پاورپوینت کامل جایگاه زن در اندیشه معصومین (۲) ۸۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جایگاه زن در اندیشه معصومین (۲) ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جایگاه زن در اندیشه معصومین (۲) ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جایگاه زن در اندیشه معصومین (۲) ۸۲ اسلاید در PowerPoint :
>
در شماره پیشین در مواردی جایگاه زن در نهج البلاغه تبیین گردید. در این شماره
ادامه مباحث را پی می گیریم:
اساس اشکالاتی که در مورد حقوق زن و سایر مسائل به اسلام می شود، ریشه در مقایسه بین زن و مرد دارد و حال
اینکه «اساساً ما مقایسه زنان را با مردان تحقیر زنان می دانیم؛ زیرا در چنین مقایسه ای مرد را اصل قرار می دهند و زن
باید به این اصل نزدیک شود، در حالی که از دیدگاه اسلام، زنان «فی نفسه» دارای جایگاهی مشخص و تعریف شده
هستند.»۱
در مواردی که بین زن و مرد مقایسه و تطبیقی صورت می گیرد، منظور شناختِ بهترین راه تکامل و در نتیجه تعامل و
همکاری بیشتر هر یک از زن و مرد است نه تقابل و تفاخر و تضاد و در نتیجه، نزاع و درگیری و درافتادن به وادی
احتیاط. از نظر اسلام زن و مرد دو صنف اند از یک نوع، نه دو نوع از یک جنس. و به همین جهت در عین داشتن «وحدت
نوعیه»، هر کدام از ویژگی های خاص خویش برخوردارند۲ و از آنجایی که زنان «تکویناً» با مردان اختلافاتی دارند،۳
«تشریعاً» نیز باید اختلافاتی داشته باشند. در اسلام اختلافات بین زن و مرد دقیقاً بر واقعیت و حکمت استوار است؛ نه بر
ظلم و تبعیض. اختلافات «طبیعی و تکوینی» و «جسمی و روحی» زن و مرد بعضاً موقعیت
و نقش متفاوتی را برای زن و مرد در درون خانواده و عرصه اجتماع ضروری می سازد و این موقعیت و نقش متفاوت،
خود موجب برخی تفاوتهای تشریعی می شود. همان طور که وضع قوانین مختلف در شرایط واحد و یکسان ظالمانه است،
متقابلاً هم وضع قوانین واحد در شرایط و موقعیتهای مختلف ستمگرانه خواهد بود.۴
تفاوتهای زن و مرد از جنس «تناسب» است نه از جنس «نقص و کمال».۵ زن موجودی است که بنا بر حکمت
خلقت، برای هدف خاصّی خلق شده است، که برای رسیدن به آن هدف خاص، مثلاً: ۲ در صد عقل، ۱۰ در صد عاطفه،
۲۰ درصد دریافت مغزی و… نیاز دارد؛ و مرد، موجود دیگری است که برای هدفی دیگر خلق شده است و برای رسیدن به
آن هدف، مثلاً: ۱۰ درصد عقل، ۵ درصد عاطفه، ۱۵ درصد دریافت مغزی و… نیاز دارد؛ حکمت خلقت آنگاه زیر سؤال
می رود که هریک از این دو موجود، ابزار لازم و کافی برای رسیدن به هدفی را که برای آن خلق شده اند، در اختیار نداشته
باشند و حال اینکه دارند. البته هدف خلقت در زن و مرد یکی است، که همانا «عبادت خداوند»۶ است، لیکن مصداق
عبادت در هردو موجود فرق دارد و یکی نیست.
به مَثَل، گو اینکه یکی «سیب» است و یکی «انار». معقول نیست که از سیب انتظار داشته باشیم که «بو، مزه و
خاصیت» انار را داشته باشد؛ کما اینکه معقول نیست که از انار انتظار داشته باشیم که «بو، مزه و خاصیت» سیب را داشته
باشد. سیب، سیب است و انار، انار. کمال سیب در این است که سیب کاملی باشد، نه «کال و نارس» و نه «لِه شده و
بودار»، و کمال انار نیز در این است که انار خوبی باشد، «نه نارس و نه خشکیده». نه اینکه کمال سیب در این باشد که
مثلاً: علاوه بر «بو، مزه و خاصیّت» سیب بودن، «بو، مزه و خاصیّت» انار را هم بدهد. حالْ زن، زن است و مرد، مرد.
کمال زن این نیست که مردی ناقص باشد، بلکه کمالش این است که زنی کامل باشد. کدبانو باشد، عفیف، باسواد، مهربان،
باهنر، زیبا، سالم، لطیف و ظریف باشد، نه اینکه برخی از خواص مردان را هم نیز به طور ناقص در خود جمع کرده باشد؛
چرا که هر خصیصه مردانه را که بگیرد، یک خصیصه زنانه را از دست می دهد. اگر مثل مردان قوی، شود دیگر مثل زنان
ظریف و لطیف نخواهد بود. اگر «خشن» شود؛ دیگر «نرم و عطوف» نیست. اگر شغل های مردانه بگیرد، دیگر شغل های
زنانه ندارد و… .
هسته یک میوه را در نظر بگیرید، اگر این هسته را در بهترین مکان منزل، مثلاً: بر روی «مُبل» بگذاریم، پس از
مدتی به شیئی تبدیل می شود پر از مورچه، مگس و سایر حشرات؛ اما اگر در زیر خاک که به ظاهر جای پست و نامناسبی
است، دفنش کنیم، پس از مدتی ریشه می دواند و بار می دهد. آنان که می خواهند زن را به هر قیمتی از منزل بیرون کنند
و در معرض همگان قرار دهند، به حقیقت کاری مثل قراردادن هسته یک میوه بر روی مُبل کرده اند و آنان که زن را از
درون خانه به اوج می رسانند؛ به حقیقت کاری مثل کاشتن هسته میوه در زیر خاکی مناسب کرده اند.
به نظر می رسد ریشه اعتراضات و اشکالات در باره زن، نتیجه «مقایسه غیر منطقی» و غیر روش مندی است که بین
زن و مرد صورت می گیرد و حال اینکه، اگر پای مقایسه به میان کشیده شود، نه تنها زنان نسبت به مردان ناقص خواهند
بود؛ بلکه مردان نیز نسبت به زنان ناقص خواهند بود؛ چرا که همواره برخی خواص و ویژگی ها در یکی از این دو هست
که در دیگری نیست. به عنوان مثال: در طول تاریخ، هرگز مردی نزاییده است و این یعنی اینکه، لا اقل زنان توان یک
کاری مثل زایمان را دارند که مردان نمی توانند و این در قانون مقایسه غیر منطقی، یعنی نقص مرد!
از سوی دیگر، اگر این مقایسه غیر منطقی در ساحت حیوانات دیگر نیز تعمیم داده شود، در آن صورت، هم زن و هم
مرد ـ که هردو مصداق «اشرف مخلوقات» هستند ـ از بسیاری از حیوانات در بسیاری از صفات ناقص تر خواهند بود. به
عنوان مثال: عقاب، قادر است ۳۰ کیلومتر جلوتر از خود را ببیند. شتر تا چندین هفته، بدون خوردن آب و علف، قادر است
به حیات خود ادامه دهد. یوزپلنگ، در کمتر از سه ثانیه می تواند سرعت خود را بیش از ۹۰ کیلومتر در ساعت برساند و
حال اینکه هیچ یک از این کارها را انسانی که مصداق «خلیفه اللهی»،۷ «لقد کرّمنا بنی آدم»،۸ «نفخت فیه من
روحی»،۹ و… است، نمی تواند انجام دهد.
آیا این به معنی نقص و نقصان زن و مرد نسبت به سایر حیوانات است؟ هرگز چنین نیست. نقص آنگاه که انسان
برای احراز مقام «خلیفه اللهی» به طور بالقوه، ابزار لازم را در اختیار نمی داشت، آنگاه که ابزار لازم برای رسیدن به کمال
مطلوب و قرب الهی را نمی داشت. پس «چه لزومی دارد که تفاوتهای زن و مرد را به حساب ناقص تر بودن یکی و کامل تر
بودن دیگری بگذاریم؛ که مجبور شویم گاهی طرف مرد را بگیریم و گاهی طرف زن را؟».۱۰
کمال صحت یک ماشین مثل «پژو» به این نیست که به اندازه یک اتوبوس سوخت مصرف کند، بلکه یک پژوی
صحیح و سالم کمالش به این است که به اندازه خودش سوخت مصرف کند، نه بیشتر و نه کمتر. کسانی که می خواهند
تمامی ویژگی های یک مرد را به زن نیز بدهند، مثل این است که بخواهند کاری بکنند که یک پژو به اندازه یک اتوبوس
سوخت مصرف کند؛ یعنی در واقع عملاً گام در خراب کردن زن برداشته اند.
روایت دوم
«ایّاک و مشاوره النساء فانّ رأیهنّ الی افن و عزمهنّ الی وهن. و اکفف علیهن من ابصارهنّ بحجابک ایاهنّ. فانّ
شدّه الحجاب ابقی علیهنّ و لیس خروجهنّ باَشدّ من ادخالک من لا یوثق به علیهنّ و ان استطعت الاّ یعرفن غیرک
فافعل و لا تملّک المرأه من امرها ما جاوز نفسها فان المرأه ریحانه و لیست بقهرمانه.»۱۱
این روایت به دو امر اشاره دارد:
الف: مشورت با زنان
در خصوص مشورت با زنان نکاتی قابل ملاحظه است:
۱. اینکه امام علیه السلام فرموده اند: «ایّاک و مشاوره النساء»، هرگز به معنی «توهین» به ارزش و جایگاه زن نیست؛ زیرا:
ـ به قرینه روایت دیگری که امام علیه السلام می فرماید: «ایّاک و مشاوره النساء الاّ من جرّبت بکمال عقل»،۱۲ می فهمیم که
منظور امام علیه السلام نفی مطلق مشورت با زنان نیست؛ بلکه منظور، زنانی هستند که از ذات خود خارج شده اند و تن به زر و
زیور دنیا داده اند. پس با غیر از این زنان، مثل مردانِ شایسته می توان مشورت کرد.۱۳
ـ آیات «وجوب شورا و مشورت» در قرآن کریم مثل «و شاورهم فی الامر»۱۴، «و امرهم شوری بینهم»۱۵ و… به
طور مطلق آمده است و مقید به مردان نشده است، پس با زنان نیز می توان مشورت کرد.
ـ اینکه در قرآن کریم به «تصمیم شورایی» زن و مرد در باب فرزندان توصیه شده است،۱۶ نشان می دهد که اسلام
هرگز زن را فاقد عقل اجتماعی برای مشورت در هر امری، ندانسته است.۱۷
۲. از آنجایی که بنا بر حکمت خداوند، در استمرار و بقای حیات اجتماعی، «حاکمیت عواطف و احساسات» در اندیشه
زن بر «حاکمیت عقل» غلبه دارد، معقول است که در مسائل مهم، که نیاز به فکر دقیق و عقل دارد، با زنان مشورت
نشود؛ مگر اینکه مورد مشورت از مواردی باشد که از نظر روحی، زن
بتواند در خصوص آن نظر بدهد، همچون: «انتخاب عروس برای فرزند»، «انتخاب منزل برای سکنا گزیدن» و… که اتفاقاً
در این موارد در «فقه اسلامی» تأکید شده است که با زنان مشورت شود. بر این اساس، می توان گفت که نظام خانوادگی
در اسلام «درون شورایی» و «برون سرپرستی مرد» است.۱۸
ب: حجاب اسلامی
در مورد حجاب اسلامی نیز نکاتی قابل ملاحظه است:
۱. امام علی علیه السلام حجاب زنان را مایه حفظ و حرمت و شخصیت آنها معرفی می کند و از این رو توصیه می کند که هر
چه حجاب زنان کامل تر باشد، «مصونیت» آنها بیشتر است؛ چرا که تنها در سایه حجاب است که آرامش روانی زن،
استحکام پیوند خانوادگی، استواری اجتماع و ارزش و احترام زن بیشتر می شود.۱۹ در عین حال، حضرت به مردان نیز
سفارش می کند که از غیرت نشان دادن بی جا بپرهیزند؛ چرا که درستکار را به بیماردلی و پاکدامن را به بدگمانی
می رساند.۲۰
در عین حال به اندیشه امام علی علیه السلام در خصوص لزوم پوشش مناسب زنان، ایراداتی گرفته شده است، به عنوان
مثال:
حجاب، مانع پیشرفت و عامل رکود فعالیتهای اجتماعی زن است. حجاب، واجب دینی نیست. حجاب، ویژه زنان
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است نه تمام زنان. حجاب، عادتی غیر اسلامی است. حجاب، برخاسته از عقده های جنسی است. حجاب،
دلیل منطقی ندارد. حجاب، شعاری سیاسی است. حجاب، محدود کننده هویت زن در هویت جنسی است. حجاب، عامل
دلمردگی زنان است. حجاب، سلب کننده آزادی زنان است. حجاب، زیاد کننده التهاب جنسی است و…۲۱
عمده اشکالات فوق، ریشه در سه امر دارد:
۱. حجاب و سلب آزادی زنان؛
۲. تأثیرات روانی حجاب؛
۳. حجاب و فعالیت اجتماعی.
الف: حجاب و سلب آزادی زنان
«ایرادی که بر حجاب گرفته اند این است که: موجب سلب حق آزادی، که یک حق طبیعی بشری است، می گردد و
نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به شمار می رود. می گویند: احترام به حیثیت و شرف انسانی، یکی از موارد اعلامیه
حقوق بشر است. هر انسانی، شریف و آزاد است، مرد باشد یا زن، سفید باشد یا سیاه، تابع هر کشور یا مذهبی باشد.
مجبور ساختن زن به اینکه حجاب داشته باشد، بی اعتنایی به حقّ آزادی او و اهانت به حیثیت انسانی اوست! و به عبارت
دیگر، ظلم فاحش است به زن. عزت و کرامت انسانی و حقّ آزادی زن و همچنین حکم مطابق عقل و شرع ـ به اینکه
هیچ کس بدون موجب نباید اسیر و زندانی گردد و ظلم به هیچ شکل و به هیچ صورت و به هیچ بهانه نباید واقع شود ـ
ایجاب می کند که این امر از میان برود.
پاسخ: فرق است بین زندانی کردن زن در خانه و بین موظف دانستن او به اینکه وقتی می خواهد با مرد بیگانه مواجه
شود، پوشیده باشد. در اسلام محبوس ساختن و اسیر کردن زن وجود ندارد. حجاب در اسلام، وظیفه ای است که بر عهده
زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد باید کیفیت خاصّی را در لباس پوشیدن مراعات کند. این وظیفه نه از ناحیه
مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزی است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او،
که خداوند برایش خلق کرده است، محسوب شود. اگر رعایت پاره ای مصالح اجتماعی، زن یا مرد را مقید سازد که در
معاشرت، روش خاصّی را اتخاذ کنند و طوری راه بروند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند،
چنین مطلبی را زندانی کردن یا بردگی نمی توان نامید، و آن را منافی حیثیت انسانی و اصل آزادی فرد نمی توان دانست.
شرافت زن اقتضاء می کند هنگامی که از خانه بیرون می رود متین و سنگین و باوقار باشد، در طرز رفتار و لباس پوشیدنش
هیچ گونه عمدی که باعث تحریک و تهییج شود به کار نبرد، عملاً مرد را به سوی خود دعوت نکند، زباندار لباس نپوشد،
زباندار راه نرود، زباندار و معنی دار به سخن خود آهنگ ندهد، چه آنکه گاهی اوقات ژستها سخن می گویند، راه رفتن
انسان سخن می گوید، طرز حرف زدنش یک حرف دیگری می زند.»۲۲
ب: تأثیرات روانی حجاب
اشکال دیگری که به حجاب زنان در اسلام گرفته شده، این است که: ایجاد حریم میان زن و مرد، بر اشتیاقها و
التهابها می افزاید و طبق اصل «الانسانُ حریصٌ علی ما مُنِع»، حرص و ولع نسبت به اعمال جنسی را در زن و مرد بیشتر
می کند. علاوه بر آن، سرکوب کردن غرایز، موجب انواع اختلالهای روانی و بیماریهای روحی می گردد. فروید می گوید:
ناکامیها معلول قیود اجتماعی است. از این رو، وی پیش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 