پاورپوینت کامل نوف بکّالی؛ انیس ولایت ۹۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نوف بکّالی؛ انیس ولایت ۹۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نوف بکّالی؛ انیس ولایت ۹۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نوف بکّالی؛ انیس ولایت ۹۲ اسلاید در PowerPoint :

>

«یانوف! طوبی للزاهدین فی الدنیا و الراغبین فی الاخره، اولئک الذین اتخذوا
الارض بساطاً و ترابها فراشاً و ماءها طیباً والقرآن دثاراً والدعاء شعاراً و قرضوا الدنیا
تقریضاً علی منهاج عیسی بن مریم…»۱

ای نوف! خوشا به حال دل بریدگان از دنیا و مشتاقان آخرت؛ آنان کسانی هستند که
زمین را فرش و خاکش را بستر و آبش را بوی خوش و قرآن را ورد زبان و دعا را شعار
خود قرار داده اند و به کلّی از دنیا بریده و به روش عیسی بن مریم درآمده اند.

انسان ها ظرفیت های وجودی متفاوتی دارند؛ بعضی افراد قابلیت و ظرفیت درک مطالبی را دارند که دیگران از فهم
آنها، عاجزند. همچنان که ظرفیت ها متفاوت است، سخن گفتن با افراد نیز متفاوت است. نمی توان با یک فرد بی سواد با
استدلال های فلسفی سخن گفت؛ همچنان که با یک عالم باید مستدل و آگاهانه سخن گفت. روش پیامبران و ائمه علیهم السلام
نیز چنین بوده است. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: «ما پیامبران امر شده ایم که با مردم به اندازه عقلشان صحبت کنیم».۲

نوف از جمله افرادی بود که ظرفیت شنیدن سخنان پرمحتوای علی بن ابی طالب علیه السلام را پیدا کرده بود. در این مقاله در
حدّ امکان، به معرفی او خواهیم پرداخت.

نوف منسوب به قبیله «بنی بکّال» است که تیره ای از قبائل حِمْیَر می باشد.۳ بعضی به اشتباه، این قبیله را منسوب به
قبیله هَمْدان می دانند و بعضی نیز عقیده دارند که قبائل حمیر در یمن زندگی می کردند. اما از شواهد برمی آید که آنان در
شام زندگی می کردند.۴ آنها از اعراب قحطانی و صاحب تمدن و ریشه ای اصیل بودند.۵

بین سال های ۱۰ تا ۲۰ ق. در خانه عبداللّه ـ که از بنی بکّال بود و معمولاً او را فضاله می خواندند ـ نوزادی چشم به
جهان گشود که نامش را «نوف» نهادند. نوف، کودکی بیش نبود که پدرش وفات کرد. (یا بنا بر احتمالی، از همسرش جدا
شد.) مادر نوف نیز از شام به کوفه مهاجرت کرد و با کعب الاحبار ازدواج کرد و نوف را نیز به خانه جدید آورد.۶

نوف در اوج جوانی، با روحیه ای پر از نشاط و امید، در زمان خلافت ظاهری امیرمؤمنان علیه السلام به خدمت حضرت رسید و
توفیق دربانی و نگهبانی حضرت را یافت.۷ همین امر نشان می دهد که او مورد اطمینان و اعتماد علی علیه السلام بوده است. و
بدین ترتیب او امین و انیس ولایت گردید.

نوف دارای سه پسر به نام های یزید، رشید و عمرو بود؛ لذا او را ابایزید، ابارشید، اباعمرو یا ابارشدین می خواندند.۸

نوف که شایستگی خدمت به امیرمؤمنان را پیدا کرده بود، به دلیل ملازمت و همراهی اش با مولا علی علیه السلام جریان ها و
حوادث مهم آن برهه از زمان را نقل کرده است. او خطبه ۱۸۳ نهج البلاغه و سخنان پرشور حضرت برای قتال با
خوارج۹ و خطبه مشهور متقین را (با کمی تغییر) نقل کرده است.۱۰

او همچنین جریان جنگ صفین را که خودش در آن حضور داشته و حوادث تلخ بعد از آن، ماجرای حکمیت،
جمع آوری سپاه دیگری برای جنگ با معاویه و ضربه زدن ابن ملجم ملعون به امیرمؤمنان علیه السلام و شهادت حضرت را نقل
می کند.۱۱

علی علیه السلام بزرگ ترین معلّم نوف بود. او از محضر بزرگانی همچون جابربن عبداللّه انصاری۱۲، صحابی رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نیز
بهره ها برده است و حدیث مشهور غدیر را از زبان جابر نقل می کند. او از صحابه دیگر مثل ثوبان (غلام رسول
اللّه صلی الله علیه و آله وسلم )، ابوایوب انصاری و عبداللّه بن عمرو بن عاص نیز روایاتی نقل کرده است و روایاتی را نیز از پدرخوانده اش
کعب الاحبار، نقل کرده است.

شاگردان

عده ای از محضر نوف استفاده کرده و در زمره شاگردان او بودند؛ از جمله: ابواسحاق همدانی از صحابه امام حسن علیه السلام ،
ابوهارون عبدی از اصحاب امام باقر علیه السلام ، خالدبن صبیح از یاران امام صادق علیه السلام ، سعید بن جبیر و ابن عبداللّه شامی.۱۳

علامه سید محسن امین: او از تابعین (کسانی که صحابه رسول اللّه را درک کرده اند) و از نزدیکان امیرمؤمنان علیه السلام ، بلکه از
خواص آن حضرت بوده است.۱۴

علامه مامقانی: احادیث مشهوری که نقل کرده است، بیانگر منزلت و جلالت او نزد امیرمؤمنان و دلیل بر قوّت
ایمانش است.۱۵

شیخ عباس قمی: از روایات بر می آید که او از خوّاص بندگان و از اصحاب امام علی علیه السلام و چون جندب بن زهیر و
همام بن عباده و… اهل عبادت بوده است.۱۶

سیدحسن صدر: او از تابعین و از بندگان خاص و از یاران حضرت علی علیه السلام بوده و در زهد و عبادت و علم اخلاق، مقام
رفیعی داشته است. او از اوّلین ها در علم اخلاق به شمار می رود.۱۷

علامه عسقلانی، از علمای اهل سنت: او یکی از علما و حکمای عصر خود بوده و ابن حبان، او را ثقه می داند.۱۸

حَبّه عَرَنی می گوید: من و نوف در میدان رو به روی دارالاماره خوابیده بودیم. در همین حال که مقداری از شب
گذشته بود؛ ناگاه دیدیم امیرمؤمنان علیه السلام دست بر دیوار گذاشته و مثل کسی که شیفته دیوار شده باشد، از کنار آن حرکت
می کرد و آیات قرآن را می خواند: «انّ فی خلق السّماوات والارض…»؛ در این هنگام به من فرمود: خوابی یا بیدار، حبّه؟!
گفتم: بیدارم. اما وقتی شما را در چنین حالی می بینم، پس ما باید چگونه باشیم؟! علی علیه السلام چشمانش را فرو بست و
گریست. سپس فرمود: خدا را موقف و جایگاهی است و ما را نیز در برابرش موقف و جایگاهی است که هیچ یک از اعمال
و رفتار ما بر او پوشیده نیست. ای حبّه! خدا به من و تو از رگ دل نزدیک تر است. ای حبّه! هیچ چیز، من و تو را از خدا
مخفی نگه نمی دارد.

پس رو به نوف کرد و فرمود: خوابی، نوف؟! گفت: نه یا امیرمؤمنان! خواب نیستم واز اول شب تاکنون، بسیار گریه
کردم. فرمود: اگر گریه طولانی امشب تو، از ترس خداست، در قیامت دربرابرِ خداوند، چشمانت روشن و شادمان خواهد
بود. ای نوف! هیچ قطره ای از چشم مردی به خاطر ترس خدا فرو نچکد، مگر این که دریاهایی از آتش را خاموش کند.
ای نوف! گریه از ترس خدا و محبت برای خدا و بغض و دشمن داشتن برای خدا، بزرگ ترین مقام است. ای نوف! هرکس
برای خدا دوست بدارد، هیچ چیز را برای خود دوست نخواهد داشت و هرکس برای رضای خدا خشمگین شود، در عوض
آن چیزی نخواهد خواست؛ این جاست که می توانید حقایق ایمان را کامل کنید.

پس حضرت، نوف و حبّه را نصیحت کرد و در آخر، فرمود: شما را از خدا برحذر می دارم و بیم می دهم. پس در حالی
که به رفتن خود ادامه می داد، چنین مناجات می کرد: کاش می دانستم که در هنگام غفلت، از من رو برگرداندی یا مرا در
نظر داری؟ و کاش می دانستم، در خواب سنگینِ من و کمیِ شکر من، در برابر نعمتی که به من دادی، چه حالی دارم؟ حبّه
می گوید: به خدا قسم تا وقتی سپیده صبح دمید، به همین حال بود.۱۹

روایات نوف

۱. نوف گوید: برای دیدار مولایم به صحن مسجد کوفه رفته بودم. به امیرمؤمنان عرض کردم: ای آقای مؤمنان! مرا
موعظه کن. فرمود: ای نوف! احسان کن تا احسان بینی. گفتم: بازهم موعظه ام کن، ای آقای من! فرمود: مهربان باش تا به
تو مهر ورزند. گفتم: بیشتر بگویید. فرمود: ای نوف! نیکو صحبت کن تا تو را به نیکی یاد کنند. گفتم: بازهم برایم بگو.
مولای مؤمنان! فرمود: از غیبت دوری کن که غذای سگ های جهنم است. پس فرمود: دروغ می گوید کسی که گمان
می کند حلال زاده است و با غیبت و بدگویی مردم، گوشت آنها را می خورد. و دروغ می گوید کسی که گمان می کند
حلال زاده است، در حالی که با من و فرزندان من، که ائمه هستند، دشمن است. و دروغ می گوید کسی که خیال می کند
حلال زاده است و زنا را دوست دارد. دروغگوست کسی که ادعای خداشناسی دارد، ولی با جرأت، شب و روز گناه می کند.
ای نوف! وصیت و نصیحت مرا قبول کن؛ مبادا در حکومت مسئولیتی را بپذیری؛ مبادا جاسوس حکومت ظلم شوی. ای
نوف! صله رحم کن و به دیدار خویشان برو تا خدا عمرت را زیاد کند. خوش خلق باش تا خدا حسابت را سبک کند. ای
نوف! اگر می خواهی روز قیامت با من باشی، یار ظالمان مباش. ای نوف! هرکه ما را دوست دارد، روز قیامت با ماست؛ چرا
که اگر مردی سنگی را دوست داشته باشد، با آن محشور خواهد شد. ای نوف! هرگز خود را برای مردم آراسته نکن و با
گناهان به جنگ خدا نرو که اگر چنین باشی، روز قیامت خدا تو را رسوا خواهد کرد. ای نوف! آنچه را گفتم، به یاد داشته
باش تا به خیر دنیا و آخرت برسی.۲۰

۲. امام باقر علیه السلام در حدیثی می فرماید: علی علیه السلام به غلام خود نوف شامی، فرمود: ای نوف! می دانی شیعیان من چه
کسانی هستند؟ گفت: نه، به خدا قسم! فرمود:

شیعیان من کسانی اند که لب هایشان از زیادی ذکر گفتن، خشک می شود و شکم هایشان لاغر است. چهره آنها الهی و
ربّانی است. آنها زاهدان شب و شیران روزند. آنها کسانی هستند که چون تاریکی شب همه جا را فرا می گیرد، دامن به کمر
زده و چشمان خود را می گشایند و به نماز می ایستند و پیشانی به خاک می سایند. اشک هایشان برگونه هایشان جاری
می شود و از خدا می خواهند که آنان را از عذاب رهایی بخشد. و اما وقتی روز سر می رسد، بردبارانی دانا و کریمانی با وقار
وحیا و نیکوکارانی پرهیزکارند. ای نوف! شیعیان من کسانی هستند که زمین را فرش خود و آب را بوی خوش خود و قرآن
را شعار خویش قرار می دهند. اگر درمیان جمعی باشند، شناخته نمی شوند و اگر غائب باشند، نبودنشان به چشم نمی آید.
شیعیان من کسانی هستند که در قبورشان (عالم بزرخ) به دیدار هم می روند. آنها از اموال دنیایی در راه خدا بخشش
می کنند. ای نوف! اگر دو درهم دارند، یک درهم آن را به کسی می دهند که پولی ندارد و اگر دو جامه دارند، یکی از آن
جامه ها را به کسی می دهند که جامه ندارد. و اگر چنین نباشد، شیعه من نیستند. شیعه من کسی است که همانند پارس
سگ، صدای خود را بلند نمی کند و همانند کلاغ، به مال دنیا طمع نمی ورزد و دست به سوی مردم دراز نمی کند حتی اگر
از گرسنگی بمیرد. اگر مؤمنی را ببیند، او را احترام و اکرام می کند و اگر فاسق و گنه کاری را ببیند، از او می گذرد. ای نوف!
به خدا قسم! آنها شیعیان منند. همه از شرّ آنها در امانند. قلوبشان غمگین است و حوائج آنها کم است و نفس هایشان در
عفاف قرار دارد. در بدن و جسم، با هم مختلفند؛ اما قلوبشان، متحد است.

نوف گفت: یا امیرمؤمنان! فدایت گردم، کجا این شیعیان را بجویم؟ فرمود: در اطراف زمین. ای نوف! در روز قیامت
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم وارد صحرای محشر می شود در حالی که دامان خدا را گرفته (یعنی حامل دین خداست) و من دامان
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را می گیرم و اهل بیت من، دامان من را می گیرند و شیعیان ما، دامان ما اهل بیت را می گیرند (و همه به
طرف بهشت و خدای کعبه حرکت می کنند). و این جمله را سه مرتبه تکرار فرمود.۲۱

روایت دیگری شبیه همین روایت از خود نوف نیز نقل شده است که به علت اختصار، ذکر نمی کنیم.۲۲

۳. نوف می گوید: به خاطر کاری که بامولایم علی علیه السلام داشتم به قصد دیدار حضرت، روانه مسجد شدم. در بین راه به
جندب بن زهیر و ربیع بن خثیم و همام بن عباده برخوردم. پس به دیدار حضرت رفتیم و علی علیه السلام را در حالی که از مسجد
بیرون می آمد، دیدیم. ما نیز پشت سر حضرت حرکت کردیم و در مورد حوادث آینده، سخن می گفتیم. پس کمی سرعت
گرفته و به گرمی با حضرت سلام کردند. امام فرمود: شما کیستید؟ گفتند: گروهی از شیعیانت ای امیرمؤمنان! پس فرمود:
خوب است؛ اما چرا نشانه های شیعیان ما در چهره شما پیدا نیست و چرا زیور محبت ما اهل بیت را ندارید؟! پس همه از
روی حیا و شرم ایستادند.

نوف می گوید: جندب و ربیع به حضرت گفتند: نشانه شیعیان تو چیست؟ و صفت آنها چگونه است؟! پس حضرت
جواب نداد و فرمود: شما دو نفر تقوای الهی پیشه و نیکی کنید که خدا، متقین و محسنین را دوست دارد.

سپس همام که فرد عابد و عالمی بود، گفت: تو را قسم می دهم به خدایی که به شما کرامت بخشید و شما را خاصّ
خود قرار داد و بر همه برتری داد؛ ما را به صفت شیعیانت راهنمایی کن. حضرت فرمود: قسم نده، ای همام! به زودی
علائم شیعیانم را برای همه شما می گویم. حضرت دست همام را گرفت و داخل مسجد شد و دو رکعت نماز به جا آورد و
نشست و همه، دور حضرت را گرفتند.امام حمد و ثنای الهی فرمود و دست بر پیشانی همام گذاشت و خطبه مشهور
«متقین» را ایراد فرمود.۲۳

البته نوف این خطبه را با کمی تغییر روایت کرده است.

۴. نوف می گوید: دربعضی کتب الهی که بر پیامبران نازل شده، آمده است: هر بنده مؤمنی که لقمه ای بردارد و یا
جرعه ای بنوشد و قبل از آن، بگوید: «بسم اللّه الحمدللّه ربّ العالمین»، خداوند گناهان او را قبل از این که آن لقمه یا
جرعه به گلویش برسد، می آمرزد؛ اگرچه گناهان او بین آسمان و زمین را پرکرده باشد.۲۴

۵. نوف می گوید: مولایم علی علیه السلام فرمود: ای کسی که خود را به زحمت می اندازی تا خداوند را وصف کنی! بیا و
جبرئیل و میکائیل و صفوف ملائکه را وصف کن که در حریم قدس الهی هستند و هرچه می خواهند به آن جا برسند،
نمی توانند؛ در حالی که عقل هایشان سرگردان و حیران است که چطور خداوند احسن الخالقین را آن طور که باید درک
کنند.۲۵

۶. نوف می گوید: آقایم فرمود: جماعتی از قریش خدمت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم آمدند و گفتند: یا رسول اللّه! برای ما علم و
نشانه ای قرار بده که بعد از تو هدایت گشته و مثل قوم بنی اسرائیل بعد از موسی بن عمران گمراه نشویم؛ زیرا خدایت گفته
است: «انّک میّت و انّهم میّتون»؛ «تو می میری و آنها هم می میرند». ما نیز انتظار نداریم تو هم مثل نوح در میان قومت
عمر کنی و خود، از مرگت بهتر خبرداری و مقصود ما این است که گمراه نشویم. پیامبرگرامی صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: شما به عصر
جاهلیت که کینه در دل هایشان رسوخ داشت، نزدیک شده اید. چه بسا برای شما نشانه و جانشینی مشخص کنم و شما از
روی کینه، قبول نکنید. ولی هرکس که امشب در منزلش ستاره ای نازل شود، همان صاحب حق است. علی علیه السلام
می فرماید: پیامبر نماز عشا را خواند و به خانه رفت. ناگهان ستاره ای منزل مرا روشن کرد؛ نه تنها منزل من، بلکه مدینه و
اطراف مدینه را نیز روشن کرد.۲۶

۷. خداوند در مورد اهل دوزخ می فرماید: «خذوه فغلّوه * ثمّ الجحیم صلّوه»؛

«او را بگیرید و به زنجیر بندید و به جهنّم افکنید». در روایات آمد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.