پاورپوینت کامل ناجی ۱۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ناجی ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ناجی ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ناجی ۱۸ اسلاید در PowerPoint :

>

کاروان تجارتی از مدینه عازم شام بود. هفته ها می گذشت و آنها سرزمین حجاز را پشت سرگذاشته بودند. آن روز،
کاروانیان در کنار واحه ای کوچک اطراق کردند. واحه، برکه ای پرآب بود با تعدادی درخت خرما در حاشیه بیابان. شترها با
وَلَع مشغول نوشیدن آب شدند. خیمه های کوچک یکی بعد از دیگری برپا شد. کاروان سالار از واحه فاصله گرفت و به
بیابان بی انتهای مقابلش نگریست. بیابانی خشک و بی آب و علف، که عرصه تاخت و تاز دزدان بود و کاروان های بسیاری
در آنجا از دم تیغ حرامیان گذشته بودند. دزدان، یک گروه هم نبودند؛ چندین گروه بودند و هرکدام برای خودشان رئیسی
داشتند. کاروان سالار در اندیشه فرو رفت: چگونه وضعیت موجود را برای تجار مدینه که اکثراً جوان بودند و اولین بار بود
به سفر شام می رفتند؛ توضیح دهد؟ باید نیمه شب کاروان را حرکت می داد و یکسره راه می سپردند تا با دمیدن آفتاب از
منطقه خطر دور می شدند. کاروان سالار برگشت و همسفرانش را به دور خود جمع کرد:

ـ خوب گوش کنید، به منطقه خطرناکی رسیده ایم. بیابانی که در پیش رو داریم، مرکز دزدان است. در سفرهای قبل،
من در تاریکی شب کاروان را از اینجا عبور داده ام. به لطف خدا خطری پیش نیامد؛ امسال نیز همین کار را می کنم.
بنابراین آماده حرکت باشید. به محض تاریک شدن هوا از اینجا می رویم.

صحبت کاروان سالار ولوله عجیبی در
جمعیت انداخت. هرکس چیزی می گفت. همه در فکر سرمایه خود بودند؛ سکه های طلا و نقره که به همراه داشتند. در
این موقع جوانی فریاد زد:

ـ مگر نه این است که امام جعفر صادق علیه السلام همسفرماست! بهتر است اموالمان را به رسم امانت به ایشان بسپاریم. اگر
به فرض، دچار دزدان شدیم، حتماً رعایت حال ایشان را می کنند.

سکوتی طولانی بر جمع حاکم شد. گویا همه رأی جوان را پسندیده بودند. به سمت خیمه امام رفتند. حضرت با دیدن
قیافه های هراسناک آنها فرمود:

ـ شما را چه شده است؟

ـ ای پسر پیامبر! می ترسیم در این منطقه دچار دزدان شویم و آنها اموالمان را بربایند. آیا شما اموال را به رسم امانت
از ما می گیرید؟ شاید رعایت حُرمت شما را بکنند و اگر بدانند اموال از شماست، صرف نظر کنند.

حضرت تبسّمی کرد و گفت:

ـ اگر دزدان اول از همه به سراغ من بیایند، تمام اموالتان تلف می شود!

پیرمردی که نزدیک حضرت بود گفت:

ـ آنها را در زمین دفن می کنیم!

ـ این بیشتر سبب تلف شدن اموالتان می شود. شاید کسی آنها را پیداکند و برباید و یا اینکه بعداً محلّ پنهان کردن
اموال را پیدا نکنید.

ـ پس چه کنیم؟

ـ به کسی بسپارید که حفظش کند، آفات را از آن دور سازد، برکت دهد و زمانی که به شدّت محتاج هستید، به شما
برگرداند!

ـ این شخص چه کسی است ای فرزند رسول خدا!

ـ پروردگار عالم.

ـ چگونه اموالمان را به خدا بسپاریم؟

<

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.