پاورپوینت کامل درسی که امام خمینی (ره) از سید الشهداء (ع) آموخت ۶۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل درسی که امام خمینی (ره) از سید الشهداء (ع) آموخت ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درسی که امام خمینی (ره) از سید الشهداء (ع) آموخت ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل درسی که امام خمینی (ره) از سید الشهداء (ع) آموخت ۶۷ اسلاید در PowerPoint :

>

اشاره

پس از رحلت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم وقتی حکومت به دست انسان های نالایق افتاد، فرهنگ اصیل اسلامی به تدریج از فضای
جامعه برچیده شد. ارزش های والای انسانی یکی پس از دیگری به ورطه فراموشی سپرده شد و دگرگون گردید. تبعیض
نژادی، قومیت گرایی درتقسیم بیت المال و انتصاب های غیرمعقول در توزیع قدرت و مسئولیت ها، شیوع یافت.۱

فاصله طبقاتی در عرصه های اقتصادی، که ارمغان دوران جاهلیت بود، دوباره در میان مسلمانان رواج یافت و روح و
جان و رمق جامعه را گرفت. مردان حماسه ساز و جهادگر به سوی سست عنصری و بی تفاوتی سوق داده شدند؛ به طوری
که در مدت حکومت پنج ساله امام علی علیه السلام ، به یاری آن حضرت برنخاستند و به ارزش های جاهلی رو آورده و پشت به
امام معصوم، حرکت انحرافی خود را ادامه دادند.

بعد از شهادت امام علی علیه السلام مرکز حکومت اسلامی از مدینه و کوفه به شام انتقال یافت و در زمان معاویه و پسرش
یزید، فساد و تباهی در سرزمین های اسلامی به اوج خود رسید. در این هنگام، امام حسین علیه السلام چون اوضاع سیاسی و
اجتماعی اسلام را این گونه آشفته و مضطرب دید، قیام بر ضدّ حکومت شیطانی را آغاز کرد. آن حضرت در این راه هرگز
از ملامت وتوجیه مصلحت اندیشان و مداراگران تردیدی به دل راه نداد؛ تا پای جانِ خود و یارانش در این وادی ماند و با
حماسه ای تاریخی، اساس حکومت یزیدی را به یک باره ویران ساخت.

در طول تاریخ بشر، انسان های بسیاری، از مکتب حماسی اباعبداللّه الحسین علیه السلام سرمشق گرفتند و برضدّ ظلم و جور
و طاغوت های زمان قیام کردند و تا مرحله بذل جان و شهادت، از حیثیت، شرف، استقلال، دین، مذهب و فرهنگ
خویش دفاع نمودند که تحقیق و تفحّص پیرامون هریک، مجال دیگری می طلبد.

* * *

در این نوشتار، سعی بر این است تا به بخشی از این تأثیرگذاری که در انقلاب اسلامی ایران نمود یافت و چگونگی
تأثیرپذیری حضرت امام خمینی قدس سره از نهضت اباعبداللّه الحسین علیه السلام اشاره شود و این موضوع در حدّ توان، مورد بررسی و
مقایسه اجمالی قرار گیرد.

۱. سازش ناپذیری

قال الحسین علیه السلام لولید بن عقبه:

«انّا اهل بیت النبوه و معدن الرساله و مختلف الملائکه و بنا فتح اللّه و بنا ختم اللّه. و یزید رجل فاسق، شارب الخمر،
قاتل النفس المحرمه، معلن بالفسق و مثلی لایبایع بمثله».۲

هنگامی که یزید به جانشینی پدرش معاویه بر مسند قدرت قرار گرفت، فرمانروای مدینه را مأمور کرد تا از امام
حسین علیه السلام بیعت گیرد. آن امام همام وقتی پیام یزید را دریافت، خطاب به ولید (فرمانروای مدینه) نخست مقام و منزلت
خود و خاندان و اهل بیت علیهم السلام را یادآوری کرد؛ سپس به ویژگی های نابهنجار یزید مانند: عصیان، سرکشی، می گساری،
آدم کشی و ترویج فساد در جامعه اشاره نموده و فرمودند:

«هرگز شخصی مانند من نمی تواند از کسی مثل یزید پیروی کرده و با او بیعت بکند.»

اماماز این لحظه مبارزه آشکار خود را با حکومت طاغوتی آغاز کرد.

پس از چهارده قرن، حضرت امام خمینی علیه السلام که یکی از فرزندان همین خاندان بود، چون تمام آن اوصاف و
خصوصیات اخلاقی یزید را در عملکرد و قوانین حکومت های غرب و شرق به طور پیچیده و گسترده مشاهده نمود و
رژیم شاه را هم نوکر حلقه به گوش و عامل اجرای سیاست های شیطانی غرب در ایران و منطقه دید، همانند جدّش
اباعبداللّه الحسین علیه السلام زندگی در این سیستم و رژیم را بر خود و دیگران روا ندانست و برای مبارزه با همه آنها، شور
حسینی را در جامعه به پا کرد.

او در نخستین روزهای نهضت، ضمن سخنرانی ها و بیانیه های متعدد، جنایت های
آمریکا، اسرائیل و رژیم حاکم بر ایران را نسبت به اسلام برای مردم تشریح کرد و با استناد به جمله معروف امام
حسین علیه السلام که می فرماید: «انّی لا اری الموت الاّسعاده و لا الحیوه مع الظالمین الاّ بَرَما»،۳ تکلیف مردم، علما و حوزه های
علمیه را در قبال این جنایت ها تبیین کردند. ایشان با الهام از همین مکتب رهایی بخش و بویژه جمله مورد بحث «و مثلی
لایبایع بمثله»، در طول نهضت و در موارد مختلف چنین می فرمودند:

الف: «… برای من جای شبهه نیست که سکوت در مقابل دستگاه جبّار، علاوه بر هدم اسلام و مذهب تشیّع، نابودی با
ننگ است. امروز مسلمین و خصوص علماء اعلام در مقابل خدای تبارک و تعالی مسئولیت بزرگی دارند. من برای چند
روز زندگی با عار و ننگ، ارزشی قائل نیستم…».۴

ب: «… خمینی را اگر دار بزنند، تفاهم نخواهد کرد… من از آن آخوندها نیستم که در این جا بنشینم و تسبیح دست
بگیرم. من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور
دیگر کاری نداشته باشم. پایگاه استقلال اسلامی این جاست. باید این مملکت را از این گرفتاری ها نجات داد…».۵

ج: «… آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هردو بدتر. همه از هم بدتر و همه از هم پلیدتر. اما
امروز سروکار ما با این خبیث هاست؛ با آمریکاست…۶ دنیا بداند که هر گرفتاری که ملت ایران و ملل مسلمین دارند، از
اجانب است، از آمریکاست. ملل اسلام از اجانب عموماً و از آمریکا خصوصاً متنفر است…».۷

د: «… من خون و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده نموده ام و در انتظار
فوز عظیم شهادتم. قدرت ها و ابرقدرت ها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینی یکه و تنها هم بماند، به راه خود که
راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت پرستی است، ادامه می دهد و به یاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این
پابرهنه های مغضوبِ دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانی که به ستم و ظلم خویشتن اصرار
می نمایند، سلب خواهد کرد…».۸

ه: «… من بارها گفته ام رابطه ایران و آمریکا، رابطه گرگ و میش است و هرگز بین آن دو آشتی نیست…۹ ما تا آخر
ایستاده ایم و با آمریکا رابطه برقرار نخواهیم کرد؛ مگر این که دست از ظلم بردارد…».۱۰

قال الحسین علیه السلام :

«اَلا و انَّ الدعی ابن الدعی قد رکز بین اثنتین، بین السّلّه و الذّلّه و هیهات منّا الذّلّه یأبی اللّه ذلک لنا و رسوله و
المؤمنون و…».۱۱

امام حسین علیه السلام چون وظیفه خود را مبارزه و قیام تشخیص داد، از این رو برای ادامه نهضت و سازمان دهی آن، از
مدینه خارج شد. در این هنگام برخی از مشاهیر و اصحاب از روی مصلحت اندیشی، خیرخواهی و احیاناً خودباختگی، آن
حضرت را به سکوت و مدارا دعوت کردند و یا آن که جهت رهایی از ظلم و ستم بنی امیه، از امام خواستند به سرزمین
یمن مهاجرت کند. اباعبداللّه علیه السلام نیز مناسب حال هریک، جوابی فرموده و خروج و قیام، جهاد در راه خدا، دفاع از حریم
اسلام و مبارزه با طاغوت را بر همه آنها ترجیح داد. حتی در روز عاشورا طی خطابه ای، برای چندمین بار بر این امر به
عنوان یک اصل و ارزش، تأکید کرد و فرمود:

«بدانید و آگاه باشید! این حرام زاده، پسر حرام زاده مرا بر سر دو راهی قرار داده است: یا به مبارزه برخیزم و به فوز
عظیم شهادت نایل آیم و یا با سکوت خود، ذلّت و خواری را برگزینم. اما ذلّت و خواری، از ما دور است و خدا و رسولش و
مؤمنان، آن را سزاوار ما نمی دانند».

سپس آن حضرت تا مرحله شهادت به نهضت خود ادامه داد و درس آزادگی، رشادت و پایداری در برابر ظلم، کفر و
شرک را برای امت اسلامی و همه انسان ها از خود به ودیعه گذاشت.

شبیه این اتفاق در انقلاب اسلامی برای حضرت امام خمینی قدس سره هم رخ داد. او چون حرکت حماسی خود را بر ضدّ
رژیم دست نشانده اجانب شروع کرد، افراد و شخصیت های مختلف از روی حسن نیّت و ساده اندیشی و با این قبیل
تصورات که «شاه، شیعه است»؛ «اگر شاه برود، مملکت کمونیستی می شود»؛ «با مشت خالی نمی توان جلوی توپ و تانک
ایستاد»؛ «شاه بماند و سلطنت بکند نه حکومت» و… سعی داشتند ایشان را از ادامه مبارزه باز بدارند. همچنین از جانب
عوامل ساواک و ایادی مختلف رژیم ترفندها و تلاش های پیگیری در این باره انجام پذیرفت؛۱۲ ولی هیچ کدام سودی
نبخشید. حضرت امام خمینی علیه السلام در فروردین ۱۳۴۱ ضمن بیانات مهمی، رژیم پهلوی را خونخوارتر از مغول معرفی نمود
و با اعلام خطر جدّی، سکوت علما در برابر جنایت های شاه را، همراهی با دستگاه جبّار دانست؛۱۳ چنان که مقاومت یک
ساله او منجر به فاجعه مدرسه فیضیه در فروردین ۱۳۴۲ گردید که رژیم می خواست با این جنایت تاریخی، در محافل
حوزوی ترس ایجاد کند و مردم و علما را به عقب نشینی وادارد. اما امام خمینی قدس سره با سخنرانی ها و بیانیه های آتشین،
اقشار مختلف مردم را در صحنه مبارزه نگاه داشت و همه را به مقاومت و سلحشوری دعوت کرد. او در یکی از نامه های
خود به برخی از آقایان، خطاب به مزدوران شاه چنین نوشت:

«… من اکنون قلب خود را برای سرنیزه های مأمورین شما حاضر کردم؛ ولی برای قبول زورگویی ها و خضوع در مقابل
جبّارهای شما، حاضر نخواهم کرد. من به خواست خدا احکام خدا را در هر موقع مناسبی، بیان خواهم کرد و تا قلم در
دست دارم کارهای مخالف مصالح مملکت را برملا می کنم…».۱۴

در همین ایام که فضای اختناق و سرکوب بر کشور حاکم بود، یکی از مراجع بزرگ نجف با ارسال نامه ای از امام
خمینی قدس سره و سایر مراجع و علما درخواست کرد تا از ایران خارج شده و به نجف اشرف هجرت نمایند و در جوار حرم امام
علی علیه السلام به تدریس، تحقیق و زندگی آرام بسنده کنند؛ اما امام خمینی قدس سره در بخشی از جواب آن نامه، ضمن تشکر از
ایشان، چنین مرقوم فرمودند:

«… ما می دانیم با هجرت مراجع و علمای اعلام ـ اعلی اللّه کلمتهم ـ مرکز بزرگ تشیّع در پرتگاه هلاکت افتاده و به
دامن کفر و زندقه کشیده خواهد شد… که ما از آن بیمناکیم. ما عجالتاً در این آتش سوزان به سر برده و با خطرهای جانی
صبر نموده، از حقوق اسلام و مسلمین و از حریم قرآن و استقلال مملکت اسلام دفاع می کنیم و… ما تکلیف الهی خود را
ان شاء اللّه ادا خواهیم کرد و به «اِحْدَی الْحُسْنَیَین» نایل خواهیم شد؛ یا قطع دست خائنین از حریم اسلام و قرآن کریم و
یا جوار رحمت حق ـ جلّ و علا ـ انّی لا اری الموت الاّسعاده ولا الحیوه مع الظالمین الاّ برما…».۱۵

پس از حماسه جاویدان ۱۵ خرداد ۴۲ و مخالفت با قرارداد ننگین «کاپیتولاسیون» در ۴ آبان ۴۳، مزدوران رژیم در
هر دو مرحله، معظّم له

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.