایک آن ها انجام داد;
گفت: هر کدام اعتراض کنید، گردنتان را می زنم، اما پیامبر همین منظره را با بردباری تحمل کرده بود . در یک مورد دیگر با ابی
جهل گفت گو شد; ابی جهل اهانت سختی به پیامبر کرد، اما آن حضرت سکوت کرد و بردباری نشان داد . یک نفر رفت به حمزه خبر
داد که ابی جهل این طور با برادرزاده ی تو رفتار کرد، حمزه بی تاب شد و رفت با کمان بر سر ابی جهل زد و سر او را خونین کرد،
بعد هم آمد تحت تاثیر این حادثه، اسلام آورد .

بعد از اسلام، گاهی مسلمانان سر قضیه ای، از روی غفلت و یا جهالت، جمله ی اهانت آمیزی به پیامبر می گفتند . حتی یک وقت یک
نفر از همسران پیامبر، جناب زینب بنت جحش که یکی از امهات مؤمنین است، به پیامبر عرض کرد که تو پیامبری، اما عدالت
نمی کنی! پیامبر لبخندی زدند و سکوت کردند . او توقع زنانه ای داشت که پیامبر آن را برآور

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.