پاورپوینت کامل دری به باغ بهشت (کرامت علوی) ۲۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دری به باغ بهشت (کرامت علوی) ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دری به باغ بهشت (کرامت علوی) ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دری به باغ بهشت (کرامت علوی) ۲۵ اسلاید در PowerPoint :
>
اواخر ماه محرم بود. سید جواد واعظ، در حاشیه رود فرات حرکت می کرد. اگر قایقی پیدا می شد، می توانست قبل از
تاریکی هوا خود را به کربلا برساند. او هر سال برای روضه خوانی به روستاهای اطراف کربلا می رفت.
برای پیدا کردن قایق خود را به ساحل رود رساند. در آن نزدیکی، میان نخلستان های انبوه، دهکده ای کوچک قرار
داشت. از معماری مسجد و مناره های آن فهمید مردم دهکده، سنّی مذهب هستند. کنار رود ایستاد. کمی دورتر مردی زیر
سایه بان، تور می بافت. آن سوی فرات تا چشم کار می کرد، نخلستان بود. رفته رفته از گرمای هوا کاسته و خورشید به افق
نزدیک تر می شد. در این موقع قایقی کوچک به ساحل نزدیک گردید. پیرمردی محاسن سفید، تور ماهیگیری در دست،
پیاده شد. به دنبال او جوانی با یک سبد بزرگ پر از ماهی به خشکی پا گذاشت.
مرد تورباف با دیدن پیرمرد و جوان، فریاد زد:
ـ ابوخالد! صید امروز چطور بود؟
ـ خوب بود! سبدمان پر از ماهی شد. خدا روزی رسان است.
سید جواد به پیرمرد نزدیک شد و گفت:
ـ سلام!
ـ علیکم السلام!
ـ پدر جان! ماهیگیری، این اطراف به کربلا نمی رود؟
ـ این وقت روز نه، اگر کسی بخواهد به کربلا برود، صبح زود حرکت می کند تا غروب برگردد. اهل کربلایی؟
ـ بله.
ـ نامت چیست؟
ـ سیّد جواد!
ـ ساعتی دیگر خورشید غروب می کند. من فردا صبح خرما به شهر می برم. تو را هم با خود خواهم برد. امشب مهمان
ما باش.
سید جواد مردّد بود. پیرمرد به جوان اشاره کرد:
ـ خالد! قایق را به ساحل بیاور. ماهی ها را ببر. به مادرت بگو در تدارک شام باشد. مهمان داریم. سید جواد! برویم.
ـ مزاحم نمی شوم!
ـ چه مزاحمتی اگر به خانه ما بیایی؛ خیر و برکت هم پشت سرت وارد می شود. شاید هم چون شیعه ای، می ترسی مهمان اهل سنّت
شوی!؟
ـ نمی خواهم باعث زحمت خانواده شما شوم!
جوان قایق را به ساحل کشید و با سبد ماهی به سمت دهکده رفت. پیرمرد دست سید جواد را گرفت و او را به دنبال
خود کشید و گفت:
ـ مردم کربلا که اهل تعارف نیستند. بیا برویم.
آن دو از میان نخلستان عبور کردند و وارد دهکده شدند. خانه ابوخالد کنار مسجد بود، وارد خانه شدند. در حیاط نخل
کهنسالی بود که شاخه هایش را به اطراف گسترده بود. خانه، دو اتاق داشت. مقابل اتاق ها ایوانی بود با سایبانی از
شاخه های درخت خرما، کف ایوان زیلویی پهن کرده بودند. پیرمرد اشاره کرد:
ـ همین جا استراحت کن. نمازت را هم بخوان. قبله از آن طرف است.
صدای اذان که از مسجد بلند شد، پیرمرد وضو گرفت و از خانه خارج شد. سید جواد وضو گرفت و نمازش را همان جا
خواند. شب هنگام سفره ای در ایوان گسترده شد، همسر ابوخالد ماهی پخته بود. بعد از شام سید جواد و ابوخالد گرم
صحبت شدند. پیرمرد با آن اخلاق خوش، محاسن سفید و صورت نورانی او را به خود جذب کرده بود درست مثل یک
آهن ربای قوی که آهنی را به سمت خود بکشد. سید جواد در این فکر بود که باید او را نجات داد. سوار کشتی نجات کرد و
به ساحل سلامت رساند. اما چگونه؟ سر صحبت را از کجا باز کند؟
شب هنگام در ایوان خانه خوابید. صدای قورباغه ها و جیرجیرکها تا صبح از نخلستانهای اطراف به گوش می رسید.
صبح زود به کنار رودخانه رفتند. سبدهای بزرگ خرما را داخل قایق قرار دادند. قایق حرکت کرد. خالد ایستاده بود و دور
شدن آنان را نظاره می کرد.
ـ رفتن آسان است چون در جهت رود حرکت می کنیم اما برگشتن مشکل است زیرا باید در خلاف جهت پارو بزنیم.
ولی عادت کرده ام. دهها سال است این کار را می کنم.
ابوخالد این را گفت و با آرامش خاصّی پارو می زد. سید جواد دوباره به فکر فرو رفت: از کجا شروع کنم؟ اگر متعصّب
باشد و نپذیرد؟
ـ ابوخالد؟
ـ بله.
ـ بزرگ منطقه شما کیست؟
ـ احمد بیگ.
ـ ثروتمند است؟
ـ بله چندین خانه و گوسفندان زیادی دارد. در شهر رُمادی همه او را می شناسند، صاحب عشیره و قبیله است. تو از
کدام منطقه کربلایی؟ بزرگ شما کیست؟
ـ شیخ ما خیلی با قدرت است. اگر مشرق عالم باشی و او د
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 