پاورپوینت کامل استاد احمد عابدی ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل استاد احمد عابدی ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل استاد احمد عابدی ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل استاد احمد عابدی ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint :

>

واحد مصاحبه

اشاره

پاورپوینت کامل استاد احمد عابدی ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint در سال ۱۳۳۹ ش. در یکی از روستاهای نجف آباد به دنیا آمد. ایشان در سال ۱۳۵۱ وارد حوزه علمیه شد و همزمان با دروس حوزوی،
تحصیلات غیرحوزوی خود را نیز ادامه داد.

وی در سال های تحصیل، از محضر استادان بزرگی چون: حضرت آیه اللّه محمدتقی بهجت، آیه اللّه شیخ مرتضی حائری، آیه اللّه حسین وحید
خراسانی، آیه اللّه شیخ جواد تبریزی، آیه اللّه یحیی انصاری شیرازی، آیه اللّه غلامرضا صلواتی، علاّمه حسن حسن زاده آملی و آیه اللّه کوکبی دروس
فقه، اصول و فلسفه را با موفقیّت فراگرفت. و نیز سال ها از محضر استاد آیه اللّه شیخ حسن تهرانی به صورت خصوصی کسب فیض نمود.

استاد از سال ۱۳۵۶ تدریس علوم حوزوی را آغاز نمود و از سال ۱۳۷۷ به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت.

تحصیلات دانشگاهی استاد عابدی تا اخذ دکترای فلسفه از دانشگاه تهران ادامه یافت و از سال ۱۳۶۹ به تدریس در مقطع کارشناسی ارشد در
دروس فلسفه و علوم قرآنی در دانشگاه موفّق گردید.

سفرهای خارج از کشور استاد در جهت فعالیت های علمی، تبلیغی به کشورهای: هلند، بلژیک، لوکزامبورک، آلمان، فرانسه، مصر، هند، کشمیر و
لبنان بوده است. ایشان به زبان های عربی و انگلیسی تسلط دارد.

آثار قلمی استاد ۱۲ کتاب و بیش از ۱۴۰ مقاله می باشد؛ از جمله:

۱. آشنایی با بحارالانوار. ۲. حاشیه الهیّات تجرید، کتاب سال ۱۳۷۵ جمهوری اسلامی ایران. ۳. حاشیه شرح اشارات. ۴. مقاله «حرکت حبّی»،
بهترین مقاله سال ۱۳۷۵ از سوی جشنواره مطبوعات. ۵. مقاله «اندیشه های فلسفی امام خمینی قدس سره »، مقاله برگزیده جشنواره اشراق.

استاد با سابقه ۹۱ ماه جبهه، دارای «نشان فتح» عملیات فتح المبین از سوی فرمانده کلّ قوا می باشند.

باتوجه به این که مجله «فرهنگ کوثر» در راستای گسترش فرهنگ اهل بیت بوده و امسال، «سال عزّت و افتخار
حسینی» نامیده شده است؛ سؤال را این گونه شروع می کنیم:

نقش اهل بیت در عزّتمندی و عزیز کردن مردم چیست؟

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم. ان شاءاللّه که خداوند ما را از خدمتگزاران به اهل بیت قرار بدهد؛ که این افتخار را همیشه
داشته باشیم که در مکتب اهل بیت علیهم السلام شاگردی بکنیم و علوم و معارف آنها را یاد بگیریم و به دنیا عرضه کنیم. اوّلاً یک
توضیح بدهم که کلمه «عزّتمندی» معنی اش چیست؟ وقتی که گفته می شود نقش اهل بیت در عزّتمندی مردم یا مؤمنان
چیست؟ از این سؤال چه چیزی را تعقیب می کنیم تا جواب روشن بشود.

کلمه «عزّت» را معمولاً در فرهنگ فارسی خودمان، به معنی دوست داشتن و محبّت و چیزی که مورد علاقه است،
به کار می بریم؛ در حالی که ازنظر لغت، کلمه عزّت به معنی غلبه و پیروزی است. در قرآن کریم سوره شعرا، وقتی که
مکرر خداوند را به اسم عزیز یاد می کند و خدا یا رب را عزیز می نامد، این معنی اش این است که خدا، شکست ناپذیر است.
اگر یک مادری بچه خودش را می گوید: عزیزم! نه یعنی دوست داشتنی من؛ بلکه این، به معنی این است که این بچه در
هیچ مسأله ای در زندگی اش شکست نخورد. پس عزت به معنی غلبه، پیروزی به این معناست توی لغت. و در فرهنگ
دینی هم همیشه عزّت به این معنی به کار رفته است. یعنی هم در آیات و روایات مراد همین غلبه و پیروزی است یا
شکست ناپذیری. خوب وقتی که گفته می شود نقش ائمه در عزّتمندی مسلمانان چیست؟ یعنی این که ائمه علیهم السلام چه نقشی
دارند در این جهت که مردم شکست ناپذیر باشند؟ خوب شکست؛ یک وقتی شکست نظامی است، یک مرتبه شکست
فکری و فرهنگی است. اگر که به این نکته توجه کنید که انسانی که منطق ندارد، استدلال ندارد، بی حساب در هر مسأله
که وارد می شود شکست می خورد. نقش ائمه در عزّتمندی مردم یعنی در این که چه کردند که مردم عزّتمند باشند به این
معنا که شکست ناپذیر باشند و منطق مسلمانان در برابر هر منطقی غلبه بکند؟ اگر به این معنی باشد نمی شود بگوییم تنها
نقش را، آنها داشتند و هیچ کس دیگر نقشی نداشت که به مسلمانان عزّت ببخشد. تنها کسی که به مردم استدلال یاد داد،
منطق یاد داد، اهل بیت بودند. این خیلی نکته جالبی است که الآن در کتابهای وهّابی ها خودشان این را نوشتند. الآن مثلاً
آقای هیثمی یا حصیری ـ که الآن خودش از هیئت کبارالعلماء استفتائات عربستان است و از جانشینان ـ ایشان در کتابش
می گوید که: علی علیه السلام همیشه طرفدار بحث و استدلال بود و ابوبکر و عمر به شدت مخالف بودند با بحث و استدلال. یعنی
عمر و ابوبکر فقط حرف می زدند، فتوا هم می دادند؛ ولی اگر کسی می گفت چرا؟ چرا هیچ وقت نداشتند. کسی که استدلال
نداشته باشد، همیشه شکست می خورد. کسی که همیشه دم از استدلال بزند، چنین انسانی همیشه عزّت دارد. یعنی غلبه
فکری دارد.

علی علیه السلام همیشه این طوری بود، ائمه علیهم السلام همیشه به مردم یاد می دادند که هرچه را ما می گوییم دلیلش را از ما
بخواهید. چه توی فقه باشد، چه توی استدلال باشد. پس اگر اهل بیت طرفدار بحث و منطق و استدلال بودند و یا
می بینیم امام باقر علیه السلام آن جوری که در تفسیر قمی آمده، لباس غیر مسلمان می پوشید و به صورت ناشناس در مجالس
یهود و نصارا شرکت می کرد و با آنها بحث می کرد و آن ها می گفتند: این آقا کیه؟ این آقای ناشناس؟! گاهی از قوّت های
استدلال می گفتند: آقا! نکنه شما محمد باقر هستی؟ این عزّتی که ائمه به مردم دادند، این بود که منطق اسلام را بر
استدلال هایی که مسلمانان آوردند به مردم یاد دادند؛ این بهترین عزّتی است که ائمه به مردم دادند.

اگر که عزّت را به معنی غلبه یا شکست ناپذیری نظامی بدانیم، باز می بینیم که ائمه به خاطر آن شجاعتی که داشتند یا
تدبیری که در کارهای نظامی داشتند؛ می بینیم که در کارهای نظامی، همان گونه که شیخ انصاری در مکاسب می فرماید:
عمر در فتح ایران یا در خیلی از جنگ ها و فتوحات، با حضرت امیر علیه السلام مشورت می کرد. پس اگر غلبه نظامی هم معنی
عزّت باشد، باز می بینیم که ائمه علیهم السلام مهم ترین بخش را داشتند.

به نظر بنده می شود گستره عزّتمندی در دیدگاه اهل بیت را به آنجا بکشانیم که حتی امام حسین علیه السلام در این که
حج را ترک می کند به دنبال این معناست که عبادت هم باید یک عبادت عزیزانه ای باشد؛ همین، نه تنها غلبه نظامی
بلکه غلبه فکری که حضرت عالی بدان اشاره می کنید، در این حرکت امام حسین علیه السلام هم به نوعی نهفته است؛ یا
حضرت امام قدس سره در آن اعلام برائتی که می کند، می گوید: «حجّ بی برائت، حج نیست»، یعنی عبادت هم باید عبادت
عزیزانه ای باشد.

سؤال دیگری را اگر اجازه بدهید در بحث اولویت های تحقیقاتی در زندگی معصومین علیهم السلام مطرح کنم؛ اصلاً ما در
این چندین قرن و تاریخ هزار ساله داریم ائمه را اشتباه معرفی می کنیم و هدف ائمه چیز دیگر بود؛ اگر به خود یک امام
بگویید: خودتان را معرفی کنید، این جوری معرفی نمی کند که ما معرفی می کنیم. ائمه در همه عرصه ها به دنبال ایجاد
عرصه فرهنگی بودند. نقش اول را در عزّتمندی مسلمانان داشتند؛ حالا با توجه به مقدمه ای که حضرت عالی اشاره
کردید امروز با توجه به شبهاتی که مطرح می شود، به نظر حضرت عالی کدام ویژگی های معصومین علیهم السلام لازم است
مطرح بشود؟

ائمه مهم ترین ویژگی شان در مسأله توحید عبادی است؛ این، مهم ترین ویژگی ائمه است که عرض خواهم کرد که
ائمه چه کردند. یعنی ائمه آمدند که به مردم توحید عبادی بیاموزند؛ این، هدف اصلی ائمه بود و همان طور که پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم
یعنی پیغمبراکرم اولین کارش این بود که «قولوا لا اله الاّ اللّه تفلحوا».

لا اله الاّ اللّه نه به معنی توحید ذاتی است، نه توحید صفاتی و نه توحید افعالی. در حالی که الآن کلّ کتاب های کلامی
و فلسفی ما بحث توحید ذاتی، صفاتی و افعالی دارد. کتاب های اعتقادات و بینش دینی که الآن وجود دارد، این بحث
است، بحث توحید ذاتی. در حالی که می شود بگوییم که بحث کردن در مورد توحید صفاتی، ذاتی، افعالی، اینها به نوعی
سر بی صاحب تراشیدن است. مثلاً شما می بینید مهم ترین نمونه شرک ذاتی که در طول تاریخ در کتاب های ما مطرح
شده، زرتشتیانند. در حالی که زرتشتیان الآن خودشان را موحّد معرفی می کنند. یعنی آنهایی هم که معتقد به یزدان و
اهریمنند، بازهم شرک را قبول ندارند. اگر قرآن مسیحیان را مشرک معرفی می کند، به عنوان شرک در عبادت است نه
شرک در توحید ذاتی و صفاتی و افعالی. پس این، کاری که ما در کتاب های اعتقادی داریم پیش می رویم مسیری نیست
که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شروع کرد. پیامبر شروعش چه بود؟ بحث توحید عبادی: «قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا…» یعنی معبودی
جز الله نیست؛ نه این که خدایی جز اللّه نیست این بحث عبادت و پرستش بود؛ این حال پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم . قرآن کریم
می بینید که می فرماید که «و لان سألتهم من خلق السموات والارض لیقولنّ اللّه»؛ اگر بگویید خالق کیست؟ بگویند
اللّه. یعنی مشرکان قریش که ما آنها را با لفظ مشرک، که زشت ترین واژه است در فرهنگ دینی ما که می خواهیم به یک
آدمی نسبت بدهیم می گوییم که او مشرک است. مشرکان اعتقاد به توحید ذاتی دارند، آنچه که نداشتند، توحید عبادی بود.
قرآن هم می فرماید: مشرکان اعتقاد به توحید ذاتی و صفاتی دارند. آنچه که نداشتند، توحید عبادی است. الآن هم که
توی دنیا می بینید مسیحیت وجود دارد، شرک در عبادت دارد یا می بینیم مثلاً ادیان شرقی که غالباً می پرستند مثل
هندوایسم یا بودا یا کنفسیوس اینها مشکل شان هیچ کدام در توحید ذاتی نیست تماماً مشکل شان در توحید عبادی است.

پیغمبران و ائمه علیهم السلام تماماً آمدند برای این. شاید ۱۳ بار شبیه این آیه در قرآن تکرار شده: «و لقد ارسلنا (موسی،
صالح، هود، نوح) الی قومه ان اعبدوا اللّه». ما پیامبر را می فرستادیم برای قومش ان اعبدوا اللّه یعنی صحبت،
سر«پرستش» بود.

پس پیغمبران همه آمدند برای توحید عبادی؛ دوازده امام و حضرت زهرا علیهاالسلام اینها آمدند تا به مردم هم با عملشان
توحید عبادی را نشان بدهند هم با گفتار و منطق خودشان. متأسفانه در بین ماها این که هدف اصلی بوده کلاًّ فراموش
شده، یعنی در کتاب های اعتقادات نیامده، در کتاب های فقهی، احکام عبادات آمده اما اصل توحید عبادی نیامده. ائمه
خودشان شده اند اصل. یعنی نوع سبک معرفی نمی گوید که این امام طریق و وسیله است برای توحید عبادی، این هرگز
گفته نمی شود. کتابی که نوشته می شود در مورد معجزه امام است یا در مورد علم امام است، امام را با توسل و اینها معرفی
می کند یا ادله اثبات امامت؛ درحالی که باید امام را این طوری معرفی کرد که مهم ترین کسی است که آمده است به مردم
بگوید که چگونه خدا را بپرستید. این، هدف اصلی ائمه بوده و ائمه را بایدبدین گونه معرفی کرد که امامان ما خودشان
چگونه عبادت می کردند. توسلات ائمه به خداوند چگونه بود. امامان چگونه واسطه در خانه خدا می آوردند یا نمی آوردند.

نذر نوعی عبادت است. در حالی که نذر بین ما غالباً غلط گفته می شود و غلط اجرا می شود.

قربانی عبادت است در حالی که ما در ذبح اشتباه فراوان داریم در ذبح نام و یاد خدا کمتر مورد توجه است.

قسم خودش نوعی عبادت است. طواف عبادت است، بعد توسل نوعی عبادت است. توی تمام اینها این که به مردم
یاد بدهیم که بگوییم: سر قبر امام رضا علیه السلام و حضرت معصومه علیهاالسلام که می آیی، امام رضا! مشکل من را حل کن. یا این که
بگوییم: ای امام رضا! تو وجیه عنداللهی تو از خدا بخواه که مشکل من این گونه حل شود. توحید عبادی اینجاها خودش را
نشان می دهد که متأسفانه این را ما رعایت نمی کنیم. من منکر این نیستم که فراوان است کارهایی که خداوند متعال به
عهده ائمه گذارده که خود ائمه مدبّر آنها باشند و قرآن هم فرموده: «والمدبّرات امراً»والمدبّرات امراً در تحت تدبیر الهی
کارهایی را در این نظام طبیعت به عهده آنهاست و آنها را باید انجام بدهند. اما من در توسلم چگونه باید بگویم؟ خود امام
رضا علیه السلام اگر یک حاجتی داشت یک توسلی داشت چه جوری دعا می خواند. آیا امام رضا علیه السلام این گونه دعا می خواند که یا
امیرالمؤمنین مشکل من این است حل بکن یا می گفت خدایا! تو را به علیّ بن ابیطالب می خوانم چنین کن؟

این هدف اصلی ائمه است و شاید این حدود سیصد، چهار صد هزار روایتی که از ائمه اطهار علیهم السلام به دستمان رسیده،
می خواسته این هدف را بیان بکند که این کلاًّ فراموش شده و الآن اگر که ما بخواهیم ائمه علیهم السلام را معرفی بکنیم، اگر
بخواهیم دینمان را معرفی بکنیم؛ این است که تمام تأکیدات چهارده معصوم علیهم السلام را در محور توحید عبادی گوشزد بکنیم
به مردم. می دانیم که الآن فراوان وهّابی ها، سنّی ها خون شیعیان را می ریزند تنها و تنها استدلالشان در این است که
شیعیان، مشرکند! و مرادشان هم شرک در توحید عبادی است. خود آنها هم به نوع دیگری دچار همین مشکل شده اند
ولی با قطع نظر از اتهام های وهابیان، برای این که خود آنها هم چه جور دچار مشکل شده اند یعنی همان هایی که
می گویند غیر خدا را نخوانید؛ خود آنها هم به نوع دیگر به شرک مبتلا شده اند چون آنها تصورشان این است که همه چیز
در عرض خداست. این هم یک نوع اشتباه است. اما به هرحال، فکر معصومین علیهم السلام در معرفی توحید عبادی است. اگر ما
می خواهیم امروز ائمه علیهم السلام را معرفی بکنیم یا بگوییم بایسته پژوهش در معرفی ائمه علیهم السلام چیست؟ اولین نکته این است
که ما بیاییم نشان بدهیم که ائمه علیهم السلام توسلاتشان چگونه بوده است و توسلات ما چگونه است. یک امام یا یک فرض
کنیم صحابی خاص، یکی از آنهایی که واقعاً نزدیکان خاص ائمه علیهم السلام بودند، مثل این نوّاب اربعه، هشام، محمد بن زراره،
صفوان و… این جور افراد در توسلاتشان چقدر یا اللّه یا علی! چقدر می گفتند یا اللّه! چقدر می گفتند یا عباس یا قمر
بنی هاشم! توسل به معصومین بسیار خوب است ولی این نباید غلبه بکند بر توسل به خود خدا که الآن توی ماها دارد این
جوری می شود!

در تأیید فرمایش حضرت عالی مرحوم آیت اللّه بافقی وقتی که از راه های دور به کربلای می رود، یکی از
شاگردانشان از ایشان سؤال می کند که امام زمان، شما را رساند؟ ایشان می فرمایند که بگو که: خدا امام زمان را رساند.
یکی از شاگردان با ارزش مرحوم آیه اللّه بهاءالدینی، ـ حقیر خودم شخصاً از ایشان شنیدم ـ که شخصی از ایشان
سؤال کرد که چرا صد مرتبه می گوییم در نماز «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین»؟ ایشان فرمودند: به خاطر این که بدانید
همه کاره فقط وجود خداوند سبحان است. این بینش توحیدی که بین علمای سلف ما جا داشته، چرا امروز به حاشیه
رانده شده؟ اگر این را شما حضرت عالی تبیین کنید متشکر می شویم…

علتش شاید این باشد که مثلاً ما در حوزه الآن درس می خوانیم به جرأت من می توانم بگویم که یک طلبه که ۱۰
سال در حوزه درس می خواند در مورد توحید ذاتی صدها صفحه می خواند؛ شکیات نماز را صدها صفحه نماز می خواند اما
نه استاد، توحید عبادی را توضیح می دهد و نه روی منبرها نقطه تأکید توحید عبادی است؛ خوب طبیعی است که در این
مسأله دچار اشتباه می شویم. بعضی از بزرگان از باب شدت وضوح برای خودشان به این مسأله نپرداختند. عده ای دیگر
هم برای این که کاملاً بیگانه بودند و تصور من هم این است که بهترین راه معرفی ائمه علیهم السلام این مسأله است. که
پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم چگونه نماز می خواند؟ چگونه عبادت می کرد؟ چگونه توسل داشت؟ من الآن هر وقت نذر دارم فرض
کنید می گویم یک سفره نذر حضرت عباس، آیا پیغمبر هم سفره این جوری نذر می کرد؟ آیا اصحاب هم سفره این جوری
نذر حضرت عباس می کردند. آنها می گفتند اگر در نذر اسم غیر خدا بیاید اصلاً باطل است؛ نذر باید فقط و فقط باید برای
خدا باشد، ثوابش برای حضرت عباس. اگر گفتید این گوسفند نذر امام حسین کردم، باطل است در حالی که در جامعه ما
می گویند که نذر امام حسین. خود اهل بیت علیهم السلام نذرشان چگونه بود؟ قربانی شان چگونه بود؟ سفره انداختنشان چگونه بود؟
توسلاتشان چگونه بود؟ باید سیره عملی آنها را در توحید عبادی پیاده کنیم و از نظر نظری بیاییم گفتارشان را پیاده کنیم.
از همه مهم تر، صحیفه سجادیّه است. مخصوصاً در صحیفه علویه یا این صحیفه سجادیه اوّل، دوم، سوم، چهارم، پنجم،
البته در اول نیست. ولی در دوم و سوم چندتا دعا دارد مثل دعای توسل، اینها خیلی به ما درس می دهد که هنگام توسل
این طور می گوییم: یا وجیهاً عنداللّه اشفع لنا عنداللّه؛ به این سبک دعا را بخوانیم یا مکررّ صلوات بفرستیم و خدا را به
وجه و قرب و منزلت معصومین علیهم السلام قسم بدهیم. فکر می کنم این یکی از بهترین بایستگی ها و تحقیق برای معرفی
ائمه علیهم السلام است.

برای معرفی اهل بیت علیهم السلام

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.